مجله تاپ‌ناز‌

اشعار تبریک ولادت حضرت زینب (س) / مجموعه اشعار بلند و کوتاه درباره خانم زینب

اشعار تبریک ولادت حضرت زینب (س) {مجموعه اشعار بلند و کوتاه درباره خانم زینب}

اشعار تبریک ولادت حضرت زینب (س) را در این بخش از سایت ادبی تاپ ناز برای شما دوستان قرار داده‌ایم. حضرت زینب (س) ملقب به زینب کبری (س) در ۵ جمادی‌الاول سال ششم هجری قمری (در برخی منابع سال تولد ایشان پنجم هجری قمری ذکر شده است.) در محله بنی هاشم شهر مدینه به دنیا آمد؛ فرزند سوم امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه زهرا (س) پس از امام حسن (ع) و امام حسین (ع) است.

شعرهای زیبا مولودی حضرت زینب

غنچه‌ای از گلشن طاها رسید

نور چشم حضرت مولا رسید

در مدینه از کرامات خدا

دخت زهرا زینب کبرا رسید

هم یاور و خواهر برادر هایش

هم بود برادر برادر هایش

یک عمر برای پدرش مادر بود

حالا شده مادر برادرهایش

آن روح زلال و صیقلی زینب بود

آیینه ی غیرت علی زینب بود

هر چند امام و مقتدا بود حسین

پیغمبر کربلا ولی زینب بود

جلیل صفربیگی

كوثر به ظهور گوهری آوردست

زهرای بتول دختری آوردست

تا در غم كربلا كند مادریش

از بهر حسین خواهری آوردست

این نور ز چیست چهره‌ى شب دارد؟

سجاده‌ كیست ذكر بر لب دارد؟

این لطف خداست بعد زهرا، حیدر

یك فاطمه هم‌، به نام زینب دارد

از کاخ علی ستاره‌ای پیدا شد

بشکفته گلی ز گلشن زهرا شد

سرتاسر کائنات پر نور و سرور

از یمن قدوم زینب کبری شد

مطلب مشابه: متن و جملات وفات حضرت زینب (س) + عکس نوشته ویژه تسلیت وفات آن حضرت

شعرهای زیبا مولودی حضرت زینب

عکس نوشته اشعار حضرت زینب

زینب که عزیز حی سرمد باشد

نورسته گل گلشن احمد باشد

شد ماه جمادی ز طفیلش روشن

زین ماه که دختر محمد باشد

بر یمن قدوم بنت حیـدر صلوات

بر نـائبـه‌ حضرت مـادر صلوات

لبخنـد به لب‌هـای حسین است و حسن

خوشنودی قلب دو بـرادر صلوات

بیله حیالی خانم گلمیوبدی دنیایه

دوباره سالمیاجاخ مثلی اوسته گوی سایه

آناسی فاطمه دن درد و محنتی چوخدور

بونون غمی غم اهل جهاندان آرتوخدور

یازوبلا حین تولد، بو غم کش ایام

گوزین تکوب قاپویا، گوز یاشی توکردی مدام

کمال لطفیله نواده سین رسول انام

آلوب الینه اوپردی که ایلیه آرام

نقدر ایستدی رام ایتسون اولمادی مانوس

علی و فاطمه هم مجتبا اولوب مایوس

او دمده منزله قویدی قدم امام حسین

قولاقینه یتشوب زینبین کلام حسین

نه گوردیله اوزین ایستور آنا قوجاقندان

آتا یره، اوپه قارداشینون ایاقندان

او حالیله که حسین گوردی نازلی زینبینی

عزیز خواهرینین بیلدی عین مطلبینی

آچوب ایکی قولونی، سسلدی خانیم باجی گل

یاخوندی آتش غمدن یانا جانیم باجی گل

قماط زینبی آلدی او دم الی اوسته

دئدی قولاقنه بیر سوز و لیک آهسته

بئله گمان ایدیرم نور دیده یاسین

دئردی خواهرینه کربلا قضایاسین

حسین زینبه، زینب حسینه آغلاردی

او آغلاماق دل خیرالنسانی داغلاردی

حسینه بو خانمین چوخ محبتی واریدی

محبتینده اورکدن مسرتی واریدی

قادر الله، عشقی ئورگتدی، تبی خلق ائیله دی

آهی منظور ائتدی اونّان مطلبی خلق ائیله دی

عاشق و معشوق احوالی نمایان اولماقا

خلوت و جمعیت و روز و شبی خلق ائیله دی

صورتِ انساندا نورِ لم یزل گورسنمگه

بئش نفر معصوم والا منصبی خلق ائیله دی

خلقتِ افلاکه ئوز امرین مقرر ائتمه میش

قبّۀ اجلالیده ختم نبی خلق ائیله دی

اقتداره منتخب اولدی علیّ المرتضی

شرحِ اسرارِ یداللهَه، لبی خلق ائیله دی

فاطمه اطهر یاراندی تا مطهر روحیدن

زهرۀ زهرایه خاطر کوکبی خلق ائیله دی

من منتظرم حضرت جبریل بیاید

یک اسم پر از عطر و مُسما بنویسم

جبریل کنار پر قنداقه رسیده

باید ملکی محو تماشا بنویسم

حالا که رسیده به علی مژده مولود

بگذار که من زینت بابا بنویسم

بانو به خدا زیر قدم‌های تو جنت

دستان تو را عرش مُعلی بنویسم

وقتی که به لبهای حسین آمده لبخند

بد نیست که یک چند تمنا بنویسم

هر چند که دیری ست تمنای من این است

از کربُ و بَلای شده امضا بنویسم

آن قدر عاشقیم که املا نمی‌شود

مستی ما که در قلمی جا نمی‌شود

زلف مرا به پنجره‌های ضریح عشق

طوری گره زدند، دگر وا نمی‌شود

باید که ناز داشت، کمی نیز غمزه داشت

هر دختر قبیله که لیلا نمی‌شود

آن کس که خاک پای مریدان میکده است

محتاج معجزات مسیحا نمی‌شود

«تاک» مرا به عشق تو در خم گذاشتند

حالا شراب می‌شود و یا نمی‌شود

ما مثل باده‌ایم شبی امتحان کنید

انگور زاده‌ایم شبی امتحان کنید

عکس نوشته اشعار حضرت زینب

ای خطبه صدای تو نهج البلاغه‌ات

وی محمل بدون جهاز تو منبرت

هجده سربریده به دنبال چشم تو

هجده سر بریده نگهبان معجرت

ای قله نجابت توحید، جای تو

عطر حضور فاطمه دارد حیای تو

اشعار زیبا در وصف حضرت زینب

آسمان را ستاره باران کن

آمده آسمانی از خورشید

باز هم لطف حق تجلی یافت

آمده آیه‌هایی از توحید

می‌توان نذر این قدم‌هایش

دسته گل‌های یاس را پاشید

می‌شود خاک درگهش باشیم

می‌توان خاک پاش را بوسید

می‌توان جلوه‌های زهرا را

در صفات خدایی او دید

می‌توان عطر جنت حق را

از قنوت نماز او بوئید

می‌‎توان وصف صبر او را هم

روی کاغذ شبیه کوه کشید

تا در این خانه خانمی شده بود

چشم همسایه، سایه اش که ندید

او علمدار عصر عاشوراست

نرگس آسمانی زهراست

آسمان آسمان نگاهش نور

آمده آسمانی از رحمت

آمده اسوه رشادت‌ها

اسوه پاک دامنی، عفت

مظهر روشنایی و نور و

با حیا و حجاب و با عزت

از کلامش چه می‌توان گفتن

چقَدَر با نفوذ و با قدرت

بسته دل بر حسین و بر حسن و

علوی خوی و فاطمی شوکت

در مدال الهی ثقلین

نام او هم ردیف با عترت

بار دیگر سلام بر نورت

مبدأ عشق، از ولادت توست

مثل زهرا سراسرت خیر است

کرم و لطف و عشق، عادت توست

تو چنان در عبادتی بی بی

که عبادت پیِ عبادت توست

به خداوندیِ خدا سوگند

عشق تو کرده عشق را در بند

اشعار زیبا در وصف حضرت زینب

از همان ابتدا شدی آرام

تو به اعجاز رنگ و بوی حسین

وسط آن همه بهشتی رو

باز شد چشم تو به سوی حسین

بی گمان اینکه شد برادر تو

آبرو بود و آرزوی حسین

چشمت افتاد بر جمال جمیل

گریه  تو به خنده شد تبدیل

بر گلبن بوستان طاها صلوات

بر نور دل حضرت زهرا صلوات

در روز ولادت گل باغ علی

بفرست تو بر زینب کبرا صلوات

از خدا بر ما عنایت می‌رسد

دختر شاه ولایت می‌رسد

بر همه از مقدم دخت علی

لطف و جود بی‌نهایت می‌رسد

مطلب مشابه: انشا حضرت زینب (موضوع انشا حضرت زینب برای دانش آموزان و دبستانی ها)

وقت نزول رحمت حق از سحاب شد

یعنی که جام دیده ما پُر شراب شد

مستی ما به رتبه اعلی رسیده است

آن گونه که دل همه ما خراب شد

زهراترین ستاره زهرا طلوع کرد

نوری دمید و قبلگه آفتاب شد

بعد از طلوع مِهر رخش دل جلا گرفت

در ذره ذره‌های دلم انقلاب شد

امشب خدا برای علی حیدر آفرید

زیباترین دعای علی مستجاب شد

یک نیمه اش حسن شد و یک نیمه‌اش حسین

از شدت بزرگی‌اش عالی جناب شد

از بس که شأن و منزلتش پر بها بود

وحی خدا به حضرت ختمی مآب شد

آمد ندا که نام دل آراش زینب است

این گونه شد که زینت بابا خطاب شد

قائم مقام فاطمه آمد ادب کنید

از او سعادت دو جهان را طلب کنید

ما از ازل گدای پریشان زینبیم

شکر خدا که ریزه خور خوان زینبیم

با یک دعای او همه عاشق شدیم و بس

یعنی که عاشقانه مسلمان زینبیم

ما را خرید و نوکر اربابمان نمود

ممنون لطف و بخشش و احسان زینبیم

طعم شراب کوثری او زبانزد است

مست و خراب باده جوشان زینبیم

با یک نگاه حیدریش جذبمان نمود

ما قوم در به در، همه سلمان زینبیم

حجب و حیای دختر زهرا زبانزد است

تا روز حشر ما همه حیران زینبیم

مثل خدیجه هستی خود را فدا نمود

مبهوت عزم راسخ و ایمان زینبیم

او یک تنه مقابل دشمن قیام کرد

دلداده‌های رزم نمایان زینبیم

مانند مرد باشد اگر چه که خانم است

خون علی میان رگش در تلاطم است

مطالب مشابه را ببینید!