شعر درباره تهران + مجموعه اشعار زیبای در مورد پایتخت ایران تهران
مجموعه اشعار نو و سنتی زیبا در مورد شهر تهران پایتخت ایران را در این قسمت تاپ ناز آماده کرده ایم. امیدواریم این مجموعه شعر زیبا در مورد شهر تهران مورد پسند شما قرار گیرد.
شعر تهران
تو اَهلِ جَنگ و دردسر بودی
با اینکه می دیدی پُر از دردم
وقتی که رفتی کُل تهرانو
پای پیاده زیر و روو کردم
تجریش و دربند و فرحزاد و
قدم زدم امّا به تنهایی
توو شهر دنبال تو میگردم
مثلِ یه قطره توی دریایی
تو بی تفاوت رد شدی وقتی
دنیاتو با عشق آشنا کردم
مَردُم همه دیدن چجوری توو
دریاچهٔ چیتگر شنا کردم
با خاطراتِ تلخ و شیرینت
پرسه زدم، اطرافِ سعد آباد
توو بامِ تهران گریه میکردم
با رقص های بی نظیرِ باد
اطرافِ مترو، سمتِ آزادی
دنبالِ رَدِ پات می گردم
از پشتِ بومِ برجِ میلادم
اِسمتو توو تهران صدا کردم
مجیدیه، جمشیدیه، ساعی
پارکا همه بدونِ تو سَردَن
دیشب یکی فریاد می زد که
خفاشا تهرانو قُرُق کردن
مجتبی جوادنیا
—-
بی چشم تو دیوانه ی باران هستم
آواره ی تنهای خیابان هستم
این شهر بدون تو مرا گم کرده
بی چترترین عابر تهران هستم
محمد ستایشی
—-
شعر هوای آلوده تهران
هوای شهر آلوده است
نه اینکه زرات معلق بسیارند در فضا
نه اینکه زندگی صنعتی آسیب میزند به هوا
مردمان شهر من
بسیار غریبهاند با خدا
مردمان شهر من
بسیار میمانند پشت چراغ راهنما
این است انگ پایتخت نشینی
بوق، ترافیک، آلودگی چرا؟!
از بس تجمع بسیار است
دوست داری کز کنی در گوشهای از خانه
میدانی چرا؟!
چون بروبر در مترو به هم زول میزنیم
حق یکدگر را زیر پا له میکنیم
صبحها هم لااقل
باید دو ساعت بشینی در سرویس دانشگاه
چه پایتختی! چه تاجی؟ چه تختی؟!
اینجا آزادی یک میدان است
استقلال تیم محبوبمان است
جمهوری یک خیابان و
ایمان برای نان است
اینجا تهران است
مسکن که واقعا گران است
اینجا … فقط انسان ارزان است
سپهر رضایی (زمهریر)
—-
مطلب پیشنهادی: اشعار زیبا برای شیراز + چند شعر زیبا در وصف شهر زیبای شیراز
در این دو روز در تهران
به اندازه یک عمر سیگار که
عمویم میکشید
من دود بلعیدم
طفلک دوستان
شهروندان تهرانی
ریههاشان
از اکسیژن خالیست
بارانشان هواپیمایست
چند دم و بازدم در هوای
صاف درو از دود
بهتر از یک عمر بیماریست
طفلک شهروند تهرانی
سر راهش ترافیکهای طولانی است
نگاهش دود و بوق و آهن
سرش پر ز پارازیتهای
پنهانی است
هوا پر از پریشانی
تمام پنجرهها خسته و بسته
طبیب قلب دردمندش هوای صاف آبادیست
من میدانم این تهران آن طهران پیشین نیست
در آن طهران هوا خوش بود
در این تهران هوا ناخوش
از دوردستها دماوند نمایان بود
ولی اینک کجا پیداست؟
غیر از خانه دود و
صدای صد مدل بوغ و
هزار و چند گرفتاری و بیماری
اگر چه مرکز علم و فرهنگ است، یا پایه تخت است
ولی جایش بسی تنگ است
گویی شهر گرفتاریست
من از آلودگیهای پنهانش
میدانم نمیگویم
که شاید نمیدانم که میگویم میدانم
ولی بسیار مشتاقم هوایت صاف آبی باد
دلت مملو زشادی باد تو شهروند تهرانی
احمد البرز
—-
اشعار زیبا در مورد شهر تهران
اینجا تهران است
ساعت هر چه دلت بخواهد،
شب عناوین خبرها را
در هیاهوی ماشین و سیاست گم میکنیم
و برای رفتن به مشروح اخبار
منتظر دریافت کارت هوشمند سهمیه سوخت خود
از پست میمانیم
اما اخبار تهران حاکی از این است که:
دیروز کودکان جنوب شهر
خواب را میهمان سفرههای رنگین سهام عدالت شدند
مادر شهر نهار ظهر را در ماکروفر شعار پخت
و پدر
حقوق این برج را از پلکان بالا برد
و هماهنگ سقوط کرد
امروز تهران
میزبان استراتژیک کوبا، ونزوئلا و جنوب لبنان است
و احتمالا هیئتی از تزارهای دموکرات نما
ترکمان چای و قلیان را
در چایخانه سنتی گلستان
پذیرایی میشوند
امروز در ورزشگاه ملت
شاهد مسابقهای زیبا و جذاب
از هفته دایما کشمکش
بین باشگاههای تربیت قبلی، تربیت فعلی و تربیت بعدی خواهیم بود
عواید این گرگم به هوا
از جیب مردم به حساب احزاب بی سرپرست
واریز خواهد شد
هوای دل تهران امروز همچون دیروز وفردا گرفته است
و نیاز شدید به کپسول اکسیژن طرح زوج وفرد دارد…
—-
مجموعه شعر تهران
نمی ترسم از جنگ یا زلزله ای
که تهران را در یک شب سیاه می بلعد!
نمی ترسم از احتمال برخورد شهاب سنگ
با زمینی که از یک لحظه به بعد روی مدار مقرر نمی چرخد
نمی ترسم از تمام شدن توی خواب یا آخرین لبخندم روی دیوار.
می ترسم این شعر آخری باشد که می نویسم!
گوشی را بردار …
شعر از “مریم نوابی نژاد”
—-
با شعر سایه چند چو خمیازه های صبح
ما را خمار خمر شب دوش می کنی
تهران بی صبا ثمرش چیست شهریار
نیما نرفته گر سفر یوش می کنی
—-
تهران تو را به اندازه کف پاهایت می شناسد !
من مثل کف دستهایم !
باید میدانستیم،
کوچه ها اتاق های خصوصی مناسبی نیستند
این را پنجره ای که محکم خودش را بست گوشزد کرد .
و غروب مرد گرفته ای بود،
که ساعتی پیش،
در انتهای خیابان زیر ماشین رفت
—-
شعر کوتاه و بلند تهران
میترسم اینکه گمت کنم
میترسم عشقم بی اثر بشه
دریاچه چیتگر بدون تو
میتونه با اشکم خزر بشه
—-
خیابان یادگار توست، تهران یادگار توست
درختان کنار این خیابانها بهار توست
تو باران آمدی گل بود کز هر گوشه میبارید
هنوز این شاخههای سبز هر سو زیر بار توست
هنوز این شهر، مدهوش تو و ذکر و نماز تو
اذان، مسجد به مسجد، بازگوی اعتبار توست
تو از نسل محمد، پیر ما، خورشید ما بودی
جهان تا رویت خورشید فردا در مدار توست
تویی آن چشمهسارانی که لبنان و فلسطین هم
اگر یک قطره خون دارد به جرات وامدار توست
اگر جانی است در رگهای رویایی به نام قدس
به یمن گامهای پیروان روزهدار توست
هنوز از بهمن این شهر، ظلمت بیمها دارد
سپیدا بخت تهرانی که بعد از تو دیار توست
تو چشم مردم این سرزمین هستی، زمین دیری است
نگاهی منتظر، هر سو به شوق امیدوار توست
—-
اواز سر میکنم.
اوازی به نرمی جداییی و جز خردن خاطره ها.
سرطان بگیر
ای سنگ جان پریده روح من
گذشت و در گذشت و در امیخت با طناب دار
خسته از منظره شهر
خسته از منظره ی تلخ تهران
خسته از استفراغ های الوده در گلو
به بی صدا گریه کردن یک مرد مصلوب
شعر نو : پوریا سبحانلو
—-
نمی ترسم از جنگ
یا زلزله ای که تهران را
در یک شب سیاه می بلعد!
نمی ترسم از احتمال برخورد شهاب سنگ
با زمینی که از یک لحظه به بعد
روی مدار مقرر نمی چرخد
نمی ترسم از تمام شدن توی خواب
یا آخرین لبخندم روی دیوار.
می ترسم این شعر آخری باشد که می نویسم!
گوشی را بردار …
—-
میترسم از این شهر لعنتی
از بام تهران از شمال شهر
از کافه های دنج با کلاس
از قهوه های تلخ مثل زهر
مطلب پیشنهادی: شعر هوای ابری + شعرهای کوتاه و بلند ویژه هوای عاشقانه ابری