مجله تاپ‌ناز‌

اشعار حضرت محمد (ص)؛ گلچین مجموعه شعر پیامبر اسلام

در این بخش مجموعه اشعار حضرت محمد (ص) را با گلچینی از مجموعه شعر درباره تولد پیامبر اسلام و مبعث ارائه کرده ایم با ما همراه باشید.

مجموعه اشعار حضرت محمد (ص)

اشعار حضرت محمد (ص)؛ گلچین مجموعه شعر پیامبر اسلام

ای احمدیان به نام احمد صلوات

هر دم به هزار ساعت از دم صلوات

از نور محمدی دلم مسرورست

پیوسته بگو تو بر محمد صلوات

امروز قلب عالم و آدم حرای توست
این کوه نور شاهد حرف خدای توست

مکه دگر برای بزرگیت کوچک است
فریاد کن رسول که دنیا برای توست

اقرأ باسم ربک یا ایها‌الرسول
قران بخوان امین که همین آشنای توست

لات و هبل برای تو تعظیم کرده‌اند
وقتی که قلب سنگی عُزی فدای توست

خورشید و ماه بین دو دست تو دل خوشند
یعنی تمام تکیه عالم عصای توست

بعد از هزار سال دگر می‌شناسمت
وقتی که جای جای دلم رد پای توست

فریادتان تمام زمین را گرفته است
امروز هر چه می‌شنوم از صدای توست

صدای بال و پر جبرئیل می آید
شب است و ماه به آغوش ایل می آید

لب کویر پس از این ترک نخواهد خورد
که ساقی از طرف سلسبیل می آید

لباس خاطره را از حریر عشق بدوز
حلیمه! نزد تو فردی اصیل می آید

نگاه آمنه از این به بعد می خندد
چرا که معجزه ای بی بدیل می آید

اشعار حضرت محمد (ص)؛ گلچین مجموعه شعر پیامبر اسلام

والا پیامدار محمد
گفتی که یک دیار هرگز به ظلم و جور نمی ماند
برپا و استوار
هرگز! هرگز!
آنگاه تمثیل وار کشیدی عبای وحدت
بر سر پاکان روزگار
در تنگ پر تبرک آن نازنین عبا
دیرینه، ای محمد
جا هست بیش و کم آزاده را
که تیغ کشیده است بر ستم.

«سیاوش کسرایی»

مطلب مشابه: متن و جملات تبریک میلاد پیامبر و امام صادق(ع) و عکس نوشته تولد پیامبر

ای نام تو جان بخش تراز آب حیات

محتاج تو خلقی به حیات و به ممات

از بعثت انبیا وارسال رسل

مقصود تو بودی به جمالت صلوات

شعر درباره پیامبر

صدای بال و پر جبرئیل می آید
شب است و ماه به آغوش ایل می آید

لب کویر پس از این ترک نخواهد خورد
که ساقی از طرف سلسبیل می آید

لباس خاطره را از حریر عشق بدوز
حلیمه! نزد تو فردی اصیل می آید

نگاه آمنه از این به بعد می خندد
چرا که معجزه ای بی بدیل می آید

حرف قرآن را بدان که ظاهریست

زیر ظاهر باطنی بس قاهریست

زیر آن باطن یکی بطن سوم

که درو گردد خردها جمله گم

بطن چارم از نبی خود کس ندید

جز خدای بی‌نظیر بی‌ندید

تو ز قرآن ای پسر ظاهر مبین

دیو آدم را نبیند جز که طین

ظاهر قرآن چو شخص آدمیست

که نقوشش ظاهر و جانش خفیست

مرد را صد سال عم و خال او

یک سر مویی نبیند حال او

مولانا

اشعار حضرت محمد (ص)؛ گلچین مجموعه شعر پیامبر اسلام

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

حافظ

“امین” و “امن” و “مومن” آنقَدَر دنیا خطابت کرد

خدا طاقت نیاورد و سرانجام انتخابت کرد

برای هر سری از روشنایت سایه بان می خواست

که شب را پیش پایت سر برید و آفتابت کرد

حجازِ وحشیِ زیبا ندیده دل به حسن ات باخت

که بت ها را شکست و قبله ی دلها حسابت کرد

خدا از چشم زخم مردمان ترسید پس یک شب

تو را تا آسمان ها برد و مثل ماه قابت کرد

تو را از آسمان بارید مثل عشق بر دنیا

زمین را تشنه دید و در دل هر قطره آبت کرد

دوای درد دین و درد دنیا ، درد بی دردی

حضورت دردهای مرگ را حتی طبابت کرد

تو را از دورها هم می شود آموخت ای خورشید!

زمین گیرانه حتی با تو احساس قرابت کرد

که از این فاصله ، این سال های دوریِ نوری

همیشه پرتو مهرت به شب هامان اصابت کرد

هنوز از قله های ماذنه نور تو می روید

فقط باید دعا خواند و یقین در استجابت کرد

هله پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد

هله پیوسته دل عشق ز تو شادان باد

غم پرستی که تو را بیند و شادی نکند

همه سرزیر و سیه کاسه و سرگردان باد

چونک سرزیر شود توبه کند بازآید

نیک و بد نیک شود دولت تو سلطان باد

نور احمد نهلد گبر و جهودی به جهان

سایه دولت او بر همگان تابان باد

گمرهان را ز بیابان همه در راه آرد

مصطفی بر ره حق تا به ابد رهبان باد

آن خیال خوش او مشعله دل‌ها باد

وان نمکدان خوشش بر زبر این خوان باد

کمترین ساغر بزم خوش او شد کوثر

دل چون شیشه ما هم قدح ایشان باد

شمس تبریز تویی واقف اسرار رسول

نام شیرین تو هر گمشده را درمان باد

مولانا

مطلب مشابه: انشا در مورد پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) و قصه های کوتاه در مورد حصرت محمد (ص)

اشعار زیبا درباره حضرت محمد خاتم الانبیا

ربیع آمده یعنی بهار پیغمبر
وانتهای غم بی‎شمار پیغمبر

طلوع می‎کند امروز، آیه‎های امید
طنین مژده به آل وتبار پیغمبر

پس از دوماه پیاپی؛ شکسته بالی‎ها
فرارسیده زمان قرار پیغمبر

اگرچه خون فراوان به پای گل‎ها ریخت
دوباره ریشه زد این گلعذار پیغمبر

لباس مشکی و شال عزا ز تن بدرید
به اذن ساقی کوثر،نگار پیغمبر

تمام آینه‎ها را خبرکنید امروز
رسید مژده که آمد بهار پیغمبر

آن شب سکوت خلوت غار حرا شکست
با آن شکست، قامت لات و عزا شکست

آمد به گوش ختم رسولان ندا بخوان
مُهر سکوت لعل بشر زان ندا شکست

با خواندن نخوانده الفبا طلسم جهل
در سرزمین رکن و مقام عصا شکست

آدم به باغ خلد خدا را سپاس گفت
تا سد ظلم و فقر به ام‌القرا شکست

نوح نبى به ساحل رحمت رسید و خورد
طوفان به پاس حرمت خیرالورا شکست

بر تخت گل نشست در آتش خلیل حق
تا ختم‌الانبیا گل لبخند را شکست

عیسى مسیح مُهر نبوت به او سپرد
زیرا که نیست دین ورا تا جزا شکست

آمد برون ز غار حرا میر کائنات
آن سان که جام خنده باد صبا شکست

در خانه رفت و دید خدیجه که مى‌دهد
از بوى خویش مُشک غزال ختا شکست

بر دور خویش کهنه گلیمى گرفت و خفت
آمد ندا که داد به خوابش ندا شکست

یا «ایها المدثر»ش آمد به گوش و گفت
باید که سد درد ز هر بینوا شکست

قانون مرگ زنده به گوران به گورکن
کز مرگ دختران نرسد بر بقا شکست

آماده بهر گفتن تکبیر کن بلال
چون مى‌دهد به معرکه خصم دغا شکست

اینک به خلق دعوت خود آشکار کن
هرگز نمى‌خورد به جهان دین ما شکست

برخیز و بت شکن که على دستیار توست
کز بت نمى‌خورد على مرتضى شکست

طعن ابى لهب نکند رنجه خاطرت
کو مى‌خورد ز آیه «تبت یدا» شکست

«ژولیده» گفت از اثر وحى ذات حق
آن سکوت خلوت غار حرا شکست

آن نور مبین که در جبین ماه است
وان ضوء یقین که در دلِ آگاه است

این جملة نور بلکه نور همه نور
از نور محمّدِ رسول الله است

السلام ای دُر اعلا والی ما رسول الله
السلام ای ماه مساء محرمِ اسرارِ الله

ای رهرو علم لااله الا الله رسول الله
السلام ای اسوه ی راه الله رسول الله

ستون عرش خدا قائم از قیام محمد(ص)
بین که سر به کجا می کشد مقام محمد (ص)

به جز فرشته عرش اشیان وحی الهی
پرنده پر نتواند زدن به بام محمد (ص)

به کارنامه منشور اسمانی قران
که نقش مهر نبوت بود به نام محمد (ص)

سوار رفرف معراج در نوشت سماوات
سرود صف به صف قدسیان سلام محمد (ص)

گسیخت هر چه زمان و گریخت هر چه مکان بود
که عرش و فرش به هم دوخت زیر گام محمد (ص)

اذان مسجد او زنگ کاروان قرون بین
خدای را چه نفوذیست در کلام محمد (ص)

خمار صبح قیامت ندارد این می نوشین
که جلوه ابدیت بود به جام محمد(ص)

به شاهراه هدایت گشود باب شفاعت
صلای خوان کرم بین و بار عام محمد (ص)

علی که کون و مکانش غلام حلقه به گوشند
مگر نه فخرکنان گفت من غلام محمد (ص)

بلی همان شه مردان و قرن اول اسلام
مگر نه شیر خدا گشته در کنام محمد (ص)

حریم حرمتش این بس که در شفاعت محشر
بمیرد اتش دوزخ به احترام محمد (ص)

گرت هوای بهشت است و حوض کوثر و طوبا
بیا به سایه ممدود مستدام محمد (ص)

سریر عزت عقبا حلال امت او باد
که بود راحت دنیای دون حرام محمد (ص)

اذان صبح عراقش صلای قتل علی بین
نوای زینب کبری نماز شام محمد (ص)

پیام پیک الهی چگونه بشنود ان قوم
که پنبه کرده به گوش دل از پیام محمد (ص)

به رغم فتنه دجال کور باطن ما باش
که وحش و طیرشود رام با مرام محمد(ص)

هنوز جلوه نداده است نور خود به تمامی
خدا به جلوه کند نور خود تمام محمد (ص)

قیام قائم ال محمد(ص) است وکشیده
به قهر صاعقه شمشیر انتقام محمد (ص)

به ذوالفقار علی دیدی استقامت اسلام
کنون به قامت قائم بین قوام محمد (ص)

به کام دل نرسد شهریار در دو جهان کس
مگر خدا دو جهان را کند به کام محمد (ص)

مطلب مشابه: عکس پروفایل مبعث حضرت محمد و اشعار زیبای مبعث رسول اکرم (ص)

موسم سرور است، غرور است، نبی آمده
خاتم رسالت ز عدالت،به عالم همی آمده

آمنه به شور است که نور جلی آمده
حضرت محمد به شادی ز ره آمده

آیه آیه همه جا عطر جنان می آید

وقتی از حُسن تو صحبت به میان می آید

جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است

بشنود مدح تو را با هیجان می آید

می رسی مثل مسیحا و به جسم کعبه

با نفس های الهی تو جان می آید

بسکه در هر نفست جاذبه‌ی توحیدی است

ریگ هم در کف دستت به زبان می آید

هر چه بت بود به صورت روی خاک افتاده‌ ست

قبله‌ی عزت و ایمان به جهان می آید

با قدوم تو برای همه‌ی اهل زمین

از سماوات خدا برگ امان می آید

نور توحیدی تو در همه جا پیچیده ست

از فراسوی جهان عطر اذان می آید

عرش معراج سماوات شده محرابت

ملکوتی ست در این جلوه‌ی عالمتابت

خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد

نور توحید به قلب بشر ارزانی شد

خواست حق، جلوه کند روشنی توحیدش

قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد

ذکر لب های تو سرلوحه‌ی تسبیحات است

عرش با نور نگاه تو چراغانی شد

قول و افعال و صفاتت همه نور محض اند

نورت آئینه‌ی آئین مسلمانی شد

به سراپرده‌ی اعجاز و بقا ره یابد

هر که در مذهب دلدادگی ات فانی شد

خواستم در خور حسن تو کلامی گویم

شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد

ای که مبهوت تو و وصف خطی از حسنت

عقل صد مولوی و حافظ و خاقانی شد

«از ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد»

جنتی از همه‌ی عرش فراتر داری

تو که در دامن خود سوره‌ی کوثر داری

دیدن فاطمه ات دیدن وجه الله است

چه نیازی است که تا عرش قدم بر داری

جذبه‌ی چشم تو تسخیر کند عالم را

در قد و قامت خود جلوه‌ی محشر داری

عالم از هیبت تو، شوکت تو سرشار است

اسداللهی چون حضرت حیدر داری

حسنین اند روی دوش تو همچون خورشید

جلوه‌ی نورٌ علی نور ، مکرر داری

اهل بیت تو همه فاتح دل ها هستند

روشنی بخش جهان، قبله‌ی دنیا هستند

ای که در هر دو سرا صبح سعادت با توست

رحمت عالمی و نور هدایت با توست

چشم امید همه خلق و شکوه کرمت

پدر امتی و اذن شفاعت با توست

با تو بودن که فقط صرف مسلمانی نیست

آنکه دارد به دلش نور ولایت، با توست

بی ولای علی این طایفه سرگردانند

دشمنی با وصی ات، عین عداوت با توست

باید از باب ولای علی آید هر کس

در هوای تو و در حسرت جنت با توست

سالیانی ست دلم شوق زیارت دارد

یک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست

کاش می شد سحری طوف مدینه آنگاه

نجف و کرب و بلا و حرم ثارالله

ای ثناگوی تو رب العالمین
آفریدت بهر اهداف برین

برد جسمت مسجد الاقصای دور
جان پاکت تا به دریاهای نور

سینه ات بشکافت و قلبت بشست
از غم و از کینه‌ها وز رای سست

گفت در غار حرا آن پیک وحی
بهر خواندن با لبت بنما تو سعی

یک به یک خواندی تو آن آیات نور
حکمت حق در دلت کردی ظهور

گفت اقرا ای رسول پاک ما
ای تو زینت بخش این افلاک ما

پس بخوان با نام رب العالمین
آنکه انسان را بدادش علم و دین

آن که انسان آفرید از خاک و گل
سینه اش پر کرد از احساس و دل

بعد از آن بگذاشت در دستش قلم
سرنوشتت خود نگار بی بیش و کم

هرچه بنویسی همان خوانش کنی
بس بکوش تا جان خود پایش کنی

گرنگاری باقلم افکار زشت
می نشاید پانهی اندر بهشت

ای محمد ای رسول دین مهر
گو به خلقم یک پیامی از سپهر

کی همه ابناء آن اول بشر
پی نگیرید حرف آن استاد شر

تن کنید تقوای حق همچون لباس
بازبان دل بگوییدم سپاس

جان خود لبریز از ایمان کنید
نفس خود قربانی جانان کنید

«حسین رهنمایی»

گزینم قران است و دین محمّد

همین بود ازیرا گزین محمّد

یقینم که من هر دُوان را بورزم

یقینم شود چون یقین محمّد

کلید بهشت و دلیل نعیم

حصار حصین چیست؟ دین محمّد

محمّد رسول خدای است زی ما

همین بود نقش نگین محمّد

شعر کودکانه پیامبر

امروز چه روزِ خوبیه ، تولّدِ پیامبره
همون که از تاریکی ها، ما رو به نور می بَره

او حضرتِ محمّده، پیامبرِ مسلموناست
او اُسوه ی محبّت و صداقت و مهر و وفاست

اسمِ پدر، عبدالله و مادرش آمنه بود
به خاندانِ پاکِ او،خدا فرستاده درود

زمانِ او مردمِ شهر، بت ها رو می پرستیدن
تمدّنی نداشتن و با هم دیگه می جنگیدن

اما خدای مهربون، خواست که پیامبرش بیاد
مردم و ارشاد کنه ، یادشون بده دین و سواد

سلاحِ او محبّت و کتابِ او قرآنه
سرچشمه ی هدایت و سعادتِ انسانه.

«خدیجه اقدامی مقدم»

پیامبرم محمد
در آسمانها احمد

عبد الله پدر او
آمنه مادر او

خدیجه همسراو
فاطمه دختر او

دایه ی او حلیمه
با اخلاق کریمه

صل علی محمد
صلوات بر محمد

مطلب مشابه: متن تسلیت رحلت پیامبر حضرت محمد (ص) + عکس پروفایل تسلیت

مطالب مشابه را ببینید!