مجله تاپ‌ناز‌

انشا درباره مدرسه + 6 انشا زیبا در مورد مدرسه برای دانش آموزان

در این قسمت 6 انشا ادبی و صمیمانه در مورد مدرسه و خاطرات مدرسه را قرار داده ایم و امیدواریم از خواندن این انشاها لذت ببرید.

انشا در مورد مدرسه

مدرسه بنای نسبتا بزرگ شامل حیاط و ساختمان می باشد . در داخل حیاط مدرسه سرویس بهداشتی ، بوفه و زمین های ورزشی قرار گرفته و داخل ساختمان مدرسه کلاس های درس ، آزمایشگاه ، نمازخانه و کتابخانه قرار دارد .

مدرسه محلی است که دانش آموزان برای آموختن علم به آن وارد می شوند . در مدرسه نظم خیلی مهم است و دانش آموزان می بایست در ساعت مشخصی از صبح در مدرسه حضور داشته باشند . مسئولین مدرسه اندازه ناخن ها و موهای دانش آموزان را بررسی می کنند و در صورتی که دانش آموزی وضعیت بهداشت مناسبی نداشته باشد به او تذکر می دهند تا وضعیت خودش را اصلاح کند . اگر دانش آموزی به تذکرات مسئولین توجهی نکند ، تنبیه خواهد شد و این تنبیه هم معمولا با کم شدن نمره انضباط اعمال می شود .

در مدرسه ساختمان های مختلفی مانند : کلاس ها ، آزمایشگاه ، بوفه ، کتابخانه ، سرویس بهداشتی و نمازخانه وجود دارد .

دانش آموزان اکثر ساعات را در کلاس حضور دارند و دروس علمی مانند زبان فارسی ، ریاضی ، تاریخ و …. یاد می گیرند . بعضی از درس ها مانند فیزیک و شیمی نیاز به وسایل مخصوصی برای انجام دادن به صورت عملی دارند که این وسیله ها همگی در آزمایشگاه مدرسه وجود دارد . کتابخانه مدرسه ساکت ترین مکان مدرسه و پر از کتاب های کمک درسی و غیر درسی است . دانش آموزان به راحتی می توانند در کتابخانه عضو شده و کتاب ها را برای مدت مشخصی به امانت بگیرند و یا اینکه در همان محل ساکت کتابخانه مطالعه کنند .
بوفه مدرسه پر از خوراکی های خوشمزه و مقوی است و خیلی از دانش آموزان در هنگام زنگ استراحت برای تهیه خوراکی به بوفه مراجعه می کنند . نماز خانه مدرسه محل مناسبی برای خواندن نماز ظهر به جماعت می باشد هم چنین در نمازخانه تعداد زیادی قرآن برای علاقه مندان وجود دارد .

معلم ها که سال ها تجربه درس دادن در مدرسه را دارند خیلی خوب می توانند دانش خود را به دانش آموزان منتقل کنند . هم چنین بعضی درس ها مانند فیزیک و شیمی به صورت عملی و در آزمایشگاه تدریس می شود که این موضوع درک درس را برای دانش آموز بسیار ساده می کند . هم چنین کتاب های کمک درسی که در کتابخانه مدرسه موجود است به دانش آموزان کمک بسیار زیادی در فهمیدن دروس می کند .

مطلب پیشنهادی: انشا معلم | انشای زیبا با موضوع معلم | انشا در مورد معلم در روز معلم


انشا درباره مدرسه

انشای زیبا در مورد علم آموزی و کسب دانش در مدرسه

به نام آنکه علم را آفرید تا ریشه اش در قلبمان جوانه بزند . مدرسه زیباست،زشتی های آن تقصیر ماست. مدرسه همان کتابی است که می توان از هر ورقش علم آموخت. آری،من مدرسه را با جان و دل دوست دارم.درست است،به خاطر رفیق های فابریک،معلم های عزیز،علم هایی که در آن می آموزم،شاید علم آموزی دشوار باشد ولی لذتش آن دشواری را می سوزاند.


شاید همین علم آموزی باشد که قلبم حس خاصی به مدرسه دارد.نمی دانم.. نمی دانم ..!! خودم هم گم شدم.آن روزی که نظام الملک مدرسه تاسیس کرد نمی دانست زمانی خواهد رسید که بچه هفت ساله با عشق و شوق به مدرسه برود.

☆کتاب و کیف و دفتر، دست دختر و پسر

☆همه سوی مدرسه، هم قدم و همسفر

☆مدرسه سنگر ماست، تفنگ ما قلمهاست

☆با جهل می ستیزیم، اسلام یاور ماست


انشا درباره مدرسه + 6 انشا زیبا در مورد مدرسه برای دانش آموزان

انشا در مورد خاطرات مدرسه

وقتی کوچیکتر بودم دوست داشتم سریع تر بزرگ بشم وبه مدرسه برم . همیشه مدرسه و درس توی ذهنم یه تصویر کلی و جذاب داشت به احتمال زیاد هم به همین دلیل بود که دلم میخواست سریع تر مدرسه شروع بشه بالاخره بعد از چند سال انتظاری که برای مدرسه رفتن داشتم رسیده بود.


منم باچه ذوقی کیف ولوازم مدرسه خریده بودم واین بارمنتظرروزیک مهربودم وحالاروزاول مهربود٬ومنم برای اولین باربعدازشش سال می خواستم به مدرسه برم.
حس خوبی داشت اون روزا؛با مدرسه رفتن آدم احساس می کردکه بزرگترشده چون یادمه هروقت که به مامانم می گفتم که کی من میخوام برم مدرسه؟مامانم میگفت هروقت که بزرگ بشی.
وقتی که وارد مدرسه شدم بچه های هم سن وسال خودم روداخل می دیدم همه برام ناآشنابودن ولی بااین حال هم روزخوبی بود.
معمولا روزاولی که میری مدرسه یه خورده همه چی برات عجیب وغریبه!بعدازچندروزی که مدرسه می رفتیم دیگه کمترنقاشی می کشیدیم و مدرسه به روال درس دادن ودرس خوندن برگشته بودولی بازم برای من فضای خوبی بود.خلاصه چندسال بودکه مدرسه رفتنی که تاچندسال قبلش برام آرزوبوددیگه کم کم داشت عادی میشد٬هرچی به کلاس بالاترمی رفتیم درسته بزرگترمی شدیم ودرکمون بهترولی درساسخترمیشدن وصفای اون سال های اول رونداشت وبرای هردرسی وامتحانی نگران نمره اش بودیم وراستشم بخوایدمدرسه رفتن شده بودیک معضلی برای مادانش آموزانیی که سال های اول دوست نداشتیم مدرسه تموم بشه ولی حالاکه درسها سخترشده بودن دوست داشتیم مدرسه هرچی سریع ترتموم بشه وتابستون بیاد.
حالاماهم شده بودیم جریان همون انسان هایی که طاقت سختی ومشکل روندارن وهمیشه فکرمی کنن راه درست زندگی کردن بدون سختی ومشکلات است درصورتی که ازقدیم گفته اند:«گرصبرکنی ز غوره حلواسازی.»وبادیدمثبت به زندگی نگاه نمی کنند.
درواقع دید مثبت زندگی همان ایمان واعتقاد داشتن به سختی و مشکلات زندگی است که آنرا شیرین ترجلوه می دهد.


مطلب پیشنهادی: انشا در مورد شهید + 4 انشای زیبا در مورد شهادت و مقام شهید

انشا زیبا در مورد حیاط مدرسه

مقدمه : خاطرات و لحظات شیرین و خوب و بد ما در حیاط بزرگی است که در آن سالیان سال حضور داشتیم.

جایی که اولین بار با لباس دانش آموزی در آن قدم گذاشته ایم و سال به سال با پیشرفت به مقاطع بالاتر ارتقا یافته ایم.

بدنه انشا : حیاط مدرسه خلوتگاه و آرامش دهنده و گاهی پراضطراب ترین لحظات دوران درس و مدرسه ی یک دانش آموز را تشکیل داده است.

زمانی که در حیاط مدرسه قدم زده،درس خوانده،بازی کرده،خندیده،گریه کرده و گاهی از شادی زیاد و اخذ نمرات خوب،بالا و پایین رفته و اشک شوق ریخته است.

حیاط مدرسه ی ما جایی است پراز درختان سنوبر و کاج که زیر سایه ی آن می نشینیم،و با دوستانمان گل می گوییم و گل می شنویم.

زمین فوتبالی دارد و با تیرک دروازه که همیشه عده ایی از بچه ها در حال بازی در آنجا هستند و توپ را ازاین سمت به آن سمت می برند و گاهی میخندند و گاهی دعوا می کنند.

زمین والیبالی دارد با تور والیبال که همیشه تیم والیبال در حال تمرین هستند تا برای بازی های استانی آمادگی لازم را داشته باشند.

حیاط مدرسه ما پراز گل های نوشکفته ایی است که هر کدام عطر و بوی  خاصی دارند به اسم عطر نوجوانی!

گل هایی  که روزی باز می شوند و هرکدام به سمت و سویی مختلف می روند تا آینده ساز این مملکت باشند.

بله این گل ها همان دانش آموزانی هستند که هر ساله عده ایی با آن خداحافظی می کنند و عده ایی سلام!

نتیجه گیری : بیاییم همیشه از مدرسه و حیاط مدرسه خود مراقبت کنیم تا برای آیندگان نیز حیاط مدرسه پراز حال خوب و حس خوب تازگی را داشته باشند.

مطلب پیشنهادی: انشا در مورد اهداف زندگی | 3 انشای زیبا در مورد هدف زندگی دوره متوسطه

انشا در مورد مدرسه

مقدمه: مدرسه بهترین و امن ترین جای دنیاست، جایی که نه ترسی هست و نه دردی، همیشه دوست داشتم نفر اول وارد مدرسه شوم، آنجا برای من هم مدرسه بود و هم پارک، هم محل اموزش و هم مکان زندگی، من همه چیز را از آنجا آموختم. من زندگی را از درب مدرسه یاد گرفتم و تا همیشه در یادم ماند.

بدنه: مدرسه مکان همزیستی و آموزش بود، مکانی مقدس که در آنجا خدا را دیدم و خوب شناختم. درس ایمان و اخلاق و نوع دوستی، جایی برای مشارکت در زندگی جمعی و احترام گذاشتن به حقوق دیگران.

گاهی مدرسه برای من از خانه هم جذاب تر بود و می توانستم راحت حرف هایم را به مدیر و معلمانم بزنم. آنجا هیچ فرقی بین بچه ها نبود و هر کس جایگاه خودش را داشت. وقتی مریض بودی کسی نمی گفت بهانه می گیری و دلت درد نمی کند.

همیشه دوست داشتم در کنار معاون مدرسه بمانم و کمکش کنم و اخر سر هم باخنده بگوید بریم بستنی و ما همه خوشحال شویم. آنجا همه چیز معیارش مهرورزی و عشق بازی بود. ساعت های ورزش که مدیر و معاون هم می آمدند من سر از پای نمی شناختم. روزی که جشن داشتیم و اعیاد بود همه باهم مدرسه را مرتب و تزئین می کردیم و هیچ کس از زیر کار در نمی رفت و همه دنبال کار بودند.

مراسم که تمام می شد یک دست فوتبال بازی می کردیم و شاد و خندان باز می گشتیم منزل. مدرسه برایم خاطراتی خوش رقم زده و دنیای جذاب من شده است. من هر بار که از کنار مدرسه می گذرم با عشق به همه جا می نگرم و دوست دارم دوباره وارد شوم و در آنجا ساعتی خاطراتم را زنده کنم.

نتیجه گیری: مدرسه بهترین و جذاب ترین مکان برای آموزش و زندگی کردن است. مدرسه مکانی مفید و انسان ساز است که افراد بزرگی را تربیت کرده و به جامعه تحویل داده است.

انشا در مورد حیاط مدرسه

مقدمه : وقتی وارد مدرسه شدم، جلوی درب مدرسه مردی با ریش و محاسن سفید نشسته بود و تسبیحی در دست داشت. پدر به او نزدیک شد و سلام کرد. من هم دوان دوان وارد حیاط مدرسه شدم.

کیفم روی دوشم سنگین بود و می دویدم. اولین کسی که دیدم دوستی بود که در دوکوچه پایین تر از ما خانه داشتند. خوشحال شدم و با صدای بلند صدایش کردم.

بدنه : درختان کنار دیوار حیاط، آب خوری مدرسه و دیوار پر از نقاشی ، به من کمی امید داد که اینجا هم سرسبزی و درخت هست، به سمت سالن دویدم و خوشحال و پر انرزی حرکت کردم. چه قدر گلهای سرخی در باغچه پشتی کاشته شده بود و چه درختان کاج زیبایی کنار هم خودنمایی می کردند.

حیاطی مرتب که هر زنگ تفریح روی خطوط راست و رو به راهش راه می رفتم و قدم هایم را می شمردم. گاهی هم زمین می خوردم، ولی سریع بر می خواستم و می دویدم. منتظر می ماندم تا بچه ها از کلاس بیرون بیایند و در حوالی درختان قدم قدم بازی کنیم.

سبد بسکتبال دارد و کلی لوازم ورزشی، دنبال هم می دویم و فریاد شادی سر میدهیم. زنگ ورزش با هم دنبال بازی کنیم و فریاد شوق و عشق سر می دهیم. وقتی به حیاط می رفتم انگار خاطره اولین روزش برام تازه می شد. مدیری و معلمی دلسوز و روزهای برفی و بارانی که حیاط را مرتب و تمیز و باران خورده برایم خاطره می نوشتند.

من آن روزهای خوب و خوش را خوب به یاد دارم و هر بار نامشان را با وضو می برم. روزهایی که حتی اسمم را نمی توانستم بنویسم و حال می توانم شعر بخوانم و عشق را در میان آنها بیابم.

نتیجه گیری: مدرسه و حیاط آن برای دانش آموزان بسیار جذاب است. بهتر است مسئولین مدرسه آن را خوب و جالب طراحی کنند و به شیوه ای که دانش آموزان تمایل به بازی و قدم زدن در ان را داشته باشند. حیاط مدرسه مانند یک دفتر نقاشی زیبا در ذهن جا می کند. پس بهتر است به بهترین شکل طراحی و نقاشی شود.

مطالب مشابه را ببینید!