سریال عروس استانبول ؛ داستان قسمت آخر سریال عروس استانبولی و عکس بازیگران
قسمت آخر سریال عروس استانبول
سریال عروس استانبول | عکس بازیگران و داستان قسمت آخر سریال عروس استانبولی
سریال عروس استانبول istanbullu gelin سریالی درام و اشقانه است که اوزجان دنیز و آصلی نور در این سریال ایفای نقش می کنند. ثریا دختری زیبا و شجاع است که از کودکی پدر و مادرش را از دست داده و سر پاهای خودش ایستاده است و در کنار خاله اش زندگی می کند.
سریال عروس استانبولی بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است و عشقی که بین فاروک و ثریا بوده نزد مردم آن منطقه زبانزد است.
خلاصه داستان سریال عسق استانبول
عشق فاروک و ثریا محور اصلی داستان سریال عروس استانبولی است. ثریا بدون وجود پدر و مادرش بزرگ شده و تبدیل به دختری جوان و بسیار مغرور شده که در سن کم مسئولیت زندگی را نیز بعهده گرفته است. ثریا سعی کرد در رشته موسیقی فارغ التحصیل شود و خرج زندگی اش را با پیام های تبلیغاتی و هم خوانی با دیگر خواننده ها به دست می آورد. تنها کسی که از خانواده اش براش باقی مونده خاله اش صنم است که زندگی متوسطی دارند و با اونها زندگی می کنه که زندگی این دختر با ورود شخصی به نام فاروک که آدمی بسیار خوش اخلاق و فردی ثروتمند است برای همیشه از این رو به اون رو میشه. فاروک هم که عاشق این دختر میشه از یک خانواده ریشه دار و قدیمی و بزرگ بورسا هست که احتمالا خانوادش ثریا رو قبول نمی کنن.
اسما سلطان پس از فوت شوهرش با چهار پسرش زندگی می کنه. برای عزیزترین پسرش آرزوهای زیادی داره و خیلی وقت هست که یک دختر رو بعنوان عروسش انتخاب کرده و منتظره تا به پسرش معرفیش کنه. در سریال عروس اتانبولی فاروک و ثریا که از این ماجرا خبر ندارن برای خبر دادن به خانواده وارد کوشک میشن اما این خبر برای اسما سلطان که سرپرست خانواده هست اصلا پذیرفتنی نیست و یک شوک بزرگ به حساب میاد و قبول کردن این وضعیت بعید به نر میاد به ویژه اینکه این عروس رو خودش انتخاب نکرده.
اما ثریا که به شدت فاروک رو به سمت خودش جذب کرده، تلاش میکنه که واسه اسما سلطان محبوب بشه و کاری کنه که اسما سلطان مادر فاروک از اون خوشش بیاد. اما با وجو تلاش ثریا، اسما سلطان اونو اصلا دوست نداره و دلش نمیخواد که ثریا عروسش باشه. با گذشت زمان اتفاقات جالبی در این خانواده می افته که بسیار دیدنی و جالب هستن.
فصل اول سریال
در فصل اول ثریا و فاروک با هم آشنا می شوند و ازدواج می ککنند که مشکلاتی برای آنها ایجاد می شود.
ثریا پدر و مادرش را در زمان کودکی از دست داده است و زندگی سختی داشته است و سپس با فاروک آشنا شد.
اشنایی آنها زمانی رخ می دهد که فاروک کیف پولش را همراهش نیاورده و ثریا هزینه قهوه او را حساب می کن.
بار دوم در رستورانی که ثریا نوازندگی می کند و فاروک برای شام کاری به آنجا می رود با هم دیدار می کنند.
فاروک و ثریا بعد از چند روز با هم ازدواج می کنند و ثریا عروس خانواده بوران می شود و به بورسا می رود.
اسما بوران مادر فاروک ثریا را به عنوان عروسش نمی پذیرد و با ثریا مشکلاتی دارد.
قکرت بوران هم عاشق ایپک دوست دختر خانوادی است و بعد از ازدواج فاروک، ایپک به عنوان همسر فکرت وارد این خانواده می شود.
در قسمت آخر این فصل ثریا بعد از افسردگی یک هفته ای به دلیل از دست دادن بچه معلولش متوجه می شود که فاروک یک پسر 9 ساله دارد و این راز را به او نگفته است.
ثریا بعد از فهمیدن این موضوع قهر می کند و به جای دوری می رود.
بخوانید: سریال عروس بیروت (مشابه عربی سریال عروس استانبول که با استقبال روبرو شد)
فصل دوم سریال عروس استانبول
ثریا به خارج turkye رفته و به طور غیرقانونی زندگی می کند و در آنجا خدمتکار رستوران است و در خیابان هم نوازندگی می کند.
فاروک بعد از رفتن ثریا افسرده می شود و روزهای زیادی است که قید همه چیز از جمله کار را زده است و به دنبال ثریا می گردد و هیچ جایی او را پیدا نمی کند.
دستیارش عاکف هم از طریق صنم خاله ثریا او را پیدا می کند و با فاروک به خارج از کشور می روند و طی اتفاقاتی که در آنجا رخ می دهد با ثریا برای طلاق به turkye بر می گردند.
زمانی که ثریا به دادگاه می رود دچار حادثه می شود و در آنجا متوجه عشقش نسبت به فاروک می شود و باز به نزد فاروک بر می گردد و بیخیال طلاق می شود.
برادر ناتنی بوران ها آدم سزگین خودش را به این خانواده نزدیک می کند و با فکرت بوران رابطه ای صیمیم را شروع می کند و با جذب کردن اعتماد فکرت وارد شرکت بوران می شود و این شرکت را ورشکسته می کند. آدم با دوست صمیمی ثریا، دلارا ازدواج می کند. دلارا که واقعا عاشق آدم است در تلاش است که او حال روانی او را بهتر کند و او را نزد روانشناس می برد. زندگی خوب این دو با هم دارند تا آنکه ورشکستگی خانواده بوران را می فهمد، خانه را ترک می کند و به خارج می رود.
فصل سوم سریال عروس استانبول
در فصل سوم می بینید که یاز بوران دختر فاروک بزرگ شده است و بعد از مرگ پدر و مادرش به روانشناس مراجعه می کند و می گوید که مادرش قاتل مادربزرگش اسما سلطان است و از او بسیار نفرت دارد. با بازگشت زمان به گذشته خانواده بوران در حالی که می بینیم این خانواده همه چیز را از دست داده اند و در خانه خدمتکارشان زندگی می کنند و بسیار فقیر شده اند.
اصلی انور و ازجان دنیز ستارگان سریال عروس استانبول
آصلی اِنور
آصلی اِنور بازیگر محبوب ترکیه و سریال عروس استانبول
آصلی اِنور (Asli Enver) یکی از بازیگران دوستداشتنی ترکیه است. آصلی متولد ۱۰مه۱۹۸۴ در شهر لندن است. پدرش از ترکهای قبرس است. آصلی اِنور فارغالتحصیل رشتۀ تئاتر است. بازیگری را در سال ۲۰۰۳ با سریال Hayat Bilgisi آغاز و با سریال Suskunlar در ۲۰۱۲ به مردم ترکیه معرفی شد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید آصلی اِنور سوگلی خوانندۀ مشهور ترکیه موراد بُز (Murat Boz) است. این دو بعد از بازی در فیلم سینمایی Kardeşim Benim کهبوراک اؤزچئویت (Burak Özçivit) نیز در آن بازی میکرد، باهم آشنا شدند و این آشنایی به شروع رابطۀ عاطفیِ بین این دو سبب شد. از دیگر کارهای این بازیگر مشهور ترکیه میتوان Tamam mıyız?،Öteki Taraf ،Kavak Yelleri،گمشده، Mutlu Ol Yeter ،Kış Güneşi را نام برد.
اؤزجان دِنیز
اؤزجان دنیز- خواننده و بازیگر مشهور ترکیه و سریال عروس استانبول
اؤزجان دِنیز (Özcan Deniz) آهنگساز، خواننده و بازیگر محبوب ترکیهای متولد ۱۹مه۱۹۷۲ در شهر آنکارا است. علاقۀ زیادی به طبیعت و محیط زیست دارد. در دوران نوجوانی برای حمایت و محافظت از محیط زیست با دوستان خود گروه تئاتری را تشکیل داد. بازی در این گروه تئاتر خود موجب شکوفایی استعداد اؤزجان در زمینههای موسیقی و بازیگری شد. برای تکمیل تحصیلات خود در رشتۀ موسیقی به کشور آلمان مسافرت کرد. او در سال ۱۹۹۲ اولین آلبوم خود را با نام Yine Ağlattın Beni منتشر کرد. در سال ۱۹۹۷ بازیگری را در کنار موسیقی آغاز کرد. ستاره موسیقی سال، هنرمند مرد موسیقی پاپ، موفقترین هنرمند مرد، بهترین بازیگر نقش اول مرد، پروانۀ طلایی بهترین تکنواز و بهترین بازیگرسریال تلویزیونی ترکیه از جمله جوایز اؤزجان دنیز در چند سال فعالیتش در حوضۀ موسیقی و هنرپیشگی است. از فیلمهای مطرح این بازیگر محبوب و دوستداشتنی ترکیه میتوان Mevlana Celaleddin-i Rumi: Aşkın Dansı، Araf، Su ve Ateş ،Sevimli Tehlikeli ،Her Şey Aşktan، İkinci Şans Kaderimin Yazıldığı Gün، BanaSöyleme، Bir Zamanlar Osmanlı و Karagül را نام برد.
سریال عروس استانبول
عکس های بازیگران سریال عروس استانبولی
تصاویر سریال عروس استانبولی
داستان قسمت آخر سریال عروس استانبولی
فصل دوم سریال عروس استانبولی
روز جمعه در پخش اولین معرفی فصل سوم از سریال ” عروس استانبول ” از شبکه استار تی وی بینندگان این سریال که
با علاقه بسیاری دنبال کننده فصل جدید هستند را وارد شوک بزرگی کرد،
یاز دختر فاروق و ثریا که حال بزرگ شده و دختر جوانی است، در بخشی از فیلم میگوید:
” من خودم دیدم که مادرم ثریا اسما سلطان را با دستهای خودش کشت، حالا با این اطلاعات را کجای دلم بگذارم”
و اظهار عجز و ناامیدی میکند.
در پایان فصل قبل چه اتفاقاتی رخ داد؟؟
فکرت به دلیل حمل مواد مخدر در هواپیما دستگیر شد و این موضوع باعث شد شرکت بوران سهام هایش را از دست بدهد،
فاروق تلاش میکند تا برای تحقیقات بهتر و کشف موضوع یک همکار پیدا کند،
آدم همچنان، فکرت را به بازی گرفته است و خونریزی ناگهانی ثریا شوک دیگری به خانواده بوران وارد میکند،
فاروغ با کمک ایپک اطلاعاتی از آدم به دست آورده و نهایتا تصمیم مهمی بر علیه آدم میگیرد.
نقد و بررسی سریال عروس استانبول
وبلاگ نقد کره *** اما سریال ترکی عروس استانبولی:
می دونیم که زن در ادبیات نمایشی نماد، سرزمین و میهن و عقیده است و مرد در ادبیات نمایشی نماد، نظام و حکومت هست.
خب همه بینندگان می تونند هر سریالی رو با علم به این نکته دنبال کنن و بفهمن پیام سریال از ابعاد مختلف چی هست.
* اسماء سلطان: مادر خانواده که همون نماد سرزمین، میهن و عقیده است و در عمارت یا کاخی که زندگی می کنند فرمانروایی می کنه و همه امور چه امور منزل چه زندگی پسرانش رو تحت کنترل خودش داره و سعی می کنه پسرانش رو کنار خودش حفظ کنه. و این پسران هر کدام نماد حکومت هایی هستند که در پی هم می آیند و می روند. این حکومت در دامان آن سرزمین هست. یعنی حکومت پسران در سرزمین مادر خانواده.
+ اسماء سلطان خودش یک هوو داره که البته شوهر این زن( فوزی بی) هم به او خیانت کرده و در سرزمین زن دیگری، تشکیل حکومت داده اما حکومتی نامشروع و بوجود آوردن فرزند یا حکومت نامشروعی به نام آدم سزگین!
یعنی حکومت ها هم گاهی در سرزمین یا به سرزمین خود خیانت می کنند.
* اما فرزندان خانواده که هر کدوم می تونن نماد حکومت های ترکیه باشند که در دوران های مختلفی سر کار آمدند و هستند و می آیند.
+ فاروک بوران: فرزند ارشد خانواده و عقل کل…. و بیشتر امور تجاری و مالی در زیر دست اوست. در قسمت اول سریال در فصل اول هم که نیمچه اطلاعاتی از فاروک به ما داد دیدیم که او هم با زنان مختلفی تا حدودی در ارتباط بوده، بخوانید سرزمین های نامشروع….. که عاقبت عاشق ثریا می شود در حالیکه 10 سال گذشته عاشق زنی به نام بگوم بود و از او صاحب فرزند پسر نامشروعی به نام امیر شد.
+ فیکرت بوران: فرزند تقریبا حسود و عصبی خانواده که عاشق دختری به نام ایپک است که آن دختر هم خود، عاشق فاروک است(حدیث این دختر مفصل و بسی چرکین است)
+ عثمان بوران: فرزند آرام و بیمار خانواده که بیشتر اهل صلح و صفا و آرامش هست و اکثر اعضا در کنار او راحت هستند و او نیز در قسمت اول سریال دیدیم که عاشق ثریا شد اما داداشش زودتر جنبید و آستین بالا زد اما این پسر، در قلبش به ثریا محبت دارد و او را دوست دارد.
+ مورات بوران: پسر سرکش و سر به هوای خانواده که هروقت سرخوش و مست می شود، خدمتکار عمارت یعنی باده خانوم در خدمتگزاری اش حاضر است… که او هم خود عاشق دختری موتوری به نام زینب شد که فعلا ازش خبری نیست. در واقع الان 2 دختر عاشق یک پسر هستند.
* خانواده ثریا:
+ ثریا: یک خواننده است که در رادیو و کاباره ها خوانندگی می کنه و از این راه امرار معاش می کنه. او مادرش و پدرشو از دست داده که ظاهرا در این حادثه ، خاله اش هم مقصر بوده… و قبل از ازدواج هم با خاله اش زندگی می کرده که خاله او هم زن معتاد و کلا زن سالمی نبوده و تو کارهای خلاف بوده…
* خانواده های دیگه:
+ آدم سزگین: خدایا چقدر من ازین بشر متنفرم( نیفرت ادی یوروم سن نن آدم سزگین) که فرزند نامشروع یا برادر نامشروع بوران هاست( که البته در قسمت اول فصل دوم ظاهرا در اینکه او بوران باشد یا فرزند نامشروع از شخص دیگری هم شبهه هست. این هم از عجایبه) و باعث ایجاد دردسرهای زیادی برای خاندان بوران شده…
+ دیلارا: ازین دوست ثریا هم متنفرم…. بی کسی بد دردیه… انسان معقول و حتی نیمه دیوانه هم عاشق فردی مثل آدم سزگین نمیشود….. دو بشر چرکین… کند همجنس با همجنس پرواز/ نمونه یک دختر حقیر…
+ باده: خدمتکار خانواده است که پدر و مادرش رو از دست داده هیچ بعید نیست که اونم یه فرزند نامشروع سر راهی از آب دربیاد که چشم به ارباب زاده چهارم خانواده داره.
+ گلستان: از آن دست خدمتکارانی که به صاحبان خود وفادار نیستند و برای پول، حتی نان می خورند و نمکدان می شکنند که با همسرش نظیف در عمارت مشغول کارهستند اما هنوز صاحب فرزندی نشده اند.(شاید بهتر است فقرا بچه دار نشوند……)
+ نورگل: خدمتکار نسبتا وفادار به صاحبخانه که حق آب و نمک رو حفظ کرده و با همسرش مصطفی مشغول کار در عمارت هستند و ار قضا فرزندی هم ندارند و سنشان نسبت به زوج دیگر، بیشتر است.
+ آسیه: خدمتکار فالگیر یا پیش گوی خانواده و تنها کسی که سرش پوشیده است و از همه ساده تره….
* خب تا حدودی شخصیت ها را شناختیم و هرکی بیشتر می خواد پی ببره به شخصیت ها سریال رو تماشا کنه در صورت تمایلش.
* خصوصیت مشترک تمام اینها این است که همگی اهل دروغ و پنهانکاری هستند و همه از دم یه سری اسرار مگوی دارند که اگر فاش شود خانمان برانداز است که همه این اسرار هم اسرار پاکی نیستند برای همین همگی شخصیت ها در یک بحران یا تشویش و استرس به سر می برند. همگی ته مایه ای از خیانت با خود دارند. همه به همدیگر چشم دارند، یا به مال، یا به جان یا به ناموس یکدیگر…. در این مساله زنها پیشتازترند. برای نمونه توجه کنید:
فیکرت عاشق ایپکی است که ایپک دلخوش به ازدواج با فاروک است و عاشق اوست اما فاروک خودش قبلا زن داشته و بچه ای نامشروع که از او دور افتاده و بی خبر از آنها بوده است و از طرفی عاشق ثریا است. ثریا خودش کسی است که کارگر پدرش و فاروک و عثمان دلداده او هستند اما او خودش دلداده فاروکی است که بگوم و ایپک عاشقش بوده و هستند. زینب و باده عاشق مورات هستند. از همه بدتر این است که ایپک؛ با اینکه با فیکرت ازدواج کرده اما روز و شب و تمام لحظات در فکر فاروک است و در خلوتش برای او گریه می کند…..(آخر چرکینیه این ایپک)……. دیلارای حقیر به در و دیوار می زند که خودش را به آدم سزگین نفرت انگیز نزدیک کند و عاقبت هم به او اعتراف می کند که عاشقش هست یعنی دختر اینقدر بیچاره…………….
* بحث خانواده:
ما در اینجا یک خانواده سالم و درست و درمان نداریم:
– اسماء سلطان که شوهرش مرده … آن هم شوهری که سر زنش هوو آورده و از او بچه دارد….. و در انتها هر دو زن را قال می گذارد و در واقع به نوعی به هر دو زنش خیانت می کند و بچه ها تقریبا پدر بالای سر خود آنچنان ندیده اند.
– ثریا که پدر و مادرش را از دست داده است.
– یک خاله بیچاره تر از خودش دارد که محتاج است که صنم خانوم نام دارد.
– دیلارا هم که پدر و مادر و خانواده ای ندارد.
– آدم سزگین هم که فرزند نامشروعی است که سالها با مادرش زندگی کرده است.
– بگوم بیمار و پسرش امیر که به گفته بگوم به ثریا؛ برای یافتن یک خانواده از انگلستان به ترکیه آمده است.
– باده که بی سرپرست است.
– گلستان و نورگل که فرزند ندارند یا نتوانسته اند فرزنددار شوند.
– قیمت و شوهرش شهاب که سر قضیه آدم سزگین از هم جدا زندگی می کنند.
ببینید شما هرطرف نگاه کنید واقعا مفهوم یک خانواده رو نمی بینید….
* تلاش برای مشروعیت بخشیدن به فرزندان نامشروع:
در اغلب سریال های ترکی اصلا بنا بر این شده که حتما فرزندان نامشروع وجود داشته باشند و تلاش زیادی هم شده که به اونها مشروعیت داده بشه تا حدی که نقش فرزندان نامشروع پررنگ تر و حیاتی تر از فرزندان مشروع هست.
مثلا توجه داشته باشید که امیر فرزند (پسر) نامشروع بگوم و فاروک است اما به عنوان یک نوه به طور کامل پذیرفته و مورد تفقد و دلجویی و محبت قرار میگیره و از تمام امکانات عمارت بوران ها بهره مند میشه. اما فرزند (دختر) مشروع ثریا و فاروک باید در سریال سقط بشه و از بین بره. (جالبه که من خودم در قسمت اول گفتم آخ جون زن و مرد اصلی سریال رسما و بطور شرعی ازدواج می کنند و اگر هم پای بچه ای درمیون باشه حتما این بچه مشروعه……..خخخخ)
* حالا بحث نماد مرد و زن:
مردان این سریال همگی نماد حکومت و نظام حاکم بر سرزمین هستند. مردان که نماد حکومت های روی کار آمده ترکیه از گذشته تا الان هستند و حتی آینده.
+ فوزی بوران: نماد حکومت در گذشته و 4 پسر بوران ها نماد حکومت های حال حاضر و امیر فرزند نامشروع نماد حکومت های آینده…..
+ یعنی امیر نامشروع میگه: حکومت و نظام ترکیه باید پیوسته برپا باشه حتی بصورت حکومت های نامشروع.
+ و اما فردی مثل آدم سزگین که علیه خاندان بورانها شورش کرد و گند زد به خاندانشون…. آدمو یاد فتح الله گولن (نامشروع از نظر اردوغان) میندازه که علیه حکومت اردوغان کودتا کرد و رژیم اردوغان تمام اعوان و انصارشو از استانهای مختلف ترکیه بیرون کشید و راهی زندونا کرد و الان هم در سریال می بینیم که اسماء سلطان و پسرانش دربه در دنبال آدم سزگین نامشروع هستند و می خوان اونو و اعوان و انصارشو و هرچی منتسب به اونه رو یه جوری نابود کنند.
* اسماء سلطان نماد سرزمین قدیمی ترکیه (در اینجا بورسا) است که حکومت هایی رو به تناسب خودش در خودش دیده و نسبتا راضیه… اما چرا یک زن یک عروس از استانبول رو نمی پسنده و میگه: زنان استانبول گلشون یه جوریه که سرکشن و آداب و ادب حالیشون نیست. و این سرزمین قدیمی دوست نداره تیکه نامناسبی بهش بچسبه و مثل یک ویروس به جان اصالت سرزمین قدیمی ترکیه بیفته … (همه پرسی در کردستان عراق که رژیم ترکیه باهاش مخالفه)
و از طرفی فاروک می خواد حتما فتوحات داشته باشه و یک سرزمین به سرزمینهای خودش اضافه کنه و بر اون حکومت کنه تا جایی که در یکی از قسمتهای اولیه سریال به ثریا میگه: تو وقتی با من ازدواج کردی یک بوران شدی و سر خود نمی تونی هیچ کاری بکنی و باید از من که شوهرتم اجازه بگیری. (مثل دخالت ترکیه در سوریه)
به نظرم سناریست های ترکیه ای درسته که از روی کتاب بیشعوری خاویر کرمنت مینویسن فیلمنامه ها رو اما یه پاشون تو سیاست هم هست و اون هم تقویت پایه های نظام حاکم بر ترکیه هست.
* به لحاظ گریم:
– گریم مو یا رنگ موی اوزجان دنیز در فصل یک بی نهایت مناسبش نبود و خیلی ها اعتراض داشتند به رنگ موهاش که می گفتن به سنش نمی خوره اما در فصل دوم خیلیها از جمله خود من خیلی راضی هستیم از رنگ موهاش که مناسب سنش هست و بازیش رو خیلی دلنشین کرد در قسمت اول فصل دوم.
– لباس های آسلی انور در فصل یک فوق العاده بد بود و در این فصل هم که بدتر هم شده. در فصل یک همش با جلوی موهاش بازی می کرد اما این فصل که جلوی موهاشو کوتاه کرده بازم بدتر شده….. بازیگر مورد علاقه ام هست اما به نظرم در گریم و لباس خیلی بد عمل کرده و این نظر خیلی از کاربران اینستاگرام این سریال هست.
– اسماء سلطان که عالیه واقعا با بازیش حال می کنم. دلم غنج میره وقتی دیالوگ میگه خصوصا وقتی عصبی میشه و به این و اون تیکه میندازه……..
– فیکرت، مورات، باده، ایپک،دیلارا، به نظر من که بازی های دلنشینی ندارن………
– آدم سزگین که حقیقتا خیلی چرکین است.
– موسیقی تیتراژ ابتدایی سریال رو خیلی دوست دارم خیلی قشنگه……
– فرق سریال های ترکی و کره ای در این هست که درست هست که در هر دوی اونها به لباس و پوشش و رنگ و آرایش اهمیت میدن اما پوشش بازیگران سریال های کره ای واقعا به لحاظ رنگ و طراحی و چشم نوازی خیلی زیبا هستند و آدم با بازیگرانش احساس راحت و خوبی داره اما بر خلاف سریال های ترکیه ای انگار رسما وسط سالن عروسی یا سالن آرایشگاه هستیم یا شوی لباسه یعنی این قدر بی نمکه و من که تا الان جذب هیچ پوشش ترکیه ای نشدم اما پوشش کره ای ها چرا واقعا دلم خواسته………
– آرایش ها و گریم ها هم واقعا خیلی بده…..
– با این حال، چون تنها سریال ترکی ای هست که فعلا دارم دنبال می کنم زیاد سخت نگرفتم و اینکه فعلا قسمت اول فصل دوم هم خیلی پرکشش و جذاب شروع شد و من تقریبا 3 بار دیدم و در تاریخ سریال های ترکی این یه رکوده..خخخخ…….. امیدوارم در قسمتهای بعدی هم همینجوری باشه….. یه نکته جالبش این بود که این قسمت در سبک سریال های کره ای بود که غم و شادی و کمدی و تلخیش همه با هم خیلی خوب مچ شده بود……. یه لحظه واقعا خودم شوکه شدم گفتم واقعا دارم یه سریال ترکی می بینم چرا اینقدر شیرینه این قسمتش………؟!