بیوگرافی محمد علی کلی { از عدم حضور در نبرد ویتنام تا سفر به ایران و مبارزات مهم }
محمد علی کلی یک اسطوره است. اسطورهای که به طرز عجیبی در دل مردم جهان لانه کرده است. اسطورهای که متخصص بازیهای سنگین بود و با آن رقص پاهای به خصوصش، میتوانست هر حریفی را آشفته کند. ما امروز قصد داریم تا به صورت کامل و جامع زندگی محمد علی کلی را زیر ذرهبین ببریم، پس تا آخر همراه ما بمانید.
فهرست موضوعات این مطلب
تولد و اوایل زندگی
محمد علی کلی با نام اصلی کاسیوس مارسلوس کِلِی جونیور در کشور آمریکا و در خانوادهای فقیر به دنیا آمد. پدر او یک تابلو نویس دورهگرد بود که از طریق همین کار پول ناچیزی را به عنوان دستمزد دریافت میکرد.
پدر با این وضع مالی خرابش برای محمد علی یک دوچرخه خرید که از شانس بدِ کلی، این دوچرخه را دزد زد.
محمد علی که میترسید پیش پدر برود، پیش پلیس آن منطقه رفت و گزارش دزدی را داد. همچنین کلی به این پلیس گفت که اگر دزد را پیدا کند حسابش را خواهد رسید. افسر پلیس که خود نیز مربی بوکس بود به کلی پیشنهاد داد که برای جنگیدن با دزدها بهتر است بوکس را یاد بگیرد.
سپس محمد علی به عنوان نماینده مدرسه، در مسابقات بوکس شرکت کرد و توانست برای این دبیرستان افتخار آفرینیهای زیادی را انجام دهد.
حضور در بازیهای المپیک
کلی به عنوان اولین تورنومنت حرفهای خود در مسابقات المپیک سال 1960 شرکت کرد. او که یک بوکسور سیاه پوست گمنام بود؛ در کمال تعجب توانست تمام حریفان خود را از میان برداشته و قهرمان جهان شود.
کلی در این دوره چندین مبارزه نفسگیر را انجام داد که توانست در تمامی آنها پیروز شود. از این حریفان میشود به کسانی مثل تونی اسپرتی، جیم رابینسون، دانی فلیمن، داک سابدانگ، آلونزو جانسون، جرج لوگان، ویلی بسمانف و لامار کلارک اشاره کرد.
محمد علی کلی مسلمان میشود
محمد علی کلی در سال 1965 یک مسلمان شد. کلی درباره اسلام گفته است: من لحظات بسیار زیبایی را در زندگیام تجربه کردم. اما نابترین احساسی که در زندگیام داشتهام لحظهای بود که هنگام مناسک حج در صحرای عرفات ایستادم.
احساس من در آن فضا وصف ناپذیر است. یک و نیم میلیون زائر برای طلب بخشش و شکر نعمتهایی که خدا به آنان عطا کرده با اشک و زاری در صحرا جمع شده بودند. این یک تجربه هیجان انگیز برای من بود وقتی که میدیدم افراد از تمامی رنگ ها، نژادها، ملیت ها، پادشاهان، سران قدرت و مردمان عادی از کشورهای فقیرنشین همگی با دو تکه پارچه سفید ملبس شده و فارغ از هرگونه حس غرور یا حقارت به نیایش با الله پرداختهاند. این جلوهای عملی از مفهوم برابری در اسلام بود.
نویسنده زندیگنامه کلی در این باره گفته است: هجده روز قبل از آن که وی سانی لیستون را شکست دهد و به قهرمان سنگین وزن جهان تبدیل شود، وی تحت تأثیر مالکوم ایکس قرار گرفته و به “مسلمانان سیاه پوست” پیوست.
پس از مسلمان شدنش، تغییرات فاحشی در رفتار و شخصیتش ایجاد گشت. وی با تأکید بر اهمیت اسلام به عنوان نیرویی معنوی در زندگیاش، در مورد مؤفقیتها و پیروزیهای خود کم تر سخن گفت و از غرور و خود پسندی دست برداشت. کِلِی همیشه تأکید داشت که تغییر نامش به “محمد علی”، یکی از مهم ترین اتفاقات در زندگی اش محسوب میشود.
مطلب مشابه: بیوگرافی آرنولد شوارتزنگر بازیگر، بدنساز و سیاست مدار مشهور آمریکایی
مبارزات مهم محمد علی کلی
شاید هیجان انگیزترین، پر افتخارترین و مهمترین موفقیت کلی را در آن دوران پیروزی برابر سانی بنکس، آلخاندرو لاورانته و آرچی مور که سابقه 200 پیروزی چشمگیر داشتند، باشد.
اگرچه بنکس و لاورانته هر دو پس از این در مسابقات دیگر روی رینگ کشته شدند و کلی تنها مدعی عنوان قهرمانی برابر سانی لیستون شد.
رویارویی با سانی لیستون رقابتی بود که همه بوکسورها با هراس از آن حرف میزدند و بوکسوری به سن و سال کم کلی نتوانسته بود او را تاکنون شکست دهد و این عنوان را کسب کند.
مبارزه سنگین با لیستون
لیستون یکی از بزرگترین بوکسورهای تاریخ بود که از محمد علی کلی دعوت کرد تا در یک مبارزه او را نیز شکست دهد. کریخوانیهای لیستون باعث شد تا کلی این مبارزه را قبول کند.
در راند نخستین سرعت بازی کلی موجب حیرت همگان شد و حتی لیستون نیز از این مسئله شگفت زده شد.
پیش از مسابقه آرچی مور و سوگار ری رابینسون به محمد علی هشدار داده بودند که مراقب سر خود باشد چرا که سانی ضربات سهمگینی دارد، ضمن اینکه از وزن بالای خود در زیر فشار گذاشتن حریف استفاده میکرد.
به همین دلیل محمد علی حسابی در راند اول شرایط را بررسی کرد و سعی میکرد به او فرصت ندهد.
در همان ابتدای راند سوم به طرز آشکاری لیستون خستگی خود را بروز داد و کلی از این مسئله بیشترین سود را برد و با ضرباتی سنگین او را ضعیفتر هم کرد.
در ثانیههای پایانی راند سوم با یکی از ضربات کلی زیر چشم سانی شکاف عمیقی خورد و همین خونریزی نیروی او را بیش از پیش تحلیل داد.
در راند چهارم لیستون با بهرهجویی از خستگی محمد علی کمی خود را جمع و جور کرد، اما بوکسور جوان با استفاده از همین نیروی جوانی تا راند ششم خود را سرپا نگه داشت و منتظر پایان مسابقه بود که به ناگاه لیسون پس از چند ضربه از درد به خود پیچید و اعلام کرد که بازویش دررفته و از ادامه مسابقه بازماند و کلی با قدرت خود را «پادشاه جهان» نامید و با فریاد از همه خبرنگاران حاضر در ورزشگاه خواست که در وصف قدرت نمایی او مقالههای جذابی بنویسند!
در یک رقابت نفس گیر و پراسترس او بالاخره قهرمان جهان شد. اما باید پس از آن قدرت و توانایی خود را به سایرین هم نشان میداد.
در ماه نوامبر 1965 توانست قهرمان پیشین دنیا فلوید پترسون را شکست دهد. در راند دوازدهم داور مسابقه به علت شرایط فیزیکی بد فلوید، بازی را متوقف کرد و کلی را برنده بازی اعلام نمود.
مبارزه سنگین با جو فریزر
فریزر در 8 مارس 1971 در مبارزهای که به «نبرد قرن» شهرت پیدا کرد موفق شد محمد علی کلی را در راند 15 در اسکوئر گاردن شکست دهد.
وی در حالی میدان مبارزه را ترک میکرد که اولین شکست زندگی کلی را به وی تحمیل کرده بود.
مسابقهای سنگین که به گفته جو فریزر او را روانه بیمارستان کرد و مدتها نه میتوانست راه برود و نه حرف بزند.
بازی برگشت نبرد سال 1976 در مانیل، پایتخت فیلیپین دومین و بیرحمانهترین رویارویی بین جو فریزر و محمد علی کلی بود.
دو طرف با تمام نیرو و بیرحمی یکدیگر را زیر ضربه گرفتند تا اینکه در پایان راند چهاردهم وقتی که چشمان فریزر دیگر نمیدید و بدن او از کار افتاده بود مسابقه قطع شد.
سرافکندگی ناشی از این شکست تا پایان زندگی همراه جو فریزر باقیماند. محمد علی کلی پس از این دیدار در خاطرات خود نوشت که کم مانده بود بمیرد.
با وجود تمام دشمنیها بین دو طرف، جو فریزر در یک برنامه تلویزیونی در بریتانیا در سال 1978 که به مصاحبه در مورد زندگی محمد علی کلی اختصاص داشت شرکت کرد و خطاب به بینندگان گفت: محمد علی کلی یک قهرمان بزرگ و مردی بسیار دوست داشتنی است.
عدم شرکت در جنگ با ویتنام
در سال 1967 در مخالفت با جنگ ویتنام، وی به عضویت ارتش درنیامد. کمیسیون ورزشی نیویورک، مجوز بوکس محمدعلی را معلق و از به رسمیت شناختن وی به عنوان قهرمان سرباز زد. پس از این مسئله، حرفه ی محمدعلی بسیار مبهم است. گفته شده که در آن دوران وی فراتر از قوای جسمی اش به مبارزه میپرداخته است.
محمد علی کلی درباره عدم حضورش در جنگ ویتنام گفت: ده هزار مایل از خانه دور شوم، یونیفرم بر تن کنم و بر سر آدمهایی بمب و گلوله بریزم که به من کاکاسیاه نمیگفتند و مانند سگ با من رفتار نمیکردند؟
نه من ده هزار مایل از خانه دور نمیشوم که در کشتار و قتل عام ملت فقیر دیگری همراهی کنم. کمک نخواهم کرد اربابان بردهدار سفیدپوست سلطه خود را بر مردم تیرهتر جهان ادامه دهند.
امروز چنین شری باید ریشهکن شود. به من هشدار داده شده که با این موضعگیری میلیونها دلار ضرر خواهم کرد. اما من این را پیشتر گفتم باز هم میگویم. دشمن واقعی من همینجاست.
من دینم، مردمم و خودم را خوار و خفیف نمیکنم که ابزاری باشم برای آنهایی که میخواهند مردمی که برای عدالت، آزادی و برابری خود میجنگند را به بردگی بگیرند.
اگر فکر میکردم که این جنگ قرار است برای 22 میلیون نفر از مردمم آزادی به ارمغان آورد کسی لازم نبود اعزامم کند، خودم فردا داوطلب میشدم.
من چیزی برای از دست دادن ندارم و پای باورهایم ایستادهام. زندانیام میکنید؟ خب که چی؟ 400 سال است که ما اسیر بودهایم. 5 سال بیشتر را هم دوام میآورم.
در سال 1970 پس از سپری کردن دوران محرومیت خود بار دیگر جواز بوکس خود را دریافت کرد.
مبارزه غرش جنگل
در اکتبر سال 1974 محمد علی برای مسابقه با جورج فورمن -معروف به غرش در جنگل- راهی زئیر شد.
علی هشت راند اول فقط دفاع میکرد. در حالی که جمعیت با تمام وجود حمایتش میکردند، عملاً به طناب دور رینگ چسبیده بود و ضربات رقیب جوانتر و تنومندتر را تحمل میکرد. اواخر راند هشتم ناگهان از لاک دفاعی بیرون آمد و با ضربهای بینقص که بعدها قاب دیوار هزاران خانه شد فورمن را از پا درآورد.
خداحافظی از دنیای بوکس
محمد علی کلی در سال 1979 در ورزش بوکس کنارهکیری کرد. البته درست است که او بعدها چند مسابقه دیگر را انجام داد؛ اما دگر کسی آن مسابقات را جدی نگرفت و محمد علی در پایان با 56 پیروزی، 37 ناک اوت و 5 شکست بهطور کامل از بوکس کنارهگیری کرد.
ابتلا به پارکینسون
محمد علی کلی در سال 1982 به بیماری پارکینسون مبتلا شد و درسالهای بعد نیز این بیماری تشدید شد و به جایی رسید که کلی نه میتوانست حرف بزند و نه میتوانست دستانش را با اختیار خود حرکت دهد. او بعدها دچار مشکلات ذهنی حرکتی نیز شد و در پایان بر اثر همین بیماری از دنیا رفت.
ازدواج و فرزندان
محمد علی کلی در طول زندگی خود چهار بار ازدواج کرد و صاحب هفت دختر و دو پسر شد. همسرهای او به ترتیب سونجی روی، بلیندا بوید، ورونیکا پورشه، لونی ویلیامز بودند که به جز آخری تمامی ازدواجها به طلاق انجامید.
زندگی قمار است
زندگی قمار است. ممکن است شما صدمه بینید و یا افرادی در سقوط هواپیما جان خود را از دست بدهند. همچنین امکان دارد انسانها دست و پای خود را در تصادف اتومبیل از دست بدهند.
این موضوع در مورد مبارزهها نیز صدق میکند و ممکن است برخی جان خود را در این راه از دست بدهند، برخی مصدوم شوند و در مقابل برخی دیگر پیروز شوند. تنها به خاطر داشته باشید که به خودتان تلقین نکنید این اتفاق ممکن است برای شما بیفتد.
محمد علی کلی یک آمریکاییِ ضد آمریکا
محمد علی کلی در یک مصاحبه آتشین گفت: شوخی در کار نیست. حقیقت همان شوخیهای زندگی ما هستند. من جزیی از آمریکا هستم که شما من را به رسمیت نمیشناسید اما به من عادت میکنید.
سیاهپوست، با اعتمادبهنفس و جسور. نامم برای خودم است نه برای شما. مذهبم از آن من است نه برای شما. اهداف من اختصاصی است. به من عادت خواهید کرد.
او همچنین در سالهای پایانی عمرش درباره دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت آمریکا گفت: ما به عنوان مسلمان باید مقابل این آدمها که میخواهند از اسلام برای رسیدن به هدفهای مقطعی خودشان استفاده کنند بایستیم. این آدمها خیلیها را از راه شناخت اسلام منحرف کردهاند. مسلمانهای واقعی میدانند یا باید بدانند اسلام علیه هیچ کس نیست.
مطلب مشابه: بیوگرافی حبیب نورمحمدوف (نگاهی بر زندگی قهرمان شکست ناپذیر UFC)
سفر محمد علی کلی به ایران
محمد علی کلی دوبار قبل و بعد از انقلاب به ایران سفر کرده است. در سفر نخست او با مقامات دربار شاهنشاهی دیدار کرد و حتی یک جلسیه تمرینی را با شعبان بی مخ و ورزش زورخانهای گذراند.
در بار دوم او بعد از انقلاب سال 57 به ایران آمد. او درباره سفر خود به ایران گفت: در مرقد امام خمینی مردم زیادی بودند و فضای معنوی و خوبی آن جا حکمفرما بود مردم در آنجا شعار مرگ بر آمریکا میدادند. من گفتم بگویید مرگ بر کلینتون نه مرگ بر آمریکا.
درگذشت
محمد علی در سال 2016 به علت بروز مشکلات تنفسی راهی بیمارستان شد و پس از بستری شدن به تدریج حالش رو به وخامت گذاشتهاست بهطوریکه در روزهای پنجشنبه و جمعه تقریباً خانواده محمد علی، از بهبودی او ناامید میشوند و شامگاه جمعه در حالی که همسر و فرزندان پرتعداد او در کنار بسترش بودهاند، پزشکان مرگ محمد علی را در ساعت نه و چهار دقیقه عصر جمعه (به وقت غرب) آمریکا اعلام کردند.
علت مرگ محمد علی ‘شوک عفونتی به دلایل طبیعی ناشناخته’ اعلام شد. وی در روز سوم ژوئن 2016 پس از 32 سال تحمل بیماری پارکینسون، بر اثر مشکلات تنفسی در سن 74 سالگی در بیمارستان اسکاتسدیل آریزونا درگذشت.
واکنش ها به خبر مرگ کلی
پس از انتشار خبر درگذشت محمد علی، شمار زیادی از شخصیتهای سیاسی، ورزشی و اجتماعی در جهان به او ادای احترام کردند.
پله: جهان ورزش دچار یک ضایعه بزرگ شدهاست. محمد علی دوست من، قهرمان من و الگوی من بود. برای او از خدا بهترینها را میخواهم.
باراک اوباما: او مردی بود که برای ما جنگید. مبارزه او خارج از رینگ ممکن بود به قیمت عنوان قهرمانی و شهرتش تمام شود، ممکن بود از چپ و راست برایش دشمن بتراشد و باعث شود به زندان بیفتد.» او گفت محمد علی «جهان را لرزاند، و جهان برای همین جای بهتری است.
محمد اشرف غنی، رئیسجمهور پیشین افغانستان: روحت شاد مرد بزرگ و قهرمان همه دوران؛ محمد علی به ما یاد داد که اراده و کار سخت میتواند افتخارات عظیم به ارمغان بیاورد.
بیل کلینتون، رئیسجمهوری پیشین آمریکا: محمد علی را برای خیلی چیزها ستودند اما فکر کنم کمتر یا اصلاً کسی او را به علت هوش سرشارش ستایش نکردهاست.
سخن پایانی
بسیار خرسندیم که تا پایان همراه ما بودید. ما امروز و در این مقاله سعی کردیم به زندگی شخصی و حرفهای محمد علی کلی بپردازیم. در پایان امیدواریم از خواندن این مقاله نهایت لذت را برده باشید.