مجله تاپ‌ناز‌

خودنمایی چیست و چطور با فردی که خودنمایی می کند برخورد کنیم؟

خودنمایی

برخورد با افرادی که مدام از خود تعریف می کنند یا خودنمایی می کنند گاهی سخت است زیرا آنها نارضایتی شما را نمی خواهند ببیند. ولی شاید از طرفی بتوان آنها را متوجه رفتار زشتشان کرد و یا در نهایت شاید لازم باشد که با او قطع رابطه کنیم.

نحوه برخورد با افرادی که خودنمایی می کنند

هیچ کس واقعا دل خوشی از فرد خودنما ندارد، ولی به نظر می رسد این باعث متوقف کردن این رفتار نمی شود. در واقع حتی موقعی که از این افراد دوری می کنیم، خمیازه می کشیم یا به هر نحوی پیام منفی می فرستیم، باز هم فایده ای ندارد. احتمالا او متوجه پیام منفی ما نخواهد شد زیرا وقت که از خود حرف می زند، تمام مشاعرش را از دست می دهد، مانند کسی که با نوشیدن الکل سر می شود. خودنمایی کردن یک روش برای پر کردن خلائی است که این افراد حس می کنند. ولی چطور با افراد خودنما باید روبرو شویم؟

خودنمایی چیست؟

به نظر می‌رسد خودنمایی کردن یک رفتار وسواس گونه است و پاسخ دادن به کسی که به ما می‌گوید در شش سال گذشته هزار بار به هاوایی رفته است، یا هاوایی خانه دوم اوست و اینکه او درحال برنامه ریزی برای خرید خانه‌ای در آنجاست، دشوار است. ما باید در مقابل سیل برتری‌هایی که در مقابلمان قرار گرفته است چه کنیم؟
اول از همه بیایید میان خودنمایی کردن و تمایل برای به اشتراک گذاشتن چیز‌های مثبت با دیگران تمایز قائل شویم. برای مثال من من دوست دارم درمورد موفقیت‌های نامزدم بشنوم و او بسیار از شنیدن نظرات من درباره خوشبختی خوشحال می‌شود. به اشتراک گذاری چیز‌های خوب روابط را قوی می‌کند. معمولا تفاوت میان خودنمایی و به اشتراک گذاری به سادگی مشخص می‌شود، چرا که به اشتراک گذاری تنها بخشی از رابطه است و هرگز بر سایر قسمت‌ها سلطه ندارد. اما دقت کنید که اگر در این زمان نیز احساس ناراحتی می‌کنید، ممکن است رفتار طرف مقابل پیامی به غیر از خودنمایی برای شما داشته است؛ شاید کمی احساس حسادت می‌کنید!
حسادت روابط را نابود می‌کند، اما خودنمایی آشکارا یا پنهانی می‌تواند مانع از پیشرفت این احساس در وهله اول شود. یک خودنما، میان خودش و دیگری یک شکاف ایجاد می‌کند که نمی‌توان و نباید با یک پل ارتباطی آن را از بین برد. او در موقعیت بالاتر و پیشرفته‌تر بوده و از دسترس شما و دیگران خارج است.
با این حال در جوامع مساوی گرای امروزی، افراد بیشتر می‌خواهند با هم در ارتباط باشند تا اینکه برتری خود را نشان بدهند. اگرچه ما ممکن است در رتبه‌ی بالاتر، احساس امنیت بیشتری بکنیم، اما همواره اگر با دیگران در ارتباط صمیمانه باشیم، خوشحال‌تر خواهیم بود.

برخورد با فرد خودنما

چالش خلاصی از شر یک فرد خودنما، زمانی که خودنمایی او آشکار نیست، حتی سخت‌تر هم می‌شود، مثلا: «نمی‌دونی فلانی چقدر پولداره. هرگز کسی به این ثروتمندی ندیدی!» یا زمانی که او پشت کس دیگری پنهان می‌شود: «خیلی احساس شرمندگی می‌کنم که همسرم انقدر بابت این هزینه کرده.» یا «همه می‌گن من خیلی جوانتر به نظر می‌رسم. شگفت انگیزه که چقدر از پوستم تعریف می‌شونم.» حالا ببینیم چگونه می‌توان با یک فرد خودنما روبرو شد.

۱. کاری کنید متوجه شود چطور آدمی هستید

از او بخواهید که موضوع صحبت راعوض کند و یا خودتان این کار را انجام دهید. درباره خودتان صحبت کنید و بگویید چه نوع فردی هستید، به جای آنکه بر خودنمایی کردن تمرکز کنید – که ممکن است به عنوان یک مبارزه طلبی تلقی شود – این حقیقت را که شما کسی نیستید که آن‌ها را بابت ثروتمند بودن تحسین کنید و یا اینکه شما به سادگی تحت تاثیر قرار نمی‌گیرید را به چشم او بیاورید. بعد از این، احتمالا برای این فرد خودنمایی کردن برای شما دشوار می‌شود.

۲. کمی از خودتان بگویید

بگذارید کمی از رفتار خودش را تجربه کند. افراد خودنما هم مثل من و شما هستند، آن‌ها از کسانی که خودنمایی می‌کنند بیزارند. پس شروع کنید و کمی لاف بزنید. بعد طوری که گویی مداخله‌ای الهی صورت گرفته، خودتان را معذور دارید و چیزی تاثیرگذار بگویید، مانند: «آخ، فکر کنم زیادی از خودم گفتم. می‌دونی چیه، بیا دیگه این کار رو نکنیم. این فقط باعث میشه طرف مقابله احساس بدی داشته باشه.»

۳. از خودنمایی کردن دیگران بگویید

در زمانی مناسب (که تقریبا هر زمانی است) سوال کنید که آیا او فلان کس را (می‌تواند یک فرد مشهور باشد) می‌شناسد، و بعد در این رابطه صحبت کنید که چقدر می‌توانستید آن شخص را بیشتر دوست بدارید اگر مدام از خودش تعریف نمی‌کرد. از فرد خودنما هم بپرسید که آیا او هم چنین حسی دارد یا خیر؟

۴. صادقانه نظرتان را بگویید

یک‌بار جایی خواندم: «عاقلانه انتخاب کنید که با چه کسی می‌خواهید رک باشید، اما همواره یکرنگ باشید». نمی‌دانم که چقدر خوب است روراست باشید وقتی می‌خواهید به کسی درباره احساستان بگویید یا بگویید که چه فکر می‌کنید. شاید به نظر شما خوب برسد که به او بگویید چه حس غریبی به شما دست می‌دهد وقتی او مدام از خودش می‌گوید و یا اینکه ترجیح می‌دهید طور دیگری با آن‌ها در ارتباط باشید. به هرحال راهی پیدا کنید، حتی می‌توانید از او بپرسید: «آیا دوست داری به هر شکلی با من در ارتباط باشی؟»

۵. رها کنید و بروید

هرکسی به دلسوزی ما نیاز دارد، اما قرار نیست همه دوست ما باشند. هیچ اشکالی ندارد که رها کنید و بروید، ترجیحا با یک لبخند و همراه با پذیریش تمام عیارِ طرف مقابل. من اغلب وقتی کسی شروع به صحبت کردن از خودش می‌کند، مکالمه را ترک می‌کنم. مجبورم چرا که دلم واقعا برای او می‌سوزد به این طریق می‌توانم به او کمک کنم.

نظر شما چیست؟ شما در مواجهه با خودنمایی افراد چه می‌کنید؟ چه تجربه‌ای در این زمینه دارید؟ نظرات، سوالات و تجربیات خود را از طریق ارسال نظر با ما و سایر کاربران ستاره در میان بگذارید.

خودنمایی

چرا شوهرم پیش دیگران خودنمایی می کند؟

شوهر شما در مقابل دیگران و افراد غریبه  سعی بر خونمایی دارد و شما از این کار اون رنج می برید؟ اگر اینگونه هستید بهتر است دلیل این خودنمایی همسرتان را بدانید.

نازیلا خانم به شدت از رفتار شوهرش عصبانی بود. می گفت: « ناصر دوست دارد هر جا می رویم ، شمع محفل باشد. انگار شهوت خودنمایی و جلب توجه دارد. طی این دوسالی كه با او ازدواج كردم ، نشده در مهمانی ای باشیم یا مهمان داشته باشیم و او تن من را نلرزاند. یك كارهایی می كند كه آدم از خجالت آب می شود و می خواهد زمین دهان باز كند او را ببلعد. » از او خواستم مثال های عینی بزند.

گفت: « آقای مشاور ، شما هم اگر جای من بودید ، هرگز او را نمی بخشیدید. اولاً در مهمانی ها جوك بی تربیتی تعریف می كند که خانم ها خجالت می كشند و آقایان چشم غره می روند. بعضی ها هم رک می گویند نازیلا شوهرت چقدر بی تربیت است. درثانی چشمش به زن جوان یا خوشگل كه می افتد ، سر از پا نشناخته سعی می كند توجهش را جلب كند. من می دانم قصدی ندارد وگرنه تا حالا صدبار از او طلاق گرفته بودم. ولی كارش باعث می شود دیگران نظر بدی نسبت به او پیدا كنند و درگوشی یا از سر دلسوزی به من بگویند شوهرت زن باز است یا نظربازی می كند. ولی من كه حالش را می دانم فقط خون جگر می خورم و لب از لب باز نمی كنم. چون می دانم وقتی رسیدیم خانه همه چیز از یادش می رود. ولی در یك مهمانی دیگر باز روز از نو ، روزی از نو و باز همان آش و همان كاسه.

در جمع مردها هم همینطور است و می خواهد توجه همه را به خودش جلب كند. میان بحث دیگران می پرد و اجازه نمی دهد حرف شان را بزنند. یك ریز شروع می كند به حرف زدن و توقع هم دارد همه حرفش را تصدیق كنند. اگر یكی متین و مستدل حرفش را رد كند، عصبانی می شود و با شوخی صفت بدی به او نسبت می دهد و او را در جمع تمسخر می كند. هرچند همه می خندند ، ولی چون می دانند ممكن است یك روز نوبت خودشان برسد ، از برخورد با او خوش شان نمی آید. خیلی وقت ها متوجه شدم دیگران سعی می كنند با او هم صحبت نشوند یا به محض این كه ما را می بینند ، ترش می كنند.

هرچه به او می گویم ، دست بردار نیست. گاهی می رود بالای منبر و آنقدر حرف می زند كه همه را كلافه می كند. متأسفانه دائم هم از خودش تعریف می كند. آن وقت كه به صورت دور و بری ها نگاه می كنم ، می بینم همه در حال پوزخند زدن هستند. بعضی ها با ایما و اشاره به هم سعی می كنند موضوع را با خنده و شوخی عوض كنند. ولی مگر می توانند؟! مگر آقا ناصر اجازه می دهد؟ برعكس همه را با نیش و كنایه سر جایشان می نشاند و به سخنرانی مشعشعش ادامه می دهد.

خلاصه دردسرتان ندهم . طوری شده كه همه دوستانمان از ما رنجیده اند. اخیراً هم چندتا مهمانی داده اند و ما را خبر نكرده اند. هركسی هم جای آنها باشد این كار را می كند. آدم عاقل كه كسی را دعوت نمی كند تا مهمانی اش را به هم بریزد و همه را كه برای شادی و تفریح و لذت آمدند ، رنجیده روانه خانه هایشان كند. حالا به من كمك كنید و بگویید با ناصر باید چه كار كنم. »

در جواب گفتم: « با این مشخصه هایی كه شما از آقا ناصر تعریف كردید ، معلوم می شود ایشان از احساس حقارت رنج می برند. یعنی نوعی احساس خودكم بینی دارند كه جهت جبران به پرخاشگری ، قلدری ، سلطه جویی و تمسخر دیگران روی می آورند. آقا ناصر چون از حقارت درونی اش رنج می برد ، نیاز دارد مورد توجه دیگران واقع شود. بنابراین اصلاً به خوب یا بد بودن ، زشت یا زیبا بودن آنچه می كند ، واقف نیست. اگر هم واقف باشد، برایش اهمیت ندارد. چون به تنها چیزی كه فكر می كند ، همان برآوردن احساس نیاز مورد توجه دیگران واقع شدن است.

این جور آدم ها خیلی هم حسود هستند. كافی است كسی حرف درستی بزند و مورد تحسین واقع بشود. آنها این را به مثابه اعلام جنگ به خود و تحقیر خویش می دانند. در نتیجه ستیزه جویانه برخورد می كنند و تا موجبات تحقیر آن فرد را فراهم نكنند ، آرام نمی نشینند. خلاصه اینكه به قول شما آقا ناصر به هر ترتیب شده می خواهد شمع محفل باشد.

بهترین درمان برای افراد خودنما
درمان خودنمایی شوهر شما فقط از یک طریق ممكن است : تقویت اعتماد به نفس. اگر این نكته را رك به ایشان بگویید ، مطمئن باشید آشفته می شوند و با شما دعوا می كنند.
پس فقط بگویید آقای مشاور می خواهد از نظر تو هم آگاه بشود. همین جمله گامی برای تقویت اعتماد به نفس شان است. وقتی آمدند ، من وظیفه ام را می دانم و می دانم با ایشان چطور برخورد كنم. ولی خود شما هم وظیفه سنگینی بر دوش دارید. من فقط می توانم دیواری را پی ریزی كنم. بالا بردنش با خودتان است.

چون همیشه باید سعی كنید :
به ایشان حرف های خوب بزنید
برای كوچكترین كار مثبتی تحسین شان كنید
خطاهای كوچك و بی ضررشان را نادیده بگیرید
با نگاهی مثبت به آنها با ایشان حرف بزنید
از دیگران پیش ایشان تعریف نكنید
همیشه از ایشان نزد دیگران تعریف كنید
اجازه بدهید آرام آرام به ارزش های واقعی و مثبت خودش پی ببرد
هرگز ایشان را به خاطر ضعف ها سرزنش نكنید
اگر چیزی خیلی آزارتان داد ، همان یك دفعه كه به زبان آوردید ، برای هفت پشتشان بس است.

با این رفتارهای درمان گرانه در طول زمانی به یقین طولانی ، تأكید می كنم طولانی ، از احساس حقارت و عدم اعتماد به نفس ایشان كم می شود و در نتیجه می توانند برخوردهای بهتری بكنند و شخصیت مثبت تری از خودشان به نمایش بگذارند.

دوستان من، افرادی مثل آقا ناصر فقط نیستند كه به محبت دیدن و ارضای غرور نیازمند هستند. همه ما محتاج هستیم ستایش و تحسین شویم یا از دیگران سخنان خوب و دلگرم كننده بشنویم. همسران از این بابت می توانند نقش عمده ای در زندگی یكدیگر بازی كنند. هر چند كار شاقی هم نیست. مگر نه اینكه كدبانوان عزیز روزانه می كوشند غذای لازم و كافی به جسم همه اعضای خانواده برسانند؟ پس لطف كنند و برای هر یك به خصوص شوهر گرامی سهمیه ای بابت محبت كلامی تعیین كنند. به یقین تغذیه عاطفی و روحی نقش بزرگی در تعالی شخصیت فرد بازی می كند. به این ترتیب به تدریج می توان شاهد بود بسیاری از رذالت های نفسانی و اخلاقی فرد از بین برود.

در این مطلب در مورد فرد خودنما خواندید و همچنین دانستید که از این به بعد چطور باید با فرد خودنما برخورد کنید.

مطالب مشابه را ببینید!