بیوگرافی احمد کایا خواننده معروف ترک؛ درباره زندگی شخصی از تولد تا مرگ در جوانی
احمد کایا یکی از اسطورههای موسیقی بود که طرفداران بسیاری را در ایران، ترکیه و آذربایجان داشت. این هنرمند بزرگ بیشتر با آثار غمگین خود شناخته میشود و مرگ مرموز او در سال 2000 از وی یک اسطوره فراموش نشدنی ساخت، ما امروز در تاپ ناز به زندگی این هنرمند بزرگ خواهیم پرداخت، پس در ادامه متن همراه ما باشید.
تولد و اوایل زندگی
احمد کایا در تاریخ 28 اکتبر سال 1957 میلادی ( 6 آبان 1336 شمسی ) در شهر ملاطیه ترکیه به دنیا آمد.
کودکی
در زمان نوجوانی به خاطر شرایط دشوار زندگی پدر، به همراه خانواده به شهر استانبول نقل مکان کردند.
پدر وی که قبلاً در یک کارخانه نساجی کار میکرد در استانبول در نمایشگاهی به پادویی مشغول شد. خود در وصف این وضعیت میگفت: هر روز که از مدرسه به سوی خانه میرفتم پدر را میدیدم که مشغول شستشوی اتومبیل است و همه گاه پیش خود میگفتم هنگامی که بزرگ شدم برای پدر نمایشگاهی خواهم خرید تا ارباب خود باشد.
اما این رؤیائی بیش نبود چرا که اندکی بعد پدر با مرگ خود، خانواده را تنها گذاشت.
او که کوچکترین عضو خانواده بود در شرایط بسیار دشوار و سخت گذران زندگی میکرد. خود میگفت: روزهائی بود حتی قادر به تهیه بلیت برای استفاده از اتوبوس شهری نبودم.
اولین سازها و ترک تحصیل
احمد در سن 6سالگی آغاز به آموزش ساز باغلاما کرد. این ساز هدیه پدر احمد به وی بود.
احمد کایا در درس موفق نبود و سال 1972، همزمان با مهاجرت خانوادهاش به شهر استانبول و منطقه کوجا مصطفی پاشا، درسش را رها کرد و آغاز به کار در مغازه نوار فروشی، فروشندگی و شاگردی در حرفه های گوناگون کرد.
مطلب مشابه: بیوگرافی سیبل جان خواننده معروف ترکیه؛ درباره زندگی شخصی و کارهای هنری اش
کودتا و شروع موسیقی
دوران جوانی کایا برابر شد با کودتای کنان اورن و خفقان شدیدی که بر فضای سیاسی جامعه ترکیه تحمیل گردید.
او که به شدت مخالف وضع موجود بود در سال 1985 به کمک دوستان خود آلبومی از ترانههایش را منتشر کرد که به گفتهاش هیچ امیدی به استقبال آن از طرف مردم نداشت و تنها در پی آن بود که بهوسیله ترانههایش اعتراض خود را را به شرایط حاکم اعلام دارد.
اولین آلبوم
چند روز پس از عرضه آلبوم مأموران قضایی ترکیه کاست او را به دلیل وجود چند ترانه سیاسی جمعآوری نمودند. پس از اعتراض فراوان، در نهایت فروش کاست او آزاد اعلام شد. همین فعل و انفعالات سبب شهرت نام کایا گشت و کاست او با استقبال نسبتاً خوبی مواجه شد.
آلبوم دوم او ترانه شفق نام داشت. وجود شعری به همین نام از اولکو تامر که به دلیل داشتن افکار سیاسی در انتظار اعدام بود، موجب آوازه هر چه بیشتر کایا شد.
احمد کایا و یوسف هایال اوغلو
احمد و یوسف از سال 1978 شروع به همکاری کردند و آلبوم سیاستمدار خسته (Yorgun Demokrat) که بیشتر شعر هایش متعلق به هایال اوغلو است نیز در همین سال منتشر شد. در سال 1988 نیز آلبوم اعتراض می کنم (Başkaldırıyorum) منتشر شد. شعر های دو قطعه از این آلبوم نیز متعلق به هایال اوغلو است و شعر های بقیه قطعات از آثار شاعران مشهور هستند. اکثر شعر های آلبوم گل خوشبو (İyimser Bir Gül) نیز متعلق به یوسف هایال اوغلو است. این آلبوم در سال 1989 ساخته شد.
مطلب مشابه: بیوگرافی ایرم دریجی خواننده ترکی؛ درباره زندگی شخصی و کارهای هنری او
سبک موسیقی احمد کایا
سبک کار های احمد کایا را نمیتوان به طور دقیق پاپ، موسیقی فولکلور ترکیه (Türk Halk Müziği) یا آرابسک (Arabesk) در نظر گرفت و به همین دلیل موسیقی او به موسیقی حماسی (Özgün Müzik) منحصر به احمد کایا شهرت یافته است.
کایا خودش مخالف این بود که کارهای او را موسیقی اعتراضی (Protest) بنامند. در کل 22 آلبومی که ساخت یک قطعه کردی با نام کاروان وجود دارد.
وقتی احمد کایا با روهی سو دیدار کرده و در نزد او ساز زده بود٬ روهی سو گفته بود باغلاما را نباید اینگونه شدید و با عصبانیت نواخت. سال های بعد احمد کایا در یکی از کنسرت هایش در خطاب به حرف روهی سو گفت :«اینگونه هم می شود باغلاما زد.
زندگی شخصی
احمد که به علت مشکلات زیاد اقتصادی از همسر اولش جدا شده بود، بعد از انتشار آلبوم دومش با گلتن ازدواج کرد.
ازدواجی که باعث آلبوم سوم احمد کایا گردید. گلتن اشعاری از نوزات چلیک را به احمد داد و آلبوم قطعه شفق با شعرهای نوزات و قطعات احمد در سال 1986 منتشر گردید.
در همان سال آلبوم لحظهای می رسد (An Gelir) هم به وسیله این دو هنرمند ساخته شد.
برادر گلتن هم شاعر بود و احمد بعد از این ازدواج، با یوسف، برادر گلتن هم آشنا گردید. آشنایی که باعث همکاری و آلبومی با نام سیاستمدار خسته شد. بیشتر اشعار این آلبوم از یوسف هایال اوغلو است.
احمد و گلتن در سال 1987 هم دارای فرزند دختری شدند که اسم او را ملیس گذاشتند.
مطلب مشابه: بیوگرافی ابراهیم تاتلیسس معروف ترین خواننده ترکیه؛ در مورد ترور وی و رابطه های عاشقانه اش
فاجعه مراسم اهداء جوایز برترینهای سال 1998 ترکیه
احمد کایا در سال 1998 در آلبوم هفدهمش با نام مقابله دوست و دشمن، ترانه ای با نام (giderim) یا می روم اجراء کرد که در ترکیه غوغایی به راه انداخت.
به همین دلیل در مراسم اهداء جوایز برترین های ترکیه در سال 1998 از احمد کایا برای دریافت جایزه بهترین آهنگ سال دعوت به عمل آمد.
مراسم به روال عادی پیش می رفت که نوبت به احمد کایا رسید. احمد بعد از در یافت جایزه این جملات را در سالن فریاد میزند: من یک ترانه کوردی (کاروان) در آلبوم جدیدم خواندهام، برای اینکه خوانندهای هستم با ریشه و اصالتی کوردی! شک ندارم کمپانیهای موسیقی فراوانی در ترکیه مایل به پخش این آلبوم من هستند!
ترکیه مشکلی با نام کوردستان دارد و من هیچ وقت از بازگو کردن این مشکل برای کسانی که منکر حقیقتند، خسته نمیشوم.
آغاز جنجال
این جملات آغاز جنجالی بزرگ میشود. بعد از کایا، نوبت سردار ارتاج بود.
او برای دریافت پروانه طلایی بهترین خواننده حضور داشت. سردار بعد از گرفتن جایزه به بالای جایگاهی برای اجرای موسیقی رفته و اشعاری با مضمون مدح و ستایش کمال آتاتورک خواند و کاملا مشخص بود که این اشعار را در جواب جملات کایا خوانده است.
بعد از این اشعار شروع به خواندن مارش نظامی دولت ترکیه میکند و با این کار جو سالن را کاملا علیه کایا میشوراند.
ناگهان عدهای از هنرمندان حاضر در سالن با فریاد زدن کلمات خائن برو گمشو به سمت کایا یورش بردند.
کایا در آنجا بسیار تنها بود. تنها یارانش در آن واقعه همسرش و آزادی بودند. دسیسه به وضوح چهره خود را نشان میداد. سرانجام پلیس کایا را برای حفظ جانش به بیرون برد و کایا با چشمان گریان و چهره ای در هم شکسته با یک تاکسی به خانه برگشت.
مطلب مشابه: بیوگرافی مراد بز خواننده جذاب ترکی؛ درباره زندگی شخصی و رابطه های مختلف او!
روزنامهها علیه کایا
فردای آن واقعه روزنامه ها تیترهای مختلفی علیه کایا تنظیم کردند. روزنامه حریت با تیتر (vay serefsiz) وای بر تو بی شرف و این عادلانه نبود، نقش مهمی در مسموم شدن افکار نسبت به احمد کایا داشت.
بازداشت کایا
دادگاه امنیت ملی ترکیه جهت رسیدگی به اتهامات احمد کایا چه در آن شب و چه در سالهای قبل از آن کایا را در ساعت 4 صبح زیر باران شدید بازداشت کردند.
وکلای کایا بعد ار چند ساعت او را با قید وثیقه آزاد کردند. قرار شد احمد کایا در 30 آوریل 1999 در دادگاه امنیت حاضر شده و به اتهامات وی رسیدگی شود.
چیزی که واضح به نظر میرسد این است که آن واقعه دسیسهای بیش نبود و دادگاه امنیت فقط به دنبال بهانهای برای محاکمه کایا میگشت. موارد اتهام کایا از این قرار است:
- برگزاری کنسرتی در برلین آلمان در سال 1993 با مضمون حمایت حزب کارگران
- حمایت از کوردستان ترکیه
- خواندن ترانهای کردی!
دادگاه و دفاعیه احمد کایا
احمد کایا در طول زندگی بارها از سوی دادگاه امنیت ملی جلب و بازداشت میشود. این اتفاق به قدری با زندگی وی درآمیخته شده بود که در مصاحبهای گفت: آدرس دوم من اداره امنیت ملی ترکیه است.
30 آوریل موعد دادگاه بود. جلسه دادگاه به طور مستقیم در سرتاسر ترکیه پخش شد و مردم دفاعیه طولانی او را میشنوند. او این بار نمیخواند اما کلماتش به امواج اقیانوس میمانند که گاه آرامند و گاه اوج میگیرند و صخرهها را درهم میکوبند. همه شاهد صلابت سخنان او هستند. بخشهایی از دفاعیه او چنین است:
من بر لبه چاقو ایستاده م! کسی که برای مردمش میجنگد. این دفاعیه را به خاطر بسپارید… از سال 1985 یک موسیقیدان حرفهای بودهام.
ازدواج کرده ام و دو دختر 18 و 12 ساله دارم. صدها ترانه تصنیف کردهام و برای بسیاری از آهنگهای خوانندگان دیگر ترانه نوشتهام.
هفده آلبوم منتشر کردهام که میلیونها عدد از آنها تکثیر و به فروش رفته است. کنسرتهای زیادی در سرتاسر جهان (آلمان – فرانسه – بلژیک – کوبا و …) اجراء کردهام و بارها به عنوان خواننده سال از طرف دستگاههای مختلف انتخاب شدهام.
چهل و دو ساله و ساکن ترکیهام. به ترکی اندیشیدهام، به ترکی ترانه نوشتهام، به ترکی خواندهام. من یک موسیقیدانم و یک شهروند جهان که خود را متعلق به هیچ قسمت جغرافیایی نمیداند و احساساتش نوع بشر را مخاطب قرار میدهد، نه گروه و قبیله ای خاص را.
مرگ مشکوک احمد کایا
احمد کایا چند روز بعد از دادگاه برای برپا کردن تور کنسرتهایش در اروپا به فرانسه سفر میکند و تا موعد جلسه بعدی دادگاه به ترکیه برنمیگردد.
دادگاه امنیت ملی ترکیه او را به صورت غیابی به تحمل 10 سال زندان محکوم میکند غافل از اینکه این هنرمند بزرگ هرگز به سرزمینی که به آن عشق میورزید، باز نخواهد گشت.
در 16 نوامبر 1999جسد احمد کایا را در اتاق هتلی در پاریس پیدا میکنند.
علت مرگ او ایست قلبی اعلام میشود. اما عاشقان آزادی و صلح و خیل دموکراتهای مسکوت شده جهان علت مرگ او را میدانند.
پیکرش را در گورستان معروف «پرلاشز» دفن میکنند. کیلومترها دورتر از مردمی که عمر خود را به آفرینشگری برای آنها گذرانده است.
او به ترکیه باز نخواهد گشت…
پیکر او را در گورستان پرلاشز در قطعه شماره 71 به خاک سپرده شدهاست.
همسر او گؤلتن کایا هایال اوغلو با بازگرداندن جنازهاش به ترکیه مخالفت نمود و اعلام کرد که «ترکیه کنونی شایستگی آن را ندارد که مرد بزرگی چون او در خاک آن دفن گردد و تا زمانیکه ترکیه به یک کشور آزاد و دموکراتیک تبدیل نگردیده، اجازۀ بازگرداندن جنازهاش به ترکیه را نخواهد داد.»