عشق در نگاه اول ؟!
عشق در نگاه اول ؟!
آیا ممکن است کسی راملاقات کنیدودرهمان لحظه احساس کنید که او همسر ایدهآل شماست و اشتباه هم نکرده باشید؟ واقعیت این است که زوجهایی وجود دارند که 30سال با هم زندگی کردهاند و میگویندکه در همان ملاقات اول، میدانستند که همسر ایدهآل خود را یافتهاند.
وقتی از بسیاری از افرادی که ازدواج کردهاند سؤال میشود چطور همسرشان را پیدا کردهاند میگویند که در یک نگاه شریک زندگیشان را یافتهاند، شاید تعجب کنید ولی آنها هر دو بر این باورند که حسی ناگهانی آنها را به هم پیوند داده. آیا ممکن است کسی را ملاقات کنید و در همان لحظه احساس کنید که او همسر ایدهآل شماست و اشتباه هم نکرده باشید؟ واقعیت این است که زوجهایی وجود دارند که 30سال با هم زندگی کردهاند و میگویند که در همان ملاقات اول، میدانستند که همسر ایدهآل خود را یافتهاند. آیا این همان «عشق در نگاه اول» نبوده است؟ ممکن است بشود چنین تلقی کرد که آنها جاذبهای قوی و ارتباطی روحی را تجربه کردهاند که سپس آن را به رابطهای قوی و موفق بدل ساختهاند. محمود هندیپور،روانشناس و مشاور درباره عشق در نگاه اول توضیح میدهد.
عشق چیست؟
تعاریف بسیار زیادی در دیدگاهها و مکاتب مختلف نسبت به عشق وجود دارد. اگر بخواهیم تعریفی کلی داشته باشیم بهتر است بگوییم: «عشق باور احساسی عمیق و لطیف است.» عشق یک احساس ژرف و غیرقابل توصیف است که فرد آن را در یک رابطه دوطرفه تجربه و آن را با دیگری تقسیم میکند البته عشق نیرویی تمام نشدنی است که تنها در یک رابطه دونفره نمیگنجد از این نیروی زیبا در هر جهتی میتوان بهره برد مانند عشق به خدا عشق به هستی، عشق به خانواده، انسانها، طبیعت و کائنات.
عشق در نگاه اول وجود ندارد
با تعاریفی که انجام شد میتوان نتیجه گرفت که عشق در یک نگاه شکل نمیگیرد ولی نگاهاول میتواند زمینهای مهیا کند تا فرد عشقورزی آغاز کند. در واقع آنچه در نگاه اول روی میدهد احساس دلنشین بودن و حس خوشایندی است که ما گاهی در همان لحظات نخستین دیدار با کسی از جنس مخالف تجربه میکنیم در سالهایی که هیجان و احساس حرف اول را در وجودمان میزند و به تازگی آگاهی از نیاز به جنس مخالف و حضور او را به شکلی دیگر در کنار خود احساس میکنیم، آمادگی بیشتری برای این نگاه و ایجاد حسی که آن را عشق مینامیم، داریم. نزدیک بودن امواج و انرژی افراد به یکدیگر نیز میتواند آنها را در نگاه اول نسبت به هم متمایل كند. به این معنا که نزدیک بودن افکار و حالات، نوع انرژی وجودی افراد و شباهت به هم در این موارد میتواند زمینهای ایجاد کند که درهمان نگاه اول صدای قلب خود را به وضوح بشنوید!
در گام نخست جذب چه میشوید؟
البته مسائل انسانی مطلق نیستند. بودهاند و هستند کسانی که در نگاه اول به شدت به دل یکدیگر مینشینند و خوشایند یکدیگرند و در ادامه نیز بر اساس میزان نزدیکی روانی- شخصیتی و میزان همسان بودن و البته وجود فاکتوری به نام رشد یافتگی در کنار یکدیگر میمانند و تجارب زیبایی برای یکدیگر رقم میزنند و جاودانه میشوند. جالب است بدانید نتیجه تحقیقی در 33 فرهنگ مختلف نشان از این بود که افراد ابتدا جذب ظاهر طرف مقابل میشوند یعنی در گام نخست این جاذبه ظاهری است که ما را فریفته خود ميكند به خصوص افرادی که آگاه هستند که چه فاکتورهای ظاهری برایشان حائز اهمیت است. با دیدن فردی که به آن فاکتورها نزدیک است سریع احساس کشش و علاقه را در خود تجربه میکنند.
چرا عشق به نفرت بدل شد؟
فراموش نکنید که لزوما وجود چنین حالتی عشق معنا نمیشود. نباید همه چیز را تمام شده ببینید. بارها این جمله را شنیدهام که خانم یا آقایی نقل میکند که من درهمان نگاه اول شیفته او شدم! و در ادامه نیز بارها شنیدهام که میگویند اما به مرور متوجه شدم اختلافات و تفاوتهایی وجود دارد که نمیتوانیم باهم ادامه دهیم و از این جالبتر که احساس تنفر نیز سراغ بعضیها میآید. یعنی ابتدا شیفتگی بود و عاشقی و پس از مدتی که گاهی کوتاه نیز هست، تبدیل میشود به انزجار و دوری! اگر این حالت را تجربه کرده باشید به خوبی گفتههای مرا درک خواهید کرد. عشق در نگاه اول میتواند به تنفر در نگاه آخر تبدیل شود البته اگر بتوان نامش را عشق گذاشت.
باید بشناسید
بهتر است آگاه باشیم تا زمانی که ما درگیر شخصیت فردی نشویم و به شناختی نسبی از مولفههای شخصیتش نرسیم دامن زدن به بخش احساسی و تمرکز زیاد بر حس اولیه میتواند عاقبت نامطلوبی را از آن رابطه برایمان رقم بزند. البته نمیخواهم منکر احساس خوشایند اولیه باشم. در واقع ما در ابتدا به حدی از احساس دلنشینی نسبت به طرف مقابلمان نیاز داریم اما در گامهای بعدی بهتر است اجازه ورود و دخالت به بخش منطقی- شناختی وجودمان را بدهیم تا مشاهده کنیم به چه میزان حس اولیه ما صحیح و برای ادامه به ما یاری خواهد رساند.
این عشق نیست هیجان است
عشق مفهومی کاملا انتزاعی است و هر فرد تعبیر خاصی از عشق دارد. اما از بعد روانشناسانه عشق نوعی دلبستگی است که میتواند در ادامه دلبستگیهای دیگر به وجود بیاید. در این حالت بار عاطفی موضوع زیاد است اما در هر صورت دلبستگی است و نه وابستگی. برای مثال نوزاد از وابستگی به دلبستگی میرسد اما عشق نوعی دلبستگی است که میتواند مثلا در ادامه وابستگی مادر و نوزاد ایجاد شود ولی بار هیجانی زیادی دارد. اگر فردی اوایل زندگی دلبستگی خوب و ایمنی ایجاد کند در آینده میتواند عشق بورزد. برخی افراد ممکن است آدمهای خوبی در اطرافشان داشته باشند ولی نتوانند با دیگران ارتباط مناسبی داشته باشند.
معمولا در یک نگاه واکنش هیجانی خیلی بالاست.زمانی که واکنش هیجانی ارتباط ایجاد کند دلبستگی ایجاد میشود. اما به طور کلی در یک نگاه دلبستگی ایجاد نمیشود اما در یک نگاه ممکن است یک واکنش هیجانی شدیدی ایجاد شود که فرد فکر کند که از طرف مقابل خوشش میآید بدون آنکه دلیل منطقی وجود داشته باشد. اگر این هیجان در جای خودش باشد باید به آن توجه شود ولی لزوما به معنای ایجاد دلبستگی نیست و نیاز به یک ارتباط طولانی مدت دارد. توجه به این نکته الزامی است که هر فردی میتواند عاشق شود بدون آنکه دچار واکنش هیجانی باشد. به طور کلی افرادی که به شکل معمول هیجانی هستند ممکن است در این مورد هم خیلی زود هیجانی شوند و واکنش سریع نشان دهند.