مجله تاپ‌ناز‌

متن درباره برف پاییزی (جملات و اشعار زیبا درباره بارش اولین برف در پاییز)

متن درباره برف پاییزی (جملات و اشعار زیبا درباره بارش اولین برف در پاییز)

شعر و متن درباره برف پاییزی را در این بخش از سایت ادبی تاپ ناز برای شما دوستان قرار داده‌ایم. این اشعار و متن‌های زیبا را می‌توانید به عنوان متن استوری و یا کپشن استفاده کنید. در ادامه همراه ما باشید.

متن‌های قشنگ درباره برف پاییزی

فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم

گیرم زمستان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم

عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند

برف بارید و خدا پاکی خود را به زمین هدیه کرد. زمین مغرور شد که سفید است، پاک است چون دل خدا

و خدا با آفتابی، اشتباه زمین را به وی گوشزد کرد

زمستان است و

چشم کوچه از انتظارت سپید

اولین برف خاطره ساز زمستانی بر تو مبارک

گفتیم چشم براهت هستیم، برف

سراسیمه آمد

اولین برف امسال مبارک

قول داده بودی

با اولین برف به خیابان برویم و

آدم برفی رویایی‌ مان را بسازیم

امروز برف آمد

من حتی منتظرت هم نبودم

آخر چطور انتظار کسی که نیست را بکشم؟

چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه برفی

به راه کوچه ی برفی تو را از خود جدا کردم

نفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانه

تو را من در ته این کوچه ی برفی رها کردم

و اولین برف!

شبیه حس کودک سر ذوق آمده از یه بازی تکراری

طبق معمول شال و کلاه کردم بزنم بیرون

برف نو، برف نو، سلام، سلام

بنشین، خوش نشسته ای بر بام

پاکی آوردی- ای امید سپید

همه آلودگی ست این ایام

اولین بارش برف مبارک

مطلب مشابه: متن زیبا در مورد جاده برفی (جملات عاشقانه سفر در جاده پر برف زمستانی)

متن‌های قشنگ درباره برف پاییزی

عکس نوشته برف پاییزی

این اولین برف زمستان نبود

تو زودتر باریدی

و فصل آخر قصه این گونه آغاز می شود:

بدون پایان!

شعر درباره برف پاییزی

ببار ای برف پاییزی

بپوشان این سیاهی را

بدان نامردمان بسیار و بسیارند

دلاشان سنگ

نگاهاشان پر از افکار بدخواهی

ببار ای برف پاییزی

تو زیبایی و می فهمی چه می گویم

امید تازه ی من باش تو ای بانوی یکرنگی

ببار ای برف پاییزی….

پاها می لرزند

دست ها ،ویرانی را خبر می دهند.

فردا برف پاییزی

از زمستان

شریک تنهایی من می شود.

باخته ام شاید تک خال خورشید را!

شبنم بهانه بر گونه خواهد نشست

نقاش دوره گرد!

تابلو ی او ر ا هم با خود ببر

پاییز هم دوای رنگ دلم نمی شود

باران شعر من است

تا سرخِ دیدار.

 ناباب

من از دیارِ جهنم ، تو از تبارِ بهشت ،

فرشته را چه صنم با هُمایِ دیو سرشت

تویی تو ، ناب ترین نابِ روزگار و منم ،

همانکه بین”نا”و”بِ”ام روزگار”با”نوشت

 برف پاییز

مثلِ هر بار شنیدم خبرت را از دور..

برفِ پاییزیِ تهران دَمِ تجریش نشست

شبِ پاییز و تو و برف چه غوغایی شد

دلِ من باز سرِ سفرهِٔ تشویش نشست

 درسفیدپوشی شهر

تنها بر هم زننده ی سکوت سرد و خاموش

صدای گامهای سنگین تو در فشردن آخرین برف پاییزی ،

در تنهایی و دور از تن ها در بوستانی ساکت

ودیگر بار…

پاییزی دیگر

اما این بار

بدون برف…

آخرین شب

با رویایی از شب یلدا و فال حافظ

با نگاهی بی نور در واژه ای غریب …”به امید دیدار”

و می دانستی تا یلدایی دیگر…

برف نخواهد بارید…

و روی برف تا تمام فردا رد پای خاطره ها جاری است…. تنهای تنها…

هوا هم خوب میداند

که پاییز ِ زمستانی است –

آغوشت .

در یکسو برگ ریزان است ،

و در سوی دگر بورانی برف است ،

صدایی نیست

فقط آهنگ پایی

در خزان برگ ریزان

ناگه برف و سرما

و پاییز ِ زمستانی

و گرمای ناپیدای آغوشت

چه رویایی شده امروز

هوای پرتنش با تو ،

رویایی و دیداری در رویا .

مسیر ردپایم

خسته و تنها

چه دلسردم در این سرما

خدایا ! برف را بس کن

تابی نیست ،

مسیر ردپایم را سخت پنهان کن

همی جان سخت میمیرد ، ردپایم

به شک تنهاشدن –

در مسیر برف پاییزی ،

خدایا !

برف را کم کن ،

یا مسیر ردپایم را خوب پنهان کن .

توانی نیست در سرما

نه آغوشی ،

نه امیدی ،

فقط گرمای جامانده ،

امید خواهد داد ،

از خاکستر تابوت تو . . .

مرا تا نقطه پایان شعرم ،

همراه خواهد بود

من از سرمای پاییز ِ زمستانی ،

-سخت بیزارم-

حیاتی باش ،

امیدی باش ،

فرشته نجاتی باش .

شعر درباره برف پاییزی

یه عده خوشحال و خندان از برف پاییزی

به فکر گرفتن عکس و درست کردن آدم برفی

و در خاطرشان نیست

که در همین نزدیکی

شاید پسرکی نشسته باشد

گشنه و تشنه و گریان

در سرمای برف و این یخبندان

پسرکی با دست های پینه بسته

که در 12 سالگی از فقر کمرش شکسته

پسرکی که به فکر سیر کردن خواهرش و داروهای مادرش در سرما زیر برف و باران نشسته

نبار باران نبار برف

اینجا پسرکی در سرما نشسته

نبار باران نبار برف

اینجا کمر برادری از فقر شکسته

 می گوینداینجاپاییز است

وبرف باریده

همه برگهامرده اند

همه برگهامرده اند

اینجابرف باریده سفیدوسرد

وذهن سرگردان اززندگی ام

ویران ازسرنوشتم

آیاتوپاییز رامی شناسی؟

سوزرش بادپس ازبرف

پوست صورتم رامی ترکاند

امشب دلم می سوزد

برای دختران فراری

وپسران معتاد

آیابرف پاییزی رحمی دارد؟

مطلب مشابه: جملات روزای برفی زمستونی + متن و پیامک ویژه روز برفی فصل زمستان

شعر برف پاییزی

می نشینم من

در کنار پنجره گاهی

می کشم آهی

بی خبر از برف پاییزی

می کنم فریاد :‌

ای پاییز دل خسته

جای جای زندگی شاید

پر می باشد

از حرفی که نتوان زد

اما آه

این یک حرف را

می توان فریاد زد :

در آغوش کدامین مرد

خواهی خواند

آخرین شعری که خواهم گفت

برای تو

عشق من

که زاییده شدی

در روز هفتم

از زمستانی

شعر برف پاییزی

ممکن است…

ممکن است که همین فردا باران ببارد

آنگاه دستهایم را از رنگین کمان پُرخواهم کرد

ممکن است چند روز دیگر برف ببارد

آنگاه جیبهایم را از برف پُر خواهم کرد

ممکن است در یک شب سرد پاییزی ، دلم بگیرد

آنگاه سینه ام را از مِه پُر خواهم کرد

ممکن است پرده ای از اشک برچشم هایم فرو افتد

آنگاه پلک هایم را از شب پُر خواهم کرد

ممکن است روزی یا شبی سنگینیِ یادم را ،در درونت احساس کنی!

آنگاه پژواک صدایم کوچه باغ خاطره را از عطر نسیم پُرخواهد کرد…

ممکن است نوشته ام را هرگز نخوانی!

آنگاه کوله ام را از تکه های ابر پُر خواهم کرد

تا در شبی پاییزی بر تنهایی صخره بگرید…

و “سحر”گاهان آسمان را از ستاره پُرخواهم کرد…

دانه های برف بوسه های بهشتی هستند که روی گونه قشنگت بوسه عشق می کارند

بارش اولین برف زمستان رو بهت تبریک می گم عزیزم! ازش لذت ببر

مطالب مشابه را ببینید!