متن غمگین مرگ خودم + جملات غصهدار و سنگین درباره مرگ خودم
متن غمگین مرگ خودم، جملات غصهدار و سنگین درباره مرگ خودم، متن گریهآور مرگ و عکس نوشته مرگ را برای شما در این بخش از سایت ادبی تاپ ناز قرار دادهایم. اگر به دنبال چنین متونی هستید، در ادامه همراه ما شوید.
متن درباره مرگ خودم
درون سینه ام باشی پس از مرگ
من از دست تو در امید و بیمم
با من شدند روح درختان سربلند
این دلبران شاد شکرخورده لوند
دارم برای مرگ خودم نقشه می کشم
رو به نگاه منتظر آبی بلند……
مرگ من یک اتفاق ساده است
که همین دیروز
از من
بیرون افتاد …
دو سه سیاره به خورشید مانده بود
که روز شدم
و بین همیشگی شب ها
گم …
ازتو چه پنهان
همیشه عجله می کنم
حتی وقتی مرغ دریایی
از سیاره ای کشف نشده
خبر آمدن
یک چتر سرخ را می دهد
زودتر چترم را باز میکنم
مرگ …
خواهش عجیبی ست
لابه لای نفس های ما …
نه فریادی، نه آهنگی، نه آوایی
نه دیروزی، نه امروزی، نه فردایی
جهان آرام و جان آرام
زمان در خواب بی فرجام
خوش آن خوابی که بیداری نمی بیند !
چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایست
ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشایست!
کجا آرامشی از مرگ خوشتر کس تواند دید
می و افیون فریبی تیز بال وتند پروازند
اگر درمان اندوهند
خماری جانگزا دارند!
به مرگ هم نمیشود امید بست
وقتی در تو
رسوب میکند
مطلب مشابه: جملات غمگین مرگ + متن خواندنی و آموزنده در مورد مردن و مرگ
بر مزارم گریه کن اشکت مرا جان می دهد
گریه هایت بوی عشق و بوی باران می دهد
دست بر قبرم بکش تا حس کنی مرگ مرا
دست هایت درد هایم را تسلا می دهد
روز مرگم اشک را پیدا کنید
روی قلبم عشق را پیدا کنید
روز مرگم خاک را باور کنید
روی قبرم لاله را پرپر کنید
خانه را وقف نیلوفر کنید
پیکرم را غرق در شبنم کنید
روز مرگم دوست را دعوت کنید
بعد مرگم خنده را سر کنید
رفتنم را ای دوستان باور کنید
مرگ که خواستن ندارد
خودش میآید؛
تویی که نمیآیی!
مرگ انسان زمـانیست
که نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد
و نه صبح دلیلی برای بیدار شدن . .
جملات ناراحت کننده مرگ خودم
من دیر زمانی ست که مرده ام اینی که می بینید روح خسته و سرگردان من است که بی هدف از سویی به سوی دیگر می رود.
ﻭ ﻣﺮﮒ ﻣﺮﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﻣﺮﮒ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻔﺲ ﻧﮑﺸﯿﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ!
ﻣﻦ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺑﯿﺸﻤﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩﺍﻡ ﮐﻪ
ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺭﻓﺘﻨﺪ، ﺣﺮﻑ ﻣﯽﺯﺩﻧﺪ، ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪﻧﺪ
ﻭ ﺧﯿﺲ ﺍﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ، ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺷﻌﺮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ، ﻣﯽﮔﺮﯾﺴﺘﻨﺪ، ﻗﺮﺽ ﻣﯽﺩﺍﺩﻧﺪ.
ﻣﯽﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ
تکلیفم روشن است ؛ خاموش میشوم شیرینم … فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ، دل بکنم ! آری دست تو اگر بود ، دست من درجیبم نبود وبدان قلب من هم مثل ساعت بارفتنت از کار می افتد رفتنت باروزهایم کاری نکرد اماشبهایم ….کاش خوشبختی هم مانند مرگ حق بود کاش…!!
مرگ مردن نیست و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست،
من مردگان بیشماری را دیده ام که راه میرفتند
حرف میزدند، سیگار میکشیدند.
I witnessed my own death when I put my youth at the feet of someone from whom I saw nothing but ruthlessness.
من مرگ خودم را به چشم دیده ام آن زمان که جوانیم را به پای کسی گذاشتم که جز بی مهری چیزی از او ندیدم.
Whenever you hear about my death
Look for the tomb that is written on its stone:
I was simple, I lost!
هر گاه خبر مرگم را شنیدی
در پی مزاری باش که بر سنگش نوشته :
ساده بودم ، باختم !
I do not want to be alive anymore. I will summarize in this one line, God grant death to this poor servant of yours.
من دیگه نمیخوام زنده باشم. توی همین یک خط خلاصه میکنم، خدایا مرگ رو به این بنده ی بیچاره ات عطا کن.
متن و شعر خاص و فاز سنگین در مورد مرگ
بارها گُریختهای از مرگ
بی آنکه بدانی بر سینهات
چشمزخمِ بوسههای مرا داشتهای!
اگر مرا دوست نداشته باشی
دراز میکشم و میمیرم
مرگ نه سفری بیبازگشت است
و نه ناگهان محو شدن
مرگ دوست نداشتن توست
درست آن موقع که باید دوست بداری
امام علی (ع):
در شگفتم از کسى که مى بیند
هر روز از جان و عمر او کاسته مى شود ،
امّا براى مرگ آماده نمی شود.
زندگی فرصت بس کوتاهیست
تا بدانیم که مرگ
آخرین نقطه پرواز پرستوها نیست
مرگ هم حادثه است
مثل افتادن برگ
که بدانیم پس از خواب زمستانی خاک
نفس سبز بهاری جاریست
روزی خواهد آمد که دیگر صدایم را نخواهید شنید،
من در سکوت ابدی خواهم بود و تنها خاطراتم باقی میماند.
دلنوشته طولانی مرگ خودم
“در روزی که من نباشم ، بدانید که هر لحظه ای که در کنارتان بودم ، با تمام وجود زندگی کردم. من با دنیایی پر از خاطرات خوش، لبخند ها و درس های زندگی ، از این دنیا رفتم. اشک هایتان را به یاد خاطرات خوبی که با هم داشتیم بریزید، نه به خاطر غم از دست دادن من.
زندگی من، هرچند کوتاه یا طولانی ، پر بود از لحظاتی که در آنها عشق ورزیدم ، خندیدم ، گریستم ، یاد گرفتم و به اشتراک گذاشتم. این زندگی ، پر از تجربیاتی بود که هر کدام به نوعی به رشد و بلوغ من کمک کردند.
اگر روزی من نباشم ، بخاطر داشته باشید که من عاشق زندگی بودم، و هر روز را با شور و شوق زندگی کردم. دوست دارم به یاد من لبخند بزنید، نه اینکه برای من گریه کنید. به یاد من، به زندگی ادامه دهید و هر روز را با شادی و مثبت اندیشی سپری کنید.
در روزی که من نباشم، یاد من را با محبت و خنده زنده نگه دارید. من همیشه در قلب های شما و در خاطراتی که با هم ساختیم ، زنده خواهم بود. زندگی من ، مثل هر زندگی دیگری ، با پایان مواجه شد، اما این پایان ، پایان داستان من نیست، بلکه تنها یک تغییر فصل است.
به یاد داشته باشید ، من همیشه در کنار شما خواهم بود، در بادی که می وزد، در خورشیدی که می درخشد ، و در خاطراتی که با هم به اشتراک گذاشته ایم. مرگ من ، پایانی بر عشق و محبتی که برایتان دارم نیست. من همیشه در کنار شما خواهم بود، در هر لحظه و هر خاطره.”
من خیلی وقته که مردم. ان زمان که بغض را در گلو خفه کردم و جرات شکستنش را نداشتم. آن زمان که مجبور شدم غرورم را بشکنم. آن زمان که تحقیر شدم و خود را به نفهمیدن زدم. آن زمان که به جای حرف حساب نامربوط ترین حرف ها را شنیدم و دم نزدم. من خیلی وقته که مردم.
من مرگ خودم را به چشم دیده ام آن زمان که جوانیم را به پای کسی گذاشتم که جز بی مهری چیزی از او ندیدم.
مطلب مشابه: جملات فلسفی درباره مرگ + عکس نوشته غمگین درباره رسیدن مرگ
مرگ من فرا رسید، در بهار هجده سالگیم ان زمان که پر از شور زندگی و جوانی بودم. آن زمان که وسعت آرزوهایم به اندازه آسمان بود و تو با نامردی همه چیز را ازمن گرفتی و یک شبه پیرم کردی و آنقدر بر سرم کوبیدی که درخت زندگیم از ریشه در آمد.
مرگ من زمانی بود که دل کندم از دنیا. زمانی بود که مجبورم کردند آن چیزی شوم که نبودم.
من خیلی وقته که مردم. من زمانی مردم که محکوم شدم به ادامه زندگیی که همه چیز را از من گرفت حتی شعور و شخصیتم را.