شعر درباره گل + اشعار زیبا و عاشقانه در مورد گل های زیبا
در این بخش شعر زیبا درباره گل را با مضامین عاشقانه و غمگین آماده کرده ایم و امیدواریم این این مجموعه اشعار مورد توجه شما قرار بگیرد. شما می توانید این اشعار زیبا را برای کپشن عس هایی که از گل یا گلخانه خود میگیرید، قرار دهید. در ادامه با تاپ ناز باشید.
شعر زیبا درباره گل
… بار پیری شکند پشت شکیبایی را
شب به مهتاب رخت بلبل و پروانه و گل
شمع بزم چمنند انجمن آرایی را …
بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی
چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون خزانی را
چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی
سرو من صبح بهار است به طرف چمن آی
تا نسیمت بنوازد به گل افشانی ها
گر بدین جلوه به دریاچه اشکم تابی
چشم خورشید شود خیره ز رخشانی ها
دیده در ساق چو گلبرگ تو لغزد که ندید
مخمل اینگونه به کاشانه کاشانی ها
با من هنوز هم خجل از اشتباهش است
اکنون گلی است زرد ولی از وفا هنوز
هر سرخ گل که در چمن آید گیاهش است
این برگهای زرد چمن نامه های اوست
این هم از آب و آینه خواهش ماه کردن است
نو گل نازنین من تا تو نگاه می کنی
لطف بهار عارفان در تو نگاه کردن است …
… لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن
چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردن است
غفلت کاینات را جنبش سایه ها همه
بیا که نوبت انس است و الفتست ای دوست
دلم به حال گل و سرو و لاله می سوزد
ز بس که باغ طبیعت پرآفتست ای دوست …
… عزیز دار محبت که خارزار جهان
گرش گلی است همانا محبتست ای دوست
به کام دشمن دون دست دوستان بستن
از تو چه پنهان همیشه بار ندامت
خرمن گل ها به باد رفت و به دل ها
نیش ندامت خلید و خار ملامت
نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت
که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت …
… چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت
چو بلبل نغمه خوانم تا تو چون گل پاکدامانی
حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت
با رنگ و بویت ای گل گل رنگ و بو ندارد
با لعلت آب حیوان آبی به جو ندارد …
… جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم
رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد
گر آرزوی وصلش پیرم کند مکن عیب
کاش پیوسته گل و سبزه و صحرا باشد
گلرخان را سر گلگشت و تماشا باشد
زلف دوشیزه گل باشد و غماز نسیم
بلبل شیفته شوریده و شیدا باشد …
عروس لاله به دامان کوهسار آمد
فکند زمزمه گلپونه ای به برزن و کو
به بام کلبه پرستوی زرنگار آمد
گشود پیر در خم و باغبان در باغ
شراب و شهد به بازار و گل به بار آمد
دگر به حجره نگنجد دماغ سودایی …
… غزل بیار که بلبل به شاخسار آمد
برون خرام به گلگشت لاله زار امروز
که لاله زار پر از سرو گل عذار آمد
به دور جام میم داد دل بده ساقی
هر که از جوی خرابات نخورد آب حیات
گر گل باغ بهشت است خزان خواهد بود
حافظا چشمه اشراق تو جاویدانی است …
… تا چراگاه فلک هست و غزالان نجوم
دختر ماه بر این گله شبان خواهد بود
زنده با یاد سر زلف تو جان خواهم کرد
تو بودی که آواز را چیدی از پشت مه
تو بودی که گفتی چمن می دود
تو گفتی که از نقطه چین ها اگر بگذری
به اَسرار خواهی رسید
تو را نام بردم
و ظاهر شدی
تو از شعلهی گیسوانت
رسیدی به من
من از نام تو
رسیدم به آن شهر پیچیده در گردباد
تو گفتی سلام
گل و سنگ برخاستند.
***
گزیده شعر نو درباره گل
پدرم میگوید کتاب
مادرم میگوید دعا
و من خوب میدانم
که زیباترین تعریف خدا را فقط باید از زبان گلها شنید
حسین پناهی
***
شعر کوتاه در مورد گل
میدانم قاریانِ کور حتا
در پشتِ عینکهای سیاهشان
از زیبایی تو باخبرند
و کودکان گلفروش
– بیخیال شکمهای گرسنهی خود–
آرزو دارند تمام گلهای سرخشان را بر سرت بریزند…
***
غنچه با دل گرفته گفت:
«زندگی،لب ز خنده بستن است
گوشهای درون خودنشستن است»
گل به خنده گفت:
«زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است»
گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه
باز هم به گوش میرسد
تو چه فکرمیکنی؟
راستی کدام یک درست گفتهاند؟
من که فکر میکنم
گل به راز زندگی اشاره کرده است
هر چه باشد او گل است
گل یک دو پیرهن
بیشتر ز غنچه پاره کرده است
قیصر امینپور
***
ببینید: عکس پروفایل گل؛ عکس گل های زیبا و رنگارنگ
مجموعه شعر در مورد گل
بوسه های پر دوامت، مایه ی حیات من
ناکامم بگذار تا بمیرم با بهار
از وقتی که رفته ای، گل من، دوست دارم که باز آیی
تا آرام کنی معبد اندیشه را
که با نور ازلیاش نابود می کند مرا
***
من اگر رنگ بودم قرمز میشدم
با غلظتی که به دوست داشتنت بیاید
یا اگر فصل بودم پاییز
اگر گل بودم جز مریم نمیشدم!
میدانم قرمز نیست
اما هر جای خانه که باشی
خودش را به مشامت میرساند
مریم قهرمانلو
***
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
***
اشعار زیبا و عاشقانه گل
به قمریان عاشق حسد میورزم
که دانه برمیچینند
و به ستاره و باران
که بر نیمرخ مهتابیات بوسه میزنند
و به گلی که با اشاره تو میشکفد
علی باباچاهی
***
دیروز
یک سال تمام
در جستوجویت بودم
اما تو بر لبهایم خفته بودی
بعد، اشتباهاً
لبهایم را به بهار دوختم
چشمهایم را به باران
قلبم را به گل
و تو
با سپیده صبح
شبنم شدی و به درونم غلتیدی
تا گلی که در اعماق قلبم بود
پژمرده نشود
واچاگان پاپویان
***
ببینید: عکس پروفایل شعر دار با معنی ( عکس نوشته با شعرهای زیبای عاشقانه و جدایی)
شعر با معنی گل
بی گمان
سبدهایی از ماهیان دریا را
بر دوش دارم
به کنار تو می آیم
نام دریا را فراموش کرده ام
یاد جوانی و گل های پامچال
مرا کفایت می کند
به سوی دریا می روم
دوباره دریا را به یاد می آورم
***
دوستم نداری
و همین بهار
از تمام شاخههای درهمم
گلهای هزار رنگ میروید
مهسا چراغعلی
***
از باغ پیراهنم
کمی گل برایت آورده ام…
قول میدهم مستت کنند
این گلها
این آغوش…
گلهای باغ پیرهنم
***
پس بیا به خاطر یک گل سرخ،
یک لحظهی درست،
یک یادِ ساده از همان سالِ بوسه ها،
برویم بالاى بالاى آسمان،
پشت پیراهنِ بى الفباى نور،
دست بر پرده خاطراتى از ماه دلنشین بپرسیم:
تو حاضرى باز آوازى از همان شب پر گریه بخوانى!؟
***
به موسم آمدنت
تمام مسیر را
تمام راه قدومت را
گل باران خواهم کرد
تو فقط بگو از کدام راه میآیی و کی؟
نجوا رستگار
***
مطلب پیشنهادی: شعر زیبا در مورد زندگی و جمله های کوتاه با معنی در مورد زندگی
شعر کوتاه گل Flower
کی می رسی از راه؟
تا اطلسی ها زیر پاهایت سبز شوند
شمعدانی ها بخندند
عطر یاس تمام شهر را پر کند
و من
تبِ تندِ تنم را
میان سردی لب هایت بپاشم
و در آرامش آغوشت به خواب روم
***
دارد بهار میشود
گلفروشهای دورهگرد
بنفشه جار میزنند
کدام پرستو
بذر تو را هدیه خواهد آورد؟
گل فروش دوره گرد
رضا کاظمی
***
باران که آمد
گلی در خانه ام رویید
آفتاب که تابید
آیینه ای تمام قد به خانه ام داد
درخت توی ایوان
شانه ای به موهایم بخشید
عزیزکم
تو که آمدی
گل و آینه و شانه را بردی و
شعری به من سپردی!
***
انصاف نیست این گل پژمرده شود
باید در کنار این آواز گل دهد
روشن است
این چراغ است
روشن است که عمر ما
پس از پژمردن این هزاران گل سرخ
به پایان میرسد
پس از جای برخیزیم
کلاه بر سر بگذاریم
در باران برویم
تا این شاخه گل سرخ گل دهد
احمدرضا احمدی
***
پیش رویت دگران صورت بر دیوارند
نه چنین صورت و معنی که تو داری دارند
تا گل روی تو دیدم همه گلها خارند
تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند
***
پابرهنه، تا کجا دویدهای
که این همه
گل شکفته است؟!
کیکاوس یاکیده
***
لبخند بزن
به شقایقها
به نیلوفرِ آبی
و نرگسها و قاصدک زیبا
لبخند بزن
به همه گلهای زیبای عالم
که از زمینی سخت میرویند
و جهانت را، زیبا میسازند
لبخند بزن
***
همیشه چشمانت
دو چشمه اند در خواب هایم
و همین است که
صبح که شعرم بیدار می شود
می بینم بسترم
سرشار از گل عشق توست
و نم نم گیاه و سبزینه …
***
دستانم بوی گل میداد
مرا به جرم چیدن گل
محاکمه کردند
اما هیچکس گمان نکرد
شاید گلی کاشته باشم
سینا بهمنش
***
چشم های تو …
گل من! روزی خواهد رسید
روزی خواهد رسید که
انسان های برادر
با چشم های تو همدیگر را خواهند نگریست
با چشم های تو خواهند نگریست …
***
اوست
کسی که در کنارِ گل احساسِ نشاط ندارد
بویِ گلها مستش نمیکند
زیبایی گلها محوش نمیکند
رنگِ گلها جذبش نمیکند
آری اوست؛ دخترکِ گُل فروش
هم او که دسته گلها را باری میبیند
که خلاصی هر چه زودتر از آنها برایش شیرین است
دخترکِ گُل فروش
***
بوی صلوات میدهد دستانم
از بس که گل محمدی کاشته(چیده)ام!
نرگس نخجوانی
***
شعر گل
در من باغبانی است
که شکفته شدن گل نگاه تو را
هر صبحدم، به تماشا مینشیند
***
متن ترانه قدیمی گل پامچال
گل پامچال، گل پامچال، بیرون بیا
فصل بهاره، عزیز موقع کاره
شکوفاهان، غنچه وا کنید، غنچه وا کنید
بلبل سر داره؛ بلبل سر داره
بیا دل بیقراره، بیا فصل بهاره
گل پامچال، گل پامچال، بیرون بیا
فصل بهاره، عزیز موقع کاره
شکوفاهان، غنچه وا کنید، غنچه وا کنید
بلبل سر داره؛ بلبل سر داره
بیا بشیم کاول اوسانیم، دانه بشانیم
هر تومی جانه، عزیز موقع کاره؛ بیا فصل بهاره
مهتاب شبان، مهتاب شبان
آیم و آیم، آیم و دیگ دی سر؛ عزیز می جان و دلبر
مهتاب شبان، مهتاب شبان
آیم و آیم، آیم و دیگ دی سر؛ عزیز می جان و دلبر
بیا بشیم کاول اوسانیم، دانه بشانیم
هر تومی جانه، عزیز موقع کاره؛ بیا فصل بهاره
سروده ایرج دهقان
***
وقتی دل سودایی میرفت به بستانها
بی خویشتنم کردی، بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل، گه جامه دریدی گل
تا یاد تو افتادم از یاد برفت آنها