جملات در مورد کودک کار با متن های ادبی غمگین در مورد کودکان کار
در این بخش جملات در مورد کودک کار را با متن های ادبی غمگین و احساسی را گردآوری کرده ایم.
متن درباره کودکان کار
آنجا که انعکاس نگاه کودکان کار،
از واکس کفشهاست!!
گم اند کفشهای پیاده ای که
برقص سوارگان پیدا می دوند!!
**
در چشمهایشان خیره شوی
راز تلخی را می بینی
مدت هاست
بار غم را بسته اند…
حسرت بازیهای کودکی
در دلهای کوچکشان
داغ مانده است.
رؤیاهای شیرین
در جور روزگار
خاموش و خالی مانده اند…
بست نشین پیاده روها هستند
**
«باران عشق» حسرت همه این نداشته هاست. حسرت همه بیقراریها، دلتنگیها و آرزوهای بر باد رفته…
حسرت جهانی که دیگر خاکستری شده و خبری از آن صورتیِ شاد در آن نیست. دنیایی که بچه ها در آن نمی خندند و غمگیناند…
«باران عشق» قلبیست که دیگر در سینه هیچکس جا نمیشود و آن بالاها میتپد. آن بالاها می وزد، می بارد، ضجه میزند…
که بچهها را نجات دهید، که فرار کنیم از این خاکستری لعنتی… که دنیا بدون بچه ها و آن نگاه های معصوم، خیلی چیزها کم دارد، نبضاش نمیزند، نمیخندد…
جملات در مورد کودک کار
تابلو نقاش را ثروتمند کرد
شعر شاعر به چند زبان ترجمه شد
کارگردان جایزه ها را درو کرد
و هنوز سر همان چهار راه واکس می زند کودکی که بهترین سوژه شد!!
**
به اجبار والدین در خیابان کار می کردم؛ دل کندن از خانواده آسان نیست
**
از پسرک فقیر پرسیدند :
تا بحال دروغ گفته ای ؟ پسرک گفت :
دروغ هایم زمانی شروع شد که :
موضوع انشایم این بود:
تابستان را چگونه گذرانده اید ؟
**
آن جا که انعکاس نگاه کودکان کار، از واکس کفش هاست!!
گم اند کفش های پیاده ای که برقص سوارگان پیدا می دوند!!
**
خدایا کجایی…من از تو فقط یک چیز میخواهم…پیامبری که معجزه اش
خنداندن کودکان خیابانی باشد…!!!
**
خدایا کجایی…
من از تو فقط یک چیز می خواهم…
پیامبری که معجزه اش خنداندن کودکان خیابانی باشد…!!