جملات عاشقانه عربی + متن های رمانتیک و احساسی برای همسر و عشق زندگی
متن عاشقانه عربی زیبا با ترجمه فارسی
جملات و متن عاشقانه عربی برای همسر و عشق زندگی را با ترجمه فارسی در این بخش تاپ ناز آماده کرده ایم و امیدواریم مورد توجه شما قرار بگیرد.
عندما یحب الرجل المرأة بصمت ..
یخسر کل شیء حتى هی…
وعندما تحب المرأة الرجل بصوت..
تخسر کل شیء حتى هو!
ففی الحب الصمت جریمة الرجل
والصوت جریمة المرأة…
آنگاه که مرد به زبان نمیآورد زن را دوست دارد
همه چیز را از دست میدهد، حتی آن زن را…
و آنگاه که زن به زبان میآورد مرد را دوست دارد
همه چیز را از دست میدهد، حتی آن مرد را…
در عشق
سکوت جنایت مرد است
و حرف زدن، جنایت زن…
-+-
بدی أعطی عیونک وعد
رح نبقى دایماً لبعض
لولا بوکرا ترکنا بعض
هی أکبر غلطه
مکتوب علینا نشتاق
للحب الهنی
تیخلص عمر الأشواق
تتفنى الدنیدنیا برایم هیچ اهمیتی ندارد وقتی تو در کنارم هستی
برایم اهمیت ندارد که انها چه میخواهند میدانم
که من چه میخواهم
میخواهم که تو را بیشتر از این دوست داشته باشم …
-+-
اشعار زیبای عاشقانه برای همسر به عربی
یوماً ما قلنا لن نفترق إلا بالموت…
تأخر الموت و افترقنا..
روزی گفتیم
فقط مرگ میتواند ما را از یکدیگر جدا کند…
مرگ دیر کرد
و ما از یکدیگر جدا شدیم…
-+-
وینک قلبی اتعذب فی هواک
وینک قلبی العاشق ما ینساک
لا جوابات یا ناسینی فیهم شوق و ود وشایلین سلامات
کل یوم راح تجینی ترد لقلبی البسمه و للیل النجماتکجا هستی قلب من در عشق تو رنج و سختی زیادی کشید
کجا هستی قلب عاشق من هرگز تو را فراموش نمی کند
به نامه های من پاسخی نمی دهی در حالیکه نامه های من سرشار از دلتنگی و محبت هستند و در آن درود های بیشماری برای تو فرستاده ام
هر روز به خود می گویم که امروز از راه خواهی رسید و لبخند را به قلبم و ستاره ها را به آسمان باز خواهی گرداند …
-+-
فی أی غرف بیتک تقع صور حبیباتک
لأعلق لهن الأزهار و زینات العید؟
اعذرنی… حبی لک غیر متحضر
یجهل الغیرة و شهیة التملک…
انه عفوی… بدائی.. ساذج… بسیط کالمطر
ینخرط فی قبیلة عشقک
دونما طقوس و مراسیم
أو اوسمة او فواتیر او دموع…
عکس معشوقههایت را داخل کدامیک از اتاقهای خانهات آویزان میکنی،
تا برای آنان شکوفه و تزیینات عید آویزان کنم؟
مرا ببخش… که عشق ِ من به تو متمدن نیست…
حسادت و اشتهای مالکیت را ندیده میگیرد
سختگیر و بدَوی و سادهلوح و مثل باران ساده است…
و بیهیچ مراسم و آیین
و یا رنگ و فاکتور و اشکی
به قبیلهی عشق تو قدم میگذارد…
-+-
متن عربی برای کپشن و استوری با ترجمه فارسی
حلمت بکِ أمس.. وکأنکِ قطعه سکر..
تذوبین.. تنصهرین.. فی فمی.. فی أضلعی.. وهل یوجد أحلى من السکر؟
حلمت بک أمس وکأنک غصن أخضر..
تتمایلین.. ترقصین.. وتنحنین.. على تضاریسی.. وهل یسعدنی أکثر من کونک غصن أخضر؟
حلمت بکِ أمس.. وکأنک قطعه مرمر..
تتکسرین.. وتتجمعین.. ثم إلى حطام بین ثنایای تتحولین..
وهل یحلم الإنسان بأکثر.. من أن یملک.. یمسک.. قطعه من مرمر؟
حلمت بکِ أمس.. وکأنک مسک وعنبر..
تفوحین و تعبقین.. و فی أنفاسی تسکنین..
وهل یزیدنی نشوه أکثر.. من أن أستنشق مسکا وعنبر؟دیروز تو را به خواب دیدم.. و انگار تکه نباتی بودی..
ذوب میشدی.. حل میشدی.. در دهانم.. درون دندههایم.. مگر شیرینتر از نبات هم یافت میشود؟
دیروز خوابت را دیدم و انگار شاخهای سبز بودی..
خرامان.. رقصان.. روی ناهمواریهایم.. خم میشدی.. مگر چیزی بیش از اینکه شاخهای سبز باشی، خوشحالم میکند؟
دیروز تو را در خواب دیدم.. و انگار قطعهای مرمرین بودی..
خرد میشدی و.. جمع میشدی.. بعد هم در اعماقم به آوار بدل میشدی..
مگر آدم آرزویی فراتر از تصاحب و.. در دست گرفتن تکهای از مرمر را در سر می پروراند؟
دیروز تو را در خواب دیدم و.. انگار که عود و عنبر بودی..
عطر تو میتراوید و جانفزا میشد.. و درون نفسهایم ساکن میشدی..
مگر جز بوییدن عود و عنبر هم.. چیزی بر وجد و سرمستیام میافزاید؟
-+-
ریت الحلونعسان وانه مخده نتشابک انه و یا خدی عله خده
ای کاش آن زیبارو خوابش بگیرد و من بالش او بودم تا گونه اش بر گونه ام قرار گیرد …
-+-
انا ما بدی تقلی کلام یدوب قلبی حنین و غرام بیکفینی تقلی بحبک هایده الکلمه بتقتلنی….
من نمیخوام حرف عاشقانه ای بزنی که دلم را از عشق ومحبت اب کند دوستت دارم برایم کافیست……
-+-
انت الحب اللی بکانی
نسانی حالی نسانی
یا منشف دمی بعروقی
اوعى تنسانیتو آن عشقی هستی که باعث گریستن من شد
و باعث شد که من حال خود را فراموش کنم
ای کسیکه باعث خشک شدن خون در رگهایم شده ای
مواظب باش که لحظه ای من را فراموش نکنی …
-+-
متن ادبی عاشقانه عربی
إن کنت أعز علیک فخذ بیدی
فأنا مفتون من رأسی حتی قدمی
الموج الأزرق فی عینیک ینادینی نحو الأعمق
و أنا ما عندی تجربه فی الحب و لا عندی زورق
إنی أتنفس تحت الماء
إنی أغرق أغرق أغرق
اگر شما را گرامی می دارم ، دست مرا بگیرید
من مجذوب سرم به پاهایم
موج آبی در چشمان شما مرا عمیق تر می خواند
من نه در عشق تجربه دارم و نه قایق دارم
من زیر آب نفس می کشم
غرق شدم غرق شدم
-+-
هتفضل فی قلبی ,حیفضل حبک معایا
هتفضل فی قلبی یا حبیبی للنهایه
و سنین حتعدی علینا عاشقین
و الحب مالینا حتعیش هنا ویایاتو در قلبم باقی خواهی ماند و عشق تو در اعماق وجودم ریشه خواهد کرد
تو تا آخرین لحظه ی عمرم در قلب من باقی خواهی ماند
و سالهای زیادی برای ما دو عاشق سپری خواهد شد در حالیکه عشق سراسر وجود مارا فراگرفته است و تو تا ابد در کنار من زندگی خواهی کرد …
-+-
قصتنا كانت قصة حب ملحمية
عاشقی ما قصه یک عشق رؤیایی بود
رسالتُك في صندوق بريدي
جزيرةُ ياقوتْ..
وتسألين عن بيروتْ..
بيروت، ساحاتُها، مقاهيها، مطاعمُها،
مرفأها.. بواخرها.. كلُّها تصبُّ في عينيْكِ
ويوم تغمضين عينيكِ..
تختفي بيروتْ.
نامه هایت در صندوق پستی من
کبوترانی خانگیاند
بیتاب خفتن در دستهایم
یاس هایی سفیدند
به خاطر سفیدی یاس ها از تو ممنونم
-+-
جملات عربی رمانتیک برای همسر
اذا حدک مابقیت و علی کتفک ماغفیت یعنی انا ماعشت بعمری و ع دنیا ماجیت.
اگر کنار تو نباشم و سرم را روی شانهات نگذارم، مانند این است که من اصلاً زندگی نداشتهام و قدم به این دنیا نگذاشتهام.
-+-
انت الحب اللی بکانی
نسانی حالی نسانی
یا منشف دمی بعروقی
اوعى تنسانیتو عشقی هستی که باعث شدی اشک از چشمهای من روانه شود
تو باعث شدی من حس و حالی که دارم را به دست فراموشی بسپارم
تویی که باعث شدهای گردش خون درون رگهای من متوقف شود
مراقب باش برای لحظهای هم که شده مرا به دست فراموشی نسپاری
-+-
لیش الزمن ظالم والیحب مظلوم؟ حبک ابگلبی دم بس من شوفتک محروم
چرا دنیا به این اندازه ظالم است و فردی که عاشق است مظلوم واقع میشود؟ عشق تو برای همیشه در قلبم لانه کرده است، اما از نعمت دیدنت محروم هستم.
-+-
غیب عن عنیا ضیع من ایدیا سیبنی عذابی لدموع عینیا
از برابر چشمانم برو، خودت را از میان دستانم رها کن و من را با رنجی که میبرم و اشکی که از چشمهایم جاری شده تنها بگذار.
-+-
لو حبنا غلطه
ترکنا غلطانین
ما زال عشقانین
مع بعض مرتاحیناگر عشقی که داریم اشتباه است
اجازه بدهید یک خطاکار باقی بمانیم
ما هنوز هم عاشق هم هستیم
و در کنار هم آرامش را حس میکنیم…
-+-
اضل الصوتک اتمنه واصبرلدنیتک جنه
واذار ادالگلب ینساک احرگه وانتقم منهدر آرزوی این که صدایت را بشنوم خواهم ماند و برای این که دنیایت بهشتی شود منتظر میمانم.
در صورتی که قلبم تلاش کند تا تو را به دست فراموشی بسپارد، قلبم را خواهم سوزاند و با این روش از آن انتقام خواهم گرفت.
-+-
کل لحظه مو کل یوم لعیونک اشتاگ خائف تضل بعید ویکتلنی الفراگ
هر روز و هر لحظه بیشتر شیفته چشمهای تو میشوم و از این موضوع میترسم که از من دور بمانی و این روزی عمر مرا به سر برساند.
-+-
حبیبی ونت بعید مشتاقلی لمسه اید من غیر ولا همسه غمض ومد ایدیک اول ما فکر فیک هتحس بلمسه
عشق من که از من دور هستی و برای گرفتن دستانم مشتاقی، بدون لحظهای پلک زدن چشمهایت را ببند، من به تو فکر میکنم و سپس تو لمس دستانم را حس خواهی کرد.
-+-
مش هاممنی الدنیی کلاً وانت حدی
مش همی هنی شو بدون
بعرف شو بدی
بدی حبک أکتر بعدوقتی کنارم هستی جهان برایم هیچ اهمیتی ندارد
برایم مهم نیست که دیگران چه چیزی میخواهند
یا من چه چیزی میخواهم
من میخواهم که تو را بیشتر از اکنون دوست داشته باشم…
-+-
سام إذا خصص لك رجلا من وقته ليكتب لك عن مشاعره فهي رسالة حب
وقتی مردی زمانش را برای نوشتن احساساتی که نسبت به تو دارد صرف میکند، نوشته یک نامه عاشقانه است.
-+-
انه ما بچانی دهری/ آنه من حبک بچیت
چان مگفول باب گلبی/ وانته من یا باب اجیت؟زمانه نتوانست اشک را مهمان چشمهایم کند/ آنچه من برایش اشک ریختم عشق تو بود
درب قلب من بسته بود/ تو از کدام در وارد شدی؟
-+-
لو تغیب انغام حسک/لو تطول ایام بعدک
لا تضن انساک لحظه/ولا یقل مقدار حبکدر صورتی که آهنگ صدایت وجود نداشته باشد/ در صورتی که روزهایی که نیستی طولانی شود
حتی تصورش را هم نکن که برای لحظهای فراموشت کنم/ یا این که عشقم نسبت به تو کاهش پیدا کند.
-+-
یه محبوب العشگ موکلمه تنگال/ولا کلمت احبک سهله عدنه
های ناس حبهه بس بل اوجوه /واحنه بل گلب خضر عشگنهای کسی که دوستت دارم، عشق را نمیتوان بیان کرد/ و این که بگویم دوستت دارم برای من آسان نیست
مردم به ظاهر عاشق هستند/ اما عشق من درون قلبم جوانه زده است
-+-
رسایل علی ما ترسل شمالک
وانه المحتاج بالشرجی شمالک
چنت تذکرنی کلوکتک شمالک
حتی ابمسج ما تنشد علیهچه شده که برای من پیغامی ارسال نمیکنی و سراغم را نمیگیری
منی که محتاج یک نسیم گرم شمالی از سمت تو هستم.
همیشه به یاد من بودی، چه اتفاقی رخ داده است.
که حتی با ارسال یک پیغام نیز حال من را نمیپرسی
-+-
طلبت من القلم یرسمک رد بکل الخجل: آسف ما اقدر اخدمک
سألته أیه السبب؟
قال انا اعرف ارسم قمر وزهر وارسم غیمه مطرلاکن ما اعرف ارسم ملک علی هیئه بشراز قلم درخواست کردم که تو را به تصویر بکشد. قلم با شرم پاسخ داد: من قادر به انجام این کار نیستم.
از او پرسیدم چرا نمیتواند این کار را انجام دهی؟ قلم پاسخ داد: من میتوانم ماه و شکوفه را به تصویر بکشم، ولی قادر نیستم تصویر یک فرشته که ظاهری شبیه انسان دارد را رسم کنم.