جملات قصار مارتین لوترکینگ (متن های انگیزشی و قصار از رهبر مدنی آمریکایی)
جملات قصار مارتین لوترکینگ را برای شما قرار دادهایم. مارتین لوتر کینگ جونیور کشیش باپتیست و فعال مدنی آمریکایی بود که از سال ۱۹۵۵ تا زمان ترورش در سال ۱۹۶۸، شناختهشدهترین سخنگو و رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکاییهای آفریقاییتبار بود. کینگ با نافرمانی مدنی و پرهیز از خشونت که الهامگرفته از باورهای مسیحی او و شیوه مبارزه مدنی گاندی بود، توانست حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا را ارتقا بدهد.
جملات انگیزشی از مارتین لوتر کینگ
“هر چیزی که می بینیم سایه ای از چیزی است که نمی بینیم”
” کسی که به صورت منفعلانه شری و پلیدی را قبول کند ، به همان نسبت به ارتکاب آن کمک کرده است. کسی که شر و پلیدی را بدون اعتراض قبول کند ، واقعاً با آن هم کاری می کند.
“درک سطحی از افراد خوب بیشتر از سو تفاهم از افرادی که بیمار هستند ، ناامید کننده است”
“هیچ ناامیدی عمیقی در جایی که عشق عمیقی وجود داشته باشد ، نیست”
” آیا ما به این بن بست در دنیای مدرن نرسیده ایم که باید دشمنان خود را دوست داشته باشیم؟ واکنش زنجیره ای نفرت و کینه باعث ایجاد نفرت می شود ، جنگ هایی که جنگ های بیشتری را تولید می کنند باید درهم شکسته شوند ، وگرنه ما در پرتگاه نابودی غرق خواهیم شد.”
مطلب مشابه: متن از بزرگان برای استوری + جملات مفهومی و سنگین از بزرگان
عکس نوشته جملات مارتین لوتر کینگ
” من یک رویا دارم که روزی در تپه های قرمز جورجیا ، پسران بردگان سابق و پسران مالکان برده دار سابق قادر به نشستن کنار یکدیگر در یک میز باشند.”
کافی نیست که بگوییم ما نباید جنگ را آغاز کنیم. لازم است که صلح و فداکاری را برای آن دوست داشته باشیم.”
” تغییر بر روی چرخ های اجتناب ناپذیری صورت نمی گیرد ، بلکه درگیر مبارزه ای مداوم است. بنابراین باید کمر خود را صاف کرد و برای آزادی مان کاری کنیم. هیچ شخصی نمی تواند از شما سواری بگیرد ، مگر اینکه کمرتان خمیده باشد.”
هرگز، هرگز از انجام کار درست نهراسید
خصوصا اگر رفاه یک انسان یا حیوان در معرض خطر باشد
مجازات جامعه در مقایسه با زخم هایی
که با نادیده گرفتن همه چیز به روح مان وارد می شود
هیچ است
خدایی که ما عبادت می کنیم
خدای ضعیف و بی کفایتی نیست
او قادر است دیوهای عظیم الجثه نابرابری را از پای در آورده
و کوه های عظیم شر را از میان بردارد
ما باید به دنبال ساختن جامعه ای باشیم
که با خودش در صلح است
جامعه ای که با وجدانش زندگی می کند
Mankind must put and end to war
or war will put an end to mankind
یا بشریت باید به جنگ پایان دهد
و یا جنگ به بشریت پایان خواهد داد
آن کس که کمتر به دنبال خوشبختی است
خوشبختی را پیدا خواهد کرد
زیرا آن کس که دائما در جستجوی خوشبختی است
فراموش می کند که مطمئن ترین راه برای رسیدن به آن
این است که به دنبال خوشبختی دیگران باشی
متن های عمیق از رهبر مدنی آمریکایی
همه نمی توانند مشهور باشند
اما همه می توانند بزرگ باشند
زیرا عظمت توسط خدمت تعریف می شود
تنها به یک قلب پر از مهر
و یک روح پر از عشق نیاز دارید
” علم بررسی می کند؛ مذهب تفسیر می کند. علم به انسان دانشی می دهد که قدرت است؛ مذهب به انسان عقل می دهد که تحت کنترل است “
“ممکن است درست باشد که قانون نمی تواند شخصی را دوست داشته باشد ، اما می تواند او را از اعدام کردن حفظ کند ، و من فکر می کنم این موضوع بسیار مهم تر است”.
” صلح تنها یک هدف دور نیست که ما به دنبال آن هستیم ، بلکه وسیله ای است که از طریق آن به اهدافمان می رسیم.”
“همه پیشرفت ها متزلزل هستند و راه حل یک مشکل ، مشکل دیگری را پیش می آورد”
مارتین با خود گفت اگر شهردار قدرت همکاری ندارد پس باید راه خود را ادامه دهم. او با رهبران انجمن مسیحیان جنوبی تصمیم گرفت تا به سمت واشنگتن دی. سی. پیادهروی برگزار کند. در فصل بهار سال ۱۹۶۸ دولت تصمیم گرفت حمایت از اقشار کم درآمد سیاهپوست را در دستور کار خود قرار دهد. قبل از برگزاری آن پیادهروی بزرگ مارتین به ممفیس، تنسی رفت. کارگران گاراژها نیز اعتصاب کرده بودند و مارتین تصمیم گرفت برای افزایش حقوق آنها نیز کاری انجام دهد. در ۲۸ مارس سال ۱۹۶۸ مارتین و معترضان در خیابانهای ممفیس به راه افتادند. اگرچه خشونتی وجود نداشت اما نوجوانان و جوانان شیشه مغازهها و فروشگاهها را شکستند و همه چیز را دزدیدند. بنابراین شورش و جنجال بزرگی به راه افتاد. جوانان مقابل مارتین هم ایستاده بودند و به توصیههای او نیز گوش نمیدادند. مارتین به خانهاش در آتلانتا برگشت و دوباره سوم آوریل به ممفیس برگشت. مردم مارتین را تهدید میکردند که او را خواهند کشت اما مارتین از چیزی نمیترسید و امیدوار بود که به نفع سیاهپوستان و همچنین کارگران گاراژ به شورشها خاتمه دهد.
آنها معنای آزادی را فهمیده بودند و برای رسیدن به آن تلاش میکردند.
مطلب مشابه: سخنان زیبای چگوارا + متن و سخنان آموزنده و مفهومی از ارنستو چگوارا
بگذارید زنگ آزادی به صدا درآید. و زمانی که چنین شد، زمانی که گذاشتیم زنگ آزادی به صدا درآید- آنگاه که گذاشتیم زنگ آزادی از هر روستا و هر دهکده، از هر ایالت و هر شهر به صدا درآید، خواهیم توانست رسیدن آن روزی را جلو بیاندازیم که در آن روز همه فرزندان خدا- سیاه و سفید، یهودی و غیریهودی، پروتستان و کاتولیک- خواهند توانست دست در دست هم بگذارند و آن سرود قدسی قدیمی سیاهان را سردهند:
«سرانجام ما آزادیم! سرانجام آزادیم! سپاس خداوند متعال را، سرانجام آزادیم! خداوندا نگاهدار آمریکا باش، سپاس خداوند متعال را، سرانجام آزادیم!»
همه مردم جهان این حق را دارند که از قوانین نامنصفانه و ناعادلانه سرپیچی کنند و هیچ الزامی برای اطاعت از قوانین ناعادلانه در هیچ جای جهان وجود ندارد.
این امید ماست. این باوری است که با خود به جنوب میبرم. با این باور ما خواهیم توانست از کوههای ناامیدی سنگ امید بتراشیم. با این باور خواهیم توانست هیاهوی ناسازگاری کشورمان را به همنوایی زیبایی از برادری بدل کنیم. با این باور خواهیم توانست با هم کار کنیم، با هم دعا کنیم، با هم مبارزه کنیم، با هم به زندان رویم، با هم از آزادی دفاع کنیم، مطمئن از اینکه سرانجام روز آزادی مان فراخواهد رسید.