متن زیبا در مورد شبنم روی گل؛ جملات و شعر درباره گل زیبا
در این مطلب از تاپ ناز بیش از 20 متن ناب و زیبا در مورد شبنم روی گل با مضامین احساسی و پرمحتوا را پیش رو خواهید داشت. بی شک از خواندن این مطلب زیبا نهایت لذت را خواهید برد.
شبنم، قطرات کوچکی از آب هستند که در ساعات اولیه صبح بر روی برگ ها و گل ها می نشینند و منظره ای زیبا و دل نشین را خلق می کنند. این قطرات شفاف، همچون الماس هایی کوچک بر روی گل ها می درخشند و جلوه ای خاص به طبیعت می بخشند. هنگامی که نور خورشید به قطرات شبنم می تابد، آن ها مانند هزاران الماس کوچک می درخشند و منظره ای چشم نواز را ایجاد می کنند.
متن زیبا در مورد شبنم روی گل
شبنم نماد تازگی و طراوت طبیعت است و حس زندگی و شادابی را به انسان منتقل می کند. سادگی و زیبایی شبنم، انسان را به تفکر و تأمل وا میدارد و به او یادآوری میکند که زیبایی در سادهترین چیزها نهفته است. شبنم روی گل از دیرباز در ادبیات و هنر مورد توجه شاعران و هنرمندان بوده است. آن ها با استفاده از تشبیهات و استعاره های زیبا، به توصیف زیبایی و ظرافت شبنم روی گل پرداخته اند. ما هم در ادامه این مطلب قصد داریم زیباترین جملات و متن را در وصف شبنم روی گل را برایتان گردآوری کنیم.
کاش از عمر شبی تا به سحر چون مهتاب
شبنم زلف تو را نوشم و خوابم نبرد …
گل ز شبنم، شبنم از گل یافت چندین آب و تاب
ساده لوحان جهان آیینه یکدیگرند
ابر احساس درون دل من مهمان شد
وکنون لحظه ی باریدن احساس به روی گل هاست
شبنم عشق چه آسان خود را
در درون دل گلبرگ اقاقی جا داد
صبح روشن شبنم عشق روی گل ها لانه دارد
سرخی این لاله ها با شبنـــمش افسانه دارد
در یک صبح دل انگیز بهاری
بیدارشد گل سرخ با شادابی
پلک هاشو وا کرد آهسته و نم نم
دید نشسته رویش یه قطره شبنم
شبنم اشکی به روی برگ پیچک ها چکید
در غم شبنم ز پیچک ها که پیچ و تاب برد؟
شبنم عشق چکه می کند
از گلبرگ احساسم
تمام احساسم درگیر توست
چقدر ساده گول می زند شبنمی که آرام آرام از گل ها می چکد
و به گل طراوت یک روزه می دهد و گل به عشق اون شاد است
اما افسوس که شبنم هم بی وفاست
و خواهد رفت تا پژمرده شدن گل را بدون اون نبیند
آیا به این اندازه تلخ است؟
پس این عشق برای چیست؟
چرا گل باید تنها بماند؟
چرا انقدر گول خوردن ساده است؟
متن ناب و احساسی در مورد قطره شبنم
من برگ گلم، باغ شبستان من است
و آن بلبل خوش لهجه غزل خوان من است
نو باوه شب که شبنمش میخوانند
هر صبح به نیم بوسه مهمان من است
در روزهای آخر پاییز
در ناب وقت خنده امید
روی گل سرخی یک شبنم زیبا هویدا بود
آن شبنم زیبا طراوت داشت
لبخندی از جنس محبت داشت
آرام تر از گریه ی باران
شوق رسیدن تا زمین را داشت
در انتظار تو ای آشنای سفر کرده
هر صبح روی گلبرگ های خاطراتم
شبنم عشق می نشیند
افسوس که هرم نفس های غریبانه ای
شبنم ها را به عمق جاده ها می کشاند
ای سرو سبز
کاشکی کنار تو می شکفتم از گل سرخ
می وزیدم از نسیمِ صبح و
می ریختم از شبنمی به دامانت
با آب های نهر
به کنارت می آمدم
و سایه ی بلندِ تو
در جانِ من هویدا بود
و لبخندت
موج های آبی ام را سکون می داد
کاشکی ستاره ای بودم
و از چشم های تو می درخشیدم ……
دیشب دوباره خواب تو را دیدم
روشن تر از ترانه ی خورشید
شفاف تر از آینه ی جویبار بودخوابی چنین زلال
هرگز ندیده ام
شاید
از خواب های گمشده ی توستای کاش بذر شب را می شد
در خاکِ روز کاشت
یا کاش خواب نیز
مثل زمان
اینگونه با نشستن و ماندن
بیگانگی نداشتدیشب دوباره خواب تو را دیدم
اما سپیده دم
چون شبنمی که می پرد از گونه ی گلی
از روی پلک خواب پریدم…
از زیرِ پرتقال ها که رد می شدی، نگاهت کردم.
انگار هرکدام خودشان را می کشیدند به شاخه هایِ خشک و پوستشان را خراش می دادند که عطرشان به مشامت برسد و تو از خوشحالی چشم هایت را ببندی…
بعد نَخل ها سر خم می کردند که آفتاب رویِ آرامشت نتابد و باران هلالِ صورتت را تَر نکند…
آنوقت شبنم ها می آمدند و سنجاقک ها بال می زدند و من که دورتر ایستاده بودم زندگی را می دیدم که فقط همان چند لحظه به جریان افتاده بود…
متن عاشقانه در وصف شبنم روی گل
*مگه من عاشق شبنم نبودم؟
چرا بارون نبارید؟
زیر مهتاب … تو شبا
دل من واسش تپید
چرا خورشید نیومد؟
اون دل خشکیدشو
چرا بارون تر نکرد؟
چشمای خیس منو
چرا هیچ وقت ندید؟
دستای قشنگشو
چرا به من نسپرد؟
.
.
.
اون که به من گفت خدا همین …
شب نم نمک داره میاد توی همه خاطره هام
شبنم نمک نریز بازم رو زخم کهنه گلام
نم نم بارون تو چشات جوونیمو ازم گرفت
داغ دوباره دیدنت خواب منو بازم گرفت …
شبنم که میگویی پیله که
میکنی به اسمم پروانه تر میشوم…!
زیرو رو میشو
تمام دنیای من زیرو رو میشود، تمام دنیا…
دیگر نمی هراسم از طلوع خورشید!
وحتی میتوانم روی گلبرگهای سفید هم آغوش شوم
با آفتاب و عشق بازی کنم با دشمن دیرینه ام…!!
شبنم که میگویی چیزی در چشمانم،
شروع به رقصیدن میکند
چیزی شبیه شبنم که حس میکنم فرودش را،
روی گونه هایم…!!
و بیدرنگ خواهم گفت:
جان دلم؟؟!! …