متن در مورد اسب سواری | 20 جملات دلنشین درباره ورزش اسب سواری
در این مطلب از تاپ ناز مجموعه ای خواندنی و زیبا در مورد اسب سواری با مضامین احساسی و پرمعنا را پیش رو خواهید داشت. مطمئنا از خواندن این مطالب نهایت لذت از یک اسب سواری مهیج را می برید.
اسب سواری ورزشی است که در آن انسان و اسب در هماهنگی کامل با یکدیگر به رقصی دلنشین می پردازند. این ورزش صرفاً یک فعالیت فیزیکی نیست. بلکه یک تجربه روحانی است که به انسان فرصت می دهد تا با طبیعت و خود درونی اش ارتباط برقرار کند. به جرات می توان گفت اسب سواری انسان را به دل طبیعت میبرد و فرصتی برای لذت بردن از هوای تازه و مناظر زیبا فراهم می کند. به همین خاطر ما در این مطلب از تاپ ناز تصمیم گرفتیم گلچین زیبا و شنیدنی از انواع متن را به اسب سواری و تجربه یک هیجان خاص و متفاوت از اسب سواری اختصاص دهیم.
متن زیبا در مورد اسب سواری
سوار شدن بر اسب
پرواز بدون بال است
سوارکارها رُقبای طوفان هستند
آنجا که چهارنعل میتازند
ای طربناکان ز مطرب التماس می کنید
سوی عشرتها روید و میل بانگ نی کنید
شهسوار اسب شادی ها شوید ای مقبلان
اسب غم را در قدمهای طربها پی کنی
شکوفه های صورتی
نم بارون بهاری و
دشتهایی که فرامیخواند
اسبها و سوارهای عاشق را
برای بهاری بهشتی …
می توان سوار ماشین شد
و دید که انسان چه ساخته است
اما انسان باید سوار اسب شود
تا ببیند خدا چه ساخته است
هنر سوارکاری،
یک درک و هماهنگی بینقص بین اسب و سوارکار است
اسب با ریه هایش می تازد
با قلبش استقامت می کند
و با شخصیتش پیروز می شود
می توان سوار ماشین شد
و دید که انسان چه ساخته است
اما انسان باید سوار اسب شود
تا ببیند خدا چه ساخته است
من اسبها را آینههای الهی مینامم.
آنها، احساسات و عواطف شما را منعکس میکنند.
اگر با آنها با عشق، احترام، مهربانی و حس کنجکاوی رفتار کنید، آنها نیز همین احساسات را برای شما منعکس خواهند کرد
هیچ کس نمی تواند
سوارکاری را به خوبی
یک اسب به شما یاد دهد
مردی به سرعت و چهارنعل با اسبش می تاخت،
اینطور به نظر میرسید که به جای بسیار مهمی میرفت.
مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد :
کجا میروی؟ مرد اسب سوار جواب داد : نمیدانم از اسب بپرس !
این داستان زندگی خیلی از مردم است،
آنها سوار بر عادتها و باورهای غلطشان میتازند، بدون اینکه بدانند به کجا میروند …
متن احساسی در مورد اسب و اسب سواری
من به اسب ها آینه های الهی می گویم
آن ها احساسات شما را
منعکس می کنند
زندگی مثل اسب سواری میمونه
باید به اسب اعتماد کنی
باید به خودت اعتماد کنی
و اعتماد کنی که اسبت می تونه این کار رو تمام کنه
من نمی دانم
که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است
کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
واژه باید خود باد
واژه باید خود باران باشد
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید دید
عشق را زیر باران باید جست
شکوفه های صورتی
نم بارون بهاری و
دشتهایی که فرامیخواند
اسب ها و سوارهای عاشق را
برای بهاری بهشتی …
اسب حیوان نجیبی است اگر بگذارند
چون بشر کیس عجیبی است اگر بگذارندسم بکوبد به زمین توی چراگاه جمال
گاهش از عشق نصیبی است اگر بگذارندگیرم از یونجه ی تر معده ی خود پر سازد
در دلش حسرت سیبی است اگر بگذارندچه کم از این پسران رپ و ریپی دارد
طالب زینت و زیبی است اگر بگذارندچه بسا اسب که اسباب سواری را باخت
طعمهی ساده فریبی است اگر بگذارنداسب عاشق شد و فرمود :”نجابت کشک است
بوسه هم حس غریبی است اگر بگذارندزین و دل داده ی آن یال پریشانم و دل-
گیرِ افسار حبیبی است اگر بگذارندنعل در آتش دل می نهم از یورتمه اش
در دلم طرفه لهیبی است اگر بگذارند…”نر اگر بود که صد در صد او مشتاق است
مادیان نیز صدی- بیست اگر بگذارند!
هرکسی برای اینکه دلش آروم بگیره یه کاری میکنه
یکی می نویسه، یکی میخونه، یکی نقاشی میکشه…
من اما سواری میکنم
متن کوتاه در مورد اسب سواری
سوارکاری با اسب
یک سرگرمی آهسته
و آرام نیست بلکه
به اشتیاق زیادی نیاز دارد
زندگی مثل اسب سواری است
شما باید محکم آن را نگه دارید
وگرنه زمین می خورید
اسبها، این اسبها
یالشان آشفته است
در نگاه سرخشان
پرسشی ناگفته است
بر زمین، سم میزنند
خشمگین، شیهه کشان
گویی آتش میجهد
از تن چالاکشان
اسبها زندانیاند
آه زیر سقفها
اسبها کی میشوند
باز آزاد و رها؟
اسبها یک روز باز
روی پا میایستند
آخر آنها اهل خواب
اهل آخور نیستند
یک شبی گم میشوند
اسبها در بهت دشت
اسب من که رفت و رفت
سوی آخور برنگشت
یک سوارکار خوب می تواند صحبت اسبش را بشنود
و یک سوار عالی می تواند زمزمه اسبش را بشنود
هنگام اسب سواری
ترس
ناراحتی
و غم خود را
روی زمین رها می کنم
هیچ جایی برای شفای قلب شکسته
بهتر از نشستن بر روی اسب نیست
رویای من اسبی بود
که هیچ وقت به میدان مسابقه نرفت
اسبی جوان و دونده
که به خیش بستند
تا تنهایی آدم ها را شخم بزنند
رویای من
جای خوبی به دنیا نیامده بود…