متن های نا امیدی | عکس نوشته های نا امید شدن از زندگی
ناامیدی یکی از گناهان بزرگی است که در هیچ شرایطی موجه نیست لذا انسان باید در زنگیش از هر گونه ناامیدی دست کشیده و امیدوار به زندگی و رحمت الهی باشد. در این مقاله متن های جدید در رابطه با نا امید شدن از زندگی و ناراحتی برای شما عزیزان آماده کرده ایم. می توانید این جملات ناب را مطالعه کنید و در صورت تمایل در شبکه های اجتماعی نیز از آن استفاده کنید.
فهرست موضوعات این مطلب
جملات خسته شدن از زندگی
حسرت و نومیدی حس ناخوشایندی است که بسیاری از مواقع به سراغمان می آید حسی که همه راه ها و در های امید را به رویمان می بندد و در آخر به نقطه پایانی می رسیم بسیار تلخ و وصف نشدنی است در ادامه این مطلب گلچینی از جدیدترین متن های غم انگیز حسرت و نا امیدی از زندگی را که حرف دل خیلی ها است در اختیارتان قرار داده ایم.
گاهی وقت ها آنقدر از زندگی خسته می شوم
که دلم می خواهد قبل از خواب،
ساعت را روی “ هیچوقت ” کوک کنم . . .
استاد هنر شدهام، درد مےکشم اما با لبخند! ️
مدتیست دلم شکسته از همان جای قبلی …!
کاش میشد آخر اسمت نقطه گذاشت تا دیگر شروع نشوی …!
کاش میشد فریاد بزنم : “ پایان ”
دلم خیلی گرفته است …
اینجا نمیتوان به کسی نزدیک شد …
آدمها از دور دوست داشتنی ترند …!
نه بهار با هیچ اردیبهشتی
نه تابستان با هیچ شهریوری
و نه زمستان با هیچ اسفندی اندازه پاییز به مذاق خیـابانها خوش نیامد ؛
پائیز مهری داشت که بر دل هر خیابان می نشست !
یاد آن حال خوبی که دگر نیست بخیر
شبهایم بروز شده اند
دردهایم آنلاین
به مغزم کلیک که میکنم
بالا نمی آید.
هر ردپای آهویی را که دیدی دنبال نکن
این روزها زیادند “گرگهایی” که با کفش آهو راه میروند !
گاهی اینکه صبحها
دلت نمیخواد بیدار بشی
همیشه نشونه تنبلی نیست
خستهای از زندگی
نمیخوای قبول کنی که یک روز دیگه
شروع شده اما
نور آفتاب و صدای گنجشکها ترغیبت میکنه
یه روز قشنگ دیگه رو شروع کنی.
مطلب مشابه: جملات نا امیدی در عشق + متن و پیامک های داشتن غم عاشقانه
متن سنگین نا امید شدن
وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی!
وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه!
وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته!
می دانی …
پزشکان که هیچ
حتی مامورین بازیافت هم
از قلب شکسته قطع امید کرده اند !
کم سرمایهای نیست
داشتن آدمهایی که حالت را بپرسند
ولی
از آن بهتر داشتن آدمهای است
که وقتی حالت را میپرسند
بتوانی بگویی
خوب نیستم.
من از احساس اینکه دیوانه شده ام احساس خستگی می کنم.
نه نمیدانی
هیچ کس نمیداند
پشت این چهره آرام
در دلم چه میگذرد
نه نمیدانی
هیچ کس نمیداند
این آرامش ظاهر و این دل ناآرام
چقدر خسته ام میکند.
مطلب پیشنهادی: روش های غلبه بر نا امیدی + تکنیک های موثر و امتحان شده برای رفع نا امیدی
عکس نوشته نا امیدی و خستگی
خدایا مرا چه طعمی آفریدی
که همه از من زود سیر می شوند
خدایا
به حد کافی خیال بافتم و تنم کردم
یه کم واقعیت شیرین لطفا.
نمی دانی چه دردی دارد وقتی حالم در واژه ها هم نمی گنجد !
خستهام مثل درخت سروی که سالها در برابر طوفان ایستاد
و روزی که به نسیمی دل داد، شکست.
من از زندگی خسته شده ام دلم می خواهد ستاره ها را در چشمانت ببینم.
هرکس از این دنیا چیزی برمیدارد
من اما فقط از خستگی دست بر میدارم.
پروانه ی من در تاری افتاده است که
عنکبوتش “سیر” است
نه می تواند پرواز کند
نه می میرد …!
مطلب مشابه: عکس و جمله های زیبا در مورد زندگی و امید + سخنان بزرگان در مورد امید به زندگی
بحرانی ترین زمان در هر نبرد که من دیگر خسته نمی شوم ، آن زمان است که من دیگر به هیچ کس و هیچ چیز اهمیت نمی دهم.
من می خواهم از تو مراقبت کنم ، اما
وقتی به تو نگاه می کنم ، احساس می کنم خسته شده ام.
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود
گاهی دلم برای باورهای گذشتهام تنگ میشود
گاهی دلم برای پاکیهای کودکانه قلبم میگیرد
گاهی آرزو میکنم ای کاش دلی نبود تا تنگ شود
تا خسته شود تا بشکند.
آنقدر جای تو خالیست
که هیچ گزینه ای آن را پر نمیکند حتی تمام موارد . . .
خَـــــــــــسته ام
ولـــــــــــــــی هَــــــــــنوز
بــــــوی دوســــــــــتت دارم میـــــــــدهم
مطلب مشابه: سخنان بزرگان | جملات زیبا در مورد امید به زندگی، صبر و موفقیت در زندگی
جملات افسرده شدن
آسانسوری شده ام تنها
در برجی متروک که سال هاست بهانه ای برای اوج گرفتن نداشته است
به خانه ام بیا خسته ام از این همه ایستادگی
من از این منی
که هر لحظه دلتنگ توست
خسته ام.
با دوش گرفتن. هر اثری از دیروز را بشویید. از بوها از پوست کثیف خسته شده اید. لباس بپوش. قهوه ، پنجره ها را باز کنید ، آفتاب می درخشد. فنجان را با دو دست نگه دارید و متوجه شوید که احساس گرما را حس می کنید. شما هنوز احساس گرما می کنید. حالا بنشینید و بعد سر کار بروید. و خستگی روزگار را به دست باد بسپارید.
تو چــه میفهمـی چه زجــری داره کســی که عمرش و احســاسِش تلف شــده پای هیچ و پوچ.
چه حـِس دردنـاکیـه زَخمـی که گذاشتــی رودلم و مرهمـی نداره.
احســاساتـَم یخ زده،ایـن روزا فقط سـَرم دردمیکنــه.
چرا همه فکــر میکنن فـَراموشِت کردم؟چرا فکرمیکنن اینقــَدر آسونه فراموش کردن کسی که یه روز زندگیــم بود و روز دیگــه همه زندگیــمو باخودش بـُرد؟
وختــی اشکای شورَم روصورتــَم میماســه کجایی که پاکـِشون کنــی؟
گله نمی کنم…
ولی کاسه ام را اینقدر خالی دیده اید
که هر چه خواسته ام را
در کاسه ام می گذارید!
وسط روز از صندلی خود بلند شوید. کفش های خود را بپوشید و در خیابان های باز اطراف مردم قدم بزنید. توجه کنید که چگونه همه آنها قدم می زنند ، با عجله یا به آرامی. با لبخند ، خندیدن یا چشمان مستقیم به جلو ، عجله دارند که به هر کجا که می روند زودتر برسند بیشترشان از روزگارشان خسته اند و گاهی خود را در لابلای جمعیت همدیگر می خواهند گم کنند.
تو گفتی دوستت دارم
و من باور کردم
گناه کدام یک از ما
سنگین تر بود؟
اگر گریــه نمی کنـــم فکــر نکن از سنگـــــم !
مــن مـــــرد هستم
تنهـایی قـدم زدنم از گریـه کردن دردنـاکــــ تـــر است
مطلب مشابه: متن و جملات روانشناسی مثبت + جملات زیبای امید بخش برای تقویت کردن روحیه
گآهی دِلــَت نــِمیخوآهــَد . . .
دیــروز رآ بِه یآد بــیآوَری . . .
اَنگــیزه ای بــَرایِ فــَردآ هـَم نــَدآری . . .!
وَ حآل هــَم کِه . . .
گآهی فــَقــَط دِلــَت میخوآهــَد . . .
زآنوهایــَت را تــَنگ دَر آغوش بــِگیری . . .
وَ گوشــِه ای اَز گوشــِه تــَرین گوشـِه ای کِه می شــِنآسی
گریـــه کنی
متن ناراحتی و خستگی
تا زمانی که چشمان شما خسته و سر سنگین است کار کنید و حتی پس از آن کار خود را ادامه دهید. و خستگی را از بین ببرید. سپس دوش بگیرید ، روز را بشویید. یک لیوان آب بنوشید. اتاق را تاریک کنید. دراز بکشید و چشمان خود را ببندید. به سکوت توجه کنید. به قلب خود توجه کنید. هنوز ضرب و شتم. هنوز در حال جنگیدن. پس از همه شما آن را ساخته اید. شما آن را ساختید ، یک روز دیگر. و شما می توانید خوب کار می کنید. و خستگی روزگار را دم در منزلتان جا بگذارید و ادامه دهید.
زندگی تلخ ترین…
خواب من است!
خستهام خسته از این خواب بلند!
همینطور که از بیرون به آب نگاه کردم ، فهمیدم که جایی برای رفتن وجود ندارد ، جایی برای من باقی نمانده است. و من فقط مجبور شدم در اینجا بمانم ، با این حقیقت وحشتناک روبرو شدم. احساس کردم هر چه بیشتر اشک بریزم بهتر است ، چقدر خسته ام ، خستگی که هیچ ارتباطی با ساعت نداشت. من از فرار از این حالت خسته شده ام ، از گفتن مردم خسته شده ام ، از صحبت نکردن در مورد آن خسته شده ام ، و از وانمود کردن چیزها خسته ام وقتی که همه چیز، شبیه خواب بود.
خسته ام…
اَز تِکرار روزهایِ مِثل هَم خَستَم…!
مطلب مشابه: متن های غم انگیز احساس ناکامی و سرخوردگی با جملات جدید
من از این منـی
که هر لحظه دلتنگِ توست
مُتنفـــــــــرم !
نـــه نمیــــدانــــی!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
پشتــــــــ ایـن چهــــره ی آرام،
در دلــــــــــم چــه مـی گـذرد!
نـــه نمیــــدانــــی!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
ایـــن آرامــش ظــاهــر و ایــن دل نــا آرام
چقــــدر خستـــــــه ام میـــکنــد…!
شما باید به اندازه کافی قوی باشید که بدون خسته شدن اعتصاب کنید ، اعتصاب کنید و اعتصاب کنید. اولین درس این است که خود را قوی کنید.
از همه چیز و همه کس خسته ام. از همه بیشتر از خودم خسته ام، از این آدمی که هر روزش از روز قبلش بدتره. آدمی که زندگیش شده یک سریال تکراری که مدام و مدام پخش میشه. خدایا کی قسمت آخر این سریال رو برای آخرین بار قراره که ببینم؟
بَهای با تو بودَن بس ناجوانمردانه سَنگیـــن استــ…
درآمَدِ روح من ناچیز تر از اینهاستـ…
خسته ام اقا قاضی
مثل هیزمی که خاکستر شده ولی بازم ازش انتظار دارن بسوزه
من از خودم خسته و عصبانی هستم. برای اینکه گذاشتم خودم کوچکتر و کوچکتر شوم و این امید را داشته باشم که او بیشتر به من توجه کند. اما اگر کوچکتر شوید ، چگونه می تواند به شما توجه کند؟
خواستم آرزوهایم را
به رخ روزهایم بکشم
دیدم
تو با روزها دست به یکی کرده ای
آنها خودت را دارند
و من فقط حسرتت را
زبانم بند آمد
معنی ماندن بی عزت چیست؟
قبل از آنکه آبروریزی شود
خدایا، خودت تمامش کن…
از این تکرار ساعت ها
از این بیهوده بودنها
از این بی تاب ماندنها
از این تردیدها
نیرنگها
شکها
خیانتها
از این رنگین کمان سرد آدمها
و از این مرگ باورها و رویاها
پریشانم
ممکن است بعضی اوقات در ذهنم گیج باشم اما این چیزی نیست که شما باید درباره آن صحبت کنید. قبل از اینکه بتوانید صحبت کنید باید همه چیز را به ترتیب تنظیم کنید و من فقط اجازه می دادم ذهن مرا بچرخاند و درگیر خود کند، از این همه فکر کردن خسته شدم. دلم می خواهد آزاد شوم و رها از زندگی تکراری.
میان جاده که میآمدم، سرم پر از فکر بود
فکرهایی از آن دست که به هر نیمهای که میرسیدم
احساس میکردم بیش از این رخصت پیش رفتن ندارم
چیزهایی مثل
آینده
رفتن
ماندن
حالا، اما اندیشهای نیست برای به واژه آوردن جز یک دنیا خستگی!