جملات ادبی درباره زمستان + عکس نوشته انگلیسی درباره زمستان
برای شما متن های زیبا درباره زمستان و اشعار کوتاه درباره زمستان و جملات ادبی درباره زمستان و عکس نوشته انگلیسی درباره زمستان و متن های احساسی درباره زمستان و عکس نوشته خاص درباره زمستان را در سایت تاپ ناز آماده کرده ایم.
جملات ادبی درباره زمستان
دوستت دارم اما نه به اندازه ی برف ، چون یه روز آب می شه . دوستت دارم اما نه به اندازه ی گل ، چون یه روز پژمرده می شه . دوستت دارم به اندازه ی دنیا ، چون هیچ وقت تموم نمی شه !
زمستان است و آمیختن طبیعی رنگ ها چون پیوند عاشقانه انسان ها زیباست، رنگ آبی رنگ خاکی را در آغوش می گیرد چنانکه آسمان زمین را، و از این پیوند ، درخت و سبزه و گل و گیاه و دریاچه و جویبار پدید می آید، نقاش همچون باد بر رنگ های گزیده خویش می وزد
از این وزش بر دریای کوچک رنگ ، موج ها و حباب ها پدید می آید، و دشت و صحرا و برف و بوران و طوفان نقش می شود، چنانکه در طبیعت نقاش نقطه ای از رنگ را همچون موج وسعت می دهد و چشمی پدیدار می شود، چشمی بر آسمان کویر، چشمی در زیر زمین، چشمی بر لب دریا، و یا چشمی که چون خورشید کم نور در زمستان از زمین می روید.
رفیق که داشته باشی ؛ دقایقِ زندگی ات ، لبریزِ «عشق» و آرامش می شود
خیابان ها جان می دهند برایِ قدم زدن و هر اتفاقِ کوچکی ، بهانه ای می شود برای شاد بودن …
کسی که با گرمیِ حضورش ؛ سردیِ زمستان را می گیرد ، کسی که محبتش بی منت است و معرفتش بی پایان !
کسی که آفریده شده تا بانیِ بهترین خاطراتِ زندگی ات باشد … ، داشتنِ یک رفیقِ خوب ؛ یک واجبِ عینی و حیاتی است ، برایِ تمامِ آدم ها …
اگه برف می دونست زمین خاکی چقدر کثیفه ، برای اومدن به اون لباس سفید نمی پوشید
سلام سلام
زمستون از راه رسیده ولی خب تم برفیش زودتر از سردی هوا به ما رسید خداکنه زمستون امسال هم روزای برفی داشته باشیم چون بی زمستان سرد و آتش و دود، لذتی از بهار نتوان یافت.
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
عکس استوری درباره زمستان
آرزو می کنم غم های دلت بروند زیر برف های زمستانی تا همیشه بدون غم بمان
زمستان ؛ یک تو میخواهد..
یک تو که دستانش را بشود بی هیچ دلهره ای گرفت
یک تو که بشود این خیابان های یخ زده را گرم قدم زد…!
مطلب مشابه: جملات ناب درباره زمستان زیبا + عکس استوری زمستان عاشقانه
شاید زمستان
فصلِ بهتری برایِ آمدن باشد
بیخود گول ظاهر عاشقانه پاییز را خورده بودیم
عشق یعنی آن نخستین حرفها
عشق یعنی در میان برفها
عشق یعنی یاد آن روز نخست
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست
زمستانه گاه آدم، خود آدم، عشق است.
بودنش عشق است.رفتن و نگاه کردنش عشق است. دست و قلبش عشق است.
در تو عشق می جوشد، بی آنکه ردش را بشناسی. بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده
چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه برفی
به راه کوچه ی برفی تو را از خود جدا کردم
نفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانه
تو را من در ته این کوچه ی برفی رها کردم
میدونی فرق من با برف چیه ؟
.
.
.
.
.
.
.
برف میاد و به زمین می شینه ، ولی من همین جوری هم به دل میشینم .
همه جا صحبت از ایام بهار است ولی کودکی هست هنوز، که به آغوش پر از برف زمستان تو عادت دارد.
متن درباره زمستان
عطر تنت
کنار بوی موهایت
آذوقه این زمستان سرد و خشک آغوشت
واژه واژهِ شعرهای مرا گرم می کند
دوست داشتن تو
چاشنی این روزهای زمستانی ست
عجیب تو را بی دلیل دوست دارم …
مطلب مشابه: جملات زیبای شروع فصل زمستان با عکس پروفایل روز برفی و سرد
دیگر زمستان ها نگرانم نمیکنند حصار برف و سرما رنجم نمیدهد زیرا پایداری میکنم گاهی با شعر و گاهی با عشق که برای گرم شدن وسیلهی دیگری نیست جز آنکه دوستت بدارم یا برایت عاشقانه بسرایم معشوق من زمستان سردت بخیر و خوشی باد.
حواس شهر
پرت برف باران است
حواس من
آغشته به عطر تو …
دونه های برف از آسمون فقط برای دیدن چشمات پایین میان ، اما پاشونو که به زمین میزارن فدای مهربونیهات میشن …
کلاغ ها گرچه سیاهند و آوازشان خوش نیست اما آنقدر باوفایند که شاخه های خشک درختان را در فصل سرد زمستان تنها نمی گذارند.
برای من فصل ها همیشه
از چشمهای تو شروع می شوند
امروز که نگاهم می کردی فهمیدم
زمستان چقدر زود آمده است
آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم …
برف کلامی است که فقط بر زبان سکوت جاری میشود، سفیدخوانی آسمان است در فصل آخر سالنامه بیبرگ.
مطلب مشابه: جملات روزای برفی زمستونی + متن و پیامک ویژه روز برفی فصل زمستان
اشعار زیبا درباره زمستان
بودنت
حتی زمستانی ترین
روزم را بهاروار عاشقانه میکند
من نه اهل بارانم نه باد
نه عاشق زمستان، نه تابستان
من هوایی را دوست دارم که
متبرک باشد به نفسهای تو
زمستان بهانه است برف از آسمون خسته می شه ! پاییز بهانه است برگ از درخت خسته می شه! اس ام اس بهانه است دلم برات تنگ می شه !
- دیر کردی… گفتم شاید نیای؟
– می بینی که هوا چجوریه… یخ بندون و ترافیک… خیلی هوا سرد شده
- آره هوا خیلی سرده… به جز هوا خیلی چیزای دیگه هم سرده این روزا…
– با کنایه حرف می زنی… حرف دلتو بگو
- من خیلی وقته که حرف دلم رو نمیگم… بعضی حرفا هست که گفتن نداره… باید یکی باشه که حرف های نگفتت رو بشنوه
– این همه راه منو کشوندی اینجا تا باهم بحث کنیم؟- نه اصلا… میشه دستات رو بدی بهم؟
– چرا انقدر دستات سرده…
- روزهای اول آشنایی مون زندگیمون مثل بهشت بود، وقتی دستام سرد می شد دستام رو سفت می گرفتی … تو هم سرد بودی ولی یه چی بین ما بود که باعث میشد حتی دست های سرد تو دستامو گرم کنه… الان دستات گرمه ولی می بینی نمی تونه گرمم کنه … باورم نمیشه این همون دستاست.
– بارون داره شدید میشه… دیگه بریم… بیا این پالتو رو بنداز رو شونه هات سردت نشه- من خیلی وقته سردمه… خیلی وقته سرد شدم از همه چی
سپاس اَت می گویم
بخاطرِ چشم هایی که داری
برای نفسی که می تواند
عصرهای زمستان را تسکین دهد
الا ای برف!
چه می باری بر این دنیای ناپاکی؟
بر این دنیا که هر جایش
رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهیها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!
مطلب مشابه: شعر در وصف زمستان با اشعار کوتاه و بلند عاشقانه برفی
گویی هوا دریایی از تاریکی و سرما شده و نورها فقط به سوی سفیدی تمایل دارند. همه چیز آرام است و جهان با همه صداهای دلخراشش گویی همچون درختان در خواب است… یا شاید برای مدتی مرده است. ابر هم گویی با مرگ زمین خوشحال است و هدیه می دهد و جهان را سفید پوش می سازد و با آمدن بهار و زنده شدن زمین اشک می ریزد.
پس چه دشمنانی اند این ابر و زمین و تمام داستان هستی ، ماجرای دشمنی های ابر و زمین است. گاه زمین با دیدن اشک ابر ، سبز می پوشد و شاد می شود و گاه ابر با مرگ زمین ، نقل و نبات میهانی می دهد. اما افسوس که نفس ابر و لاشه زمین هر دو سرد و تاریک اند.
نه برف مرا مى ترساند و نه سرما
ولى در اين حجم سنگين تنهايى ام
براى گرم شدن بهانه اى ندارم
جز اين كه دوستت داشته باشم …
لیز خوردن بهونه ایست تا دست هایی رو که دوست داری محکمتر فشار بدی, روز زمستونیت قشنگ!
اشعار درباره زمستان
پی کشف راز های زمستان می روم. می بینم برف های سفید را، درختان عریان را . این ها ذهن من را سیراب نمی کند باید از درون کاوید. برف ها رنگی اند این را با چشم دل می توان دید. هر رنگ هم نشانه ای دارد. برف ها رنگ آیات خدا را با خود دارند، رنگ سرما را. تشنه ترم اما هنوز زود است. باید عمق طبیعت را دید. من برف ها را رقصان نمی بینم بلکه آن ها را مصمم برای رسیدن به زمین آن هم با استواری می بینم.
انگار زمین با زمستان قرار گذاشته تا به خواب رود و زمستان چند ماهی جولانگر صفحه هستی باشد. عمق زمستان برف نیست، سرما نیست، سختی نیست بلکه گرمای پرشدت است، عمق زمستان یعنی گرمای محبت که درختان را لالایی می دهد گرمایی که اگر نبود سرما بی معنی می شد. زمستان با سفیدی اش لکه سیاهی یکنواختی طبیعت را می شوید. اگر زمستان نبود بهار بی معنا می شد. زمستان فداکارترین فصل هاست زیرا…
زمستان
یک تو می خواهد
یک تو که دستانش را بشود
بی هیچ دلهرهای گرفت
یک تو که بشود
این خیابانهای یخ زده را
گرم قدم زد …
برف بارید و خدا پاکی خود را به زمین هدیه کرد. زمین مغرور شد که سفید است، پاک است چون دل خدا… و خدا با آفتابی، اشتباه زمین را به وی گوشزد کرد
خدا کند زمستان تمام نشود ..!
تنها چیزی که می تواند
مرا یاد او بیندازد؛
شالی که عاشقانه بافتَمش،
دورگردنش انداخته است؛
شاید مرا یادی کند…
خدا کند زمستان
تمام نشود…
امیدوارم روزای زمستونیت مثل دل من که از عشق تو لبریزه گرم باشه . روزای زمستونیت قشنگ
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت
می توان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف
سخت محتاج به گرمای توام
How many lessons of faith and beauty we should lose if there were no winter
خدا میداند اگر فصل زمستانی در کار نبود چندین درس ایمان و زیبایی را از دست میدادیم و هرگز یاد نمیگرفتیم
امسال زمستون خیلی قشنگه چون با تو آغاز میشه با تو نیستم با کفشمم…
دارد برف می آید در گوش دانه های برف
نام تو را زمزمه خواهم کرد
تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند
مطلب مشابه: کپشن جدید و زیبا در مورد زمستان | متن های برف و سرما و فصل زمستان برای کپشن
در شبی سرد
زمستان
زمین سفید پوش از برف
هجوم خیالت به خیابانم میکشد
قدم به قدم بر روی برف ها
طی میکنم خیابان را تنهایی
و ناگهان …
این جمله مهمان ذهنم میشود
اندکی صبر سحر نزدیک است…
پایان زمستان بهار
و انتهای خیابان…..
به شقایق سوگند که تو بر خواهی گشت ، من به این معجزه ایمان دارم ، منتظر باید بود تا زمستان برود ، غنچه ها گل بکنند !
وقتی برف می بارد همه چیز جادویی است
همه چیز زیبا به نظر می رسد
زمستان است
و میل های بافتنی
می خواهند نبودنت را ببافند
مشتاقانه
رج به رج
و من چه کودکانه دلخوشم
شال گردنی باشم
تا حواسم گرم آمدنت باشند
ای که در فصل خزان بینی مرا با پشت خم ، این زمستان را مبین ، ما هم بهاری داشتیم ، این نیز بگذرد
متن عاشقانه درباره زمستان
مهم نیست که چقدر سرد باشد..
مهم نیست که چقدر روی پیاده روهای خیابان لیز بخوریم
مهم نیست که چقدر سرما بخوریم
آغوش گرم تو برایم، دوای هر دردیست
چه سرد است این زمستان بی رحم
ای خورشیده من
در من طلوع کن
جسم خسته ی مرا که یخ زده است
ازگرمای وجودت آب کن
بیا که این زمستان بی تو
مرا در آغوش مرگ میکشد
گل یخ زمستان تو هستم
اسیر ناز چشمان تو هستم
مرا پرپر مکن ای جانم ای دوست
که من مشتاق دیدار تو هست
فصلِ سرما می آید
زمستان را میگویم..
امّا تا آغوشِ تو هست،
من گرمِ گرمم…!
زمستان باشد
و نم باران
قهوه داغ
و بوی هیزم سوخته
گاهی
از همه دنیا
یه فنجون قهوه میخوای
و یه دلِ خوش
I pray this winter be gentle and kind–a season to rest the wheel of the mind
دعا میکنم که این زمستان آرام و مهربان باشد ؛ زمستان فصل استراحت دادن به چرخ ذهن و خیال است
دعا میکنم غرق باران شوی
چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
دعا میکنم در زمستان عشق
بهاری ترین فصل ایمان شوی
تصور زمستان از شعر تراژدی است
از کمدی چیزی نمی داند
خنده اش مدت ها پیش روی لبهایش یخ زده است.
زمستان است و
می ترسم
قلب سردت را
هیچ عاشقانه ای گرم نکند ؛
کاش باور می کردی
تمام این واژه ها
از تنور دلِ سوزانم
بیرون آمده است …