مجله تاپ‌ناز‌

داستان جالب خواستگار و پیرزن!

داستان جالب خواستگار و پیرزن!

داستان جالب خواستگار و پیرزن!

جوانی می خواست ازدواج کند به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند …

 پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد. جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است!

 پیرزن گفت:اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود!

 جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد!

 پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد!

 جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است!

 پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد.

 جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است!

 پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد!

 جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد!

 پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد

مطالب مشابه را ببینید!