اسم پسرانه خارجی + نام پسر به همراه معنی و تلفظ صحیح نام های پسرانه زیبا
نام های پسرانه خارجی (اسم پسر باکلاس و شیک)
اسم پسر خارجی با معنی و تلفظ صحیح
اسم پسر خارجی (ریشه فرانسوی)
اسم تلفظ معنی
آراشید arashid : پسته زمینی یا پسته شام
آرژان arzhan : نقره
آریسته ariste : آریستئوس در اساطیر یونان، پسر اپولون، او تربیت زنبور عسل را به مردم آموخت.
د
دیان : دیانا
س
سابین sabin : سروکوهی
ساردین sardin : فرانسه-یونانی سمارسیس، سردین، نوعی ماهی شبیه به شاه ماهی
سردین : فرانسه-یونانی سمارسیس، ساردین، نوعی ماهی شبیه به شاه ماهی
سیروس siroos : شکل فرانسوی کوروش
اسم پسر خارجی (ریشه یونانی)
اسم تلفظ معنی
الف
آدریان adrian : آدریانوس، نام یکی از امپراتوران روم
آدریانوس adrianos : آدریان، نام یکی از امپراتوران روم
آنیسا anisa : یونانی-فارسی مبارز بزرگ – آنیس یونانی به معنای مقاومت و اعتراض + الف تانیث فارسی. در فارسی به معنی همانند عشق، در آذری به معنای مانند خاطره
ارسطو arastoo : ارسطاطالیس، ارسطوطالیس حکیم نامدار یونانی و شاگرد افلاطون، او معلم اسکندر مقدونی بود، به او لقب معلم اول را داده بودند.
ارمیس armis : هرمس
اسکندر eskandar : یاری کننده مرد، نام پادشاه معروف یونان بنا به روایت شاهنامه فرزند داراب پسر بهمن و ناهید دختر فیلقوس قیصر روم
افلاطون نام فیلسوف یونانی وپیرو سقراط و مؤسس فلسفه آکادمی
ایلیاد eiliad : نام منظومه حماسی دوران قدیم اثر هومر شاعر نابینای یونانی و از شاهکارهای ادبیات جهان است که درباره جنگی به همین نام است که بین مردم یونان و تراوا درگرفت.
پ
پارسیس parsis : شکل یونانی پارسی، پارسی، ایرانی
پریام paryam : در افسانههای قدیم یونان، آخرین پادشاه تروا که شهر وی به دست یونانیان افتاد.
ت
توما toma : توام، همراه ، نام یکی از حواریون عیسی(ع)
ج
جالینوس jalinos : نام پزشکی یونانی
جرجیس jerjis : نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل
خ
خاروس kharos : نام یکی از فرماندهان اسکندر مقدونی
د
دنیس : نام یکی از پادشاهان یونان که افلاطون مدتی در دربار او بود.
س
ساشا sasha : ریشه اصلی نام ساشا یونانی است اما در زبانهای روسی و فرانسه و انگلیسی بکاربرده میشود و به معنای مدافع و محافظ مردان است.
سقراط : نام فیلسوف بزرگ یوانی و استاد افلاطون
سکندر : مخفف اسکندر
ک
کارانوس karanos از سرداران سپاه اسکندر مقدونی
م
مینوس minos : در اساطیر یونانی نام پادشاه کرت پسر زئوس
و
واران varan : نامی که مورخان یونانی به پادشاهان ایرانی که نامشان بهرام بوده دادهاند.
ه
هامان haman : معرب از یونانی، مشهور، نام وزیر اخشویروش
هرمان : نام یکی از پادشاهان یونانی
هرمس : از خدایان اولمپی، نام پسر زئوس و مایا
اسم پسر خارجی (ریشه ترکی)
اسم تلفظ معنی
الف
آتا ata : پدربزرگ
آتا بیگ ata beig : لقب احترام برای خطاب کردن پیران، لقب مربیان شاهزادگان دربار سلاطین ترک
آتاش atash : آداش، همنام
آتاقلیچ ata ghlich : شمشیر پدری
آتان atan : پرتاب کننده
آتحان athan : کسی که بدن استوار و اندام محکمی دارد.
آتسر arser : نام سومین فرمانروای سلسه خوارزمشاهی
آتلی atli : سواره، صاحب اسب، اسب سوار
آتمش atmesh : عدد شصت که از اعداد مقدس است. همچنین پرتاب کردنی
آتیال atyal : یال اسب – از اسامی مرسوم بین قبایل ترکمان
آداش adash : آتاش، همنام، هم اسم
آدلی adli : نامور، نامدار
آراز araz : گویش ترکی رودخانه ارس
آراس aras : آراز، رود ارس
آرویج arvij : همیشه سبز، باطراوت، شاداب
آرکا arka : آرخا- مایه اطمینان و پیشتگرمی
آلب alb : (سکون لام و ب) دلیر، پهلوان
آنیل anil : معروف، نامدار
آیتاش aytash : همتای ماه، نام شخصی در دوره سامانیان
آیتکین aytakin : ماه
آیدین aydin : شفاف و روشن، درخشنده مانند ماه
آیهان ayhan : آیهان = آیخان (آی + خان) پادشاه ماه
آیکان aykan : آیکان = آیقان (آی + قان) کسی که خونش مثل ماه شفاف و تمیز است. اصیل ، نجیب
آذر اوغلی azar oghli : ترکی-فارسی پسر آذر بایجان
آقاجان agha jan آقا : ( ترکی) + جان (فارسی) عنوان محبت آمیز برای پدر یا پدربزرگ
آقا گل agha gol آقا : (ترکی) + گل (فارسی) نام روستایی در نزدیکی اصفهان
آقا میر agha mir آقا : (ترکی) + میر (ازعربی) سلطان بزرگ، امیر والامقام، نام روستایی در نزدیکی بیرجند
آلما گل alma gol آلما : ( ترکی) + گل (فارسی) گل سیب، کنایه از زیبایی و تر و تازگی
آیتونا aytona : ترکی-فارسی در ترکی به معنای زیبا و درخشان مانند ماه و در فارسی به معنای حالا، در حال حاضر و همچنین است.
ائلمان elman : مانند مردم
ارسلان arsalan : شیر، نام پسر مسعودغزنوی
اتابک atabak : در ترکی پدربزرگ. مرکب از دو کلمه آتا و بک مخفف بیوک، به معنی بزرگ است. در دربارهای ایران معمول به معنی آموزگار سلطان و گاهی به معنی بزرگ ایل استفاده شده است.
ارتگین : همسر دلاور
اصلان aslan : شیر
امان الله aman allah : آن که در پناه و لطف وعنایت خداوند است.
اوین avin : برخیز، به ضم ی
ایاز ayaz : نام غلام محبوب سلطان محمود غزنوی
ایلماز il maz : پایدار، جاویدان، ماندگار، کسی که در محدوده زمان نمیگنجد.
ایلیار il yar : کمک کننده به ایل، محافظ خانواده
الشن alshen : شادی بخش ایل، مایه شادی طایفه، حاکم، رهبر، حکمران یک منطقه
ایاز eiyaz : نام غلام محبوب سلطان محمود غزنوی
الیاد elyad : ال (ترکی) + یاد (فارسی)،ایلیاد به یاد ایل
ب
بابر baber : ببر، لقب بعضی از پادشاهان ترک
بایتگین baytagin : از امرای سلطان مسعود غزنوی
بایرام bayram : عید، جشن، ترکی شده پدرام
بغرا نام پادشاهی از خوارزم که به بخارا لشکر کشید و پایتخت سامانیان را گرفت و دولت خانیه را بنیان گذاشت.
بهادر bahador : دلیر، شجاع
بکتاش baktash : بزرگ ایل و طایفه، نام یکی از پادشاهان خوارزم
ت
تایماز taymaz : خطاناپذیر
ترخان tarkhan : در دوره مغول آن که خان به او امتیازات ویژهای مانند معافیت از مالیات میداده است.
تگین tagin : تکین، پهلوان، دلاور
تورال toral : جاوید، همیشه زنده، پهلوان
توسن tosan : اسب سرکش
توماج tumaj : چرمی رنگین و خوش بو
تکش : نام یکی از پادشاهان سلسله خوارزمشاهیان
تکین takin : تگین، پهلوان، دلاور
تیمور teymur : نام سردار پادشاه بزرگ مغول و مؤسس سلسله تیموریان
تیمورتاش teymur tash : نام یکی از طوایف ترک
ج
جانلی janli : جان (فارسی) + لی (ترکی) جاندار، زنده
چ
چاووش chavosh : آن که پیشاپیش زائران حرکت میکند و اشعار مذهبی میخواند.
خ
خاقان khaghan : لقب پادشاهان چین و ترک، پادشاه
د
دایان dayan : سرافرازی
دومان duman : مه، غبار
س
ساتگین satgin : پیاله بزرگی که با آن شراب میخوردهاند، شراب، محبوب، مطلوب
ساتکین satkin : ساتگین، پیاله بزرگی که با آن شراب میخوردهاند، شراب، محبوب، مطلوب
سالداش saldash : صخره
سبکتین saboktin : نام مؤسس سلسله غزنویان و پدر سلطان محمد غزنوی
سلجوق saljogh : نام جد خاندان سلجوقیان
سنجر sanjar : نام یکی از پادشاهان سلجوقی
سبحان قلی sobhan ali : سبحان (عربی) + قلی (ترکی) بنده سبحان، بنده خداوند
ش
شاهسون shah savan : شاه (فارسی) + سون (ترکی)، شاه دوست، نام چند طایفه از طوایف ترک در ایران
شانلی shanli : شان (عربی) + لی ( ترکی)، پرافتخار، مشهور، شایان تحسین
شاهقلی shah gholi : شاه (فارسی) + قلی (ترکی) غلام شاه، نام نقاش معروف ایرانی در زمان صفویه
شهرتاش shahr tash : شهر (فارسی) + تاش (ترکی) همسایه و همشهری
ط
طرخان tarkhan : از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار چینی در سپاه افراسیاب تورانی
طغا تیمور togha teymur : نام نبیره جوجی قسار برادر چنگیزخان مغول
طغان toghan : شاهین، نام یکی از پادشاهان ترک
طغرل tughrol : پرنده شکاری از خانواده باز
طمغاج tamghaj : ترکی از پادشاهان ترک ماوراالنهر معروف به افراسیاب
ق
قراتکین gharatakin : غلام سیاه، نام یکی از امیران سامانی
قلی gholi : غلام، بنده، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها میآید و نام جدید میسازد مانند حسینقلی، حسنقلی
گ
گوزل guzəl : زیبا، پسر خوش چهره، پسر زیبا رو
ن
نویان : امیر سپاه، شاهزاده، لقب سلاطین و بزرگان ترک
ی
یاسان yasan : نام یکی از پیغمبران باستانی ایران، در دساتیر کتابی به نام نامه شت و خشور به او نسبت داده شده است.
یاشا yasha : زنده باشی
یاشار yashar : عمرکننده، زندگی کننده
ینال yanal : سردار، رئیس به ویژه سردار ترک نژاد
اسم پسر خارجی (ریشه انگلیسی)
اسم تلفظ معنی
الف
آرین arian : آریایی نژاد – از نسل آریایی
پ
پرشیا persia : ایران
س
سایروس sairus : سیروس یا کوروش
ف
فرانسیس : آزاد و رها از قید و بند- فرانسیس باکن فیلسوف بزرگ انگلیسی
اسم پسر خارجی (ریشه لاتین)
اسم تلفظ معنی
الف
آدرین adrian : آدریانوس، به فتح ی، یکی از پادشاهان روم که فتوحات زیادی داشت و به ادبیات علاقمند بود.
آنتی گون : حاکم بابل درزمان اسکندرمقدونی
ق
قیصر gheysar : معرب از لاتین، لقب پادشاهان روم و بعضی از کشورهای اروپایی
م
میکسا : کودکی که نشان از بزرگان دارد. در مراجع لاتین این واژه به معنای ماکسیمیوس کوچک آمده است که خود ماکسمیوس یه معنای بزرگترین است.
و
ویکتور victor : پیروز شدن، ظفریافتن
اسم پسر خارجی (ریشه مغولی)
اسم تلفظ معنی
الف
آقا میر agha mir : عربی-مغولی-ترکی آقا ( ترکی) + میر( ازعربی)سلطان بزرگ، امیر والامقام، نام روستایی در نزدیکی بیرجند
اکتای : مغولی-ترکی نام سومین پسر و جانشین چنگیز خان
چ
چنگیز changiz : قوی، محکم ، نام پادشاه معروف مغول
س
سلدوز : نام یکی از امرای مغول در دوره غازان خان
سوبیتای : نام پسر تولی پسر چنگیزخان پادشاه مغول
غ
غازان : قازان، پادشاه مغولی ایران
ق
قازان ghazan : پادشاه مغولی ایران
م
ماتیکان matikan : نام پسربزرگ جغتای از فرماندهان مغول
ه
هلاکو halako : نام پسر تولوی و نوه چنگیزخان مغول
اسم پسر خارجی (ریشه ارمنی)
اسم تلفظ معنی
الف
آرارات ararat : نام کوهی در آذربایجان که بنا به روایتی کشتی نوح بر روی آن قرار گرفت.
آرنوش arnosh : از نامهای باستانی ارمنی
آریستا arista : آریستاکس، برزگر، کشاورز
آریس aris : برزگر
اردشام : پسر ارتاسس دوم و برادر تیگران اول از سلسله اشکانیان ارمنستان
ت
تیگران : نام یکی از سرداران خشایار پادشاه هخامنشی
م
مارتیک
ماسیس : نام کوه آرارات
و
وارتان vartan : نام پسر بلاش اول پادشاه اشکانی
ویگن vigen : بیژن
چنانچه نام زیبایی را می دانید که در این لیست نیست می توانید در بخش دیدگاه به ما بگویید.
اگر فرزند شما دختر است می توانید با رفتن به لینک زیر نام های زیبای دخترانه را هم ببینید.
امیدواریم از اسامی و نام های پسرانه خارجی لذت برده باشید و توانسته باشید بهترین اسم را انتخاب کرده باشید.