مجله تاپ‌ناز‌

مقاله در مورد حفظ محیط زیست و طبیعت

حفظ محیط زیست

حفظ محیط زیست و اهمیت حفاظت از آن

وابستگی و توجه به محیط زیست موضوع مهمی برای تعیین و تصمیم گیری دربارهٔ فاکتورهای مؤثر و میزان اثرگذاری آن‌هاست. اگر از مردم بپرسیم آیا به محیط زیست علاقه دارند یا خیر، در واقع سؤالی را مطرح کرده‌ایم که فقط یک جواب مثبت می‌طلبد. نتایج مطالعات نشان می دهد برخی از فاکتورهای تأثیرگذار در دلبستگی و علاقه عبارت‌اند از: جنسیت، سن، خاطرات کودکی، مذهب، سیاست، طبقهٔ اجتماعی، ملیت، فرهنگ، تفاوت های شهری و غیرشهری، ارزش ها، تحصیلات و فعالیت ها. امروزه، به‌رغم نگرانی های فراوان دربارهٔ حفظ محیط زیست، شاهد رفتارهای مخرب انسان‌ها در عناصر زیست محیطی هستیم.

بنابراین، برخی افراد گرچه می‌دانند برای جلوگیری از این تخریب چه باید انجام دهند، در نهایت، براساس آنچه دلشان می‌خواهد تصمیم می‌گیرند و عمل می‌کنند و این مسئله به محیط زیست صدمهٔ فراوانی می‌زند. در اینجا می‌خواهیم بررسی کنیم که به چه دلیل افراد به آنچه در این‌باره می‌دانند، عمل نمی‌کنند و ببینیم چرا برخی افراد محیط زیست را جدی نمی‌گیرند.

فقدان آگاهی و دانش زیست محیطی

بین رفتارهای حفاظتی از محیط زیست و دانش و آگاهی افراد رابطهٔ مستقیمی وجود دارد، یعنی هر چه دانش زیست محیطی فرد بیشتر باشد، احتمال انجام رفتارهای حفظ زیست محیطی‌اش نیز بالاتر می‌رود؛ بنابراین، در قدم نخست، باید خطرات زیست‌محیطی را به وضوح و شفافیت بیان کرد و فرد را نسبت به این امر آگاه ساخت.

همچنین افراد باید دانش خود را دربارهٔ شیوه‌های حفاظت از محیط زیست بالا ببرند. سخن پارسونز که معتقد است آگاهی به‌عنوان گرایش ارادی وسیلهٔ دستیابی به هدف‌هاست، گواه بر همین امر است؛ یعنی اگر مردم آگاه باشند و اطلاعات کافی در این زمینه داشته باشند، بدون جبر و ناخودآگاه در این راستا تلاش خواهند کرد.

مهم‌ندانستن و بی‌توجهی به آینده

اکثر مردم گرچه می‌دانند باید به فکر نسل آینده باشند، در رفتارهای فردی و جمعی بی‌اهمیتی به آینده و نسل بعد نشان می‌دهند است. به‌عنوان نمونه می‌بینیم در سطح فردی، از لامپ پرمصرف استفاده می‌کنند، از عایق‌سازی منزل خودداری می‌کنند، در مصرف انرژی‌های گرمایشی و سرمایشی صرفه‌جویی نمی‌کنند و… . این رفتارها در درازمدت هزینهٔ مالی فراوانی برای آن‌ها به‌وجود می‌آورد، در حالی که افراد توجهی به این مسائل نمی‌کنند. در سطح جمعی نیز شاهد رفتارهایی هستیم که نشان از بی‌توجهی به انسان‌های نسل آینده دارد.

مصرف‌گرایی مفرط

امروزه برخی افراد، هویت و ارزش خود را براساس دارایی‌ها و تجملات مادی‌شان توصیف می‌کنند. جست‌وجوی معنا و امنیت روانی در مادیات موجب مصرف‌گرایی بیش‌ازحد می‌شود، چیزی که رسانه‌های جمعی نیز آن را تقویت می‌کنند. در این راستا افرادی که خصوصیت مصرف‌گرایی دارند، وقتی مصرف خود را با دیگران مقایسه می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که مصرف آن‌ها کم‌تر از مصرف دیگران است، احساس محرومیت و ولع شدید می‌کنند و به مصرف افراطی روی می‌آورند. در این میان، توجه به محیط زیست و تلاش برای استفاده از موادی که به محیط زیست صدمه نزند، مورد غفلت واقع می‌شود و درنهایت مصرف‌گرایی مفرط مستقیم و غیرمستقیم به محیط زیست آسیب می‌رساند. تغییر سبک زندگی و گرایش افراد به استفادهٔ مفرط از تکنولوژی‌های روز برای دستیابی به آسایش و برآورده‌کردن نیازهای کنونی نیز مزید بر علت است.

خودمداری

به طور عمومی، افراد اطلاعات را به شیوه‌ای دریافت و ادراک می‌کنند که باعث ایجاد احساس مثبت دربارهٔ خودشان شود. در این میان، فرد شواهد و مدارکی را که موجب ارزیابی منفی‌اش شود، نادیده می‌گیرد یا از آن‌ها اجتناب می‌کند و از سویی شواهدی را که باعث افزایش احساسات مثبت در او شود، مورد اهمیت و حتی بزرگ‌نمایی قرار می‌دهد.

این سوگیری غلط در ایجاد و تداوم مشکلات زیست محیطی نقش دارد، به طوری که برای محافظت از خویشتن، فرد روی آن دسته از مشکلات زیست‌محیطی تمرکز می‌کند که به او امکان می‌دهد نقش خود را نادیده بگیرد و دیگران را علت اصلی این مشکلات ببیند.

به طور نمونه کشورهای پیشرفته را به‌خاطر آلاینده‌های صنعتی سرزنش می‌کند. در چنین شرایطی آزادی بیشتری برای ادامهٔ رفتار تخریب‌گرایانهٔ خود احساس می‌کند. چراکه رفتارهای خود را نادیده می‌گیرد یا آن‌ها را علت تخریب محیط زیست نمی‌داند. همچنین فرد، برای تقویت احساسات مثبت به خود، دست به رفتارهایی می‌زند که گرچه در عمل اهمیت چندانی ندارند، تصور می‌کند نقش او در حفظ محیط زیست پررنگ است؛ برای مثال در ذهن خود به طور دائم نگران محیط زیست است و در عین حال که از وسایل نقلیهٔ شخصی، به جای وسایل نقلیهٔ عمومی، استفاده می‌کند، دیگران را به خاطر رفتارهای تخریب‌گر محیطی دیگر، سرزنش می‌کند.

در مجموع خودمداری و تأیید خویشتن موجب می‌شود، افراد آسیبی را که به محیط زیست می‌زنند کم و کار مثبتی را که انجام می‌دهند، زیاد برآورد کنند و این مسئله نه‌تنها در حل مشکلات زیست محیطی ایجاد تداخل می‌کند، بلکه موجب تداوم رفتار مخرب نسبت به آن نیز می‌شود.

هم‌نوایی و لوث مسئولیت

این دو مفهوم از مفاهیم روانشناسی اجتماعی هستند. در هم‌نوایی، فرد براساس رفتارهای گروه دیگر احساس فشار واقعی یا خیالی می‌کند و درنهایت رفتار خاصی را انجام می‌دهد؛ برای نمونه، وقتی فردی می‌بیند دیگران به‌آسانی رفتارهایی را انجام می‌دهند که باعث تخریب محیط زیست می‌شود، او نیز این رفتار را به‌راحتی انجام می‌دهد. در لوث مسئولیت، فرد، مسئولیت یک مشکل را به گروه، سازمان و افراد دیگر نسبت می‌دهد و معتقد است نباید برای رفع آن مشکل کاری انجام دهد، درواقع مسئولیت را به شخص دیگری واگذار می‌کند. مثلاً وقتی فرد می‌بیند شخصی به تخریب محیط زیست برخاسته است، برای جلوگیری از این عمل، اقدامی نمی‌کند، چراکه معتقد است گروه یا سازمان‌های دیگر متولی این مسئله هستند. در این صورت فرد حتی حاضر به جمع‌آوری زباله‌هایی که خود تولید کرده نیست و مسئولیت آن را به شهرداری می‌سپارد.

با درک خطرات و ضررهایی که عدم توجه به محیط زیست پیش خواهد آورد، باید با شناخت کامل ضرورت‌های حوزهٔ محیط زیست روی این مسئله حساس شویم و دیگر مسائل مربوط به محیط زیست را از مسائل زندگی خود جدا ندانیم.

مقاله ای در مورد اهمیت حفظ مهم زیست

منبع : سپیده دانایی

 

مطالب مشابه را ببینید!