جملات روانشناسانه از کارل گوستاو یونگ / 45 متن سنگین و بسیار روانکاوانه
در این بخش از سایت ادبی تاپ ناز جملات روانشناسانه از کارل گوستاو یونگ را برای شما گردآوری کردهایم. کارل گوستاو یونگ فیلسوف و روانپزشک اهل سوئیس بود که با فعالیت های خود در روانشناسی و ارائهٔ نظریاتی تحت عنوان روانشناسی تحلیلی شناخته میشود. به تعبیر «فریدا فوردهام» پژوهشگر آثار یونگ: «هرچه فروید ناگفته گذاشته، یونگ تکمیل کردهاست.»
جملاتی از گوستاو یونگ
“ما نمیتوانیم هیچ چیز را تغییر دهیم مگر اینکه آن را بپذیریم.”
هرچيزى دربارهی ديگران كه ما را میرنجاند میتواند منجر به درک عميق ترى از خودمان شود.
خوابی که تکرار میشود پدیدهیی شایان توجه است. هستند افرادی که از دوران کودکی تا کهنسالی یک مشخص را میبینند. خوابی از این دست معمولاً یا کوششی است برای جبران نقاط ضعف خواببیننده، یا بازگشت به ضربهیی که فرد در گذشته خورده و یا پیشگویی واقعهی مهمی که ممکن است در آینده رخ دهد.
دریافتم که گذشته از نیرویی که به هنگام صحبت کردن از او ساطع میشود (۸۲ سالگی يونگ) دارای مهر و عطوفتی مشخص است که احیاناً با یک حس طنز یا حتی طعنه و کنایه در هم میآمیزد. بالاتر از همه از یک جو مشخص غایب یا رمز و راز در حول و حوش او آگاه بودم.
“هر کسی که میخواهد روان انسان را بشناسد، تقریبا هیچ چیز از روانشناسی تجربی یاد نخواهد گرفت. بهتر است لباس دانشگاهی خود را کنار بگذارد، با اتاق مطالعهاش خداحافظی کند و با قلبی انسانی در جهان پرسه بزند.
”تو همانی هستی که انجام میدهی،
نه آن چیزی که میگویی انجام خواهی داد.”
فراموشی پدیده ای طبیعی و لازم است زیرا اجازه میدهد ادراک ها و انگاره های تازه ای در خودآگاه ما شکل بگیرند.
اگر فراموشی پدید نیاید تمامی تجربه های شخصی ما ورای آستانه خودآگاهی میمانند و ذهن آنقدر اشباع میشود که دیگر توانایی تحمل را از دست میدهد.
یونگ میگوید:
رویارویی با سایه، اولین آزمون شهامت هر فرد برای خودشناسی است.
لازمه رشد، توانایی رها کردن است.
مطلب مشابه: سخنان قصار فریدریش ویلهلم نیچه فلیسوف و شاعر معروف آلمانی
جملات قصار کارل گوستاو یونگ
هرگونه تعصب، شک و تردیدی سرکوب شده است
کارل گوستاو یونگ در پیشگفتاری بر “کتاب تبتی مردگان” نوشت:
(آسان تر، قاطع تر، موثرتر و قانع کننده تر است که بگوییم بر من میگذرد، تا بگوییم من انجامش میدهم )
صفحه ۱۲ کتاب پیترکامنزیند
اثر هرمان هسه
رنج نباید تو را غمگین کند.
رنج باید تو را هوشیارتر کند.
زندگي بالواقع از چهل سالگي شروع مي شود .
پيش از آن تنها مشغول بررسي هستيد.
چشما از شر رنج میبرید، چون در خفا به آن عشق میورزید و از عشق خود نا آ گاهید. از این روی، آرزو دارید از مخمصه بگریزید و نفرتتان، از شر آغاز میشود. و یک بار دیگر به واسطهی نفرتتان، به شر پیوند مییابید، زیرا خواه آن را دوست داشته باشید خواه از آن متنفر باشید، فرقی ندارد؛ شما به شر گره خوردهاید.
آنچه میخواهیم در دستمان باقی میماند. اما در برابر آنچه را که نمیخواهیم، از ما قویتر خواهد بود و بنابراین، ما را از میان بر میدارد و ما نمیتوانیم آن را بدون گزند رساندن به خودمان متوقف سازیم، زیرا نیرویمان در شر باقی مانده است. پس با اذعان به اینکه شر وجود دارد و باید سهم خود را در زندگی داشته باشد، احتمالاً باید شر خود را بدون عشق و نفرت بپذیریم. طی این روند میتوانیم آن را از قدرتش ساقط کنیم بدون اینکه از پای در آییم.
وقتی یک رابطه چالش ندارد و به
هیچ چالشی برخورد نمی کند،
احتمالا یکی از طرفین رابطه
از رابطه خارج شده ولی
اعلام نکرده است.
متون روانشناسی از یونگ
یک انسان کامل انسانیست که از هر دو وجه زنانگی و مردانگی روحش بهره میبرد.
اگر قرار است جایی عشق بورزیم،
اگر قرار است جایی محکم و استوار باشیم،
اگر قرار است یک بحران روحی را به سختی طی کنیم،
اگر قرار است جاهایی زیباپسند و حساس باشیم،
در همه موقعیتها نگاه نکنیم که زن هستیم یا مرد، آنچه روحمان تشنه اوست را ببینیم و حس کنیم و انجام دهیم.
فردریش_نیچه از شدت خودآگاهی که در درونش نهفته بود در رنج بود. این اتفاقی است که برای همه نابهنگامان میافتد، کسانی که برای زمان خود ساخته نشدهاند و هم عصرانشان آنها را درک نمیکنند.
حقیقت هرگز در همهی شرایط حقیقت نیست.
تنها وقتی حقیقت است که به کار آید و وقتی به کار نیاید، دروغ است و بی ارزش؛ در فلسفه و مذهب هم مانند روانشناسی هرگز نمیتوانید یک قانون مشخص مقرر کنید؛ مطلقا ناممکن است؛ زیرا چیزی که در یک مرحلهیِ تکامل درست است، برای مرحلهیِ دیگر کاملا نادرست است.
پس همیشه مسئلهیِ تکامل و زمان مطرح است.
بهترین حقیقت برای یک مرحله مشخص، شاید برای مرحله دیگری زهر باشد. بی معنی است که چیزی در همه جا و همه شرایط درست باشد، حقیقت به غایت بیثبات و غیر قطعی است.
به نظر می رسد که نیمی از جهان توسط یک مهندس و نیمه ی دیگر توسط یک شاعر احمق ساخته شده است.
شهود ادراک از طریق ناخودآگاه است که ایده ها ، تصاویر ، امکانات جدید و راه های خروج از شرایط مسدود شده را به وجود می آورد. –
کارل یونگ
ناخودآگاه ما به زبانی سخن میگوید که عمدتا بینالمللی است. من رؤیاهای سیاهان سومالی را تحلیل کردهام، انگار اهل زوریخ بودهاند؛ به استثنای تفاوتهایی در زبان و تصاوير خیالی. بدویان خواب تمساح، افعی، گاو وحشی و کرگدن را میبینند، ما خواب میبینیم که زیر قطار یا اتومبیل رفتهایم. پیام واقعی هر دو یکی است. شهرهای مدرن ما به جنگل ابتدایی میمانند. بانكداری برای ما مثل افعی برای مردم سومالی است.
جملات عمیق و سنگین از یونگ
وقتی انسان راه فردیت را دنبال میکند، وقتی زندگیِ خودش را زندگی میکند، باید خطاها را پبذیرد، زیرا زندگی بدون این اشتباهات کامل نمیشود و یا حتی برای یک لحظه تضمینی نیست که گرفتار خطا نشویم.
شاید بیندیشیم راه امنی نیز وجود دارد، اما آن راه، راه مرگ خواهد بود.
هر نمادی که در خواب بروز کند از ذهنیت فرد خواببینندهی آن جدا نیست و هیچ خوابی را بگونهیی مشخص و مستقیم نمیتوان تعبیر کرد. ناخودآگاه آنقدر به شیوههای گوناگون خودآگاه را تکمیل یا تعدیل میکند که ممکن نیست نمادهای دو فرد متفاوت در طبقهبندی یکسان بگنجند.
شاید
تو از شدتِ جستجو
چیزی نمییابی!
مطلب مشابه: سخنان ارسطو فیلسوف یونانی (جملات در مورد عشق، زندگی و خدا)
ملاقات دو شخصیت با یکدیگر، مانند برخورد دو ماده ای شیمیایی است. اگر هر گونه واکنشی بین آنها صورت گیرد، هر دو دگرگون می شوند.
– کارل گوستاو یونگ
آنان که از اتفاقات ناگوار زندگی خود چیزی نمیآموزند، وجدان هستی را مجبور میکنند تا آن اتفاقات را تا آنجا که نیاز باشد تکرار کند، تا فرد آن چیزی را که آن اتفاقات ناگوار میخواهند آموزش دهند، یاد گیرد.
آنچه که انکار میکنی تو را شکست میدهد، آنچه که قبول میکنی تو را تغییر میدهد.
” بهترین کار سیاسی , اجتماعی , و معنوی که میتوانیم انجام دهیم کنار زدن فرافکنی سایههای خود بر دیگران است . “
تنهایی از آن نیست که آدم کسانی را در اطراف نداشته باشد، از این است که آدم نتواند چیزهایی را منتقل کند که مهم می پندارد،از این است که آدم صاحب عقایدی باشد که برای دیگران پذیرفتنی نیست… اگر انسانی بیش ازدیگران بداند، تنها می شود
کارل گوستاو یونگ
شناختن تاریکیهای خویش؛
بهترین روش برای تعامل با تاریکیهای دیگران است!