استارت آپ چیست و به چه چیزی و چه پروژه ای استارت آپ می گویند؟
استارت آپ چیست؟ شاید خیلی این جمله را شنیده باشید که برای آن مفاهیم مختلفی بیان شده است. استارت آپ به کسب و کارهایی می گویند که نمونه مشابهی در کشور و حتی دنیا ندارد بعنی برای اولین بار توسط افراد و شرکتها انجام می شود.
استارت آپ یا استارتاپ واژه ای انگلیسی است که به معنی شرکت جدید است. این واژه در سال های اخیر بسیارم ورد استفاده دنیای فناوری بوده است و از آن برای تصویف شرکت های نوپا بهره گرفته شده است و راه حل جدید برای مشکلات موجود در جهان فناوری ارائه می کند. برای استارت آپ مفاهیم مختلفی ارائه شده است. مصلا استیو بلنک آن را سازمانی می داند که به دنبال یک مدل کسب و کار مقیاس پذیر و قابل تکرار ایجاد شده است.
مفهوم استارت آپ چیست؟
قبل از پرداختن به این که استارت آپ چیست باید بگوییم که گسترش واژه استارت آپ به انگلیسی (Start up ، startup) به کمتر از دو دهه قبل بر می گیردد و مفهوم آن بسیار قدیمی نیست. ولی به دلیل جذابیت یا رقابت های اشتباه، از این عنوان در مشاغل مختلف استفاده می شود. باید دانست بکار بردن این عنوان اعتباری به کسب و کارها نمی دهد بلکه تلاش یک تیم است که باعث موفقیت یک کسب و کار می شود. ولی استارت آپ چیست؟ استارت آپ شرکتی تازه تاسیس است که روش های نوین را برای یک مسئله عرضه می دارد و ضامن موفقیت توسط این روش است.
معانی مختلفی برای استارت آپ آمده است وثلا در ویکی پدیا به معنی شرکت نو پا و تازه تاسیس است و استیو بلنک، که پروفسور دانشگاه استنفورد است آن را سازمان می داند که با هدف پیدا کردن یک مدل کسب و کار مقیاس پذیر و به علاوه تکرار پذیر راه اندازی می شود. USSBA استارت آپ را کسب و کارهایی می داند که پیرامون محور فناوری و تکنولوژی تشکیل می شود و پتانسیل زیادی برای رشد در آینده دارد. مرین وبستر استارت، استارت آپ را اینگونه توصیف می کند: عمل یا مجموعه کارهایی جهت یک حرکت جدید، یک شرکت یا کسب و کار نو.
به طور کلی استارت آپ به کسب و کارهایی گفته می شود که نمونه مشابهی از آن در کشور یا حتی دنیا وجود ندارد. یعنی نخستین بار است که توسط افراد یا شرکتها تاسیس می شود. قابل ذکر است که این شرکت یا کسب و کارهای تازه تاسیس که در نتیجه کارآفرینی ایجاد می شوند رشد صعودی داشته و با ایجاد راه حلهای نوین، خلاقانه و همچنین بادوام به رفع یک نیاز می پردازند. با توجه به اینکه بسیاری از استارت آپ ها در سالهای اخیر، حول فن آوری اطلاعات یا تکنولوژی شکل گرفتهاند، گاهی در تعریف استارت آپ به این نکته نیز اشاره میشود که استارتاپ باید در حوزه تکنولوژی های جدید فعال باشد. با توجه به مفاهیمی که از استارت آپ ذکر شد واضح است که قوانین خاصی برای تاسیس آن وجود ندارد در صورتی که میزان درآمد ، سود و کارکنان، پیوسته در شرکتهای بزرگ در حال تغییر است و استارت آپ جدا از مسائلی که شرکت های بزرگ با آن مواجه هستند تنها بر روی زمینه کاری خود متمرکز است.
شروع اولین استارت آپ
شروع اولین استفاده از مفهوم استارت آپ مربوط به سال ۱۹۱۱ میلادی و آغاز کار شرکت Silicon Valley می باشد. یکی از مهمترین تولیدات این شرکت، استارتاپ IBM ( International Business Machines ) بود. این استارت آپ بعدها به یکی از غولهای تولید کننده نرم افزار در دنیا تبدیل شد. یکی دیگر از استارت آپ های قدیمی و موفقجهان ، کمپانی اپل می باشد که توسط استیو جابز تاسیس شد. از استارت آپ های معروف دیگر دنیا استارت آپ گوگل است که همه ما با آن آشنایی داریم. ایده این استارت اپ در سال ۱۹۹۷ مطرح شد و در سال ۱۹۹۸ شروع به کار و تولید محصول نمود. امروزه موتور جستجوگر گوگل پیچیده ترین و قوی ترین موتور جستجو در دنیا است.
بخوانید: کسب و کارهای پربازده که می توانید یک نفره و با هزینه کم راه اندازی کنید
کدام پروژه ها استارت آپ هستند؟
به پروژه هایی که در آن، یک طرح خام توسط تلاش یک تیم یا گروه به تولید محصول می رسد و زمینه فروش آن نیز فراهم می گردد. استارت آپ کل مسیر از ابتدا تا نتیجه نهایی را طی می کند و همه مراحل را به صورت آزمون و خطا انجام می دهد. ممکن است شروع مفهوم استارتاپ نوعی کار علمی سخت و پیچیده باشد مانند اختراع در زمینه نرم افزار یا یک کار بازاری باشد به طور مثال با تلاش گروه استارتاپ یک محصول ساده با تغییرات جدیدتری به بازار ارائه شود. بنابراین می توان گفت استارتاپ های موفق لزوما بر روی یک کار علمی پیچیده تمرکز نمی کنند بلکه در زمینه تولید محصول و فروش آن نسبت به سایرین موفق تر هستند.
طبقه بندی استارت آپ ها
۱. استارت آپ بر پایه تکنولوژی های نوین
۲. استارت آپ بر پایه فن آوری اطلاعات
۳. استارت آپ های مبتنی بر مشاغل خانگی
۴. استارت آپ های مبتنی بر آینده نگری
۵. استارت آپ های متحول کننده بازار یا Disruptive
البته استیو بلنک استارت آپ های موفق را به استارت آپ سبک زندگی، استارت آپ کوچک، استارت آپ های توسعه پذیر، استارتاپ هایی که بعد از طراحی سریع به فروش روند و استارت آپ های اجتماعی طبقه بندی می کند.
استارت آپ سبک زندگی حوزه زندگی روزمره را در بر می گیرد. به طور مثال شخصی یک ماشین بلا استفاده خود را کرایه می دهد. و استارت آپ کوچک به طور معمول توسط یک خانواده جهت تامین مخارج اداره میشود.
در استارت آپ توسعه پذیر سود و بازدهی زیادی نسبت به دیگر استارتاپ ها وجود دارد، که به صورت گروهی ایجاد می شود در این گروه ها چندین ایده خوب می تواند یک ایده ناب را ایجاد کند. مانند استارت آپ های حوزه مسکن . و در نهایت استارت آپ های اجتماعی هدفش تنها حوزه کسب و کار نیست و بیشتر در پی تبدیل جهان به مکانی ایده آل برای انسان است.
عمر هر استارت آپ چند سال است؟
در بررسیهای صورت گرفته بر روی فعالیت استارتاپ ها عمر متوسط آنها را سه سال بیان کرده اند و این شرکتهای تازه تاسیس بعد از سه سال دیگر استارت آپ محسوب نمی شود. از جمله دلیل این امر می توان به افزایش دفاتر به بیش از یک مرکز، افزایش درآمد بالای ۲۰ میلیون دلار، افزایش کارکنان شرک به بالای ۸۰ نفر، مورد تملیک شرکهای بزرگ دیگر قرار گرفتن و افزایش نفرات اصلی شرکت به بیش از ۵ نفر اشاره نمود.
به طور کلی هنگامی که استارتاپ به سود آوری می رسد نقطه پایان یک استارتاپ موفق است. پول گراهام ، مدیرعامل شرکت Y Combinator که در زمینه شتاب بخشیدن به رشد استارت آپ ها سرمایه گذاری می کند بیان می کند که یک شرکت با قدمت ۵ ساله را میتوان یک استارت آپ دانست ولی یک کمپانی ده ساله تقریبا در حال دگرگونی و توسعه است. فاکتور اصلی برای یک استارت آپ میزان توانایی آن در جهت رشد می باشد. گراهام استارت آپ را کمپانی می داند که ساختارش برای رشد زود هنگام طراحی شده باشد. به این نحو که تمرکز جهت رشد جدا از فاکتورهایی مانند جغرافیایی باشد که تیم استارتاپ آن را بنیاد نهاده اند. از این نظر استارتاپ ها را باید از کسب و کارهای کوچک متمایز نمود.
تفاوت استارتاپ و کسب و کار کوچک
شروع یک استارتاپ برای برخی کارآفرینان بسیار جذاب است. اما واقعا تفاوت استارتاپ و کسب و کار کوچک چیست؟ در ادامه پدیده فکر مهتر به سه تفاوت استارتاپ و کسب و کار کوچک می پردازد: نرخ رشد، تامین مالی و ماهیت ایده.
انتظارات و نرخ رشد
اول آنکه، استارتاپ ها روی رشد سریع تمرکز می کنند. و برای این کار توجه خود روی درجه بندی کسب و کار و رشد سریع آن معطوف می نمایند . استارتاپ ها اغلب به سرعت درجه بندی و ارزیابی می شوند. زیرا فرآیندهای کسب و کار توسط تکنولوژی هدایت می شود ( تا کارآمدتر یا خودکار باشند). رشد کسب و کار سنتی کوچک نسبتا محدودتر است. که عمدتا بخاطر خود محصول یا خدمات (به عنوان مثال، یک فروشگاه سخت افزاری فقط برای رسیدن به یک بازار هدف خاص تلاش می کند) و شاید بخاطر موقعیت جغرافیایی آن است. (کسب و کار کوچک معمولا تکنولوژی را اولویت قرار نمی دهد از این رو رشد از طریق اتوماسیون برایش چالش برانگیز است.)
در نتیجه نرخ رشد و استفاده از تکنولوژی اولین تفاوت استارتاپ و کسب و کار کوچک است.
نحوه ی تامین مالی
استارتاپ ها اغلب به دنبال جذب سرمایه خارجی برای سرعت بخشیدن به رشد هستند. این بدان معنی است که سرمایه گذاران می توانند در استارتاپ ها سرمایه گذاری کنند. تا آنها درآمد تولید کرده و برای سرمایه گذاران نیز سودآوری داشته باشند. بنابراین، در مراحل ابتدایی اغلب به دنبال سرمایه گذار می گردند. رایج ترین راه های تامین مالی که استارتاپ ها دنبال می کنند، عبارتند از: افزایش سرمایه از طرف “ثروتمندان“ (یک فرد ثروتمند که سرمایه ای را در مقابل بدهی های مبادلاتی یا حق مالکیت در اختیار می گذارد.)، سرمایه گذاران و سرمایه داران ریسک پذیر.
هنگام جستجو برای سرمایه گذاری منصفانه (از طریق ارائه ی گزینه ها یا سهام ها در کسب و کار)، بنیانگذاران استارتاپ باید در نظر بگیرند که چگونه پول سرمایه گذار بر مالکیت آنها تاثیر می گذارد. خطر موجود را هرگز نباید فراموش کرد. – این خطر ممکن است استارتاپ ها را مجبور کند تا سالیان متمادی برای آنها سودآوری داشته باشد.
از سوی دیگر، کسب و کارهای کوچک اغلب بدون جمع آوری سرمایه از سرمایه گذاران به وجود می آیند. تامین مالی آنها می تواند از طرف خود فرد یا خانواده، دوستان و یا وام بانکی انجام شود. بر خلاف استارتاپ ها، اولویت یک کسب و کار کوچک، تولید درآمد منظم با کمترین خطر است.
ماهیت ایده
نهایتا آنکه مشخصه های یک استارتاپ با یک کسب و کار کوچک متفاوت است. اگر کلمه “اختلال ” را شنیده باشید، احتمال بالایی وجود دارد که کلمه “استارتاپ” نیز در آن جمله بوده باشد. استارتاپ ها اغلب از هم گسیخته و مختل هستند – و این تقریبا یک پیش شرط است. استارتاپ ها تمایل دارند تا محصولات یا خدماتی را که هنوز وجود ندارد تولید کنند و یا به طور چشمگیری تحویل کالا یا خدمات خاصی را در صنعت تغییر دهند. از سوی دیگر، کسب و کارهای کوچک، کالاهای و خدمات سنتی تر را ارائه می کنند. (البته همیشه این طور نیست)، به عنوان مثال، فروشگاه های مواد غذایی، آژانس های مسافرتی و آرایشگری ها.
استارتاپ ها در مقابل کسب و کارهای کوچک
تفاوت های قابل توجهی بین راه اندازی یک استارتاپ و یک کسب و کار کوچک وجود دارد. به همین دلیل ضروری است بدانید که از ابتدا قصد و هدف شما چیست. دانستن اینکه آیا شرکت شما یک کسب و کار کوچک است یا یک استارتاپ، اغلب برای توسعه استراتژی کسب و کار لازم است.
برای مثال، استارتاپ ممکن است نیاز به مشاوره حقوقی در زمینه هایی مانند کپی رایت، حریم خصوصی، قانون مصرف کننده ، مالکیت معنوی یا سایر حوزه های حقوقی داشته باشد. یک کسب و وکار کوچک علاوه بر چیزهای بسیار دیگر باید ساختار تجاری مناسبی را انتخاب کرده (رایج ترین آن ها عبارتند از: تاجر انحصاری، شرکت، مشارکت یا ائتلاف) و محل کسب و کار را بخرد یا اجاره کند. سایر الزامات قانونی که مربوط به هر دو ساختار می باشد عبارتند از: ثبت اسم شرکت، تأمین بیمه مناسب برای کسب و کار، گرفتن شماره و پروانه ی کسب و کار و هرگونه گواهی یا مجوز لازم و در نهایت ثب تنام برای اهداف مالیاتی.
آنچه که می توان نتیجه گرفت
بخاطر همه دلایل فوق، استارتاپ ها در مقایسه با کسب و کارهای کوچک بسیار پر خطر تر هستند ، در حالیکه کسب وکارهای کوچک از خطر پذیری گریزان اند. مدتی را برای فکر کردن در مورد آنچه که از کسب و کار خود می خواهید – چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت – صرف کنید و در صورتی که تردید دارید به سراغ مشاوره حقوقی بروید. با برسی تفاوت استارتاپ و کسب و کار کوچک شما می توانید تصمیمات درست برای کسب و کار خود بگیرید.