جملات عاشقانه فصل بهار (شعر و متن های احساسی در وصف بهار زیبا)

به مناسبت فصل بهار و سبز شدن طبیعت مجموعه جدید از اشعار، جملات و متن های عاشقانه فصل بهار را در این بخش تاپ ناز ارائه کرده ایم. با آمدن فصل بهار روح تازه ای در دل طبیعت پس از گذراندن دوران سردی و بی محبتی دمیده می شود. گویی که بهار با دستان سحرآمیزش جهان هستی را به سرزمین رنگ ها دعوت می کند. با ما در ادامه متن همراه باشید تا گلچینی از جملات عاشقانه فصل بهار را در اختیارتان قرار دهیم.

متن، جملات و اشعار عاشقانه فصل بهار

با دیگر زمستان کوله بارش را بسته و عازم سفر است. اینبار بجای زمستان قرار است بهار با تمام زیبایی هایش بر دل طبیعت خیمه بزند.با شروع این فصل درختان که در فصل زمستان به طور کامل مرده بودند، مجدد زنده و سبز پوش می شوند. این سرزندگی در وجود همه ما نیز با آمدن بهار جوانه می زند. به همین خاطر اکنون که در آستانه فرارسیدن بهار هستیم ما در ادامه این مطلب تصمیم گرفتیم گلچینی از متن، جملات و اشعار عاشقانه فصل بهار را در اختیارتان قرار دهیم.

اکنون که زمین شد ز بهاران همه گل/ صحرا همه سبزه کوهساران همه گل/ از فرقت توست در دل ما همه خار وز طلعت تو به چشم یاران همه گل

من تمام خود را برداشتم و در دستان تو نهادم

تو تمام من را به دست گرفتی و به باد دادی وباد تمام من را احاطه کرد و با خود برد.

کجا؟فرقی نمی کند.دردستان تو که نباشد همان بهترکه نباشد!

جهان بدون بهار
کویری بیش نیست!

بهار
همچون صورت زیبای یک نوزاد زیباست
همچون دامن دختربچه های بازیگوش می رقصد
همچون حس دوران بعد از بلوغ پر هیجان است
و همچون جوانی پر از تازگی هاست

Spring is the season of the manifestation of eternal love
Spring is the season of impatience, the dew of love

بهار فصل جلوه عشق ابدی است
بهار فصل بی طاقتی شبنم عشق است

بهار فصل رقص باد میان چمنزار هاست
فصل بیداری زمین و زمان
بهار را دریاب

مطلب مشابه: عکس نوشته بهار | عکس پروفایل بهار | نوشته های عاشقانه سرسبزی بهار و زیبایی بهار

شعر عاشقانه بهار

بهار نم نم احساس عارفان
بهار پادشاه فصل های شاعران
بهار موسیقی دلچسب عاشقان
بهار سوژه ی عکس های عاشقانه است

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک

شاخه های شسته، باران خورده پاک

آسمان آبی و ابر سفید

برگهای سبز بید

عطر نرگس، رقص باد

نغمه شوق پرستوهای شاد

خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک رسیده اینک بهار

خوش بحال روزگار …

بهار فصل زیستن در میان تازگی هاست
فصل سر خوشی طبیعت
فصل نغمه خوش پرنده های عشق
بهار فصل تازه شدن هاست …

با هم به تماشای رقص گیسوان رها در بادِ بید مجنون نشستیم،
دل های مان بی قرار بود،
بهار بود،
کنار تو همیشه بهار بود محبوب من

با شکفتن اولین شکوفه در بهار بود که عشق به خانه من آمد
اینک در بهاری دیگر سرشار از حس زیستنم کنار تو همسر دوست داشتنی من

مطلب مشابه: شعر بهار + مجوعه اشعار عاشقانه و انرژی بخش با موضوع فصل بهار

می چسبد در این بهار

کنار این شکوفه ها

کنار باران های بی قرار و ناگهانی

یک فنجان چای بهار نارنج

بهار که رفتن اسفند و آمدن فروردین نیست !
بهار یعنی
جای بوسه‌ های مردی که تو باشی
روی گونه‌ های زنی که من باشم
شکوفه بدهد !

بی شک زمانی که یک زن عاشق می شود
بهار در چشمانش لانه می کند
شکوفه ها در گونه هایش گل می کنند
و عطر عشق را روی پوست او می توانی استشمام کنی

جملات کوتاه عاشقانه درباره بهار

چیزی از این بهار در آغوشِ من کم است
تو نیستی و یکسره اُردی جهنم است…
فاطمه شمس

بـــهار را ببین
چگونه از خود می تــکانَد برگ های فرسوده را
تو هم جوانه ای بزن
ســبز شـــو
بـهـار
ادامه لبخندهای تو خواهد بود…

دارد بهار می شود و من هنوز این قلب وا مانده ام را که زیر خاکستر عشقت مدفون شده است، نتکانده ام…

بـــهار را ببین
چگونه از خود می تــکانَد برگ های فرسوده را
تو هم جوانه ای بزن
ســبز شـــو
بـهـار
ادامه ی لبخندهای تو خواهد بود…
“مینا آقازاده”
متن فصل بهار

امید داشته باش زیرا
هیچ زمستانی تا ابد ادامه نخواهد داشت …
هیچ بهاری آمدنش را فراموش نخواهد کرد.

بهار جادوگری است که از راه می رسد و با عصای جادویی اش مردم را از خانه هایشان به دل طبیعت می کشاند.

شکوفه در شکوفه پیچیده ست، و این آغاز فصل بهار است

بهار جشن طبیعت است

بهار فصل رقص باد میان چمنزار هاست
فصل بیداری زمین و زمان
بهار را دریاب

بهار در راه است
لبریز از عطر بهار نارنج
سرشار از شکوه علفزار با کوله باری از شکوفه های عشق
سبزه های امید و ابرهایی که آبستن باران اند..
شاید خدا خواست و این بهار درخت آرزوهایمان جوانه بزند

متن زیبا و احساسی فصل بهار

فروردین را کوچه به کوچه
می‌ گردم به دنبالت
تا تو را از این بهار عاشقانه
عیدی بگیرم

هر گوشه سررسید من یعنی تو ایام خوش سعید من یعنی تو ای در تو خلاصه عشق، هستی، فردا لبخند بهار و عید من یعنی تو

در زمستانی که بی‌هنگام آمده بود و ابرهایی که ناغافل، تو بهار را به پنجره‌ام هدیه کردی و ماه مهربان را به دست‌هایم. حالا کجا مانده‌ای دوباره بیایی کنار پنجره‌ام  بگویی: سلام، بهار آورده‌ام، نمی‌خواهی؟!

قرارمان همین بهار زیر شکوفه های شعر …!
آنجا که واژه ها
برای تو گل می کنند
آنجا که حرف های زمین افتاده ام
دوباره سبز می شوند
وَ دست های عاشقمان
گره در کارِ سبزه ها می اندازند
قرارمان زیرِ چشم های تو !
آنجا که شعر
نم نم شروع می شود …!

امید داشته باش زیرا هیچ زمستانی تا ابد ادامه نخواهد داشت … هیچ بهاری آمدنش را فراموش نخواهد کرد.

روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند
روز و شب دارد
روشنی دارد، تاریکی دارد
پایین دارد، بالا دارد
کم دارد، بیش دارد
دیگر چیزی از زمستان
باقی نمانده
تمام می شود
بهار می آید…

دوباره فصل بهار است و انگار زمین در حال شعر گفتن است