اشعار عاشقانه تبریک عید نوروز با شعر کوتاه و بلند ویژه سال نو
عید نوروز فرصت مناسبی برای ابراز عشق و علاقه قلبی به عزیزان است. اشعار عاشقانه تبریک عید نوروز در این مناسبت می تواند روش موثری برای بیان احساسات قلبیمان به کسانی باشد که در گوشه گوشه قلبمان جای دارند. به همین خاطر ما در این قسمت از تاپ ناز، مجموعه اشعار عاشقانه تبریک عید نوروز و فصل بهار را با شعر کوتاه و بلند برای تبریک سال نو به عشق و همسر گردآوری کرده ایم.
زیباترین اشعار عاشقانه تبریک عید نوروز و سال نو
اگر به دنبال زیباترین اشعار عاشقانه تبریک عید نوروز و سال نو برای عزیزانتان هستید پیشنهاد می کنیم حتما ما را در ادامه مطلب همراهی کنید.
برخیز که می رود زمستان
بگشای در سرای بستان
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه می کند گل افشان
«سال جدید مبارک»
خوشا طلیعه نوروز
خوشا بهار که پیغام آشتی با اوست
نظر کنید که هنگام آشتی با اوستخوشا طلیعه نوروز خانگی یاران
خوشا طلیعه که فرجام آشتی با اوستحدیث باد به گوش درخت اگر گفتی
به هوش باش که خود نام آشتی با اوستشکوفه بر سر پیمان خویش میمانَد
و جشن ساده ایام آشتی با اوستبه رسم گل نچشیدی اگر حرامت باد
شراب وصل که انجام آشتی با اوستمیان عهد تو و من اگر خلاف افتد
خوشا نسیم که اعلام آشتی با اوست
( غلامحسین عمرانی )
باران زده و هوای فروردین اسـت
موسیقی باغ بانگ بلدرچین اسـت
پلکی بگشا و باز کن پنجره را
هر صبح بهار با تـو عطرآگین اسـت
مطلب مشابه: متن ادبی و رسمی تبریک عید نوروز همکار + 20 جمله کوتاه ادبی و رسمی سال نو
شعر کوتاه و بلند عاشقانه تبریک سال نو عاشقانه
دیدی کـه نسیم نوبهاری بوزید
مـا را زِبهار مـا نسیمی نرسید
دردا کـه چو گل پرده خلوت بدرید
آن گل رخ مـا پرده نشینی بگزید
عید 1403 رابه شـما تبریک عرض میکنیم
خیمه نوروز بر صحرا زدند
چار طاق لعل بر خارا زدندلاله را بنگر که گویی عرشیان
کرسی از یاقوت بر مینا زدندکارداران بهار از روز گل
زال زر بر روضه خضرا زدنداز حرم طارم نشینان چمن
خرگه گلریز بر صحرا زدندگوشههای باغ ز آب چشم ابر
خنده ها بر چشمهای ما زدنددر هوای مجلس جمشید عهد
غلغل اندر طارم اعلا زدندباد نوروزش همایون، کاین ندا
قدسیان در عالم بالا زدندمطربان طبع خسرو گاه نطق
طعنهها بر بلبل گویا زدند
هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار
ای نگار بدیع وقت صبوح
زود برخیز و راح روح بیار
عید1403 بر شـما خجسته باد
ای عهد تـو عید کامرانی پیوست
افتاد بهار پیش بزم تـو ز دست
زیبندهتر از مجلس تـو دست بهار
بر گردن عید هیچ پیرایه نبست
فرارسیدن سال 1403 بر شـما مبارک
صف زد حشم بهار پیرامن گل
ابر آمد و پر کرد ز در دامن گل
با این همه ی جان نماند اندر تن گل
گر تـو بـه چمن درآیی ای خرمن گل
فرارسیدن سال 1403 بر شـما مبارک
مطلب مشابه: عکس پروفایل عید نوروز + شعر های تبریک عید نوروز و سال نو
آراست بهار کوی و دروازه خویش
افگند بـه باغ و راغ آوازه خویشبنمای بهار را رخ تازه خویش
تا بشناسد بهار اندازه خویش
عید 1403 بر شـما مبارک
از آمدن بهار و از رفتن دی
اوراق وجود مـا همیگردد طی
می خور مخور اندوه کـه فرمود حکیم
غمهای جهان چو سم و تریاقش می
عید 1403 مبارک
مطلب مشابه: متن ساده تبریک عید نوروز با عکس نوشته و جملات خودمونی و زیبا
بهاری داری از وی بر خور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو ، را نبوید ، آدمی زاد
چو هنگام خزان آید برد ، باد
اندر دل مـن مها دل افروز تویی
یاران هستند و لیک دلسوز تویی
شادند جهانیان بـه نوروز و بـه عید
عید مـن و نوروز مـن امروز تویی
سال نو بر شـما مبارک
ای ابر بهار خانه پرورده توست
ای خار درون غنچه خون کرده توست
ای غنچه عروس باغ در پرده توست
این باد صبا این همه ی آورده توست
نوروز 1403 بر شـما مبارک
مطلب مشابه: دانلود آهنگ عید نوروز | دانلود آهنگ های ویژه سا نو شاد و آهنگ های محلی
شعر زیبای عاشقانه تبریک فصل بهار
بنمود بهار تازه رخسار ای دل
بر باد نهاده باده پیش آر ای دل
اکنون کـه گشاد چهره گلزار ای دل
مـا و می گلرنگ و لب یار ای دل
عید 1403 رابه شـما تبریک عرض می کنیم
اکنون کـه زمین شد ز بهاران همه ی گل
صحرا همه ی سبزه کوهساران همه ی گل
از فرقت توست در دل مـا همه ی خار
وز طلعت تـو بـه چشم یاران همه ی گل
سال نو فارسی رابه شـما تبریگ عرض میکنیم
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکویی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگعاشقان عید نوروز بر شما مبارک
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکویی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگعاشقان عید نوروز بر شما مبارک
از همین روزنه گشوده به درود
به پرستو، به گل، به سبزه درود
به بهاری که می رسد از راه
چند روز دگر به ساز و سرود
«نوروزتان پیشاپیش مبارک»
بازم غم عشق یار در کار آورد
غم در دل مـن، بین، کـه چـه گل بار آورد؟
هر سال بهار مـا گل آوردی بار
امسال بجای گل همه ی خار آورد
ای آنکه ز عشق تـو مرا نیست قرار
زین بیش بدست غصه خاطر مسپار
بر هر بد و نیک پرتو انداز چو مهر
بر ناخوش و خوش گذر تـو چون باد بهار
فرارسیدن سال نو بر شـما مبارک
خوش وقت بهار و سبزه و دامن کشت
با پسته دهن شکر لب حور سرشت
در باغ مراد مـا چنین سرو نرست
بر خاک امید مـا کس این دانه کشت
نوروز شد و جهان برآورد نفس
حاصل ز بهار عمر مـا را غم و بس
از قافلهی بهار نامد آواز
تا لاله بـه باغ سر نگون ساخت جرس
در وقت بهار جز لب جوی مجوی
جز وصف رخ یار سمن روی مگوی
جز باده گلرنگ بـه شبگیر مگیر
جز زلف بتان عنبرین بوی مبوی
فرارسیدن سال نو خجسته باد
مطلب مشابه: عکس نوشته عاشقانه تبریک عید نوروز + عکس پروفایل تبریک عید نوروز برای عشق و همسر
شعر دو بیتی تبریک سال جدید به عشق
گلبرگ برد باد بهاران بـه کجا
سنبل رود از شبنم بستان بـه کجا
ای عارض یار مـن شتابان بـه کجا
وی زلف نگار مـن پریشان بـه کجا
شد یار و بـه غم ساخت گرفتار مرا
نگذاشت بـه درد دل افکار مرا
چون سوی چمن روم کـه از باد بهار
دل میترقد چو غنچه، بییار، مرا
بهار آمد زمین فیروزه گون شد
بـه عزم سیر دلدارم برون شد
بـه گلچیدن درآمد یار فایز
همه ی گلها زِخجلت ساقط شد
بهار آیو بـه هر شاخی گلی بی
بـه هر لاله هزاران بلبلی بی
بـه هر مرزی نیارم پا نهادن
مبو کز مو بتر سوز دلی بی
عزیزان موسم جوش بهاره
چمن پر سبزه صحرا لاله زاره
دمی فرصت غنیمت دان درین فصل
کـه دنیای دنی بی اعتباره
اعجاز بلند قاضی الحاجاتی
قرآن مصوری پر از آیاتی
دستار تـو سبز و احترامت واجب
یعنی کـه تـو ای بهار از ساداتی
از بس خوش و مست و دلربا می آیی
چون باد بهار جانفزا می آیی
دل خانه عشق توست آبادش دار
چون خانه خراب شد کجا می آیی
امسالم و پیرارم و پارم رد شد
از شهر جوانیام قطارم رد شد
مانند زنی سبزه بهار عمرم
زنبیل بـه دست از کنارم رد شد
هر چلچله بیقرار برمی گردد
خوشبختی روزگار برمی گردد
لبها رز قرمزند و چشمانت برگ
با خندۀ تـو بهار برمی گردد
باران زده و هوای فروردین اسـت
موسیقی باغ بانگ بلدرچین اسـت
پلکی بگشا و باز کن پنجره را
هر صبح بهار با تـو عطرآگین اسـت
از آتش لاله، پرفروغش کرده
دلخوش همگی رابه دروغش کرده
مـا بی تـو بهارمان کجا بود عزیز؟
تقویم نیامده شلوغش کرده