مجله تاپ‌ناز‌

چیستان تعدادی سوال

چیستان تعدادی سوال

چیستان

مرا از معدن گرفته اند، و در غلافی چوبی آرام گرفتم، و تا آخر عمر در این غلاف قرار خواهم داشت، مرا تقریبا همه استفاده می کنند.

پاسخ : مغز مداد

 

آن چیست که به دور خانه می چرخد ولی هیچگاه آنرا لمس نمی کند؟

پاسخ: خورشید

آن چیست که پس از دادن آن به دیگران می توانید نگهش دارید؟

پاسخ: حرف

آن چیست که همه روز روی سرش راه می رود؟

پاسخ: میخی که روی نعل اسب کار گذاشته شده است.

آن چیست که موقع خشک کردن خیس می شود؟

پاسخ: دستمال کاغذی

آن چیست که به گردی یک تابه است و به گودی یک تشت، ولی با آب اقیانوس هم نمی توان آنرا پر کرد؟

پاسخ: غربال

پنج مرد به سمت کلیسا می رفتند چهار نفر از آنها که دویدند تا وارد کلیسا شوند خیس باران شدند اما یکی از آنها که حرکت نمی کرد خشک مانده بود.

پاسخ: او در تابوت بود

آن چیست که اگر کسی آن را داشته باشد به کسی نمی گوید. اگر کسی آنرا بگیرد آنرا نمی شناسد. و کسی که آنرا بشناسد آنرا نمی گیرد.

پاسخ: پول تقلبی

آن چیست که روز را کنار پنجره می گذراند، و هنگام غذا کنار میز است و شب ها ناپدید می شود؟

پاسخ: مگس

وقتی که آنرا می بندم راه می رود و وقتی که آنرا باز می کنم از حرکت باز می ایستد. آن چیست؟

پاسخ: سندل

ان چیست که گرداگرد درخت و چوب است اما هیچگاه به داخل درخت و چوب نمی رود؟

پاسخ: پوست درخت

من در خانه ای کوچک زندگی می کنم که نه پنجره دارد و نه در،  و اگر بخواهم از خانه بیرون روم باید دیوار خانه ام را بشکنم. من چه هستم؟

جوجه در داخل تخم مرغ

ما را به سختی می توانی پدر و پسر بنامی چون کدام پسر است که روی سر پدرش قرار گیرد؟ این پدر و پسر چه هستند؟

پاسخ: آتش و دود

در این دنیا چهار برادر هستند که همه با هم بدنیا آمده اند. اولی در حال حرکت است و هیچگاه خسته نمی شود. دومی می خورد و هیچگاه سیر نمی شود. سومی می نوشد و همیشه تشنه است. و چهارمی آوازی می خواند که خیلی خوشایند نیست. این چهار برادر که هستند؟

پاسخ: آب، آتش، زمین و باد

انگشتانت را در چشمانم فرو کن تا ارواره های مرا باز کنی در این هنگام است که هوس می افتم هر چه کاغذ و پارچه و… هست را به دهان بگیرم. من چه هستم؟

پاسخ: قیچی

همانطور که از پل عبور می کردم مردی را دیدم که باری از چوب حمل می کرد ولی بارش نه راست بود و نه خمیده او چه نوع چوبی را حمل می کرد؟

پاسخ: خاک اره

ان چیست که به شما تعلق دارد ولی دیگران بیش از شما از آن استفاده می کنند.

پاسخ: نام شما

آن چیست که حتی اگر نامش را صدا بزنید می شکند؟

پاسخ: سکوت

آن چیست که فقط یکی از دو نفر را لمس می کند ولی آنها را به هم پیوند می دهد؟

پاسخ: حلقه ازدواج

آن چیست که هر چه بیشتر از آن برمی دارید بزرگتر می شود؟

پاسخ: گودال

آن چیست که آب را نگه می دارد اما پر از سوراخ است؟

پاسخ: اسفنج

آن چیست که شاخ دارد اما گاو نیست، بر پشتش باری سنگین دارد اما الاغ نیست، و هر گاه راه می رود پشت سرش ردی نقره ای به جا می گذارد؟

پاسخ: حلزون

پیرمردی کهنسال است که موی سفیدش یک شب بیشتر عمر ندارد آن چیست؟

پاسخ: درخت کهنسال پس از بارش برف

آن چیست که سرخ وارد آب می شود و سیاه از آن بیرون می آید؟

پاسخ: آهن گداخته

وقتی که نمی دانی آن چیست خوب یک چیزی هست اما وقتی که می دانی آن چیست می فهمی که هیچی نیست. آن چیست؟

پاسخ: چیستان

پاسخ

علی یزدی مقدم

مرا از معدن گرفته اند، و در غلافی چوبی آرام گرفتم، و تا آخر عمر در این غلاف قرار خواهم داشت، مرا تقریبا همه استفاده می کنند.

پاسخ : مغز مداد

آن چیست که به دور خانه می چرخد ولی هیچگاه آنرا لمس نمی کند؟

پاسخ: خورشید

آن چیست که پس از دادن آن به دیگران می توانید نگهش دارید؟

پاسخ: حرف

آن چیست که همه روز روی سرش راه می رود؟

پاسخ: میخی که روی نعل اسب کار گذاشته شده است.

آن چیست که موقع خشک کردن خیس می شود؟

پاسخ: دستمال کاغذی

آن چیست که به گردی یک تابه است و به گودی یک تشت، ولی با آب اقیانوس هم نمی توان آنرا پر کرد؟

پاسخ: غربال

پنج مرد به سمت کلیسا می رفتند چهار نفر از آنها که دویدند تا وارد کلیسا شوند خیس باران شدند اما یکی از آنها که حرکت نمی کرد خشک مانده بود.

پاسخ: او در تابوت بود

آن چیست که اگر کسی آن را داشته باشد به کسی نمی گوید. اگر کسی آنرا بگیرد آنرا نمی شناسد. و کسی که آنرا بشناسد آنرا نمی گیرد.

پاسخ: پول تقلبی

آن چیست که روز را کنار پنجره می گذراند، و هنگام غذا کنار میز است و شب ها ناپدید می شود؟

پاسخ: مگس

وقتی که آنرا می بندم راه می رود و وقتی که آنرا باز می کنم از حرکت باز می ایستد. آن چیست؟

پاسخ: سندل

ان چیست که گرداگرد درخت و چوب است اما هیچگاه به داخل درخت و چوب نمی رود؟

پاسخ: پوست درخت

من در خانه ای کوچک زندگی می کنم که نه پنجره دارد و نه در،  و اگر بخواهم از خانه بیرون روم باید دیوار خانه ام را بشکنم. من چه هستم؟

جوجه در داخل تخم مرغ

ما را به سختی می توانی پدر و پسر بنامی چون کدام پسر است که روی سر پدرش قرار گیرد؟ این پدر و پسر چه هستند؟

پاسخ: آتش و دود

در این دنیا چهار برادر هستند که همه با هم بدنیا آمده اند. اولی در حال حرکت است و هیچگاه خسته نمی شود. دومی می خورد و هیچگاه سیر نمی شود. سومی می نوشد و همیشه تشنه است. و چهارمی آوازی می خواند که خیلی خوشایند نیست. این چهار برادر که هستند؟

پاسخ: آب، آتش، زمین و باد

انگشتانت را در چشمانم فرو کن تا ارواره های مرا باز کنی در این هنگام است که هوس می افتم هر چه کاغذ و پارچه و… هست را به دهان بگیرم. من چه هستم؟

پاسخ: قیچی

همانطور که از پل عبور می کردم مردی را دیدم که باری از چوب حمل می کرد ولی بارش نه راست بود و نه خمیده او چه نوع چوبی را حمل می کرد؟

پاسخ: خاک اره

ان چیست که به شما تعلق دارد ولی دیگران بیش از شما از آن استفاده می کنند.

پاسخ: نام شما

آن چیست که حتی اگر نامش را صدا بزنید می شکند؟

پاسخ: سکوت

آن چیست که فقط یکی از دو نفر را لمس می کند ولی آنها را به هم پیوند می دهد؟

پاسخ: حلقه ازدواج

آن چیست که هر چه بیشتر از آن برمی دارید بزرگتر می شود؟

پاسخ: گودال

آن چیست که آب را نگه می دارد اما پر از سوراخ است؟

پاسخ: اسفنج

آن چیست که شاخ دارد اما گاو نیست، بر پشتش باری سنگین دارد اما الاغ نیست، و هر گاه راه می رود پشت سرش ردی نقره ای به جا می گذارد؟

پاسخ: حلزون

پیرمردی کهنسال است که موی سفیدش یک شب بیشتر عمر ندارد آن چیست؟

پاسخ: درخت کهنسال پس از بارش برف

آن چیست که سرخ وارد آب می شود و سیاه از آن بیرون می آید؟

پاسخ: آهن گداخته

وقتی که نمی دانی آن چیست خوب یک چیزی هست اما وقتی که می دانی آن چیست می فهمی که هیچی نیست. آن چیست؟

پاسخ: چیستان

مطالب مشابه را ببینید!