دلنوشته زیبا درباره زمستان + عکس استوری زیبا درباره زمستان
در این نوشته برای شما مطالب زیبا درباره زمستان و دلنوشته زیبا درباره زمستان و عکس استوری زیبا درباره زمستان و عکس نوشته درباره زمستان و اشعار کوتاه درباره زمستان و عکس استوری درباره زمستان را در سایت تاپ ناز آماده کرده ایم.
دلنوشته زیبا درباره زمستان
و زمستان هم آمد …
دور قلبتان شال بپیچید
که در کولاک آدمهای یخ زده این دیار
منجمد نشوید
مواظب سرمای سوزان ناملایمتی های
این دنیا باشید
مبادا روحتان سنگ شود
حواستان به برگهای زیر پایتان باشد
که شکوه بلندترین شبش را
عاشقانه پیشکش تولد زمستان کرد
زمستانتان سفید و سلامت …
زندگی را به فصول سال تشبیه می کنم و هیچ فصلی همیشگی نیست. در زندگی نیز روزهایی برای کاشت ، داشت ، استراحت و تجدی و حیات وجود دارد. زمستان تا ابد طول نمیکشد. اگر امروز مشکلاتی دارید بدانید که بهار هم در پیش است…!
آنها روزی عروس درختی بودند، لهشان نکنید
به امید صلح
به امید عشق
و به امید شیرین ترین لبخندها
زمستانتان زیبا به زیبایی دل زلالتون
ننه سرما قدمت مبارک
زیبایی هایت را عزیز میداریم،
برایمان دعا ڪن چرخ روزگارمان
در حضور
تو به سلامتے و خیر بگردد
و برف شادے به دل همه ببارد
زمستان مبارک…
و ما زمستان دیگرى را سپرى خواهیم کرد… با عصیان بزرگى که درونمان هست و تنها چیزى که گرممان مىدارد، آتش مقدس امیدواریست زمستون هم عالمی دارد.
این روزها
حکایت من و عشق
حکایت زمستان و زردآلو ست
وسط سرما و برف و بوران
دلم هوس آغوش کسی را دارد
که نمی آید
که نمی رسد
که نیست
مطلب مشابه: جملات ادبی درباره زمستان + عکس نوشته انگلیسی درباره زمستان
اشعار زیبا درباره زمستان
I wish you a lot of happy winter’s time spent
with your family,Happy Winter!امیدوارم اوقات زمستونی خیلی خوشی در کنار خانواده ات داشته باشی
زمستان مبارک!
زمستان خون می خورد رنگ آن قرمز است و شرف آن با و ُ بی بر نمی دارد که غم جونبابایان ها هزاروپانصد و یک حرف دارد.
دلنوشته احساسی هوای برفی
زمستان با سرما
و سپیدی برفش از راه رسید
امیدوارم
بارش هر دانه برف زمستانی
آمینی باشد
برای آرزوهای زیبایت
زمستانت مبارک
زمستان است و چشم کوچه از انتظارت ، سپید!
پرنده ی مهاجرم!
بگو با کدام برف
می نشینی
بر شاخسار تنهایی ام؟
دلواپس سرما نباش؛
اینجا از هیزم دل
سلام بر زمستان
یک دی
روز میلاد خورشید
یا جشن خرم
روز نخستین
(جشن دی گان) مبارک
بی زمستانِ سرد و آتش و دود لذتی از بهار نتوان یافت زمستان را مثال زمین فرض کن خودت را مثال برف که آرام آرام میباری بر من و در بهار آب خواهی شد.
مطلب مشابه: جملات ناب درباره زمستان زیبا + عکس استوری زمستان عاشقانه
متن انگلیسی درباره زمستان
زمستان
یک تو می خواهد
یک تو که دستانش را بشود
بی هیچ دلهرهای گرفت …
یک تو که بشود
این خیابان های یخ زده را
گرم قدم زد
طلوع روشن راهت همایون
رسید اسب زمستان یالش از برف
نخستین روز دی ماهت همایون
زمستان مبارک
میگفت اصل اونه که چشات در همه فصول سال بخنده و اِلّا هر ننه قمری میتونه خنده رو روی لبات بیاره!!
تو چشام خیره شد و گفت: آااااخ که نمیدونی وقتی قهوه ای سوخته ی چشای دلبر برق میزنه از ذوق چه دلی میبره بی انصاف.
سپاس اَت می گویم
بخاطرِ چشم هایی که داری
برای نفسی که می تواند
عصرهایِ زمستان را تسکین دهد
زمستان جان،
فصل مورد علاقه ی من
خوش اومدی
و خوش خبر باشی
که به خبرهای خوبت نیاز داریم
من همیشه میتوانم از برف دستانت اخگر بگیرم و از عقیق لبانت، آتش و از بلندای لطیف تو و از ژرفای سرشارت عشق ، زمستانی شدنت مبارک.
شعر و دلنوشته هوای سرد
زمستان جان
قدمت مبارک
زیبایی هایت را عزیز میداریم
تو نیز دعا کن
چرخ روزگارمان
در حضور تو
به سلامتی و خیر بگردد
مطلب مشابه: جملات زیبای شروع فصل زمستان با عکس پروفایل روز برفی و سرد
عشق یعنی :
چون خورشید، تابیدن بر شب های دوست
و چون برف ، ذوب شدن بر غم های دوست . . .
جلد آغوش تو بودم، پر و بالم را بریدی من واست می مردم اما تو یک بار منو ندیدی
زمستان باشد
و نم باران
قهوه داغ
و بوی هیزم سوخته
گاهی
از همه دنیا
یه فنجون قهوه میخوای
و یه دلِ خوش …
دلنوشته های زیبا درباره زمستان
به شقایق سوگند که تو برخواهی گشت ،
من به این معجزه ایمان دارم ،
منتظر باید بود
تا زمستان برود ، غنچه ها گل بکنند !
برگی دیگه نیست روی درختا، سرماست فقط میونِ حرفا، هرچی که بوده توی طبیعت، قایم کرده یکی میونِ برف های زمستانی.
دست مرا محکم تر بگیر
لحظه هایمان را در آغوش بکش
رسالت این فصل سرد
این زمستان، جز این نیست
گرم شویم از عشق
گرم شوم از تو
آدم برفی فقط ۱ پا دارد…
چشمانش از دکمه است اما میخندد…
آدم برفی در برف میخندد چرا که این شانس را دارد که
باشد حتی آدم برفی باشد و باشد….
دوست داشتن ما بازی برف و خورشید بود… هر چقدر عاشقانه تر میتابیدم محو تر میشدی!
پروردگارا
آرامش را همچون دانه های برف
آرام و بی صدا
بر سرزمین قلب کسانیکه برایم عزیزند ببار
شروع فصل زمستان مبارک
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت
میتوان گفت که من چلچله باغ تواممثل یک پوپک سرمازده در بارش برف
سخت محتاج به گرمای توام
آرزوی قشنگی است داشتن ردّپای تو، کنار ردّپای من بر دشت سپید پوشیده شده از برف زمستانی، اما هنوز نه برف آمده، نه تو.
مطلب مشابه: جملات روزای برفی زمستونی + متن و پیامک ویژه روز برفی فصل زمستان
دوست داشتنت
مثل سرمای خوب زمستان است
می رود در دل و جانم …
رفاقت مثل آدم برفی میمونه، درست کردنش راحته اما نگه داشتنش سخته!
در من آدم برفیای ست که عاشق آفتاب شده و این خلاصه همه داستانهای عاشقانه جهان است.
این زمستان
گویا
غم پنهان دارد
که در این موعد سرد
عوض برف
به چشمش نم باران دارد …
دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند
محبوب من! دل بستن به تو مثل شادمانی نفس کشیدن است در یک درخت زار پوشیده از برف زمستونت مبارک.
حالا دیدی !؟
پاییز هم تمام شد
یلدا هم گذشت
زمستان هم تمام میشود
هیچ چیز پایدار نیست
اما دلی که تنگ باشد
همش به دنبال بهانه میگردد
که دل تنگی اش را با یک فصل
یا یک شب توجیه کند!
این ها تقصیر هیچ کس نیست …
مشکل دل هایمان است
که زود به زود
و برای کسانی تنگ میشود که
خیلی هایشان لیاقت این دلتنگی را ندارند
دلنوشته زیبا درباره زمستان
باران یا برف … چه فرقی میکند ؟
تو که باشی ، هوا که هیچ ؛ زندگی خوب است …
به شانهام زدی که تنهاییام را تکانده باشی به چه دل خوش کرده ای!؟ تکاندن برف زمستانی از شانههای آدم برفی؟
تابستان که رفتی
داغ بودم؛ نفهمیدم
حالا که زمستان آمده
تازه می فهمم
چقدر سوز دارد
نداشتنت …
داره برف میاد به اسمون نگاه کن هروقت برف سیاه بارید بهم خبر بده ، اون موقع من دیگه دوستت نخواهم داشت
من بدون تو، شبیه زمستان است بدون برف!!
زمستان است ، سرد است، ولی زیبا نیست
مطلب مشابه: شعر در وصف زمستان با اشعار کوتاه و بلند عاشقانه برفی
دلم یک زمستان سخت میخواهد
یک برف
یک کولاک
به وسعت تاریخ
که ببارد …
که ببارد …
که ببارد …
و تمام راهها بسته شوند
و تو چاره ای
جز ماندن نداشته باشی
و بمانی …
برف نو! برف نو!
سلام، سلام
بنشین، خوش نشسته ای بر بام
پاکی آوردی ای امید سپید
همه آلودگی ست این ایام
بانوی من که چون سنجابی ترسان بر درختان سینهام میآویزی، عاشقان جهان در نیمه تابستان عاشق شدهاند و نه نیمه زمستان، منظومههای عشق در نیمه تابستان سروده شدهاند، انقلابهای آزادی در نیمه تابستان برپا شده اند، اما رخصت فرما از این عادت تابستانی خود را باز دارم، و با تو بر بالشی از نخ نقره و پنبه برف زمستانی سربگذارم.
این زمستان، این سوزِ دلچسب
و این هوای نوبرانه، تنها کنار تو
با یک فنجان چای گرم می چسبد
وقتی بهت گفتم : دلتنگ تو هستم ، به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی ! به چه دلخوش کرده ای ؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟
مطلب مشابه: کپشن جدید و زیبا در مورد زمستان | متن های برف و سرما و فصل زمستان برای کپشن
زمستان شده است اما حیف! میزبان خوبی نبودم برای اولین دانه برف در زمستان که روی پلکم نشست.
زمستان می آید …
دوستت دارم را می بافم
یکی رو یکی زیر، تا شالی شود
برای گرم نگه داشتنت …!
عشق یعنی امید ، یعنی طراوت باران ، یعنی سفیدی برف ، یعنی ساز زندگی و لبریز از خوشی و عشق یعنی راز زیستن !
آدمها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند
و ناپدید می شوند
یکی در مه
یکی در غبار
یکی در باران
یکی در باد
و بی رحم ترینشان در برف …
سوزی که برف داره ، بارون نداره
معرفتی که تو داری ، هیچ کــس نداره !
تنهایی شاخه درختی است پشت پنجرهاَم، گاهی لباس برگ میپوشد، گاهی لباس سرد و بی روح زمستان، اما همیشه هست.
برف آمد و پاییز فراموشت شد
آن گریه ی یک ریز فراموشت شد
انگار نه انگار که با هم بودیم
چه زود همه چیز فراموشت شد
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
باید رویِ در و دیوارِ تنهایی ام در روزهای سرد زمستانی دُرُشت بنویسم؛ سراغم را نگیرید، صدایم نزنید، تکانم ندهید، که دیوانگی ام را خیلی سخت خوابانده ام؛ و رهایم کنید که یادش را با خَروارها قرص و دریاها اشک آرام کرده ام، که من به فراموش کردن و از یادِ همه رفتن در زمستونا نیاز دارم.
مطلب مشابه: متن احساسی هوای بارانی + جملات خاص و ویژه روز بارانی پاییز و زمستان
If we had no winter, the spring would not be so pleasant
if we did not sometimes taste of adversity, prosperity would not be so welcome
اگر ما زمستان نداشتیم ، بی شک بهار به این اندازه زیبا و دلچسب نمی بود
اگر گاهی مزه ی ناملایمات و دشواری ها را نمی چشیدیم سرسبزی و رفاه دیگر برایمان تا این حد خوشآیند نبود
در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند . (ارد بزرگ)
سرمای زمستان همه جا بود اما برفی در کار نبود و این خاطرهها بودند که هر بار کمرنگ تر میشدند و زمستان برفی بود و بس و ردپایی مبهم و پایان ردپا آغاز دره بود.
یادمان باشد با آمدن زمستان
اجاق خاطرہ ها را روشن بگذاریم
تا دچار سردی فاصله ها نشویم
لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیره برفه !!!!!
درسته که هوا رو گرم نمی کنه ولی تورو دل گرم میکنه
مثل بارش برف در طول یک شب زمستانی همه جا مثل سیل میریزی، غرق میکنی، حس میکنم، بو میکنم، بدون آنکه ببینمت و عاشقانه دوستت دارم.
متن جذاب و زیبا درباره سرما
دلم تنگ می شود گاهی
برای يک دوستت دارم ساده
دو فنجان قهوه ی داغ
سه روز تعطيلی در زمستان
چهار خنده ی بلند
و پنج انگشت دوست داشتنی
عاشق زمستان و برفم ، او را نمی دانم …
من و زمستان ، هیچوقت او را نفهمیدیم.
بنفشه زار بپوشد روزگار به برف، درونه گشت چنار و زریر شد شنگرف، که برف از ابر فرود آید، ای عجب، هر سال، از ابر من به چه معنی همی بر آید برف؟
عشق یعنی آن نخستین حرفها
عشق یعنی در میان برفها
عشق یعنی یاد آن روز نخست
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست
عشق یعنی : چون خورشید تابیدن بر شب های دوست و چون برف ذوب شدن بر غم های دوست .
کلید خوشبختی در این است که بدانیم زندگی به نوبه خود زشت یا زیبا نیست، این ما هستیم که میتوانیم آن را زشت ببینیم یا زیبا و هیچوقت نباید به دنبال خوشبختی کامل بود. غیر ممکن است بتوان کسی را در این دنیا پیدا کرد که صد در صد خوشبخت باشد. باید به زیباییهای کوچک زندگی بسنده کرده و آنها را در کنار هم چید، درست مثل یک جاده برفی زمستانی و در آن صورت است که وقتی برگردی و پشت سرت را نگاه کنی، میبینی چه مسیر طولانیای را به سمت خوشبختی طی کردهای.
گل یخ زمستان تو هستم
اسیر ناز چشمان تو هستم
مرا پرپر مکن ای جانم ای دوست
که من مشتاق دیدار تو هست
برف آمد و پاییز فراموشت شد . آن گریه ی یک ریز فراموشت شد . انگار نه انگار که با هم بودیم . چه زود همه چیز فراموشت شد
جهان پر دود گشت از دود جانم چو بختم شد به تاریکی جهانم ، جهان بر من همی گرید بدین سان ازیرا امشب این برفست و باران ، به آتشگاه می مانه درونم به کوه برف می ماند برونم ، بدین گونه تنم را مهر کردست که نیمی سوخته نیمی فسردست ، چو من بر آسمان دیک فرشتست که ایزد ز آتش و برفش سرشتست ، نشد برف زمستان من از آتش گدازان که دید آتش چنین با برف سازان ،
کسی کاو را وفا با جان سرشتست به برف اندر بکشتن سخت زشتست ، گمان بردم که از آتش رهانی ندانستم که در برفم نشانی ، منم مهمانت ای ماه دو هفته به دو هفته دو ماهه راه رفته ، به مهمانان همه خوبی پسندند نه زین سان در میان برف بندند ، اگر شد کشتنم بر چشمت آسان به برف اندر مکش باری بدین سان. تقدیم به عشقیم زندگیم به مناسبت روز تولدش در زمستان سرد و برفی می بوسمت عزیزم.