10 فیلم علمی و تخیلی که زیاد دیده نشدند + 15 فیلم علمی تخیلی که اسکار گرفتند
در این بخش 10 فیلم علمی و تخیلی را معرفی می کنیم که نادیده گرفته شده اند و آنطور که باید دیده نشدند. همچنین 15 فیلم علمی و تخیلی را به شما معرف می کنیم که جایزه اسکار را برده اند.
10 فیلم علمی و تخیلی که کم دیده شدند
بعضی از این فیلم های علمی – تخیلی که نادیده گرفته شده اند کاگردان معروف داشته تند و بعضی دیگر هم از سازندگان گمنام هستند ولی هر کدام از این فیلم ها ارزش دیدن حتی چند باره را هم دارند.
بازیگران این فیلم ها بازی خوب و تحسین برانگیزی داشته اند و داستان این فیلم ها هم جذابیت خاص خود را داشته اند. انتظار داریم که پس از تماشا، با فهرستی که تهیه کرده ایم از این فیلم ها لذت ببرید.
۱- چری ۲۰۰۰ (۱۹۸۷)
فیلم «چری ۲۰۰۰» (Cherry ۲۰۰۰) اولین تجربه کارگردانی استیو دی یارنات بود. شاید فیلم «میراکل مایل» (Miracle Mile) میتوانست جای این فیلم را بگیرد، اما فیلم «میراکل مایل» در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته و دیگر نمیتوان آن را فیلمی نادیده گرفته شده نامید. «چری ۲۰۰۰» برای مدتی حتی رضایت سازنده اش را نیز از دست داد تا اینکه دی یارانات پس از تماس غیرمنتظره هارلان الیسون که نویسنده داستانهای علمی تخیلی بود و از علاقه خود به فیلم گفت، یارنات نیز نظرش را در مدر این فیلم تغییر داد.
فیلم بر اساس سناریویی از مایکل آلمریدا ساخته شده و در موردی یک تاجر موفق است که زن رباتیکش دچار مشکل شده است. سپس او به کمک یک زن راهنما و مسیریاب به بیابان میرود تا جانشین همسر-ربات خود را بیابد. داستان فیلم در فضایی شبیه فیلمهای «برزیل» (Brazil) و «مکس دیوانه» (Mad Max) رخ میدهد.
۲- راه حل کرم مردار (۲۰۰۶)
«راه حل کرم مردار» (The Screwfly Solution) در واقع اپیزودی از یک آنتالوژی فصل دوم سریالی به نام «استادان وحشت» (Masters of Horror) است. ویروسی در جهان شیوع پیدا کرده و مردان را به دیوانگانی قاتل تبدیل میکند. خشونت آنها با شهوت جنسی شان در ارتباط است که به قتلهای گسترده زنان منتهی میشود.
جو دانته، کارگردان این اپیزود این ایده را گرفته و آن را با دیدگاه خشونت گرایانه ادیان بنیادگرا از هر نوعی، در دیدگاه خشونت آمیزشان نسبت به زنان ترکیب میسازد. این اپیزود خود در واقع یک فیلم مجزاست که در آن دانته از همان بازیگران همیشگی خود و با حس شوج طبعی اش برای ساخت یک داستان علمی تخیلی سرراست استفاده میکند.
۳- جعبه (۲۰۰۹)
فیلم «جعبه» (The Box) تاکنون آخرین کار ریچارد کلی، کارگردان فیلم «دانی دارکو» (Donnie Darko) بوده است که فیلمی دیوانه کننده و غم انگیز است. این فیلم تا حدودی بر اساس یک رمان کوتاه نوشته ریچارد متیسون ساخته شده است. بر اساس داستان فیلم با فشار دادن یک دکمه میتوانید صاحب میلیونها دلار پول بدون نیاز به پرداخت مالیات شوید، اما در مقابل یکی میمیرد و این نکته فرعی ترسناکترین چیز در مورد این فیلم است.
در واقع میتوان این فیلم را یک بازگشت به تئوریهای توطئه دهه ۷۰ در مورد موجودات فرازمینی و سفر در زمان دانست. بازیگران فیلم بازیهای خوبی از خود ارائه میدهند از جمله کامرون دیاز که در یکی از معدود فیلمهای خوب دوران حرفهای اش حضور دارد. همچنین از برخی جهات میتوان این فیلم را زندگینامهای دانست، زیرا پدر کلی برای ناسیا کار میکرد و شخصیتهای دیاز و ماردسن در واقع نسخههای داستانی پدر و مادر خود او هستند.
۴- قیامت (۱۹۹۱)
اینکه آیا «قیامت» (The Rapture) را میتوان فیلمی علمی تخیلی دانست یا خیر کمی بحث برانگیز است. در این فیلم دیوید داچوونی و میمی راجرز نقش دو رقصنده در زمان حال لس آنجلس بازی میکنند. راجرز با یک گروه مذهبی روبرو میشود که میگویند قیامت در راه است و او در نهایت این موضوع را باور میکند. سبک زندگی آنها به یکباره تغییر میکند و آنها به مسیحیانی تازه متولد شده تبدیل میشوند.
راجرز رفته رفته دیوانه میشود و ظاهراً پیامهایی مستقیم از خداوند دریافت میکند. او به صحرا میرود و انتظار اتفاق بزرگ را میکشد جایی که اتفاقات عجیب و غریبی رخ میدهد. اما در نهایت مشخص میشود که همه چیز حقیقت دارد.
از آنجایی که در انتهای فیلم پایان دنیا رخ میدهد میتوان آن را فیلمی علمی تخیلی دانست و اگر چه از دیدگاهی دیگر شاید داستان فیلم را یک پروپاگاندای مسیحیت ببینید، اما میتوان فیلم «قیامت» را یک درام تاریک در مورد خطرات باورهای دینی نامعقول دانست.
۵- حباب (۱۹۸۸)
فیلم «حباب» (The Blob) توسط چاک راسل و با همکاری فرانک دارابونت ساخته شده است. این فیلم در واقع نسخه بازسازی شده فیلمی به همین نام در سال ۱۹۵۸ با بازی استیو مک کوئین است. در نسخه راسل، فیلم در مرد یک اسلحه بیولوژیکی ساخته شده توسط یک آژانس دولتی است که در شهر کوچکی در کلرادو مورد استفاده قرار میگیرد. فیلم برداشتی بدبینانه از ایده «حباب» است و برخی از بهترین و واقع گرایانهترین جلوههای ویژه در آن به کار گرفته شده است.
متاسفانه این بازسازی علیرغم این که از نسخه اصلی بهتر است، اما به نحوی نادیده گرفته شده است. اگر چه نمیتوان آن را فیلمی در حد فیلمهای «مگس» (The Fly) و «موجود» (The Thing) در دهه ۸۰ و فیلمهای بازسازی شده درجه دو آن زمان دانست، اما فیلمی جذاب بوده و شایستگی توجه بیشتری را دارد.
۶- دنیای آبی (۱۹۹۵)
فیلم «دنیای آبی» (Waterworld) اگر چه در دوران اکرانش شکست سختی هم در گیشه و از دیدگان منتقدان خورد، اما در سالهای بعد جایگاه یک فیلم کالت را به خود گرفت. این فیلم را میتوان یک «مکس دیوانه» روی آب دانست که یکی از بامزهترین بازیهای دنیس هوپر را در آن شاهد هستیم. «دنیای آبی» یکی از آخرین فیلمهای پرهزینهای بود که به جای جلوههای ویژه کامپیوتری از جلوههای ویژه واقعی استفاده میکرد و به همین دلیل طراحی صحنه و دکور آن حیرت انگیز است و البته پیام زیست محیطی زیبایی نیز دارد.
به نظر میرسد که جاه طلبی و غرور کوین کاستنر باعث خراب شدن این پروژه و شکست تجاری آن شد، زیرا تدوین صورت گرفته توسط کوین رینولدز، کارگردان فیلم، با چیزی که در زمان اکران شد بسیار متفاوت بوده و کیفیت بسیار بالاتری داشت. با این وجود تماشای این فیلم خالی از لطف نخواهد بود.
۷- هیچ چیز ابدی نیست (۱۹۸۴)
این یکی فیلمی است که شاید نتوانید آن را پیدا کنید، زیرا هیچگاه به طور رسمی اکران نشده است. «هیچ چیز ابدی نیست» (Nothing Lasts Forever) یک کمدی رمانتیک علمی تخیلی است که در آن شخصیت گیلیگان سوار اتوبوس شده و به ماه میرود. داستان فیلم در آینده شهر نیویورک رخ میدهد که البته شبیه دهه ۱۹۲۰ است، جایی که یک حکومت بوروکراتیک خالی از مغز بر جهان تسلط دارد.
تام شیلر، کارگردان این فیلم، دیگر هیچگاه فیلم بلند نساخت، اما بسیاری از فیلمهای کوتاهی که در برنامه «زنده شنبه شب» (Saturday Night Live) برای سالها منتشر میشد توسط او ساخته میشدند. بیل ماری و جان آکروید نقشهای کوتاهی در فیلم دارند و جان بلوشی نیز قرار بود در آن حضور داشته باشد، اما مدت کوتاهی قبل از آغاز فیلم برداری درگذشت.
۸- آنون (۲۰۱۸)
این جدیدترین فیلم اندرو نیکول است که به خاطر کارگردانی «گاتاکا» (Gattaca) و نویسندگی فیلم «نمایش ترومن» (The Truman Show) شناخته میشود. فیلم «آنون» (Anon) بلافاصله پس از ساخت وارد کانالهای استریمینگ شد، اما شایستگی سرنوشت بسیار بهتری را داشت.
فیلم تا حدود زیادی وام دار «گزارش اقلیت» (Minority Report) بوده و در دنیایی در آینده رخ میدهد که نمیتوانید در فضای آنلاین بدون هویت و گمنام باشید. کلایو اوون نقش کارآگاهی را بازی میکند که مرتباً با یک زن جوان روبرو میشود که هیچ هویتی ندارد.
در جریان یک پرونده قتل حل نشده، کارآگاه به این زن مشکوک میشود. این فیلم علمی- تخیلی نوآرگونه برخی از ایدههای جالب در مورد خطرات دیکتاتوریت در فضای مجازی را بیان میکند. اگر چه فیلم مورد استقبال زیادی قرار نگرفت، اما یک فیلم علمی هوشمندانه است که دو بازی فوق العاده را در آن شاهد هستیم.
۹- ثانیهها (۱۹۶۶)
فیلم «ثانیه ها» (Seconds) را نمیتوان فیلمی بسیار نادیده گرفته شده دانست، اما تماشای آن تا سالها پس از تولید سخت بود، اما اخیراً که نسخههایی با کیفیت از آن منتشر شده، منتقدان از آن با عنوان یکی از بهترین فیلمهای جان فرانکنهایمر یاد میکنند. «ثانیه ها» حاوی برخی از فوق العادهترین فیلم برداریهای تاریخ سینما از جیمز وونگ هو با استفاده از لنزهای چشم ماهی برای ایجاد یک فضای غریب و تنگ و تاریک است.
راک هادسون در یکی از معدود نقش هایش که میتواند به آنها افتخار کند حاضر شده است. جان رندولف نقش آرتور همیلتون را بازی میکند، یک مرد میانسال که زندگی اش بی ارزش شده است.
در همین اثنا یک سازمان مخفی به سراغ او رفته و پیشنهاد یک زندگی تازه به او میدهد. بدین ترتیب او طی چندین عمل جراحی در شخصیت تونی ویلسون با بازی هادسون فرو میرود. همیلتون/ویلسون در یک رویای بوهمیایی در ساحل مالیبو زندگی میکند و رفته رفته مشخص میشود زندگی او آن طور که به نظر میرسد نیست. این فیلم پیچشهای داستانی تاریکی داشته و با یکی از بهترین پایان بندیهای تاریخ سینما به پایان میرسد.
فرانکنهایمر عمداً از بازیگرانی استفاده کرد که در فهرست سیاه هالیوود قرار داشتند و انتخاب هادسون نیز عمدی بود، زیرا او در آن زمان یک زندگی مخفیانه به عنوان بازیگری همجنسگرا داشت. تلاشهای زیادی در دهه ۱۹۹۰ برای بازسازی این فیلم صورت گرفت که بر شهرت فیلم افزود.
۱۰- اگزیستنز (۱۹۹۹)
فیلم علمی تخیلی «اگزیستنز» (eXistenZ) به کارگردانی دیوید کراننبرگ در مورد واقعیت مجازی و دنیاهای موازی است. شخصیتهای داستان از طریق درگاههایی که روی بدنشان نصب شده وارد یک بازی ویدیویی میشوند، اما یکی از طرفداران دیوانه بازی سعی دارد سازنده بازی را به قتل برساند. سازنده که یک زن است همراه با مردی به نام تد پیکول وارد دنیای بازی شوند و در ادامه آنها در خلسه شاهد اتفاقاتی هستند که واقعیت و بازی را با هم ترکیب میکنند.
در پایان با یک پیچش داستانی حیرت انگیز روبرو میشویم. همانند دیگر فیلمهای کراننبرگ، در این فیلم نیز شاهد بازیگران بااستعداد و بزرگ و البته بازیهایی قابل تحسین هستیم.
15 فیلم که چایزه اسکار گرفتند
فیلم های فانتزی، علمی و تخیلی زیاد شانسی برای دریافت جایزه بهترین فیلم اسکار را نداشته اند ولی شاید بتوان گفت The Lord of the Rings: The Return of the King تنهای فیلم فانتزی است که توانسته است این جایزه را بگیرد.
با اینکه این فیلم ها معمولا شانسی زیادی برای دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم را ندارند، ولی مخصوصا در زمینه های فنی حرف های زیادی برای گفتندارند و جایزه اسکار را هم گرفته اند. برای مثال فیلمی هایی مانند Star Wars یا Matrix را می توان مثال زد که در زمینه دریافت جایزه های اسکار عملکرد خوبی از خود به جا گذاشته اند.
در این بخش 15 فیلم را معرفی می کنیم که جوایز اسکار را در زمینه های مختلف به دست آورده اند.
۱۵- Star Trek
فیلم Star Trek Beyond یکی از نامزدهای دریافت جایزه اسکار در اسکار 2017 برای بهترین گریم است. اگر این فیلم موفق به دریافت این جایزه شود، حسی نوستالژیک برای طرفداران این مجموعه خواهد داشت. چرا که فیلم Star Trek محصول سال ۲۰۰۹ موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین گریم شده است.
اسکار 2010 اولین بار بود که آکادمی تعداد فیلمهای نامزد در بخش بهترین فیلم را به ۱۰ افزایش داد (که البته بعدا این تعداد به نهایتا ۱۰ فیلم تغییر پیدا کرد و ممکن است متغیر باشد) و همین امر هم زمینه را برای حضور فیلمهای عامیانهپسندتر در بین نامزدها فراهم کرد. با این حال حضور دو فیلم علمی تخیلی District 9 و Avatar در بین نامزدهای بهترین فیلم باعث شد تا Star Trek جایی در این شاخه نداشته باشد. ولی این فیلم در چهار شاخه دیگر نامزد شد و در نهایت هم در زمینه بهترین گریم جایزه اسکار را دریافت کرد.
۱۴- The Fly
فیلمهای بازسازی شده کمی هستند که توانستهاند عملکرد بهتری در مقایسه با نسخه اصلیشان داشته باشند. ولی نسخه سال ۱۹۸۶ فیلم The Fly که توسط دیوید کروننبرگ کارگردانی شده بود، بسیار موفقتر از فیلم اصلی محصول سال ۱۹۵۸ ظاهر شد. کروننبرگ از طرفی حس و حال مخصوص به خودش را در این فیلم پیاده کرده بود و از طرفی هم با به تصویر کشیدن روابط انسانی به شکلی خاص، این فیلم علمیتخیلی را به یکی از آثار عاشقانه تاثیرگذار آن زمان تبدیل کرده بود.
گریمورهای این فیلم کریس والاس و استفان دوپوییس بودند که موفق شدند جایزه اسکار بهترین گریم را با لیاقت هر چه تمام به دست بیاورند. این دو گریمور موفق شده بودند تغییرات چهره شخصیتها در طول فیلم را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشند.
۱۳- The War of the Worlds
بین سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۶۲، جایزه بهترین جلوههای بصری با عنوان بهترین جلوههای ویژه شناخته میشد و هر دو دسته جلوههای صوتی و بصری را شامل میشد. اولین فیلم علمی تخیلی که موفق به دریافت این جایزه شد، Destination Moon محصول سال ۱۹۵۰ بود که از جمله اولین فیلمهایی نیز به حساب میآید که موضوع اصلی آنها اکتشافهای فضایی بود.
جرج پاول، تهیهکننده فیلم Destination Moon از جمله افرادی بود که علاقه زیادی به فیلمهای علمیتخیلی داشت و آثار زیادی در این ژانر به تهیهکنندگی وی ساخته شده است. با اینکه در کارنامه وی فیلمهای موفق زیادی دیده میشوند، ولی اوایل دهه ۵۰ را میتوان موفقترین دوران کاری پاول دانست؛ چرا که در طول یک بازه چهار ساله، سه مورد از فیلمهای وی موفق به دریافت جایزه جلوههای ویژه اسکار شدند. اولین فیلم Destination Moon بود که به آن اشاره کردیم و پس از آن هم در سال ۱۹۵۱ فیلم When Worlds Collide موفق به دریافت این جایزه شد و در نهایت هم فیلم The War of the Worlds وی توانست برنده جایزه اسکار جلوههای ویژه شود.
فیلم علمی تخیلی The War of the Worlds نه فقط به دلیل برنده شدن جایزه اسکار که از جنبههای دیگری نیز قابل توجه است؛ چرا که این فیلم منبع الهام آثار دیگری نیز شد و حتی در نسخه سال ۲۰۰۵ این فیلم به کارگردانی استیون اسپیلبرگ نیز از برخی جلوههای همین نسخه استفاده شده بود.
۱۲- Time Machine
ایده داشتن یک ماشین زمان که با آن بتوان به گذشته و آینده سفر کرد، موضوعی است که اثار علمیتخیلی متعددی به آن پرداختهاند. یکی از این آثار فیلم Time Machine محصول سال ۱۹۶۰ است که از قضا تهیهکنندگی آن برعهده جرج پاول است که مفصل راجع به وی توضیح دادیم. در این فیلم شاهد ایفای نقش راد تیلور در نقش اچ.جرج ولز هستیم که یک مخترع بوده و توانسته یک ماشین زمان بسازد.
فیلم سفرهای این مخترع به گذشته و آینده را به تصویر میکشد و وی حتی به رویدادهایی چون جنگهای جهانی نیز سرک میکشد. ماشین زمانی که در این فیلم نشان داده میشود، آنقدر مشهور است که حتی یک مدل شبیه به آن برای استفاده در اپیزودی از سریال The Big Bang Theory نیز در سال ۲۰۰۸ ساخته شد. اما ماشین زمان فیلم Time Machine توسط باب برنز ساخته شده بود. این فیلم موفق شد جایزه اسکار جلوههای ویژه را دریافت کند و قطعا جلوههای بصری و صوتی که هنگام سفر مخترع مذکور با ماشین زمان نمایش داده میشدند، نقش بسزایی در رسیدن فیلم به این جایزه داشتند.
۱۱- Alien
طی چند سال اخیر است که شاهد هستیم هر ساله، پنج فیلم نامزد دریافت جایزه بهترین جلوههای بصری در اسکار میشوند. این شاخه اولین بار در سال ۱۹۶۳ معرفی شد و معمولا در آن سالها، شاهد دو یا سه نامزد در آن بودیم یا اینکه اصلا نامزدی در کار نبود و این جایزه، به عنوان یک جایزه ویژه به فیلم برنده اهدا میشد.
البته آکادمی یک بار در سال ۱۹۷۳ تصمیم گرفت تا این جایزه را کلا به فیلمی اهدا نکند چرا که از نظر آنها، هیچ یک از فیلمهای سال لایق دریافت آن نبودند. یک بار هم در سال ۱۹۷۹ بود که پنج فیلم، مانند رسم فعلی آکادمی، نامزد دریافت این جایزه شدند. این پنج فیلم Alien، The Black Hole، 1941، Moonraker و Star Trek: The Motion Picture بودند که در نهایت این فیلم Alien، ساخته ریدلی اسکات، بود که موفق به دریافت جایزه بهترین جلوههای بصری شد.
همچنین فیلم Aliens محصول سال ۱۹۸۶ که توسط جیمز کامرون ساخته شده بود نیز در زمینه دریافت جایزه اسکار عملکرد عالی داشت و در هفت شاخه نامزد شد و توانست در دو شاخه بهترین جلوههای بصری و بهترین جلوههای صوتی برنده شود.
۱۰- Total Recall
در سال ۱۹۹۰ داوران شاخه بهترین جلوههای بصری، برای اولین بار تصمیم گرفتند تا از یک سیستم امتیازدهی برای مشخص کردن نامزدهای این شاخه استفاده کنند. در اولین دور از نمرهدهیها، چهار فیلم انتخاب شدند که قرار بود سه مورد از آنها به عنوان نامزد نهایی انتخاب شوند. با این حال پس از دور دوم امتیازدهی، این فقط فیلم Total Recall بود که توانست به حد نصاب لازم برای نامزد شدن برسد و باقی فیلمها موفق به کسب امتیاز از جانب داوران نشدند.
در نتیجه فیلم Total Recall که توسط پاول ورهوئن ساخته شده بود و بازیگرانی مثل آرنولد شوارتزنگر در آن ایفای نقش کرده بود، در آن سال جایزه اسکار بهترین جلوههای بصری را دریافت کرد. سه فیلم دیگری که در این سال موفق به رسیدن به حد نصاب لازم نشدند، Dick Tracy، Ghost و Back to the Future Part III بودند.
۹- Logan’s Run
در طول تاریخ جوایز اسکار، فقط یک بار پیش آمده که دو فیلم در یک شاخه برنده شده و مورد تقدیر قرار گرفتهاند. این اتفاق در سال ۱۹۷۶ و در شاخه بهترین جلوههای بصری رخ داد که هر دو فیلم King Kong و Logan’s Run موفق به دریافت این جایژه ویژه شدند.
انتخاب فیلم King Kong در این شاخه، یکی از تصمیمهای عجیب آکادمی در طول تاریخ اسکار به شمار میرود؛ چرا که فیلم کینگ کونگ که بازسازی نسخه سال ۱۹۳۳ بود، با اینکه فیلم خوبی به حساب میآمد، ولی در زمینه جلوههای بصری ناب حرف خاصی برای گفتن نداشت. همچنین شایعهای نیز در این مورد طی آن دوره منتشر شد که بر اساس آن، برخی از داوران این شاخه پس از اینکه مشاهده کردهاند همکارانشان به فیلم کینگ کونگ رای دادهاند، از سمت خود استعفا دادهاند. البته این شایعه هرگز تایید یا تکذیب نشد.
با این حال برنده دیگر یعنی فیلم Logan’s Run، کاملا لایق دریافت این جایزه بود. داستان این فیلم علمی تخیلی در آینده و به طور دقیق در سال ۲۲۷۴ روایت میشد که در آن انسانها تا سن ۳۰ سالگی زندگی میکنند و پس از آن باید خودشان را طی مراسمی خاص قربانی کنند. این فیلم جلوههای بصری بسیار خوبی داشت و در آن شاهد فیلمبرداریهای هنرمندانهای نیز بودیم. این فیلم در شاخههای بهترین فیلمبرداری و بهترین طراحی صحنه نیز نامزد شده بود که البته موفق به دریافت این جوایز نشد.
۸- 2001: A Space Odyssey
استنلی کوبریک را میتوان یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین کارگردانهای تاریخ سینما دانست. وی برای فیلمهایش ۱۲ بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده که البته از این بین، فقط یک بار موفق به دریافت این جایزه شده است. تک اسکار کوبریک، مربوط به فیلم 2001: A Space Odyssey است که همواره از آن به عنوان یکی از مهمترین فیلمهای علمیتخیلی تاریخ یاد میشود و فیلمهای زیادی از آن الهام گرفتهاند.
2001: A Space Odyssey که محصول سال ۱۹۶۸ است، در نهایت موفق شد جایزه بهترین جلوههای بصری را دریافت کند. با اینکه شخص کوبریک روی ساخته شدن جلوههای بصری فیلم نظارت کرده بود، ولی در اصل خالق جلوههای بصری فیلم را باید داگلاس ترامبل مشهور و سه همکار وی دانست. اما در نهایت این شخص کوبریک بود که جایزه اسکار را دریافت کرد.
۷- Planet of the Apes
فیلم Planet of the Apes در سال ۱۹۶۸ و همزمان با فیلم 2001: A Space Odyssey اکران شد. با اینکه فیلم کوبریک در چهار شاخه نامزد دریافت اسکار شده بود، فیلم سیاره میمونها فقط در دو شاخه «بهترین موسیقی اوریجینال» و «بهترین طراحی لباس» نامزد دریافت جایزه بود که در نهایت هم نتوانست در هیچ یک از آنها برنده شود. با این حال این فیلم و عوامل آن، مراسم آکادمی اسکار را دست خالی ترک نکردند و جان چمبرز یک جایزه اسکار افتخاری را در آن سال دریافت کرد.
چمبرز در آن سال جایزه «دستاورد بزرگ در زمینه گریم» را دریافت کرد؛ چرا که وی مسوول گریم چهره میمونهای (که در اصل انسان بودند) فیلم بود. با اینکه نمیتوان منکر کار عالی چمبرز در این زمینه شد، ولی همیشه این سوال وجود دارد که چرا با وجود طبیعیتر بودن میمون فیلم 2001: A Space Odyssey، این جایزه به فیلم کوبریک اهدا نشد؟ آرتور سی.کلارک، یکی از نویسندگان فیلم 2001: A Space Odyssey، در آن سالها طی مصاحبهای اعلام کرد که «شاید داوران اسکار به دلیل اینکه تصور کردند آنها از میمونی واقعی در فیلم استفاده کردهاند، فیلم 2001: A Space Odyssey را نادیده گرفتهاند».
۶- The Abyss
میتوان گفت که فیلم Titanic، محصول سال ۱۹۹۷، فیلمی بود که با برنده شدن ۱۱ جایزه اسکار در شاخههای مختلف، جیمز کامرون را به یکی از موفقترین کارگردانهای تاریخ تبدیل کرد. با این حال برخی فیلمهای پیشین این کارگردان نیز عملکرد خیلی خوبی در زمینه دریافت جوایز داشتند. برای مثال فیلم Aliens محصول سال ۱۹۸۶ موفق به دریافت دو اسکار شد و فیلم Terminator 2: Judgment Day نیز توانست چهار اسکار دریافت کند.
با این حال شاید خیلی از طرفداران فراموش کرده باشند که فیلمی علمی تخیلی The Abyss این کارگردان نیز موفق به دریافت جایزه اسکار شده است. این فیلم که محصول سال ۱۹۸۹ است، در چهار شاخه نامزد اسکار شده بود که در نهایت توانست برنده جایزه بهترین جلوههای بصری شود. دلیل اصلی برنده شدن این فیلم در شاخه، خلق بسیار باورپذیر موجودات دنیای زیر آب بود. همچنین The Abyss جزو پیشگامان ترکیب انیمیشنهای CGI با صحنههای واقعی به حساب میآید. کامرون بعدها از تکنیکهای استفاده شده در این فیلم برای خلق T-1000 در فیلم Terminator 2: Judgment Day نیز بهره برد.
۵- Men in Black
همانطور که در بالا هم اشاره کردیم، در سال ۱۹۹۷ این فیلم تایتانیک بود که یکهتاز مراسم اسکار به حساب میآمد و توانست در ۱۴ شاخه نامزد شود و در نهایت ۱۱ اسکار مختلف را به خانه ببرد. یکی از شاخههایی که تایتانیک در آن نامزد شد ولی نتوانست جایزه نهایی را دریافت کند، بهترین گریم بود. با اینکه چهره یخزده لئوناردو دیکاپریو در این فیلم گریم خوبی داشت، ولی برای برنده شدن جایزه کافی نبود. چرا که گریم چهره موجودات فضایی فیلم Men in Black به حدی عالی کار شده بود که هیچ اثر دیگری توان رقابت با آن را نداشت.
ریک بیکر، گریمور فیلم Men in Black، تا آن زمان چهار جایزه اسکار مختلف دریافت کرده بود (از جمله اولین جایزه تاریخ اسکار در این شاخه برای فیلم American Werewolf in London). با این حال میتوان گریم چهرههای فیلم Men in Black را بهترین کار کارنامه هنری وی دانست.
۴- Back to the Future
فیلم Back to the Future محصول سال ۱۹۸۵ که توسط روبرت زمکیس ساخته شده بود و استیون اسپیلبرگ هم تهیهکنندگی آن را برعهده داشت، هم از حیث تجاری بسیار موفق ظاهر شد و هم توانست نظرات مثبت منتقدین را جلب کند. این فیلم که داستان رفتن یک دانش آموز دبیرستانی و دکتر براون را به سال ۱۹۵۵ روایت میکرد، پرفروشترین فیلم سال شد و جایزه بهترین فیلم را از مراسم بفتا و گلدن گلوب نیز دریافت کرد.
این فیلم در اسکار نیز نامزد دریافت چهار جایزه مختلف از جمله بهترین فیلمنامه اوریجینال و بهترین موسیقی اوریجینال شد. با این حال تنها شاخهای که فیلم در آن جایزه را دریافت کرد، بهترین ادیت جلوههای صوتی بود. در این شاخه نامزدهای دیگری چون Ladyhawke و Rambo: First Blood Part II نیز کاندید بودند.
با اینکه فیلم Back to the Future در مجموع اثر موفقی بود، دنبالههای آن هرگز نتوانستند مثل قسمت اول موفق ظاهر شوند. Back to the Future Part II محصول سال ۱۹۸۹ فقط در زمینه جلوههای بصری نامزد دریافت اسکار شد و Back to the Future Part III محصول سال ۱۹۹۰ نیز کلا نتوانست در هیچ شاخهای نامزد شود.
۳- Fantastic Voyage
فیلم Fantastic Voyage محصول سال ۱۹۶۶، روایتگر داستان پنج نفر بود که پس از کوچکتر شدن اندازهشان، سوار یک زیر دریایی وارد بدن یک دانشمند میشوند تا یک غده را از بدن وی خارج کنند.
این فیلم توسط ریچارد فلیسشر ساخته شده است. کارگردانی که پیشتر و در سال ۱۹۵۴، فیلم 20,000 Leagues Under the Sea (که بر اساس رمانی با همین نام نوشته ژول ورن ساخته شده بود) را ساخته بود که آن فیلم نامزد دریافت سه جایزه اسکار شد و در دو شاخه بهترین جلوههای ویژه و بهترین طراحی صحنه نیز جایزه را دریافت کرد.
Fantastic Voyage حتی از ساخته قبلی این کارگردان هم موفقتر ظاهر شد و در پنج شاخه مختلف نامزد دریافت اسکار شد و در نهایت هم دقیقا همان دو جایزه فیلم قبلی فلیسشر یعنی بهترین جلوههای ویژه و بهترین طراحی صحنه را دریافت کرد.
۲- Robocop
Robocop یکی از فیلمهایی بود که در زمان خودش طرفداران زیادی داشت. این فیلم روایتگر داستان یک افسر پلیس بود که در پی حادثهای اعضای بدن خود را از دست میدهد ولی پس از انجام جراحیهایی، به یک پلیس با بدنی آهنی تبدیل میشود. این فیلم که توسط پاول ورهون کارگردانی شده بود، جلوههای بصری خیلی خوبی در زمان خودش داشت و مخصوصا طراحی زره مخصوص پلیس آهنی نیز به خوبی صورت گرفته بود.
با این حال فیلم فقط در دو شاخه بهترین تدوین و بهترین صدا نامزد شد که در نهایت هم در هیچیک از آنها برنده جایزه اسکار نشد. البته فیلم در مراسم اسکار آن سال بینصیب نماند و یک جایزه ویژه برای بهترین ادیت جلوههای صوتی تقدیم آن شد.
۱- Close Encounters of the Third Kind
فیلم Close Encounters of the Third Kind استیون اسپیلبرگ یکی از آن دست آثاری بود که اگر در سالی به جز ۱۹۷۷ اکران میشد، میتوانست اسکارهای متعددی را مخصوصا در زمینههای فنی دریافت کند. ولی مصادف شدن با فیلم Star Wars جرج لوکاس در آن سال، باعث شد تا رقابت سختی بین این دو اثر به وجود بیاید.
Close Encounters of the Third Kind نامزد دریافت هشت جایزه اسکار شده بود که البته در شاخه بهترین کارگردانی، نه اسپیلبرگ و نه جرج لوکاس موفق به دریافت جایزه نشدند و این افتخار نصیب وودی آلن شد.
ساخته اسپیلبرگ همچنین در برخی از شاخهها نیز در برابر جنگ ستارگان شکست خورد و فیلم جرج لوکاس جایزه بهترین جلوههای بصری و بهترین موسیقی اوریجینال را دریافت کرد. Close Encounters of the Third Kind هم البته دست خالی مراسم را ترک نکرده و جایزه بهترین فیلمبرداری و بهترین ادیت جلوههای صوتی را به دست آورد.
امیدواریم از تماشای این فیلم های علمی و تخیلی لذت برده باشید در ادامه 10 فیلم ترسناک و 10 فیلم با موضوع فرار از زندان را هم بخوانید.