مجله تاپ‌ناز‌

تجاوز وحشیانه و تهیه فیلم از این صحنه شوم عاقبت دوستی خیابانی

تجاوز وحشیانه و تهیه فیلم از این صحنه شوم عاقبت دوستی خیابانی

تجاوز جنسی عاقبت دوستی خیابان و تهیه فیلم از رابطه جنسی

دختر جوان در خیابان با فرد غریبه ای دوست شد و مورد تجاوز جنسی قرار گرفت و پاکدامنی خود را در حادثه شوم از دست داد.

آنها مرا فریب دادند و سیاه بختم کردند هیچ گاه فکر نمی‌کردم ماجرای یک دوستی خیابانی به جایی کشیده شود که همه ی هستی و آینده ام را از دست بدهم با این رسوایی که به بار آمده است نمی‌دانم

 

چگونه به چشمان پدرم نگاه کنم که شبانه روز زحمت کشید تا من به مدارج علمی بالا برسم و یا چگونه با مادری روبه رو شوم که با هزاران امید و آرزو مرا روانه شهر دیگری کرد تا روزی خوشبختی و سعادت مرا نظاره گر باشد و…اینها بخشی از اظهارات دختر 26 ساله اي است که با نقشه سیاه پسر مورد علاقه اش در دام جوانی شیطان صفت گرفتار شده ودر گرداب تباهی فرو رفته است.

 

دختر جوان در حالی‌که اشک می ریخت و دستانش از شدت عصبانیت به لرزه افتاده بود درباره چگونگی ماجرا به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت اواخر شهریور بود که نتایج کنکور کارشناسی ارشد اعلام شد. آن روز وقتی نامم را در ردیف پذیرفته شدگان دیدم از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم دوست داشتم

 

با تمام وجودم فریاد بزنم چرا که در رشته مورد علاقه ام, آن هم در یکی از دانشگاه هاي معتبر قبول شده بودم. وقتی مادرم را در آغوش کشیدم احساس کردم توانسته ام اندکی از زحمات شبانه روزی وی را جبران کنم اشک شوق در چشمانش حلقه زده بود که پدرم را در جریان قبولی من گذاشت. پدرم که کارگری زحمت کش است

 

با دستان پینه بسته اش برایم دعا کرد و بدین ترتیب چند روزبعد عازم شهر بزرگ شدم ودر ترم اول دانشگاه ثبت نام کردم هنوز یک هفته بیشتر از حضورم نگذشته بود که روزی هنگام رفتن به دانشگاه با پسر جوانی آشنا شدم. ابراز علاقه قاسم به من موجب شد تا دوستی خیابانی من و او ادامه یابد. «قاسم» در همه ی تماس هایش وانمود میکرد

 

که قصد دارد با من ازدواج کند اما منتظر فراهم شدن شرایطی برای خواستگاری بود چرا که من اهل یکی از شهر های جنوبی کشور بودم و خانواده ام نیز در جنوب کشور ساکن هستند. هنوز 3 ماه از این آشنایی نگذشته بود که قاسم پیشنهاد کرد برای صحبت درباره آینده و فراهم کردن شرایط خواستگاری به منزل یکی

 

از دوستان متاهلش بروم من هم که هیچ گاه به نقشه شوم او فکر نمیکردم بلافاصله پیشنهادش را پذیرفتم. قاسم گفت: یکی از دوستانش با اتومبیل دنبالم می‌آید تا مرا به خانه دوستش برساند.اما وقتی به آن خانه لعنتی رسیدم اثری از قاسم نبود او حتی تلفنش را هم خاموش کرده بودو من نمی توانستم با او تماس بگیرم.

 

وقتی شیشه مشروبات الکلی را در دست راننده ماشین دیدم پی به نیت شوم او بردم و فهمیدم که قاسم با طرح یک نقشه کثیف مرا در دام جوان شیطان صفت گرفتار کرده است خواستم فرار کنم اما او با تهدید به مرگ مقابلم ایستاد و…اینگونه بود که همه ی هستی ام را از دست دادم و تازه متوجه شدم آن فرد شیطان صفت از اعمال کثیف خود فیلم نیز تهیه کرده است.

 

در حالیکه به روزگار سیاه خودم می گریستم او مرا سوار ماشین کرد تا به محل سکونتم برساند. آن فرد در میان راه تهدیدم میکرد که سکوت کنم اما وقتی به اطراف میدان نمایشگاه بین المللی رسیدیم ناگهان با دیدن خودروی گشت پلیس روزنه امیدی پیدا کردم ودر یک لحظه خودم را از ماشین پایین انداختم. ماموران نیز بلافاصله راننده را دستگیر و فیلم کثیف را نیز کشف کردند حالا نمیدانم…

همچنین بخوانید :

مطالب مشابه را ببینید!