عکس پروفایل خزان + نوشته های زیبا و احساسی در مورد فصل پاییز و خزان
در اینجا نوشته های زیبای احساسی و متن های خاص در مورد فصل خزان و پاییز را با چند عکس پروفایل از فصل زیبای پاییز ارائه کرده ایم.
جملات و عکس نوشته خزان
زمین سمفونی برگهاست
نم می زند باران
بدجور بوی غربت میدهد این هوا
نبش قبر خاطرات مرده است انگار
فصل تنهاییست
پاییز است، پاییز است حالا
فرشته فکور
بیا اي همنشین سرد پاییز
به آواهای شب هایم درآمیزبیا اي رنگ مهتاب بلورینتو شعری تازه درمن برانگیز
پاییز برای بعضی ها دل انگیز است
و برای بعضی ها غم انگیز
برای من فصل سردی دلهاست
فصل باریدن اشکها
فصل تنهایی قدم زدن روی برگهای نارنجی
فصل رقصاندن آتش سیگار در سیاهی و سکوت شب
این روزها هوای دلم هم پاییزیست
متن زیبا در مورد خزان
پاییز را می خوانم
تا شاید باران بیاید
تا باز برویَد، زنده شود
امان از این آفتاب بی دریغ
هیچ ابری در آسمان نیست
در زندان گریه اسیر ماندهام
پاییز!
کجاست باران؟
کجاست باران؟
اي حضرت پاییز، بهار من و تو
دلتنگ شدن شده است کار من و توهر بار به مهر می رسم میپرسم
کی می رسد نخستین قرار من و تو
باز پاییز است، اندکی از مهر پیداست
حتی دراین دوران بی مهری بازهم پاییز زیباست
مهرت قشنگ٬ پاییزت مبارک
عکس نوشته درباره پاییز
چه سختِ هم پاییز باشد ؛
هم ابر باشد
هم باران باشد !
هم خیابان ِ خیس …
اما نه تو باشی، نه دستی برای فشردن باشد
نه پایی برای قدم زدن باشد
و نه نگاهی برای زل زدن
آرام شدهام
مثل درختی در پاییز
وقتی تمام برگهایش را
باد برده باشد
رضا کاظمی
تنهایی
نامِ دیگر پاییز است
هرچه عمیق تر
برگ ریزانِ خاطره هات بیش تر
پاییز زیبا و عروس فصل هاست
برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه هاست
خش خش برگ و نسیم باد را بی انتهاست
هرچه خواهی آرزو کن، فصل فصل قصه هاست
جملات کوتاه و اشعار غم انگیز پاییزی
تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد سوگند به شب نمی دانم
تو فکر خواب گلهایي که یک شب باد ویران کرد
و من خواب تو را میبینم و لبخند پنهانم
تو مثل لحظهاي هستی که باران تازه می گیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بیتاب و حیرانم
تمام آرزوهایم زمانی سبز میگردد
که تو یک شب بگویی دوستم داری تو می دانم
بد موقعی دیدمت !
وسطِ پاییز
زیر باران ..
اصلا محـال بود
عاشقت نشوم .. !
مریم قهرمانلو
پاییز یک شعر است یک شعر بیمانند
زیباتر و بهتر از آنچه می خوانند
پاییز، تصویری رؤیایی و زیباست
مانند افسون است مانند یک رؤیاست
با برگ میرقصد با باد میخندد
در بازیاش با برگ او چشم میبندد
تا میشود پنهان برگ از نگاه او
پاییز می گردد دنبال او، هر سو
هرچند در بازی هر سال، بازندهست
بسیار خوشحال است روی لبش خندهست
مانند یک کودک خوب و دل انگیز است
یا بهتر از اینها: پاییز، پاییز است
ملیحه مهرپرور
وقتی که میرفتی،بهار بود
تابستان که نیامدی ؛
پاییز شد ؛ پاییز که برنگشتی ؛ پاییز ماند .
زمستان که نیایی ؛ پاییز می ماند .
تو رابه دل پاییزی ات فصلها رابه هم نریز .
نخستین باران پاییزی که ببارد
دست خیالت را می گیرم
میزنیم به دل باران
شانه به شانه هم
قدم میزنیم
تا دلت بخواهد
حرف برای گفتن داریم
به اندازه همه ی نبودنهایت
بوسه هاي که تلمبار شده
روی لبانم
وآغوشی که گرم مانده برای تو
چه رویاهایی که بی تو
سراب
شد
غصمون گرفت
تو هوای تلخ پاییز
با غروبای غم انگیز
آسمون از گریه لبریز
پاییز…
شعری ست که
دست هاي من و ” تو “
قافیه ي
آخر ان می شود
سخت و محکم و گرم عاشقانه…
باد پاییزی که هوهو می کني
مست میپیچی به دالانهای پل
فتنه اي بر پا ز هر سو می کني
شرم بادت که به مرگش این چنین خو می کنی
پاییز است و بارون…
زیر بارون اگر دختری رو سوار کردید؛
به جای عدد به او امنیت بدهید
وی را به مقصد مورد نظرش برسانید
نه مقصد مورد نظرتانبگذارید وقتی زن ایرانی ؛
مرد ایرانی را در کوچه اي خلوت می بیند
احساس امنیت کند : نه احساس ترسبیایید فارغ از جنسیت
کمی هم مرد باشیم…