اشعار شهادت حضرت زهرا (س) و مجموعه شعر دهه فاطمیه
اشعار شهادت حضرت زهرا (س)
شعرهای زیبای شهادت حضرت فاطمه به مناسبت ایام فاطمیه به صورت اشعار بلند و کوتاه مذهبی
از بــیـت آل طـاهـا(ص) آتـــش کــشــد زبـانــه
گــوئـی شــده قـــیـامـت بـر پـا درون خــانــهبرپاست شور محـشر از عـتـرت پـیـمبـر(ص)
خـلــقـنـد مـات و مـبـهـوت از گـردش زمانـهاهریمنان نمودند خون قلب مـصـطفی(ص) را
در مـنـظـر خـلایـق بـی جــرم و بــی بـهــانـهدر پــشــت در فــتــاده ام الائـــمـــه(س) از پـا
دارد فـغــان ز دشـمـن آن گـــوهــر یـگــانـهزیـنـب(س) بـه نـاله گـویـد کـشـتـند مــادرم را
ایـن یک ز ضـرب سـیـلی آن یک ز تـازیانهدر خون فتاده زهرا(س) چون مرغ نیم بسمل
مـحـسـن(ع) فـتاده چـون گـل پر پر در آستانهدر پشت زانـوی غم پژمان نشسته حـیـدر (ع)
مانده حـسـیـن مظـلوم(ع) حیران در آن میانهاز نقش خون و دیوار پرسد ز حال زهرا(س)
وز زخــم سـیـنـه گـیـرد از مــیــخ در نشـانهدارد حــســن(ع) شـکـایـت از کـیـنـه مغیره(ل)
ریـــزد ز دیـــدگـــانـــش یــاقـــوت دانـه دانـهبـا پـهـلـوی شـکـسـته چون مـرغ بـال بسته
زهـرا(س) بـه خـون نـشسـته در کـنج آشیانه
مداحی شهادت حضرت فاطمه (س)
نای نفس کشیدن و رعنا شدن نداشت
سرو علی دگر کمر پا شدن نداشتاین بر همه طبیب ، ز خود دست شسته بود
کی گفته او توان مسیحا شدن نداشتآب از سرش گذشته ، علی را خبر کنید
کوثر که میل راهی دریا شدن نداشتپیچیده است اگر، کمرش درد می کند
او هیچ گاه قصد معما شدن نداشتامروز کار خانه خود را تمام کرد
گویا که قصد عازم فردا شدن نداشتحتی حسین آب ز دستش گرفت و خورد
گویا خبر ز راهی گرما شدن نداشتمی شست رخت خویش ، ولی طول می کشید
چون دست لاغرش رمق واشدن نداشتاسماء کمی خلاصه بینداز بسترش
تصویر فاطمه که غم جا شدن نداشتمی خواست دختر پدر خویشتن شود
گویا که میل حضرت زهرا شدن نداشتبا قصد قربت از پسرانش برید دل
هرچند قصد قربت مولا شدن نداشت
مطلب مشابه: عکس پروفایل ایام فاطمیه + جمللات تسلیت شهادت حضرت فاطمه (س)

شعر درباره شهادت حضرت زهرا (س)
بر زانوی تنهایی ام دارم سرت را
با گریه می بینم غروب آخرت رامن التماس لحظه های درد هستم
آیا نگاهی می کنی دور و برت را؟دست مرا بستند و پشتم را شکستند
می بینی آیا حال و روز حیدرت را؟حالا که روی پای من از حال رفتی
فهمیده ام اوضاع و احوال سرت را!پروانه حرف عشق را هرگز نمی زد
می دید اگر یک مشت از خاکسترت راافتاده ام پشت درِ قفل نگاهت
واکن دوباره چشمهای نوبرت رابر زانوی تنهایی خود سر گذارم
وقتی ندارم بر سر زانو سرت را

مداحی شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) و دهه فاطمیه
تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد
مـاه، رخ از شــرم، پـشـت ابـــــر بُردآرزوهــا را عـلــی در خــــاک کـــرد
خـاک هــم گـویی گــریبـان چاک کردزد صــدا: ای خــاک، جـانـانــم بگیــر
تــن نـمـانــده هیـچ از او، جـانـــم بگیرنــاگــهـان بـر یــاری دســــت خــــــدا
دسـتــی آمـد، همچو دست مصـطـفــیگـوهــرش را از صــدف، دریا گرفت
احـمــــد از دامـاد خـود، زهــرا گرفتگـفـتـش ای تـاج ســر خیــل رُسُــــــــل
وی بَــر تـــو خُــرد، یکسر جزء و کلاز مــن ایــن آزرده جـانـــت را بـگـیـر
بـازگــردانــدم، امـانــت را بـگیــــــــــربــار دیــگر، هـدیـه ی داور بـگـیــــــــر
کــوثـــرت از سـاقــــی کـوثــــــــر بگیرمــی کِـشــد خجلــت عـلــی از محضـرت
یــاس دادی، می دهد نیلوفــرت
**
آهسته می شوید یگانه همسرش را
با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته می شوید غریب شهر یثرب
پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را
**
مطلب مشابه: جملات ویژه شهادت حضرت فاطمه (س) + عکس نوشته تسلیت
دوبیتی شهادت حضرت فاطمه زهرا
ای بی نشانه ای که خدا را نشانه ای
هر سو نشان توست ولی بی نشانه ای
زهرای پاک ، ای غم زیبای دلنشین
تو خواندنی ترین غزل عاشقانه اي
**
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
**
دل از غم فاطمه توان دارد ، نه
و ز تربتِ او کسی نشان دارد ، نه
آن تربتِ گمگشته به بَر ، زوّاری
جز مهدی صاحب الزمان دارد ، نه
**
آهسته می شوید یگانه همسرش را
با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته می شوید غریب شهر یثرب
پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را
تنها کنار نیمه های پیکر خود
می شوید امشب نیمه های دیگرش را
آهسته می شوید مبادا خون بیاید
آن یادگاریهای دیوار و درش را
پی می برد آن دستهای مهربانش
بی گوشواره بودن نیلوفرش را
می گرید اما باز مخفی می نماید
با آستینی بغضهای حنجرش را
در خانه ی او پهلوی زهرا ورم کرد
حق دارد او بالا نمی گیرد سرش را
با گریه های دخترانه زینب آمد
بوسد کبودی های روی مادرش را
بر شانه های آفتابی اش گرفته
مهتاب هجده ساله ییغمبرش را
دور از نگاه آسمانها دفن می کرد
در سرزمین های سئوالی همسرش را
**
خالی مکن دور و برم را
با رفتنت خالی مکن دور و برم را
پاشیده تر از این مگردان لشگرم راای نیمه ی مجروح من ای کاشبا تو
در خاک بگذارند نیم دیگرم رابعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت
از خجلتم بالا نمی گیرم سرم راباور نمی کردم که روزی پیش چشمم
از پا بیندازد غلافی همسرم راتو بین آتش رفتی و من گُر گرفتم
حالا بیا و جمع کن خاکسترم راهرشب حسن در خواب میگوید مغیره
دست از سرش بردار کشتی مادرم رادیروز اگر در پیش طفلانم حرم سوخت
فردا بسوزانند با طفلان حرم رااز کربلا دیشب صدایی را شنیدم
انگار طفلی گفت عمه معجرم را…شاعر:محسن عرب خالقی
**
جز غم کسی به خانه من سر نمی زند
اینجا که مرغ شوق دگر پر نمی زنددر شهر خود غریبم و با درد آشنا
در خانه غریب کسی سر نمی زندمن دختر پیامبر و زان همه یکی
دم از سفارشات پیمبر نمی زندمی زد مرا مغیره و یک کس به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمی زندبیش از خودم به حالت زینب دلم بسوخت
مادر، کسی مقابل دختر نمی زند
رفتی ولی نرفته گلم بوی تو هنوز/ دارد سرم هوای سر کوی تو هنوز/ بعد از تو سوی چشم مرا اشک میبرد/ ای سمت چشمهای ترم سوی تو هنوز/ شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد.
صاحب عزای فاطمه آقا بیا بیا
بزم عزای فاطمه شده بر پا، بیا بیا
بهر تسلی دل پر درد زینب ، دل حسین
با ذوالفقار حضرت مولا بیا بیا