عکس بازیگران فیلم فروشنده و داستان فیلم فروشنده
عکس بازیگران فیلم فروشنده، شهاب حسینی، ترانه علیدوستی و کارگردان در کن
داستان فیلم فروشنده اصغر فرهادی
داستان فیلم «فروشنده» که در آن شهاب حسینی و ترانه علیدوستی بازیگران فیلمهای قبلی فرهادی نقشهای اصلی را بر عهده دارند، داستان زن و مردی روایت شده که مجبور میشوند به یک خانه جدید نقل مکان کنند و در آنجا با مستاجر قبلی خانه جدید دچار چالش میشوند.
پخشکننده جهانی این فیلم، کمپانی «ممنتو» است که این فیلم را با عنوان انگلیسی The Salesman اکران میکند و عنوان فرانسوی این فیلم به دلیل آنکه اخیرا فیلمی با نام «فروشنده» در فرانسه ساخته شده است با عنوان فرانسوی (LE CLIENT) « مشتری» خواهد بود.
فیلم «فروشنده» شب گذشته برای منتقدین و اهالی مطبوعات به روی پرده رفت و امروز (شنبه) در آخرین روز نمایش فیلم جشنواره دوبار به صورت رسمی به روی پرده می رود.
پس از برگزاری مراسم فتوکال فیلم «فروشنده»، کنفرانس خبری این فیلم هماکنون در حال برگزاری است و فرش قرمز آن نیز تا ساعاتی دیگر برپا خواهد شد.
خواندن این پست، برای آنها که نمیخواهند قصه فیلم برایشان لو برود، توصیه نمیشود.
خلاصهای از قصه فیلم فروشنده را پس از نخستین نمایشهایش در جشنواره کن، منتشر می شود. آپارتمانی در تهران قدیمی و در حال ریزش است و ساکنان آپارتمان از جمله زوج قهرمان داستان عماد (شهاب حسینی) و رعنا (ترانه علیدوستی) باعجله برای نجات جان خود در حال فرار از خانه اند. خانه سر جایش باقی می ماند اما ترکی عمیق بر روی دیوار بجا مانده که سبب نشت گاز میشود. عماد و رعنا مجبور اند که خانهی جدیدی پیدا کنند. به واحد بزرگ و قدیمی خانهای که در نزدیکی همانجا است نقل مکان می کنند. مستاجر قبلی مقداری از اثاثش را جا گذاشته و حاضر نشده که برای بردنشان بیاید. وقتی که علتش را جویا می شوند میشود خانم مستاجر، با مردهای زیادی در ارتباط بوده یا به بیان دیگر روسپی بوده است. رعنا در خانه تنها است و میشنود که کسی وارد خانه شده. او به خیال این که عماد است شروع میکند به حرف زدن، اما عماد نیست.
شب همان روز عماد به خانه برمیگردد و وقتی که از پلهها بالا میرود، رد خون در راهپلهها به چشمش میخورد و همسرش را در حالی میبیند که وقتی در حمام بوده، توسط کسی که وارد خانه شده به سرش ضربه وارد شده. در بیمارستان سر رعنا را بخیه میزنند و معلوم میشود که مشکل خاصی وجود ندارد. آنچه که بر سر رعنا آمده، خوبی ذاتیاش را تحت الشعاع قرار می دهد. رعنا وحشت کرده. حالت دفاعی دارد. او از عماد که دبیر ادبیات دبیرستان است میخواهد تا کارش را رها کند و در خانه بماند.