اشعار تسلیت ایام فاطمیه | مجموعه ای شعر درباره شهادت حضرت فاطمه و دهه فاطمیه
به مناسبت ایام و دهه فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه (س) مجموعه ای از اشعار غمگین را در این بخش تاپ ناز آماده کرده ایم.
گلچین اشعار تسلیت ایام فاطمیه
زِکف دادم چراغ لاله ام را
کنم پنهان ز دشمن ناله ام را
نه دست خود کفن کردم شبانه
تن زهرای هجده ساله ام را
شهادت حضرت فاطمه «س» تسلیت باد
***
مصیبتی است علی را که پیش چشمانش
عدو امید دلش رابه تازیانه گرفت
چه گفت فاطمه کان گونه با تأثر و غم
علی مراسم تدفین او شبانه گرفت
شهادت حضرت فاطمه «س» تسلیت باد
***
از برم رفتی و اندیشه نکردی که مرا
بعد فقدان نبی، رکن دگر می شکند
جان به قربان تو و سینه سپر کردن تو
صبر کردی و نگفتی که سپر می شکند
شهادت حضرت فاطمه«س» تسلیت باد
***
یا علی رفتم بقیع اما چه سود / هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست / آن گل صدبرگ خوشبویت کجاست
هر چه باشد من نمک پرورده ام / دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه
الا ای چاه یارم را گرفتند/ گلم، باغم، بهارم را گرفتند/ میان کوچه ها با ضرب سیلی/ همه دار و ندارم را گرفتند/ شهادت حضرت فاطمه(س) تسلیت باد.
مطلب مشابه: عکس پروفایل ایام فاطمیه + جمللات تسلیت شهادت حضرت فاطمه (س)
عکس نوشته و اشعار در مورد ایام فاطمیه
ای نام خوشت ورد زبانم زهرا
از داغ تو سوخت جسم و جانم زهرا
برخیز علی به دیدنت آمده است
ای درد و بلای تو به جانم زهرا
آه زهرا تا ابد جاری بود/ دست مولا تشنه یاری بود/ چون علی شد بی کس و بی هم نفس/ گفت یا زینب به فریادم برس/ ایام فاطمیه تسلیت باد.
ای نور خدا سرشته با آب و گِلَت / ای مهر علی راز هویدای دلت
این ذکر هزارساله ی مهدی توست / ای یاس نبی « بِاَیِّ ذنب قتلت؟ . . .
***
ای لیلة القدر علی آخر چرا گشتی سحر / ای راحت جان علی آخر چرا کردی سفر
هجران تو آتش زده بر قلب زار مرتضی / یا تو بکن ترک سفر یا با خودت من را ببر . . .
***
جملات تسلیت شهادت حضرت فاطمه (س)
می خواست با علی سوی مسجد رود ولی
دردا که تازیانه ی غنفز امان نداد
می خواست که دهد جان به بشت در
جون بی کسی علی دید جان نداد
هرقهرمان کند به نشان خود افتخار
ولی زهرا نشان خود به علی هم نشان نداد
ایام فاطمیه بر تمام شیعیان تسلیت باد
***
مطلب مشابه: جملات ویژه شهادت حضرت فاطمه (س) + عکس نوشته تسلیت
مسیحا گر دمش اعجاز سازد / زبان بر ذکر زهرا باز سازد
گره از مشکلات خلق، زهرا / به یک گوشه نگاهی باز سازد . . .
***
ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت / زهرایی و خورشید غبار قدمت
کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ / ای وسعت دلهای شکسته ، حَرَمت . . .
***
زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشت / دیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت
فرموده اند در برکات وجود او / زهرا اگر نبود علی همسری نداشت
محشر بدون مهریه ی همسر علی / سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت
***
شمع خموش ما را، از خانه بردند
تابوت مادرم را شبانه بردند
مدینه در نوای أمن یجیب است
مادر به خانه برگرد، بابا غریب است
شهر مدینه دگر، زهرا ندارد
باغی که گل ندارد، صفا ندارد
***
تو هم با کوفه هم دستی مدینه / نمک خوردی ولی پستی مدینه
کسی بر بازوی زهرا نمی زد / اگر دستم نمی بستی مدینه . . .
***
شعر کوتاه ایام فاطمیه
نیازی از سر احساس خواهم / برات کربلا از یاس خواهم
به حق پهلوی بشکسته ی او / طواف مرقد عباس خواهم . . .
***
فاطمه اکتفا به نامش نکنید
نشناخته توصیف مقامش نکنید
هر کس که در او محبت زهرا نیست
علامه اگر هست سلامش نکنید
بر حاشیه ی برگ شقایق بنویسید
گل، تاب فشار در و دیوار ندارد
***
مطلب مشابه: اشعار شهادت حضرت زهرا (س) و دهه فاطمیه
هر سینه که دوستدار زهراست
آشفته و بی قرار زهراست
گنجینه ی هفت آسمان ها
در سینه ی خون نگار زهراست
از شرح کرامتش همین بس
عالم همه وامدار زهراست
التماس دعا
***
هم برای من به انصار و مهاجر رو زدی
هم صبوری کردی و در خانه ام سوسو زدیچند ماهی درد پهلو را تحمل کردهای
خواستی برخیزی از جا تکیه بر زانو زدیرو به بهبودی ست حالت یا برای دلخوشی
بسترت را جمع کردی خانه را جارو زدیاینقدر زحمت به خود دادی برای مرتضی
کودکان را با چه حالی شانه بر گیسو زدییک کلام از درد خود با من نگفتی هیچ وقت
مخفی از چشمان حیدر دست بر پهلو زدیگر چه این همسایهها از پشت خنجر میزنند
با دعایت زخم آنها را سحر دارو زدیاز تمام غصهها این غم علی را میکشد
تو برای من به انصار و مهاجر رو زدی
محسن صرامی
***
شعر بلند در مورد شهادت حضرت فاطمه (س)
الا ای چاه، یارم را گرفتند
گلم، عشقم، بهارم را گرفتند
میان کوچه ها، با ضرب سبلی
همه دار و ندارم را گرفتندالهی! کوثرم کو؟ دلبرم کو؟
گلم کو؟ هستی ام کو؟ گوهرم کو؟
علی تنها و دلخون مانده افسوس
یگانه مونس و تاج سرم کو؟الهی! کلبه ام را غم گرفته
دل محزون من ماتم گرفته
شرار شعله های در ندیدم
گلم را خصم از دستم گرفتهالهی! سینه من کوی درد است
گلستان سرورم سرد سرد است
عزیزم فاطمه از رنج مسمار
رخ مهتابی اش غمگین و زرد استالهی! دست من را بسته بودند
حریم خانه ام بشکسته بودند
به ضرب تازیانه آن جماعت
تن مرضیه را آزرده بودندالهی! غمگسارم، سوگوارم
شبست و طاقت رفتن ندارم
فلک با من سرسازش ندارد
بدون فاطمه نالان و زارم
***
فاطمیه اول غمهای ماست
فاطمیه موسم حزن وعزاست
فاطمیه ثلمه بر عالم بود
فاطمیه فصل غمهای خداست
فاطمیه قلبهای شیعیان
داغدار ظلمهای اشقیاست
ظلمهایی بر علی وفاطمه
ظلمها بر اهل بیت مصطفاست
فاطمیه بر مدار فاطمه ست
فاطمیه ماتم عظمای ماست
فاطمیه داستانی جانگداز
قصه سیلی واشک مجتباست
فاطمیه آتش کین پشت در
ضربه برپهلوی ناموس خداست
فاطمیه داستان غنچه ای است
ناشکفته در ره بابا فداست
فاطمیه قصه شیر است وبند
بستن دستان مولا مرتضاست
فاطمیه سوزش دلهای ما
بهر تشییعی که در غربت بپاست
فاطمیه اشک های حیدری
در فراق فاطمه اندر خفاست
فاطمیه قصه ی بی مادریست
داستان گریه های بیصداست
فاطمیه یاد قبری مخفی است
قبر بانویی که دور از چشمهاست
فاطمیه ستم بر آل علیست
فاطمیه کربلا را ابتداست
اسماعیل تقوایی
***
مدینه شد گل یاست کجا نیلوفری
کدامین کوچه دارد داغ مرگ مادری
مدینه در کجاست، مزار فاطمه
کجا گشته خزان، بهار فاطمه
فاطمه، فاطمه، فاطمهمدینه کوچه هایت بوی زهرا میدهد
نشان ازغربت شبهای مولا میدهد
مدینه در کجاست، مزار فاطمه
کجا گشته خزان، بهار فاطمه
فاطمه، فاطمه، فاطمهمدینه در کدامین کوچه زهرا را زدند
کجا در پیش طفلان یار مولا را زدند
مگر آنجا علی، دو دستش بسته بود
که زهرا ناله دلش آهسته بود
فاطمه، فاطمه، فاطمهسکوتت ای مدینه میزند بر جان شَرر
سخن با ما بگو از قصه دیوار و در
بگو از غربت امیرالمومنین
بگو شد فاطمه کجا نقش زمین
فاطمه، فاطمه، فاطمهمدینه ای گواه اشک پنهان علی
به دامانت نهان شد دسته گلهای علی
مدینه کو بلال، بگوید تا اذان
شده وقت نماز, پیمبر را بخوان
فاطمه، فاطمه، فاطمه
***
زِکف دادم چراغ لاله ام را
کنم پنهان ز دشمن ناله ام را
به دست خود کفن کردم شبانه
تن زهرای هجده ساله ام را
شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت باد
***
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که بستی راه را در کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
(شهادت حضرت زهرا تسلیت باد)
**
*
در مجد و شرف یکه و تنها هستی
در فخر تو بس ، ام ابیها هستی
مریم که مقدس شده یک عیسی داشت
تو مادر یازده مسیحا هستی
***
کمی از غسل زیر پیرهن ماند
کمی از خون خشک بر بدن ماند
کفن را در بغل بگرفت و بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند
یتیمان جز دو چشم تر ندارند
به غیر از خاک غم بر سر ندارند
چو مادر مرده ها باید فغان کرد
که طفلان علی مادر ندارند
***
دارد دل و دین میبرد از شهر شمیمی
افتاده نخ چادر او دست نسیمی
درخانهی زهرا همه معراج نشین اند
آنجاکه به جز چادراو نیست گلیمی
(شهادت حضرت زهرا تسلیت باد)
***
رفتی تو و زینبت ز غم می سوزد
آتش ز نوایش به دلم افروزد
این خانه عزاخانه شود بار دگر
هر گاه نگاه خود به در می دوزد …
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺯﻫﺮﺍ (ﺱ) ﺗﺴﻠﯿﺖ ﺑﺎﺩ
مصیبتی است علی را که پیش چشمانش
عدو امید دلش را به تازیانه گرفتچه گفت فاطمه کان گونه با تأثر و غم
علی مراسم تدفین او شبانه گرفتشهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت باد
***
مدینه در وطن تنهاترینم
«ولی اللّه»ام و خانه نشینمز سوز داغ زهرای جوان مرگ
شرر خیزد ز آه آتشینمشهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت باد
***
رفتی تو و زینبت ز غم میسوزد
آتش ز نوایش به دلم افروزداین خانه عزاخانه شود بار دگر
هر گاه نگاه خود به در میدوزد …ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺯﻫﺮﺍ (ﺱ) ﺗﺴﻠﯿﺖ ﺑﺎﺩ
تسلیت یابن الحسن گشته عزای مادرت
آسمان دارالعزاست
بر مزار مخفی او خاک ریزی بر سرت
آسمان دارالعزاست