مجله تاپ‌ناز‌

فرزندان در چه سنی بهتر با طلاق کنار می آیند؟

فرزندان در چه سنی بهتر با طلاق کنار می آیند؟

اصئلا بچه ها در سنین کم راضی به طلاق پدر و مادر نیستند و پس از طلاق دچار ضربه روحی می شوند. برای بچه ها جدایی پدر و مادر هر چند اگر به مصلحت طرفین هم باشد بسیار سخت است و قابل قبول نیست.

پذیرفتن طلاق والدین از سوی بچه ها در سنین کم

به گزارش سایت تاپ ناز و به نقل از سپیده دانایی؛ تازگی‌ها مراجعی داشتم که نگران بود، بیش‌ازحد برای طلاق صبر کرده‌است. دو فرزندش ۱۰و۱۳۳ساله بودند و او حدود یک دهه است که دیگر از بودن در این زندگی راضی نیست. یکی از دوستانش از تجربه خودش به او گفته‌بود که پدرومادری داشته که تا ۲۰سالگی او برای طلاق صبر کرده‌اند و او به دلیل این صبر بیش‌ازحد از آن‌ها متنفر بوده‌است.

همه ما می‌خواهیم تا جایی که ممکن است از بچه‌هایمان در برابر صدمات طلاق حفاظت کنیم و خیلی راحت است که با خودمان فکر کنیم، سن ایده‌آلی وجود دارد که در آن بچه‌ها بهتر می‌توانند ماجرا را تحمل کنند؛ اما واقعیت این است که درحالی‌که کارهای ما روی سلامتی بچه‌ها تأثیر می‌گذارند، زمان طلاق عموماً عامل مهمی نیست.

اینکه بچه‌های ما چطور با طلاق مواجه می‌شوند، بستگی به کسی که هستند دارد و عوامل خاص دیگری که تا حد زیادی در کنترل ما هستند. این کارهایی است که می‌توانید بکنید تا بچه‌هایتان با طلاق کنار بیایند و رشد کنند:

  • اختلاف با همسر سابق‌تان را به حداقل برسانید و تلاش کنید که در تربیت بچه ها همکاری داشته‌باشید.
  • پایداری برقرار کنید و روالی اتکاکردنی داشته باشید.
  • روی بهبودی و بازگشت خودتان از غصه و خشم کار کنید.
  • به بچه‌ها اطمینان دهید که هر دوی شما همچنان آن‌ها را دوست دارید و همچنان یک خانواده خواهید بود.

دوستان و اعضای خانواده با نیت خیر نظرشان را درباره اینکه کی باید جدا شوید و کی نباید، به شما خواهند گفت؛ اما تحقیقات هیچ سنی را در بچه‌ها به عنوان سن بهتر برای طلاق والدین نشان نمی‌دهند. شواهد نمونه‌ای هم با هم تفاوت دارند.

از خیلی‌ها شنیده‌ام که می‌گویند اوایل نوجوانی، صرف‌نظر از ساختار خانواده، دوران سختی برای بچه‌هاست. در چنین وضعیتی با وجود سؤالات هویتی که بسیاری از بچه‌ها را گرفتار خود می‌کند، اضافه‌کردن طلاق به اوضاع ممکن است برای بچه‌ها بیش‌ازحد به نظر بیاید؛ اما با بزرگسالانی هم صحبت کرده‌ام که گفته‌اند در چنین موقعی چنان گرفتار زندگی اجتماعی‌شان بوده‌اند که طلاق والدینشان در پس‌زمینه محو شده‌است.

چندسال پیش با خانمی صحبت می‌کردم که به تازگی طلاق گرفته بود و جوان‌ترین فرزندش همان روزها داشت وارد دانشگاه می‌شد. او گفت نیمی از والدین در کلاس فرزندش در حال طلاق‌گرفتن بوده‌اند؛ چون همه‌شان تصمیم گرفته بوده‌اند که بهتر است تا زمان ورود بچه‌ها به دانشگاه برای طلاق صبر کنند؛ اما دوست این خانم برای من نوشت که چنین چیزی حقیقت ندارد. در نمونه دیگری با خانمی صحبت کردم که می‌گفت پدرومادرش وقتی او به دانشگاه رفته، جدا شده‌اند و او احساس کرده که این کار تمام آنچه آن‌ها درباره عشق، خانواده و حتی دین یاد او داده بودند را از اساس خراب کرده‌است. ده‌سال بعد، پدرش دوباره ازدواج کرد. او می‌گوید این ازدواج جدید او را ویران کرده. او که در آن زمان سی‌ساله بوده، تمام آخرهفتهٔ عروسی دوم پدرش را گریه می‌کرده‌است. او مدام از خودش می‌پرسیده که پدرش چطور توانسته طلاق بگیرد و اینکه با وجود این طلاق چه نتیجه‌ای درباره دوران کودکی‌اش بگیرد و درباره همه چیزهایی که او تربیت شده تا به آن‌ها باور داشته باشد.

در نمونه خاص خودم، پسر من چهار سالش بود که پدرش از خانه رفت. واقعیت حضورِ ما دو نفر در دو خانه متفاوت به سادگی در زندگی او جا افتاد. به او گفتم که پدرش قرار است در خیابان بعدی کنار ایستگاه آتش‌نشانی زندگی کند. هر وقت می‌خواست می‌توانست کامیون‌های آتش‌نشانی را ببیند. به نظر می‌آمد این طلاق چندان هم سانحه بزرگی برای او نبوده‌است. شاید به این علت که او این‌قدر جوان بود.

حالا پسرم می‌گوید که اصلاً وقتی را که ما همه در یک خانه زندگی می‌کردیم، یادش نمی‌آید؛ گرچه گاهی می‌گوید که ترجیح می‌داد ما الان این کار را می‌کردیم. شنیدن این حرف همیشه من را ناراحت می‌کند. طلاق برای والدین سخت است. هیچ زمان خوبی وجود ندارد، برای اینکه بچه‌تان در یک خانه دیگر بخوابد یا اینکه روزها با بچه‌هایتان در خانه باشید، درحالی‌که شما تنها بزرگتر خانه هستید.

اما بچه‌ها خیلی مقاوم و انعطاف‌پذیر هستند. بهترین کاری که می‌توانید بکنید این است که روی برقراری یک رابطه مناسب با همسر سابق‌تان تمرکز کنید، هر طور می‌توانید از اینکه کار به یک روال قانونی خصمانه منجر شود دور بمانید و به بچه‌هایتان کمک کنید با مسائل بی‌شمار دوران کودکی‌شان روبرو شوند؛ همان طور که اگر هنوز زن‌وشوهر بودید این کار را می‌کردید.

مطالب مشابه را ببینید!