انشا مادر | انشا درباره مادر فداکاری مادر خوبی های مادر انشای ساده و ادبی
در این بخش مجموعه از انشا با موضوع مادر را تهیه کرده ایم که امیدواریم از خواندن آنها لذت ببرید.
انشا مادر | انشا با موضوع مادر | انشا در مورد مادر
انشا در مورد مادر مربوط به پایه پنجم تا هفتم تحصیلی است و البته در بقیه مقاطع تحصیلی هم انشا درباره مادر را می توانید بنویسید. انشا با موضوع مادر را می توانید به سبک های مختلف بنویسید. انشا در مورد مادر به زبان ساده، انشا در مورد مادر و انشا از زبان مادر نمونه هایی از این انشاها هستند.
انشا در مورد مادر باید با یک مقدم کوتاه شروع شود، سپس در بدنه یا تنه اصلی در مورد خصوصیات مادر بنویسید و با یک نتیجه گیری کوتاه انشای خود را به پایان برسانید. در این مطلب انشاهایی با موضوع مادر را برای شما آماده کرده ایم.
انشا درباره مادر مربوط به پایه هفتم تحصیلی است و البته در بقیه کلاسها به عنوان موضوع انشای آزاد به دانشآموزان ارائه میشود. انشا با موضوع مادر را به سبکهای مختلفی میتوانید بنویسید. انشا عادی درمورد مادر، انشا در مورد مادر به زبان ساده و انشا ادبی در مورد مادر نمونهای از این انشاها هستند که برای شما آماده کردهایم.
فهرست موضوعات این مطلب
انشا ادبی در مورد مادر
مادر با همه دنیا متفاوت است و من میخواهم برای مادر انشا بنویسم. مادر دوست داشتنی که از زلالی چشمانش دریایی از مهر و محبت موج میزند. قلب باصفایش آکنده از شمیم معرفت است و یگانه روشنایی زندگی است.
مادر چونان باغی است با شکوفه لبخند زیبا میشود؛ او آن پناهگاهیست که مرا از هجوم سیاهی و تاریکی در امان میدارد؛ اما من همیشه با نگاهی کودکانه همه چیز را به بازی میگیرم؛ و او چه صبور و بردباری در برابر کردار من و چه مهربان و با صفا نوازشم میکند.
زندگی با مادر معنا میشود، دوست دارم آن زمان را که در پناه دستهای مهربان مادر آرامش میگیرم؛ مادر خوبم را عاشقانه، صادقانه، بینهایت، تا قیامت دوست دارم.
از موسیقی مهر و محبتش، دنیایی بیدغدغه برای فرزندانش میسازد، راستی مهر و مروتش، هفت آسمان به سجدهاش برآمدهاند و خورشید و ماه از پی هم میروند تا دستبوس وجود پرمهرش شوند. غنچه شکوفا میشود تا لحظهای عطرش را به خود بگیرد؛ ستاره میدرخشد تا دمی افق چشمانش را به سوی خود بکشد. باران فرو میریزد تا قطرات اشکش را در خود گم کند. آری دنیا برایش آفریده شد تا بیافریند زیباییهایش را. تا اگر قابل بداند خاک زیر پایش شوند، تا لحظهای از لطفش را جبران کنند. اما نمیشود، او آن قدر بزرگ و با عظمت است که اگر هفت آسمان هم جمع شوند، نمیتوانند به بلندای نامی به اسم «مادر» شوند.
مادر یعنی دلسوز و بیقرار، مادر یعنی امید در سختیها، مادر یعنی رایحه خوش گلها، مادر یعنی تمام وجود ما. بوی مادر آرامش بخش دلهاست و بهشت بیصبرانه مشتاق اوست.
نمیدانم چگونه ستایش جانسوزیهای او را کنم، نمیدانم چگونه شبهایی را که در خواب ناز بودم و او بیدار ماند را جبران کنم، نمیدانم چگونه بر دردهای زندگی او دوایی باشم. تا مادرم به بهشت نرود به بهشت نمیروم و پس از گذشت سالهای سال مهرش در دلم جاری میماند.
اشکهای گوشه چشمش را هنگام موفقیتم دوست دارم، نگاه مادرانهاش را هنگام جداییها دوست دارم و تا ابد محتاج دستانش هستم، محتاج دستانی که سرم را نوازش میکرد، محتاج دستانی که موقع تب پارچه خنک بر پیشانیام مینهاد. محتاج آن دستانی هستم که راه بد و راست را به من نشان داد.
و در پایان میخواهم بگویم: ای مادر، ای کسی که هر چه گویم تلافی محبتهایت نمیشود، ای کسی که آوردن نامت پرافتخارتر از قهرمان شدن در جهان است، به خاط تمام خوبیهایی که بیچشمداشت در حقم کردی دوستت دارم.
انشا جدید با موضوع مادر و مهر مادری
مادر یعنی مهربانی، احترام، دوست و راضی. مادران از قدرت فوق العاده و عجیبی برخوردارند و آن ها 9 ماه ما را حمل می کنند و بعد از آن نیز 24 ساعته مراقب ما هستند و نیاز های ما را تامین می کنند، بدون آن که حقوقی را برای خود بخواهند.
به نظرم تنها در حق کسانی که باید فداکاری کرد مادر می باشد. در تمام لحظات سختی که سپری می کنیم مادر است که در کنار ماست و البته نگران حال و احوال ماست. چه شب هایی که مادر سر بر بالین نگذاشت تا نیاز های ما را تامین کند. چه روز هایی که حال خودش خوب نبود اما با همه ی عشقش برای ما غذا پخت و نگذاشت ما بفهمیم که حالش بد است. چه زمان هایی که نا امیدی در خانواده موج میزد و مادر با وجودش گرمای امید را به خانه می تاباند.
شاید به خاطر همین موضوع است که می گویند بهشت زیر پای مادران است. مادران کارمندان بدون حقوقی هستند که نه تنها وقت بلکه همه وجودشان در اختیار تمام خانواده است. کارمندانی که حتی مرخصی نیز ندارند. زمانی که بچه اش مریض می شود تمام هم و غمش آن کودک بیمارش است که خوب شود. اگر یکی از فرزندانش به جای دوری سفر کند بخشی از مادر نیز با آن فرزند می رود و نگران این است که آیا حاش خوب است یا غذا خورده است.
به راستی چگونه می شود محبت ها و فداکاری های مادر را جبران کرد؟ در واقعیت اگر بخواهم بگویم هیچ کاری در برابر مهربانی های قلب او کافی نمی باشد. هر چقدر که بزرگتر می شویم بیشتر نیازمند حضور و آغوش گرم مادر هستیم. ای کاش می شد روز هایی را کنار بگذاریم تا مادران نیز خستگی خود را از تن برهانند و به هیچ چیز و یا هیچ کسی فکر نکنند. مادر ها باید کمی هم به خود بیندیشند و کار هایی را که به آن علاقمند هستند را انجام دهند.
متاسفانه اغلب ما انسان ها تا وقتی چیز هایی را داریم قدرش را نمی دانیم اما اگر خدای نکرده اتفاقی برای مادر بی افتد تازه می فهمیم که چرا قدر دان و سپاسگزار نبودید. پس از همین جا می خواهم از مادر عزیزتر از جانم تشکر کنم. مادر عزیزم بابت تمام مهربانی ها و فداکاری ها یی که در حق من کردی از تو سپاسگزارم. مرا ببخش اگر گه گاهی تو را اذیت می کنم و کارهایی را انجام می دهم که تو از انجام آن ها ناراحت می شوی. مادر عزیزم ممنونم که در همه حال آغوشت برای من باز است و می دانم تمام این ها در برابر عمر و زیبایی و مهربانی ات ناچیز است اما امیدوارم این را از من بپذیری چرا که من توانایی جبران محبت ها و مهر بی حد مادری ات را ندارم.
مادرهر آنچه یک انسان کامل را باید داشته باشد، دارد. تا وقتی مادر هایمان زنده هستند باید قدر آن ها را بدانیم و دست های زحمت کشیده شان را ببوسیم چون ناگهان به زودی دیر می شود و ما می مانیم و احساسات بروز نیافته.
مطلب مشابه: انشا با موضوع هدف زندگی + مجموعه 4 انشا زیبا در مورد اهداف زندگی
انشا احساسی در مورد مادر
مادر عجیبترین آفریده خلقت است. با وجود مادر تمام زشتیها و نگرانیها از وجودم رخت برمیبندد و باران زیبایی و عشق به وجودم نازل میشود. مادر بیابان وجودم را از عطر خوش سیراب کرد و مرا به زندگی امیدوار ساخت و تنهاییهایم را یاور گشت. اکنون از دور، دست او، گل سرسبد هستی را میبوسم و خود را خاک زیر پایش میکنم.
آن هنگام که درخشش چشمانش را در آسمان زندگیام میبینم؛ آن هنگام که جوشش چشمه چشمش را در سراشیبی صورت زیبایش برانداز میکنم؛ زمانی که به یاد میآورم چگونه در جستجوی آغوش پرمهرش حجم خالی فضا را لمس میکردم و با بیتابی نامش را بر زبان میآوردم؛ دلم چون کودکی بازیگوش و بهانهگیر در کنج قفس سینه سر بر دیوار میکوبد. و اشک در چشمانم حلقه میزند.
عزیز بودن مادر را خدا دانست. او که بهشت را زیر پای مادر نهاد؛ و او را بزرگ و گرامی داشت. تمام وجودم از مهر مادر لبریز، تصویر زیبایش در پس پرده دیدهام نابترین تصویر است؛ از خدا میخواهم حتی برای لحظهای ذرهای غم در دلش نیندازد هرچند میدانم دردهایم را در قلب خودش جای میدهد تا از زخمشان آزار نبینم. نام مقدس مادر را بر قلبم نوشتم تا همیشه آرام جانم باشد.
گاه دستهایم روی موج احساس میلرزد و باران اشک در چشمانم به غم مینشیند. چرا که مادر جوانی خود را به پای من ریخت تا جوانم کند،تا روزی کنارش بنشینم و سرم را بر زانویش بگذارم و نوازش دستهایش را روی صورتم احساس کنم؛ تا روزی تکیهگاه و انیس تنهاییاش شوم.
مادر کسیست که خورشید در مقابل مهربانیاش شرمنده میشود و ماه چهره در نقاب میکشد، هنگامی که رنج بیخوابی را که با گریههای شبانه فرزندش تفسیر میشود، تصویر میکنم و زمانی که به یاد میآورم که نوزاد نمیتواند لحظهای حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن بی او بماند، اشک روی چشمانم پرده میاندازد.
مادر این امید زندگانی، هنگامی که با وجودش گل آرزوهای فرزندان شکوفه داد و دیوارهای سنگی سکوت شکست، به آنها زبانی آسمانی یاد داد، او آیینه آفتاب است و مثل آب فرزندان را سیراب و سبز کرد.
مادر آن است که وجود مقدسش سراسر عشق و ایمان و دل دریاییاش به وسعت آسمان است، من با واژگانم که لبریز عشق است همه جا مینویسم که «مادر دوستت دارم» و او را در ایمنترین و زیباترین عضو بدنم جای دادهام و قلبم هر لحظه و با هر تپش نام زیبای مادر را زمزمه میکند.
در نتیجه همه ما دانشآموزان عشق را بخاطر مادر آموختیم. دوست داشتن را برای او نوشتیم و اوست که همیشه در زندگیمان ترانه امید سرداد. مادر را آنچنان دوست میداریم که گویا خدای روی زمینمان است.
مطلب مشابه: انشا در مورد پدر + موضوع انشا در مورد پدر و زحماتش برای دانش آموزان
انشای عادی و ساده درباره مادر
همیشه این جمله را شنیدهایم که بهشت زیر پای مادران است. این جمله نشان دهنده بزرگی و عظمت، و همچنین جایگاه ویژه او نزد خداوند است. مادر مسئول پرورش و تعلیم و تربیت فرزندان بوده و اگر ما انسانهای خوبی باشیم در واقع نتیجه تربیت صحیح مادر است.
خداوند متعال و ائمه اطهار در احادیث بارها، ما را به نیکی به پدر و مادر سفارش کردهاند و این موضوع مسئولیت سنگینی بر عهده ما میگذارد تا همیشه تلاش کنیم با کارهای خوب، ذرهای از محبت آنها را جبران کنیم.
اما متاسفانه اگر ما تمام عمرمان را صرف خدمت و محبت به مادرمان کنیم باز هم نمیتوانیم حتی گوشه کوچکی از زحمات مادر را جبران کنیم.
مادر اولین تجربه عشق، اولین آغوش و اولین نوازش است. کسی که بی منت و بی دریغ نهایت مهرش را تقدیم فرزند میکند حتی اگر آنها بی محبت باشند، و هر دفعه که فرزندان اشتباهی مرتکب میشوند آنها را میبخشد و دوباره در آغوش میگیرد. لحظههایش را با دعا برای فرزندانش میگذراند و مدام برایشان نگران است.
شادی او زمانی تکمیل میشود که فرزندانش شاد و خوشحال باشند. حضورش در خانه گرما بخش است و نبودنش فضای خانه را به مکان بی روح و سوت و کوری تبدیل میکند که نمیتوان آن را تحمل کرد و آغوش پر مهرش تمام دلهرهها و نگرانیهای روز را از بین میبرد.
زمانهایی است که از او دور میشویم و معنی دلتنگی را میفهمیم و با تمام وجود آرزو میکنیم کاش کنارمان بود. شاید بعضی از ما تا زمانی که مادرمان کنار ما است قدرش را ندانیم اما همین که او را از دست دادیم تازه متوجه میشویم که بخش بزرگی از زندگی مان از دست رفته و دیگر قابل برگشت نیست، و تمام اتفاقات ساده زندگی که هنگام بودنش اتفاق میافتد برایمان شکل رویا و آرزو را پیدا میکند.
مادر و عشق او با هیچ چیز و هیچ کس دیگر قابل مقایسه نیست، آرامشی که یک لبخند ساده او به ما میدهد را در هیچ جای دیگری نمیتوان پیدا کرد. زمانی که در زندگی دچار مشکلات میشویم و یا در کارهایمان شکست میخوریم اوست که ما را حمایت میکند و به ما انگیزه دوباره میدهد تا تلاش کنیم و موفقیتهایی در زندگی به دست بیاوریم.
مادر مقدسترین موجود روی زمین به شمار رفته و مادر زیباترین و گرانبهاترین هدیه الهی است که برای هرکس به ارمغان آورده است. و هر لحظه اطاعت وعبادت این موجود پاک و مقدس هر انسان روشنفکر لازم است و هرکس اگر خواهان کسب رضای خداوند متعال باشد با ید به بهترین صورت اطاعت و احترام مادر را داشته باشد.
و در آخر، واژهها بسیار کوچکتر از آن هستند که او را آن طور که شایسته است، توصیف کنند. امید است همه ما فرزندان خوبی برای مادرانمان باشیم.
انشا خاص ادبی با موضوع مادر و مهر مادری
بنام خالق مادر با همه زیباییهایش
مادرم! ای ستارهی وجودم و ای خالق عشق! توی را با همهی وجود میستایم ایشگفتی آفرینش! در وصف تو این بس که پیامبر فرمود:بهشت زیر پای مادران است. مادر من!
ولی زیر پای تو که بهشت نبود! زیر پای تو تمام آرزوهایت بود که به خاطر من از آنها گذشتی! تو یک فرشتهی پاکی که خدا به آفریدن تو میبالد و بهراستیکه بالیدن دارد.
این اعجوبهی خلقت! باوجود تو تمام زشتیها و نگرانیها از وجودم رخت برمیبندد و باران زیبایی و عشق به وجودم نازل میشود. مادر؛ تویی که بیابان وجودم را از عطر خوشت سیراب کردی! و مرا به زندگی امیدوار ساختی و تنهاییهایم را یاور گشتی! اکنون از دور، دستتو، گل سرسبد هستی را میبوسم و خود را خاک زیر پایت میکنم.
مطلب مشابه: انشا با موضوع خانواده | چند موضوع انشا در مورد خانه و خانواده برای دبستان و دبیرستان
موضوع انشا مادر انشا از زبان مادر شهید
مناسب پایه تحصیلی : پنجم ششم هفتم هشت نهم
مقدمه: من یک مادر هستم .
من یک مادر هستم و مثل همه مادران عاشق فرزندم بودم
زمانی که فرزندم کوچک بود چشم از او برنمیداشتم تا مبادا در هنگام بازی ها و شیطنت های کودکانه آسیبی به او نرسد
وقتی مریض میشد تا زمانی که دوباره خوب نمیشد چشم از او برنمیداشتم
وقتی لحظه ای دستش از دستم جدا میشد انگار جان من که از تنم جدا شده است .
حاضر بودم همه زندگی ام را بدهم و لحظه ای آرامش نداشته باشم اما کودکم همیشه شاد و سرزنده باشد .
همیشه دل نگران آینده اش بودم ، درس هایش ، اخلاق و رفتار و ایمانش
همه چیز گذشت و کودک شیطان و بازگوشم من حالا دیگر برای خودش مردی شده بود.
پسری مودب ، با حیا ، مومن ، درسخوان که هر وقت به قد و بالایش نگاه میکردم قند در دلم آب میشد .
اما اتفاقی افتاد که هیچ کدام از ما انتظارش را نداشتیم
جنگ شروع شد .
پسران و مردان شجاع و با غیرت ایران یکی پس از دیگری از خانواده های خود جدا شدند
تا برای دفاع از وجب به وجب خاک وطنشان تا پای جان بایستند
روزی که پسرم را برای رفتن به جبهه بدرقه میکردم گویی جانم را میدیدم که قدم قدم از من دور و دور تر میشود
اما با خود گفتم خون پسر من ، از خون پسران امام حسین (ع) که رنگین تر نیست
با خودم گفتم اگر پسرم را با اصرار در کنار خود نگاه دارم فردا قیامت در مقابل امام و شهدا و ائمه شرمنده خواهم شد.
حالا سال ها از رفتن پسرم میگذرد و من هرگز پس از آن روز جگر گوشه ام را ندیدم
شاید فکر کنید چطور با دلتنگی از میوه دلم سر میکنم .
سخت است اما تنها دلخوشی ام این است که من بهترین هدیه ای را که داشتم در راه اسلام و ایران دادم
و امیدوارم فردای قیامت کودک نازدانه ام را دوباره در آغوش بکشم .
مطلب مشابه: انشا نماز + چند انشا زیبای مذهبی و ادبی با موضوع نماز با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری
موضوع انشا مادر انشا در مورد مادر با مقدمه و نتیجه گیری
مناسب پایه تحصیلی : ششم هفتم هشتم نهم دهم
مقدمه: بهشت تنها زیرپای مادران نیست. بهشت در دستان مادران است، که با دست های مهربانشان دست روی سرمان می کشند و در میان دست هایشان قد می کشیم و بزرگ می شویم. بهشت در دل های مادران است. در دل هایی که تنها دل نیست بلکه دریایی پر عظمت است که هرچقدر در میانشان شنا کنی و هر چقدر پارو بزنی به مقصد نمی رسی تنها در میان خوشی و لذت غرق می شوی.
مادر یعنی یک بغل تنهایی، نگرانی، دلشوره، صبر و از خودگذشتگی. مادر یعنی یک خروار محبت. مادر یعنی یک جهان عشق. عشق.مادر را نه می توان مانند کرد و نه می توان مثال زد. مادر یعنی هرچه بگوییم کم گفته ایم. مادر یعنی کسی که نه ماه تو را در وجودش با تمام وجود در آغوش گرفته، راه می رود به تو فکر می کند، می خندد به تو فکر می کند، غذا می خورد به تو فکر می کند و هر لحظه نام تو را صدا می زند. مادر یعنی قبل از هر کاری و هر فکری و هر تصمیمی فقط به تو فکر می کند، صلاحیت تو را بیشتر می خواهد و عاقبت به خیریت را بیشتر از همه دعا می کند.
مادر یعنی همیشه پشتت گرم است به کوهی محکم یعنی همیشه دلت روشن است به خورشیدی تابان. یعنی دستانت گره خورده به دستانی گرم که هر کاری کنی و هر تصمیمی بگیی ترکت نخواهد کرد و پابه پای تو گام بر می دارد دقیقا مانند همان کودکی که راه فتن را به تو آموخت و پابه پای تو خندیده و گریه کرد و شاد بود.
نتیجه گیری: تا مادر هست در کنارش بنشین. یک استکان چایی با او بنوش و کمی با او حرف بزن دقیقا همین الان که زمان داری و مادرت در کنارت است بهانه های بی جا را کنار بگذار و کمی از با او بودن لذت ببر و زمانی که از دستش دادی و دیگر در کنارت نبود دقیقا همین لحظات ساده نیز برایت آرزو می شود و تنها چیزی که برایت باقی می ماند حسرت است و حسرت.
مطلب مشابه: داستان کوتاه عشق مادری + 4 داستان زیبا در مورد مهر و محبت مادر
انشا لزوم احترام به مادر – بهشت زیر پای مادران است
برای پایه تحصیلی هشتم نهم دهم
مقدمه:
مادر کلمه مقدسی است که هر کس برای آن تعریف دارد اما این نوشته به بررسی معنای رفیع کلمه مادر و رنج و زحمتی مادری میپردازد و این که بیهوده نیست که میگویند بهشت زیر پای مادر است و احترام به مادر و جایگاه مادری همیشه واجب .انشاء احترام به والدین، انشای احترام به والدین
مادر کلمه است که هر انسان آگاه به آن آشنایی کامل دارد.هر انسان از آوان طفولیت الی آخرین ساعت حیات خویش در فکر واندیشه این گوهر زیبا وگرانبها می باشد زمانیکه انسان پا به عرصه حیات و زندگی میگذارد همین مادر است که طفل خویش را با یک عالم مشکلات زنده گی تربیه وپرورش داده تا باشد مصدر خدمت برای خود وجامعه خویش گردد. شب زنده داری های مادر در آوان طفولیت بخاطر صحت وسلامتی طفلش وباخبری از آن هزاران تکالیف جدی دیگر که هر لحظه حیات طفل را به مخاطره می اندازد یکی از اعمالی به حساب میرود که هر انسان داردای ضمیر روشن ولو هر قدر مصدر خدمت برای مادر خویش گردد بازهم ناچیز خواهد بود.
انشا درباره احترام به والدین ، انشا درمورد احترام به والدین
و آرزوی همیشه گی مادر باخبری از طفلش است . مادر مقدس ترین موجود روی زمین به شمار رفته و مادر زیبا ترین وگرانبها ترین هدیه الهی است که برای هرکس به ارمغان آورده است. وهر لحظه اطاعت وعبادت این موجود پاک ومقدس هر انسان روشنفکر لازم می باشد و هرکس اگر خواهان کسب رضای خداوند متعال(ج) باشد با ید به بهترین صورت اطاعت واحترام مادر را داشته باشد. تلخ ترین لحظه عمر، لحظه مرگ مادر است و آغوش مادر گرم ترین جای برای زیستن است.مادر نه بلکه پسر خودرا نه ماه در شکم خود حمل میکند بلکه بیخوابی های مادر که برطفلش میکشد اصلاً جبران نمیشود. پیامبر اکرم (ص) می فرماید که اگر من مادر خودرا به آغوش خود گرفته هفتاد دور خانه خدارا طواف کنم باز هم ناچیز خواهد یک شب بیخوابی مادر جبران نمیشود، یعنی زحمات که مادر بر اولاد خویش میکشد جبران ناپذیر است. ومادر تمام زنده گی اش را فدای اولاد خویش میکند تا یک اولاد های خوب وبا تربیه تحویل به جامعه بدهد، زیرا که چه خوش گفته اند که:
بهشت زیر پای مادران است
نتیجه گیری:
پس بر ما لازم است تا همیشه به این گوهر زیبا ومقدس احترام داشته و عملی را انجام ندهیم که باعث رنجش ایشان گردد. پس ما چرا به پدر ومادر خود احترام نکنیم؟ ما چرا تابع امر مادر یا از سخن های مادر بی اطاعتی کنیم؟ پس جوانان وخواننده گان محترم امیدوام همیشه مصدر خدمت برای مادر وجامعه خود باشید وامیدوارم که نظر تان را در این مورد بیا نمایید پس جوانان عزیز تا بع امر مادر تان باشید تا بهشت نصیب تان شود. ویک چیز دیگر را که یاد آور شوم جوانان وعزیزان که به پدر ومادر خود احترام نمی کند ویا تابع امر مادر خود نمی باشد و یا از امر مادر بی اطاعتی میکند دلیلش چیست؟ امید وارم که دلیلش را بگوید که چرا بی اطاعتی میکند.
مطلب مشابه: انشا در مورد پدر + موضوع انشا در مورد پدر و زحماتش برای دانش آموزان
انشا کوتاه به زبان ساده و کودکانه برای مادر
مقدمه: من مادرم را دوست دارم و این انشا را به او تقدیم میکنم
من مادرم را خیلی دوست دارم
چون او خیلی برای من زحمت میکشد
او برای من غذا درست میکند ، لباس هایم را میشورد و اتاقم را مرتب میکند .
او همیشه نگران درس و تحصیل من است ، در درس ها به من کمک میکند تا در آینده موفق باشم
وقتی تنها میشوم گاهی او با من بازی میکند تا خوشحال باشم و بخندم
بعضی شب ها برایم لالایی میخواند ، یا از روی کتاب های داستان برایم داستان میگوید تا بخوابم
هر وقت تنها هستم یا میترسم به بغل مادرم میروم چون او خیلی مهربان است و همیشه من را نوازش میکند
من میدانم هیچ کس در دنیا من را به اندازه مادرم دوست ندارد .
مادر ها همه چیزهای خوب را برای بچه هایشان میخواهند و همیشه نگران بچه هایشان هستند.
به همین خاطر است که میگویند بهشت زیر پای مادران است
نتیجه گیری: من همیشه سعی میکنم به مادرم احترام بگذارم و با درس خواندن و سعی و تلاش کاری کنم که در آینده موفق شوم تا پدر و مادرم از من راضی باشند و به من افتخار کنند.
موضوع انشا مادر یعنی …
مناسب پایه تحصیلی نوجوانان
مقدمه: ای مادر ، ای فرشته مهربانی ها میخواهم از تو و با تو سخن بگویم.انشای ساده درمورد مادر، انشای ساده برای مادر
مادر یعنی دلسوز و بی قرار، مادر یعنی امید در سختی ها، مادر یعنی رایحه ی خوش گل ها، مادر یعنی تمام وجود ما.ای که همه جا هستی و بوی تو آرامش بخش دل هاست. ای که پادشاهان قدرتمند گدای دستای تواند. ای کسی که بهشت بی صبرانه مشتاق تو است.
بگو چگونه ستایش جان سوزی هایت را کنم،
بگو چگونه شب هایی را که در خواب ناز بودم و تو بیدار ماندی را جبران کنم،
بگو چگونه دوایی باشم بر درد های زندگی ات.
انشا ساده درباره ی مادر، انشا ساده درباره روز مادر
ای مادرم بدان تا تو به بهشت نروی به بهشت نمی روم، بدان پس از گذشت سال ها، سال مهرت در دلم جاری می ماند.دوستت دارم، اشک های گوشه چشمت را هنگام موفقیتم دوست دارم،
نگاه مادرانه ات را هنگام جدایی ها دوست دارم و تا ابد محتاج دستانت هستم،
محتاج دستانی که سرم را نوازش می کرد، محتاج دستانی که پارچه ی خنک بر پیشانیم نهاد.
حتی محتاج آن دستانی هستم که سیلی بر صورتم نهاد و راه بد و راست را به من نشان داد.
انشا ساده برای مادرم، انشای ساده مادر
نتیجه گیری: ای مادرم، ای کسی که هر چه گویم تلافی جانسوزی هایت نمی شود. ای کسی که آوردن نامت پر افتخار تر از قهرمان شدن در جهان است به خاطر تمام خوبی هایی که در حقم کردی و من نادیده گرفتم مرا ببخش.
انشا و متن ادبی در مورد مادر و مهر مادری
برای پایه تحصیلی پایه ششم به بالا
مقدمه: مادر ای ترانه زیبای هستی با یاد و خداوند مهربان از مهربانی تو می نویسم تا بگویم که عاشقانه تو را دوست دارم .
آن هنگام که درخشش چشمانت را در آسمان زندگی ام می بینم؛
آن هنگام که جوشش چشمه ی چشمت را در سراشیبی صورت زیبایت برانداز می کنم؛
زمانی که به یاد می آورم چگونه در جستجوی آغوش پرمهرت حجم خالی فضا را لمس می کردم و با بی تابی نامت را بر زبان می آوردم؛
دلم چون کودکی بازیگوش و بهانه گیر در کنج قفس سینه سر بر دیوار می کوبد.
عزیز من، عزیز بودنت را خدا دانست.
او که بهشت را زیر پایت نهاد؛ و تو را بزرگ و گرامی داشت.
گاه دست هایم روی موج احساس می لرزد و باران اشک در چشمانم به غم می نشیند.
چرا که جوانیت را به پای من ریختی تا جوانم کنی،
تا روزی کنارت بنشینم و سرم را بر زانویت بگذارم و نوازش دست هایت را روی صورتم احساس کنم؛
تا روزی تکیه گاهت شوم و انیس تنهاییت.
ای کسی که خورشید در مقابل مهربانی ات شرمنده می شود
و ماه چهره در نقاب می کشد،
هنگامی که رنج بی خوابی ات را که با گریه های شبانه ی من تفسیر می شود،
تصویر می کنم و زمانی که به یاد می آورم که نمی توانستم لحظه ای حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن بی تو بمانم،
اشک روی چشمانم پرده می اندازد.
مادرم، ای امید من، هنگامی که با وجودت گل آرزوهایم شکوفه داد و دیوارهای سنگی سکوتم شکست.
تو به من زبانی آسمانی یاد دادی، تو آیینه ی آفتابی. مرا مثل آب جذب خودت کردی، تو مرا سبز کردی…
نتیجه گیری:
مادرم، ای آن که وجود مقدست سراسر عشق و ایمان و دل دریاییت به وسعت آسمان است، من با واژه هایم که لبریز عشق است همه جا می نویسم که دوستت دارم و بدان که تو را در ایمن ترین و زیباترین عضو بدنم جای داده ام و هر لحظه با هر تپش، قلبم نام زیبایت را زمزمه می کند. مادرم؛ عشق را بخاطر تو آموختم. دوست داشتن را برای تو نوشتم و تویی که همیشه در زندگی ام ترانه ی امید سردادی. تو را دوست می دارم اگر باور کنی تو خدای روی زمینم هستی.
انشا روز مادر احساسی
نوشتن انشا درباره روز مادر کار سختی اسـت زیرا مادر ها در همه ی لحظات ما جاری هستند. کلمه مادر بـه تنهایی بـه اندازه تمام کلمات معنا و مفهوم دارد.
مادر یعنی از خودگذشتگی، یعنی خودرا فراموش کردن برای اینکه فرزندان رشد کنند. مادر ها از لحظه ای کـه مادر میشوند برای خودشان زندگی نمیکنند انها همیشه در گوشه ذهن شان دغدغه و نگرانی بچه هایشان را دارند. فرقی نمیکند خانه دار باشند یا کارمند انها همیشه بـه دنبال مهیا کردن آرامش در خانه هستند.
مادر بـه خانه احساس امنیت میدهد مادر ها را میتوان بـه شیرازه خانه تشبیه کرد کـه مهم ترین قسمت خانه هستند. روز مادر روز مهمی اسـت روزی اسـت کـه میتوانیم از رنج ها و زحماتی کـه مادرهایمان برای خوشحالی و پیشرفت ما تحمل کرده اند قدردانی کنیم. اگرچه هر کاری هم کـه انجام دهیم نمیتوانیم این زحمات را جبران کنیم اما همین کـه آنها بدانند کـه ما متوجه قلب مهربانشان هستیم بازهم خوب اسـت.
هدیه روز مادر باید نشان دهد کـه ما ارزش مادر را میدانیم، حتی اگر شاخه گلی میخریم گلی را بخریم کـه مادرمان دوست دارد یا اگر هدیه ای رابا دستان خودمان می سازیم برایش وقت بگذاریم و بدانیم قرار اسـت بـه دست باارزش ترین فرد زندگیمان برسد.
انشا کوتاه و ساده در مورد مادر
مناسب پایه تحصیلی : مناسب همه پایه های تحصیلی
انشا درباره مهر مادر
از زلالی چشمانت که دریایی از مهر و محبت در آن موج می زند؛از قلب با صفایت که آکنده از شمیم معرفت است،
از تو ای یگانه؛ ای روشنایی؛ ای زندگی…
تو که با شکوفه ی لبخند زیبا می شوی؛
تو آن پناهگاهی هستی که مرا از هجوم سیاهی و تاریکی در امان می داری؛
اما من همیشه با نگاهی کودکانه همه چیز را به بازی می گیرم؛
وتو چه صبور و بردباری در برابر کردار من و چه مهربان و با صفا نوازشم می کنی.
من زندگی را با تو معنا می کنم،
زیرا بدون تو نمیتوانم معنایی برای زندگی خود تصور کنم.
غروب را دوست دارم با تو، زیرا مرا بر بالای بلند نگاهت می نشانی و من از منظره ی چشمان تو غروب را می نگرم.
دوستت دارم آن زمان که در پناه دست های مهربان تو آرامش می گیرم؛
دوستت دارم عاشقانه، صادقانه، بی نهایت، تا قیامت…ای مادر خوبم.
انشا در مورد مادر مناسب پایه تحصیلی : چهارم – پنجم -هفتم – هشتم – نهم
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه :
انشای خودرا بـه نام مادری آغاز میکنم کـه بی کرانگی رحمت خداوند تنها با دیدن مهر او باور کردنیست.متن انشا:
از وقتی کـه خیلی کوچک بودم وقتی محبت های بی دریغ مادرم را می دیدم ؛ وقتی از زحمات شبانه روزی اش برای اسانی ما شرمنده می شدم ؛ وقتی نگاهم بـه نگاه همیشه نگران و منتظرش گره میخورد ؛ دلم میخواست راهی پیدا کنم تا مادرم را خوشحال کنم.وقتی بـه روز مادر نزدیک میشدم دلم می خواست قلکم را بشکنم ؛ همه ی پول هایی کـه کم کم در قلک جمع کرده بودم را بیرون بیاورم و با آن هدیه ای برای مادرم بخرم تا لبخند رضایت و شادی را درصورت مهربانش ببینم. اما حالا کـه کمی بزرگتر شده ام میدانم مادرم برای خوشحالی نیازی بـه هدایای گرانقیمت ندارد ؛ حتی راضی بـه این نیست کـه من پول هایم را برای خرید هرچند ناقابل برای او خرج کنم.
حالا کـه کمی بزرگتر شده ام میبینم تنها وقتی می توانم او را خوشحال کنم کـه بـه او محبت کنم . با او حرف بزنم و ساعت ها بـه حرف هایش گوش کنم. حالا میفهمیم کافی اسـت در هیاهو و شلوغی زندگی و درس و کار و دوستان ؛ 2 استکان چای تازه دم بریزم و کنارش بنشینم ؛ با هم چای بنوشیم ؛ بگوییم ؛ بشنویم و بخندیم .
همین کـه بـه جای اینکه همیشه وقت های آزادم را بـه بیرون رفتن و تفریح با دوستانم بگذرانم یک روز عصر با هم شال و کلاه کنیم و سر صبر قدم زنان تا پارک محله برویم . با هم هوایی تازه کنیم ؛ و قدم زنان برگردیم.
امیدواریم که انشا در مورد مادر مورد توجه شما قرار گرفته باشد و در ادامه می توانید انشا با موضوع معلم و انشا با موضوع شهید را هم بخوانید.