سریال فضیلت خانم ؛ خلاصه داستان قسمت آخر و عکس بازیگران سریال

نگین : یاسمین میمیره و اجه و یاسین با هم میمونن کاظم هم فلج میشه و در کنار اینا توی ویلا زندگی میکنه سینان بدبخت میشه اما دوباره یاز بهش کمک میکنه و یاز و خزان به هم میرسن

محمد یاسین : سینان اصلا نمیمیره کاضم هم فلج میشه و با اجه و یاسین تو ویلا زندگی میکنن خزان و یاووز هم به هم میرسن مسخره ها هیچی نمیدونید فقط الکی یه چیزی از خودتون میگید

ساعدی : سینان که نمیمیره فکر کنم با سلین اشتباه گرفتن اون سلینه که خودکشی میکنه

نیلوفر : من فقط میدونم یاز پسر اون زنه اس..قبلا فک کنم تو یه کانال ترکیه ای میذاشته گفتم بپرسم شاید کسی خبر داره اگه اخرش بد تموم میشه نبینم.

پریسا : من تا آخرش دیددددم.حازان سینانو ترک میکنه بخاطر یاز  و انگشترشو بهش میده و میره آلمان .شبی که داره میره آلمان نیل صدای ضبط شده اعتراف حازانو به سینان نشون میده ولی سینان فکر میکنه این عشق ی طرفه و از طرف حازانه.

ناراحت میشه و میره با حازان دعوا کنه که یازو اونجا میبینه و بهش با عصبانیت میگه من امشب به برادریمون خندم میگیره.بعدش میره مشروب میخوره و توی عالم مستی خودکشی میکنه از دره با ماشین خودشو پرت میکنه مایین..ولی زنده میمونه  فقط ایست قلبی میکنه.حازان توی هواپیما از طریق اینترنت که پخش آنلاین خبرها بوده (هنوز بلند نشده هواپیما)میفهمه و به یاز هم که تویی فرودگاه بوده خبر میدن.

سینان خونریزی مغزی کرده و توی کماست.

ی بار قلبش وایمیسته که یاز نجاتش میده.بعد چندروز بهوش میاد و وقتی توی بیمارستان یاز و حازانو میبینه بهشون دست میده و میگه داداش قهرمانم و عشق خوشگلم و بعدش که به دستای حازان نگاه میکنه میگه انگشترت کو و همه شوکه میشن.بعد دکتر میاد میگه دچار فراموشی شده و باید زندگیشو از جایی که یادشه ادامه بده.

باباشون با حازان و یاز صحبت میکنه و اونا هم قول میدن تا خوب شدن سینان چیزی به سینان نگن(همش نقشه سینان بوده و فراموشی نگرفته و دکتررو خریده)بعدش که میاد خونه فضیلتو تهدید میکنه و میگه حازان باید بیاد توی این خونه و با من زندگی کنه و بفهمه بین دوبرادر نمیتونه بمونه(اینجاست که فضیلت میفهمه سینان مریض نیست)بعدش سینان لباس عروس میفرسته برای حازان پیش یاز و خلاصه اذیتش میکنه و نیل رو هم از خونشون میندازه بیرون(نیل هم میفهمه سینان مریض نیست میاد به حازان بگه ولی فضیلت نمیذاره چون سینان گفته بود اگه  کسی بفهمه من دارم نقش بازی میکنم آبروی حازانو توی کل ترکیه میبرم).

بعدش سینان حازانو میبره اون خونه ای که یاز ی بار زندانیشون کرده بود تا آشتی کنن به عبارتی میدزده.اونجا حازان قائمکی زنگ میزنه به اجه میگه و کمک میخواد و اجه هم وقتی میبینه سینان گوشیشو خاموش کرده زنگ میزنه به یاز.

اونجا سینان به حازان میگه که نقش بازی میکرده (یعنی حازان میفهمه و سینان هم بازیشو عوض میکنه)و وقتی صدای یازو میشنوه به حازان میگه اگه باهاش نمونه به یاز میگه مادرش کیه و خریده شده و حازان هم قبول میکنه.بعدش نیل میاد بهش میگه عشق حازان ی طرفه نبوده و سینان میره از طریق فیلمای دوربین مداربسته هتل اونجایی که حازان و یاز همدیگرو بوسیدنو میبینه و عصبانی میشه و میگه دیگه برادری بین ما تمومه و نقشه انتقام میکشه.

فیلمو ادیت میکنه و اونجایی که حازان هم یازو بوسیده رو حذف میکنه و تو اینترنت پخش میکنه و وانمود میکنه یکی دیگه پخش کرده و خودش تازه متوجه خیانت یاز شده و دعواشون میشه و وقتی وسایلشو جمع میکنه و میره بیرون میبینه خبرنگارها بیرونن(از طرف سینان اومده بودن تا آبروشو ببره).ادامشو دیگه خودتون باید ببینید.قشنگ میشه.آخرش خوب تموم میشه ولی برای سلین و جمیله نه