جملات عاشقانه از ویلیام شکسپیر { 30 سخن و نقل قول بی نظیر درباره عشق }
خواندنی ترین جملات عاشقانه از ویلیام شکسپیر با مضامین عاشقانه از جمله عشق به همسر را در این بخش از تاپ ناز مطالعه خواهید کرد. مطمئنا خواندن آن ها برای هر کسی جذاب و شنیدنی خواهد بود.
جملات عاشقانه، نغمههای دلنشینی هستند که از اعماق وجود عاشقان سرچشمه می گیرند و در قلب معشوقان طنین انداز می شوند. این جملات، گویی کلید گنج عشق هستند که قفل های غم و اندوه را بسته و دریچه های شادی و امید را به روی عاشقان میگشایند. جملات عاشقانه و احساسی بسیاری از بزرگان تاریخ به جای مانده اند که خواندن هر یک از آن ها برای هر کسی لذت بخش خواهد بود. در همین راستا ما در ادامه این پست از تاپ ناز می خواهیم زیباترین جملات عاشقانه از ویلیام شکسپیر که احساسات قلبی هر یک از عاشقان را بازگو می کنند را برایتان گردآوری کنیم.
ویلیام شکسپیر کیست؟
ویلیام شکسپیر زادهٔ ۲۶ آوریل ۱۵۶۴ است. او نمایشنامه نویس، شاعر و بازیگر انگلیسی بود که به طور گسترده به عنوان بزرگترین نویسنده زبان انگلیسی و بزرگترین نمایشنامهنویس جهان در نظر گرفته می شود. او اغلب به عنوان “شاعر ملی انگلستان” شناخته می شود.
آثار شکسپیر شامل ۳۹ نمایشنامه، ۱۵۴ غزل، دو شعر حماسی و مجموعه ای از اشعار کوتاه است. نمایشنامه های او به هر زبان زندهٔ مطرحی ترجمه شده و به مراتب بیشتر از آثار نمایشنامهنویسان دیگر اجرا می شود. آنها تأثیر عمیقی بر ادبیات، تئاتر، موسیقی و فیلم گذاشته اند. نمایشنامه های شکسپیر به سه دسته اصلی طبقه بندی میشوند: کمدی، تراژدی و تاریخ.
زیباترین جملات عاشقانه ویلیام شکسپیر
ویلیام شکسپیر، به عنوان یکی از بزرگترین شاعران و نمایشنامه نویسان جهان در آثار خود جملات عاشقانه ای سروده که تا ابد در قلب و روح عاشقان طنین انداز خواهند شد. این جملات، گویی پنجرهای به سوی دنیای عشق و دلدادگی شکسپیر هستند و عمق احساسات و ظرافت اندیشه او را به زیبایی به تصویر می کشند. اگر به دنبال زیباترین جملات عاشقانه از ویلیام شکسپیر هستید حتما ادامه این پست از تاپ ناز را از دست ندهید.
عشق همه حقیقت است
شهوت پر از دروغ های جعلی
من هیچ چیز در دنیا را به اندازه تو دوست ندارم
عجیب نیست؟
به درخشش ستارگان
به حرکت خورشید
و به تمام حقایق شک کن
اما به عشق من هرگز!
عشقی که با اشک چشم شسته شود
همیشه پاک و تمیز خواهد بود
عشق در حقیقت عذاب است
ولی محروم بودن از عشق مرگ است
مطلب مشابه: جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی برای عشق زندگی و همسرم
من از خوشبختی های این جهان بهره مند گردیده ام
زیرا در زندگی عاشق شده ام
من تو را همچون خوابی در خاطر دارم
خوابی زیبا هنگامی که چون پادشاهی می خوابم
و وقتی بیدار می شوم تو را در بر ندارم
كسی را كه دوست داری رهایش كن
اگر سوی تو بازگشت از آن توست
و اگر بازنگشت از ابتدا برای تو نبوده است
یقینأ رفتار حکیمانه یا وضع جاهلانه همچون بیماری از شخصی به شخص دیگر سرایت میکند،
پس لازم است که انسانها مواظب انتخاب معاشران خود باشند.
سه ساعت در کنار یار بودن
خیلی زودتر از یک دقیقه جدا بودن از او می گذرد
جملات زیبا از ویلیام شکسپیر در مورد عشق
اگر تمام شب را بخاطر از دست دادن خورشید گربه کنی لذت دیدن ستارهها را از دست خواهی داد.
در دریای پرتلاطم زندگی همیشه موجی را می توان یافت که اگر با آن حرکت کنید شما را به ساحل خوشبختی می رساند.
من تو را همچون خوابی در خاطر دارم،خوابی زیبا هنگامی که چون پادشاهی می خوابم و وقتی بیدار می شوم تو را در بر ندارم .
دیوانه، عاشق و شاعر از یک قماشند: هر سه اهل خیال.
مطلب مشابه: جملات عاشقانه برای خودم؛ متن زیبای در مورد خودم و دوست داشتن خودم
جملات عاشقانه ویلیام شکسپیر برای پروفایل
عشق ما را می كشد
تا دوباره حیاتمان بخشد
عشق مانند یک کودک است
که آرزوی هر چیزی را دارد
آن را به دست می آورد
آنان كه عشق خود را آشكار نكنند
معشوق نخواهند بود
می گویند کم دل و جرئت ترین آدم هم
وقتی عاشق شود
شجاعت خاصی پیدا می کند
به همه عشق بورز
به افراد کمی اعتماد کن
و به هیچکس بدی نکن
عشق کور است
و عاشقان نمی توانند
حماقت های زیبایی را
که خودشان مرتکب می شوند ببینند.
عشق غالبا یک نوع عذاب است
اما محروم بودن از آن مرگ است
عشق یک دود است
و با بخار آه ساخته می شود
مطلب مشابه: جملات عاشقانه زیبا ویژه مخاطب خاص شما + 30 متن عاشقانه
جملات عاشقانه از ویلیام شکسپیر با مفاهیم ادبی
خورشید به زیبایی چشمان معشوقه من نیست
لبهای معشوقه من از مرجان قرمزتر هستند
اگر برف سفید باشد، پس سینههای معشوق من چه رنگی است؟
اگر نقره سیمین است، چرا نقرههای سیاه روی سر او رشد میکنند؟
من گلدانهای گلدار قرمز و سفید زیادی دیدهام
اما گلهای هیچ کدام به زیبایی گل رز گونههای او نیستند
و عطری که از نفس معشوقه من بازمیگردد از همه عطرها خوشبوتر است
من عاشق شنیدن صدای او هستم و خوب من میدانم
که صدای او از صدای هر موسیقی بسیار لذتبخشتر است
وقتی که معشوقه من روی زمین راه میرود، گویا فرشتهای در حال قدم زدن است
و با این حال احساس میکنم که در بهشت هستم
من فکر میکنم معشوق من بسیار کمیاب است
و مقایسه هرکسی با معشوقه من اشتباه خواهد بود
من تو را دوست ندارم بلکه من عاشق تو هستم
من از قلبم میخواهم که تو را دوست ندارد
انتظار برای تو، انتظار نیست
قلب من با عشق تو از سرما به آتش میرودمن فقط عاشق تو هستم چون آن را دوست دارم
من از تو متنفر هستم و از تو نفرت دارم
عشق من برای تو بیش از اندازه است
من تو را نمیبینم و تو را کورکورانه دوست دارمشاید نور ماه ژانویه تمام شود
قلب من با آن بی رحمانه مقابله خواهد کرد
و دوباره مرا به آرامش واقعی خواهد رساند
در این قسمت از داستان
من آن کسی هستم که میمیرم
و من از عشق میمیرم چون تو را دوست دارماز آنجا که من تو را دوست دارم، در آتش و خون میمیرم
من گل رز دیده ام، نقاب که از چهره بردارد سفید و قرمز است
اما چنین گلی بر گونه های معشوقم ندیده ام.
عطر هایی هستند با رایحه ی دلپذیر
بیشتر از رایحه ای که معشوق من با خود دارد.
چشمان معشوقه ام بی شباهت به خورشید است
مرجان بسیار قرمز تر از لبان اوست.
من دوست دارم معشوقم حرف بزند ،هر چند می دانم
صدای موسیقی بسیار دلنواز تر از صدای اوست.
مطمئنم ندیده ام الهه ای را هنگام راه رفتن
معشوق من اما وقتی راه می رود ، زمین می خراشد.
من اما سوگند می خورم معشوقه ام نایاب است
من نیز مثل هر کس دیگر با قیاسی اشتباه سنجیده ام او را.
می توانی ستارگان را انكار كنی
مي توانی حركت خورشيد را انكار كنی
مي توانی حقيقت را دروغ بخوانی
در عشق من اما ، ترديدی نداشته باش
اگر روزی عاشق شدی
در آن سوز و گداز شیرین عشق مرا به یاد آر
زیرا همه عاشقان چنان باشند که من :
بی ثبات و بی قرار در هر کار
مگر در خیال چهره معشوق
که در ضمیرشان پیوسته برقرار و پابرجاست
من تو نیستم، در تو گم نمیشوم
گم شده نیستم، من مدتهاست که هستم
از دست دادن تو مانند یک شمع روشن در ظهر است
از دست دادن تو مانند یک برف ریزه در دریا استتو مرا دوست داری و من تازه تو را پیدا کردهام
یک روح زیبا و روشن
با این حال، من آن کسی هستم که مدتهاست حضور دارم
مانند یک نور که در نور خاموش شده استآه من در عشق میافتم و در اعماق آن غرق میشوم
حواس من مرا ترک میکند، گویا من ناشنوا و کور هستم
و توسط طوفان عشق تو غرق شدهامیک تکه چوب هستم که پس از طوفان روی آب دریا شناور است
تو آن فصل را در چهره من مي بيني
که پاييز برگها را به يغما برده
و جز چند برگ زرد
که در برابر سرما به خود مي لرزند نمانده
بر شاخه هايي که پرندگان
چون گروه آواز خوان بر آن تا دير گاه نغمه سر مي دادندتو غروب آن روز را در چهره ام مي بيني
که خورشيد سر بر بالين شب گذاشته
و جامه سياه به تن کردهتو در من فروغ آن آتش را مي بيني
که به خاکستر جواني نشسته
چون تخت مرگ که به ناچار بايد بر آن آرامش گيرد
مرگ در بستري ، که از آن حيات گرفته بود
تو اينها را مي بيني و التهاب اشتياقت
به آن کسي که مي داني به زودي ترکت خواهد کرد
بيشتر خواهد شد
مطلب مشابه: جملات عاشقانه به زبان آلمانی همراه با ترجمه برای تقدیم به عشق