اطلاعاتی از عجیبترین و خنده دارترین طلاق ها!
با بررسی در مورد پروندههای طلاق مشخص شده که برخی از این تقاضاها دلایل بسیار پیشپاافتاده و حتی عجیب و خندهدار دارند. هرچند تعداد این تقاضاها روز به روز زیادتر میشود اما بسیاری از آنها بیشتر به شوخی شبیهاند تا واقعیت. برخی از این تقاضاها منجر به صدور حکم طلاق میشوند و تعدادی هم نمیشوند؛ اما همه آنها یا تعجبآورند یا خندهدار.
ترس از صاحبخانه
مردی به دادگاه خانواده شهید محلاتی مراجعه کرد و دادخواست طلاق خود را به قاضی یکی از شعب ارائه داد. این مرد بیان کرد که پس از گذشت هشت سال از زندگی مشترک، هنوز مستأجر است و همسرش اجازه خرید خانه را به او نمیدهد؛ چرا که معتقد است که نباید پولهایشان را خرج خرید خانه کنند و بهتر است پولی که جمع آوری کردهاند را در بانک بگذارند. این مرد گفت که من همیشه در زندگی کوتاه آمده و هر کاری همسرم میخواهد، انجام میدهم، ولی دیگر از این وضع خسته شدم.
کشف بیماری بعد از ۵ سال
زنی ۲۵ ساله در حضور قاضی دادگاه خانواده اظهار کرد که شوهرش بیماری داشته و آن را مخفی کرده بوده است. این زن بعد از گذشت ۵ سال از زندگی تازه متوجه شده بود که پای راست شوهرش کوتاه است و در این مدت همسرش او را فریب داده است. او پافشاری میکرد که این موضوع برایش غیرقابل تحمل است، در حالی که در این مدت از اعتیاد شوهر به موادمخدر شیشه اطلاع یافته اما گویا ناراحت نشده است.
زنی که راننده تاکسی شد
در اردیبهشت ماه سال جاری، مردی که همسرش راننده تاکسی شده است، با طرح این ادعا که روحیات زنانه همسرش از بین رفته، دادخواست طلاق داد. این مرد ۶۰ ساله در مقابل رئیس شعبه دادگاه خانواده مدعی شد از زمانی که همسرش راننده تاکسی شده، همه رفتارهایش تغییر کرده و اگر بر خلاف عقیده او صحبت شود، مرد را مورد ضرب و شتم قرار میدهد.
سن دروغین
مردی جوانی که مدعی بود همسرش در زمان ازدواج سن واقعیاش را به وی نگفته است، با حضور در دادگاه خانواده درخواست طلاق کرد. این مرد به رییس دادگاه گفت: «زمانی که من به خواستگاری همسرم رفتم، وی سن خود را ۱۸ سال معرفی کرد، در حالی که سن واقعیاش بیشتر بود.» وی بیان کرد که به دلیل اعتماد هیچگاه شناسنامه همسرش را ندیده بود، اما پس از گذشت دو سال اتفاقی این شناسنامه را دیده و سن واقعی وی را فهمیده است.
این مرد جوان تأکید میکرد که نمیتواند با کسی که درباره چنین مساله مهمی دروغ گفته، زندگی کند.
طلاق به خاطر روابط دوستانه
زنی ۵۷ ساله در دادگاه خانواده ۲ ونک، حضور یافت و ادعا کرد که همسرش بعد از ۴۰ سال از زندگی مشترک، تصور میکند که روابط وی با دوستانش باعث سرد شدن کانون زندگی شده است. وی همچنین گفت: «الان حدود ۴ ماه است شوهرم محل زندگی مشترکمان را ترک کرده و به خانه پسر بزرگمان رفته است، او اصلا متوجه رفتار و کارهایش در این سن و سال نیست.»
معضل ناهار خوردن با مادرشوهر
زنی ۲۲ ساله که تنها ۱۰ ماه از زندگی مشترک را تجربه کرده بود، در دادگاه اعلام کرد که نمیخواهد هر روز با مادر شوهرش ناهار بخورد و از این رو تقاضای طلاق دارد. وی بیان کرد که از اول زندگی با همسرم شرط کرده بوده است مادرش به طور مداوم در خانه آنها حضور نداشته باشد و او این قول را داده بود، اما الان زیر قولش زده است. این خانم ۲۲ ساله که ادامه این وضع را غیرقابل تحمل میدید بر صدور حکم طلاق اصرار داشت.
مردی که ۱۵ سال کتک میخورد
«وقتی در را باز کردم، همسرم با چماق به طرفم حملهور شد، من که دو پا داشتم، دوپای دیگر قرض کردم و به خانه مادرم پناه بردم». این بخشی از اظهارات مردی بود که برای رهایی از دست همسرش به دادگاه خانواده پناه برده بود. وی اظهار داشت که پیش از این یک بار دیگر به دادگاه مراجعه کرده بود اما چند روز بعد از دادگاه همسرش استکان چای داغ را روی صورتش پاشیده و با خونسردی گفته بود: «این کار را کردم تا یاد بگیری دیگر برای فرار از زندگی و مشکلات به فکر طلاق و دادگاه نباشی!»
مرد ادعا کرد که بعد از ۱۵ سال بر سر هر مسأله کوچکی مورد ضرب و شتم قرار میگیرد؛ به طوری که هیچ جای سالمی در بدنش نیست و همه اعضای بدنش حداقل یک بار زیر ضربههای سنگین مشت و لگد همسرم شکسته است.
طلاق از شوهر فوتبالدوست
زن جوانی هم به خاطر علاقه شوهرش به تماشای مسابقات فوتبال باشگاههای ایرانی و اروپایی خواستار طلاق شد. این زن دادخواست طلاق خود را اینگونه مطرح کرد: «همسرم تمام وقت خود را صرف دیدن برنامه فوتبال میکند و هیچ توجهی به من نمیکند. من از این وضع خسته شدهام. زیرا او هر وقت به خانه میآید فقط فوتبال میبیند.»
شغل بیکلاس همسر
زنی به دلیل بیکلاسی شغل شوهرش خواستار طلاق شد. وی با حضور در شعبه ۲۶۸ دادگاه خانواده ۲ درخواست طلاق خود را ارائه کرد و گفت: «۱۰ سال پیش زمانی که با همسرم ازدواج کردم، کارمند یک شرکت خصوصی بود اما بعد از چند سال اخراج شد و مدتی بیکار بود تا اینکه در گاراژ یکی از دوستانش به طور موقت مشغول به کار شد. همسرم قرار بود به طور موقت در آن گاراژ راننده کامیون باشد و به دنبال شغل بهتری از لحاظ موقعیت اجتماعی باشد اما او سراغ کار دیگری نرفت و همین شغل جایگزین شغل اصلی او شد.»
توهم شیطان بودن
زنی دیگر در دادگاه خانواده علت طلاق خود را چنین مطرح کرد: «شوهرم به علت مصرف بیش از حد موادمخدر صنعتی شیشه دچار توهمات شدید شده، طوری که مرا به شدت کتک میزند و میگوید تو شیطان هستی.» این زن به رئیس شعبه گفت که توهمات همسرش به قدری زیاد است که به وی میگوید روی پیشانی تو چیزی نوشته شده است.
جدایی یک پزشک و یک پرستار به خاطر بیماری فرزند
یک پزشک به دلیل این که دخترش دچار بیماری هویت جنسی است و کارهایی می کند که حتی او را میترساند به دادگاه رفت و تقاضای طلاق از همسر پرستارش را ارائه داد. وی مدعی شد: دخترمان به دلیل بیماریای که دارد، ظاهر پسرانه درست میکند و کارهای خطرناک میکند. من واقعا از این وضع خسته شدم. همسرم به جای اینکه در این لحظات کنار من باشد، مرا ترک کرده است.
طلاق به خاطر مهمانی
شرکت زنی در پارتی باعث شد شوهرش پنج ماه بعد از ازدواج به دادگاه خانواده برود و خواستار جدایی از او شود. این مرد به قاضی شعبه ۲۳۵ گفت: همسرم زن خوبی است اما چون در میهمانیهایی که مطابق میل من نیست، شرکت میکند دیگر حاضر نیستم با او زندگی کنم.
طلاق همزمان سه هوو
یکی از عجیبترین طلاقها نیز مربوط به مردی بود که میخواست سه زنش را همزمان طلاق دهد. وی گفت که زن اولش باردار نمیشد و به همین دلیل دوباره ازدواج کرده، ولی از شانس بد همسر دومش نیز به همین مشکل مبتلا بوده است. به این دلیل همسر سومی اختیار کرد. همسر سوم بچهدار شد و خدا ۲ پسر به وی داد که یکی از آنها نابینا بود، در این حین این زن نیز دچار یک بیماری خونی بسیار وخیم شد.
همسران محمد همه از وی راضی بودند و با هم زندگی میکردند، ولی خودش میگفت دیگر حوصله تحمل این زجرها و بدشانسیها را ندارد و میخواهد تنها زندگی کند.
این موارد تنها تعدادی محدود از پروندههای عجیب طلاق هستند و اشارهای گذرا به زندگیهایی که متأسفانه به دلایلی سطحی و بیاهمیت از هم میپاشند یا به قهر و کدورت میانجامند