دکلمه های غمگین و احساسی | شعرهای پر محتوای غم انگیز
در این مقاله مجموعه ای از دکلمه ها و شعرهای فوق العاده زیبا و غمگین را برای شما ارائه کرده ایم. امیدواریم که مورد توجه شما قرار بگیرد. با ما همراه باشید.
فهرست موضوعات این مطلب
دکلمه های غمگین و احساسی
خدایا..!
من دلم قرصه! کسی غیر از تو با من نیست
خیـالت از زمیـن راحت که حتی روز، روشن نیست
کسـی اینجا نمی بینه که دنیا زیر چشمــاته
یه عمر یادمون رفته که زمین دار مکافاتهفراموشــم شده گاهـی که این پایین چـه ها کردم
که روزی بــاید از اینــجا پیـش تـو برگـردم
خـدایـا وقت برگشتـن یه کم با من مدارا کن
شنیدم آغوشت گرمه اگه میشه منم جا کن…
التفاتش هست امشب گه به غیر و گه به من
ساعتی صد بار باید مرد و باید زنده شد
بفهمانم که بی تو چه میشوم ؛ اما نشانم نده …
تنها، تنهایی عامل نا امیدیست،
تنها، خستگی روح، عامل کناره گیریست،
و تنها، بی همزبانی عامل همٌ و غم و درد است…
پس
دنبال کسی باش که شادی را در دلت جریان بیندازد، دردهایت را بفهمد و تو را درک کند…
دنبال کسی نباش که همیشه امیدت را نا امید کند، همیشه تو رابه سخره بگیرد و از همه ی بدتر غرورت را زیر پا له کند…
حواست باشد، حواست باشد که بازی زمانه، گرفتار اندوهت نکند…
مطلب مشابه: متن های دکلمه زیبا و خواندنی همراه با عکس نوشته
چه سخت است ؛
دلتنگ قاصدک بودن …
در جاده اي که در آن ؛
هیچ بادی نمی وزد … !
بگذار
بگذار سپیده سر زند
چه باک که من بمیرم و شبنم فرو خشکد
و شبگیر خاموش شود و شباهنگ گنگ گردد
و مهتاب رنگ بازد و ستاره ي سحری باز گردد
و راه کهکشان بسته شود…
بگذار سپیده سر زند و پروانه به سوی آفتاب پر کشد
پزشک شریعتی
جایت این جا نیست
این جا خیلی تاریک است..
تو از مادر به ماه می رسی،
از پدر به نقطه ی نور..
مطلب مشابه: جملات تلخ و سوزناک | 100 متن جدید و عکس نوشته غمگین
شعرهای پر محتوای غم انگیز
من نهایت کلامی هستم
که از تو سخن میگوید
نهایت واژه ایی ؛
که از لبان تو می چکد،
با بوسه ایی.
و چشمان تو ؛
نقدیست پست مدرن ؛
بر مدرنیته امروز .
رنگ هاي رفته دنیا ؛
با جهانی که به ما پشت کرده.
یادت نیست؟
عاشقانه هاي سپیده دم را میگویم ؛
که ماه بر گوش ستارگانش زمزمه میکرد.
و تو شعرهای مرا ؛
از پشت همین پنجره ؛
با صدایی عاشقانه برای ماه دکلمه می کردی ؛
ستارگان اشک می ریختند.و دیگر کسی زمزمه هاي عاشقانه ماه را ؛
هرگز نشنید.
گاهی میان مردم، در ازدحام شهر
غیر از تو
هر چه هست فراموش میکنم …
“فریدون مشیری”
اگرکسی را نداشتی که به او بیندیشی؛
به آسمان بیندیش!
زیرا در آسمان کسی هست که به تو می اندیشد…
مطلب مشابه: جملات حال بد و داغون | دلنوشته های غمگین و احساسی
معنای زنده بودن من،
با تو بودن است
نزدیک، دور
سیر، گرسنه
رها، اسیر
دلتنگ، شاد
آن لحظه ای که بی تو
سر آید مرا مباد!
تا در ره عشق آشنای تو شدم
با صد غم و درد مبتلای تو شدم
لیلی وش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم
دکلمه غم انگیز ناراحتی
کاش شاملو از معجزه آغوش ها و لبخندها و فریاد دردهای مشترک بیشتر مینوشت
کاش فروغ از دردهای به سکوت واداشته انسان ها و هجرت بی انتهایش در بهار روشن بیشتر ترانه میخواندکاش نیما،
کاش نیما از چشم به راهی ها و کاه شمردن دنیا به وسعت زرورق نوشته های روی سیگارش بیشتر خاکستر میکرد…
کاش فریدون از برگ های سفید دفتر، و سیاه خط های بی ادعایش بیشتر سخن میگفت و
بیشتر دو بیتی های کوتاه و بلند مهتاب قدم زدنهای را در یک جرعه سر میکشید..کاش سیمین از دلگرفته ها میگفت و هوای گریه بامن را با دو فنجانی که مدفونش کردن با خدا به صحبتها مینشست،
و کاش قیصر باز، حرف های ناتمامش را تمام کرده بود واز چه زود دیر شدن های جوانی بیشتر میسرود..کاش رهی رسوا شدن دل ها را باز جار میزد وحدیث جوانی را با اشک چشمانش مینگاشت،
کاش ثالث شعرهای رفته بر باد رابا صدای ناتوان و سینه پردردش روایت میکرد
و در پس هر نگاه ساده جنون را به تصویر میکشید..کاش یغما باز از سادگی ها بگوید و باز در هوایش بیقرار شود و در چهل سالگی دوباره اش
عکس دختر مو مشکی را در لابلای آلبوبها بستاید و آن را دلیلی بر یک عشق پاک بنامد،
کاش مریم باز مرغ آمین را دکلمه کند و دوستت دارم ها را در حضور همه فریاد بزند..کاش اشعار مهمان دوست در کتاب کودکان یادآور خاطرات کودکیمان را تیک بزند و
کاش زرتشت بود و تکرار پندار و کردار و گفتار نیک ها را دوباره بر همگان باز میگفت و
منشوری از انسانیت امروزی تدوین مینمود..مجید صبوری
مطلب مشابه: جمله و متن در مورد احساس تنهایی و بی کسی (عکس نوشته غمگین)
کی می رسد آن صبح
که من صدایت بزنم
تو بگویی جانا
وقتی هوای حوصله با بخت یار نیست
گل دادن درخت شروع بهار نیستبا هر زبان که گوش فرا می دهیم… نه!
اندیشه ی کلاغ به جز قارقار نیستاین بار کوه بر سرمان صخره می زند
دهقان در انتظار ورود قطار نیستدارا انار داشت و دارد هنوز هم
یک حرف تازه بر لب آموزگار نیستبیهوده بر مدار زمین چرخ می خورم
این خطّ استوا است، کمربند یار نیستدیوار هم کلافه ی این رفت و آمد است
در تیک و تاک عقربه ها بی قرار نیستهر جمعه عصر پای تو را می کشد وسط
دنیا دچار ثانیه ای انتظار نیست
تورا دوست دارم
بدون آن که علتش را بدانم
محبتی که علت داشته باشد
یا احترام است یا ریا …
بیائیم نخندیم . . .
بیائیم نخندیم . . .
به سرآستین پاره ي کارگری که دیوارت را می چیند و به تو میگوید،ارباب
نخند
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خري.
نخند
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه میرود و شاید چندثانیه ي کوتاه معطلت کند.
نخند
به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ي پیراهنش جمع شده…
مطلب مشابه: متن عاشقانه بی قراری و دلتنگی (جملات غمگین دوری برای کپشن)
جملات و دلنوشته غم انگیز
همیشه جایی در حوالی دلتنگی من جاری می شوی…
جاری می شوی در ابریِ چشمانم…
و می باری آنقدر … تا زلال شوم…
تا آسمانی شود هوایِ دلم…
آنقدر که با همه روحم حس کنم…
داشتن تو …
می ارزد…
به تمام نداشته های دنیا…
عطر تن درخت
اندام نازنین بلندش
گرمای عاشقانه ي خونش
پستان غنچه اش
ساق خوش کشیده ي موزونش
درمن ؛ بهار سبز نوازش را
بیدار میکند
گویی در انحنای کمرگاهش
در تنگنای جامه ي کوتاهش
یک چشم یا دهان
یا زین دو مهربانتر : یک دل
یک آشیان کوچک پنهان
سرچشمه ي طلوع و تولد
لبریز از محبت خورشید
با من حدیث شیفتگی را
تکرار میکند
من ؛ عاشق جمال درختم
دردش بهجان عاشق
من باد
اندیشه اش موافق من باد
آغوش تو تخفیف عمر من است
دچارت که باشم ….
هر شب سالی نوری است،
میان کهکشان راه شیری بوسه هایت…
شوق دیدار تو را دارم نمی آیی چرا؟
مثل باران ، تند میبارم نمی آیی چرا؟
خسته ام از درد ، از آهنگ های بیکلام
خسته از آهنگ گیتارم نمی آیی چرا
غرق در کابوس میمانم مجال خواب نیست..
من چرا تا صبح بیدارم؟ نمی آیی چرا؟
رفته ای! با خاطراتت اشک میریزم هنوز
باز غم در سینه میکارم نمی آیی چرا؟
ای دوای درد قلبم، خسته ام از زندگی
بی تو در بستر گرفتارم نمی آیی چرا
نسخه ای پیچیده دکتر بوسه بر لبهای عشق
آه، محتاج پرستارم نمی آیی چرا
هیچ کس من را پرستاری به جز روی تو نیست
از تب این عشق، بیمارم نمی ایی چرا
مطلب مشابه: متن دوست داشتن یک طرفه و جملات غمگین عشق یک طرفه
سلام من
به آن پرنده سپیده و شادمان
که در سپیده با نسیم
ترانه ساز می شود
صبح زیبات بخیر
دلنوشته احساسی غمگین
باور کن
آنقدر ها هم سخت نیست فهمیدن اینکه بعضی ها می آیند
که نمانند
نباشند
نبینند
و تــو اگر تمامی دنیا را هم حتی به پایشان بریزی
آنها تمامی بهانه های دنیا را جمع می کنند
تا از بین آنها بهانه ای پیدا کنند که بروند دور شوند
که نمانند اصلاپس به دلت بسپار وقتی از خستگی های روزگار پناه بردی به هر کسی
لااقل خوب فکر کن ببین از سر علاقه آمده، یا از سر … !
تا دنیایت پر نشود از دوست داشتن هایِ پر بغض
که دمار از روزگارت درآورد !
من پیر فنا بدم جوانم کردی
من مرده بدم ز زندگانی کردی
میترسیدم که گم شوم در ره تو
اکنون نشوم گم که نشانم کردی
رفتی؟
به سلامت..!
من خدا نیستم که بگویم صدبار اگر توبه شکستی باز آی..
آنکه رفت به حرمت آنچه با خود برد حق بازگشت ندارد..
رفتنش مردانه نبود لااقل مرد باشد برنگردد..
خط زدن برمن پایان من نیست,بلکه آغاز بی لیاقتی توست..
همیشه بهترینها مال من بوده و هست..
اگر مال من نشدی قطعا بهترین نبودی و نیستی..
این تو نیستی که مرا فراموش کردی..
این منم که به یادم اجازه نمیدهم حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند..
صحبت از لیاقت است..
محکمتر از آنم که برای تنها نبودنم آنچه را که اسمش را غرور گذاشته ام برایت به زمین بکوبم..
احساس من قیمتی داشت که تو برای پرداخت آن فقیر بودی..
مرا از شروع شب این زمانه
کشاندی به اوج ستاره، ترانه
تو اي زندگی را بهانه، تو اي نور
تو اویی و یا یک نشانه؟!
همین دانم این نظم از توست
تو موزیک موزون رشد جوانه
تو در انتهای غزل روشن و گرم
وجودم به سویت روانه
تو وزنی برای غزلها
غزلهای ناب،
عاشقانه!
مطلب مشابه: عکس پروفایل داغون کننده + جملات داغونی جدایی و تنهایی غمگین