حقایق جالب و خواندنی در مورد فیلم پالپ فیکشن Pulp Fiction
حقایق جالب در مورد فیلم پالپ فیکشن
فیلم پالپ فیکشن (Pulp Fiction) یکی از موفق ترین فیلم های هالیوودی است که فروش زیادی هم داشت. حواشی و حقایق جالبی را در مورد این فیلم می خوانید.
پالپ فیکشن (Pulp Fiction) یا داستان عامه پسند، فیلمی به کارگردانی کوئنتین تارانتینو است که در سال ۱۹۹۴ پس از نخستین نمایش خود در جشنوارهی کن، ضمن جلب تحسین گستردهی منتقدان، جایزهی نخل طلا را از هیئت داوران به ریاست کلینت ایستوود دریافت کرد. این فیلم در ادامه پس از نمایش در آمریکا، با استقبال بسیار خوب تماشاگران همراه شده و در انتهای سال، نامزد دریافت ۷ جایزهی اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد که در نهایت، جایزهی اسکار بهترین فیلمنامهی اوریجینال را از آن خود کرد.
تارانتینو کار خود را در سینما با ساخت فیلم کمدی تولد بهترین دوستم (My Best Friend’s Birthday) آغاز کرد که تعداد زیادی از حلقههای فیلم مربوط به آن در حادثهی آتش سوزی از بین رفت و در نهایت، مدت ۳۶ دقیقه از اثر وی باقی ماند. تارانتینو در گام بعدی با حمایت مالی موسسهی فیلم ساندنس (Sundance)، فیلم کوتاه سگهای انباری (Reservoir Dogs) را ساخت و با موفقیت این اثر، او توانست بودجهی لازم را برای ساخت نسخهی بلند آن فراهم کند که نتیجهی کار، فیلمی کالت از آب درآمد که امروزه به عنوان اثری درخشان از آن یاد میشود.
تارانتینو پس از موفقیت سگهای انباری، سراغ موفقترین فیلم کارنامهاش یعنی پالپ فیکشن رفت و در آن با حالتی طنزآمیز به روایت در هم تنیدهی داستان دو اوباش، یک بوکسور، همسر یک گانگستر و یک زوج سارق پرداخت. فیلمی که انقلابی را در مضمون و نوع روایت سینمایی به ارمغان آورد و در ادامه، راه را برای ساخت آثاری مشابه توسط کارگردانان دیگر خصوصا فیلمسازان جوان هموار کرد. تا جایی که امروزه این سبک از داستان پردازی، به زیرشاخهای جذاب در ژانر جنایی و تلفیق آن با ژانر کمدی بدل گشته است. در ادامهی این مطلب با بیان برخی از حواشی و حقایق جالب این اثر ماندگار همراه ما باشید:
- دنیل دی لویس که اتفاقا تاریخ تولدش هم با اوما تورمن در یک روز است، علاقهمند بود تا در پالپ فیکشن در برابر این بازیگر به ایفای نقش بپردازد اما در ادامه با مخالفت تارانتینو روبرو شد.
- برخی از صحنههایی را که خود تاراتینو در مقابل دوربین قرار داشت، رفیق صمیمیاش رابرت رودریگز کارگردانی کرده است.
- قرار بود اولین همکاری ساموئل ال جکسون و تارانتینو در فیلم سگهای انباری (Reservoir Dogs) رقم بخورد اما بنا به دلایلی آغاز همکاری این زوج به پالپ فیکشن موکول شد. تارانتینو که شیفتهی کار ال جکسون بود نقش جولس وینفلد را به طور ویژه برای وی نوشته بود.
- با اینکه تارانتینو از همان ابتدا ساموئل ال جکسون را برای نقش جولس وینفلد در نظر داشت ولی پل کالدرون نیز برای ایفای این نقش تست داد و با عملکردی فوق العاده، نقش را به دست آورد. وقتی خبر این ماجرا به گوش ال جکسون رسید، او به سرعت به لس آنجلس پرواز کرده و نقش را از کالدرون پس گرفت.
- خودروی شورلت مدل سال ۱۹۶۴ وینسنت وگا در حقیقت متعلق به خود تارانتینو بود که در جریان ساخت فیلم به سرقت رفت. این خودرو در سال ۲۰۱۳ در حالی که در اختیار دو پسر بچه بود توسط پلیس پیدا شد.
- بودجهی فیلم فقط ۸ میلیون دلار بود که ۵ میلیون آن به دستمزد بازیگران اختصاص یافت.
- تارانتینو تردید داشت که نقش جیمی را بازی کند یا لنس! او در نهایت به این دلیل نقش جیمی را بازی کرد که میخواست در صحنهی اوردوز اوما تورمن در پشت دوربین باشد (در این صحنه لنس باید مقابل دوربین می رفت).
- تارانتینو شخصیت وولف را به طور ویژه برای هاروی کایتل نوشته بود. همچنین شخصیتهای هانی بانی و پامپکین هم از ابتدا متعلق به آماندا پلامر و تیم راث بودند.
- این هاروی کایتل بود که بروس ویلیس را برای بازی در پالپ فیکشن متقاعد کرد. ویلیس از طرفداران فیلم سگهای انباری است. این دو بازیگر پیش از پالپ فکشن در فیلم افکار مرگبار (Mortal Thoughts) به کارگردانی آلن رودولف نیز با یکدیگر همبازی شده بودند.
- جان تراولتا در مصاحبهای با جیمز لیپتون در سال ۱۹۹۴ دربارهی دشواریهای نقش وینسنت وگا سخن گفت. بزرگترین چالش وی این بود: او که تا به حال مواد مخدر مصرف نکرده چگونه باید ماهیت یک انسان معتاد به هروئین را نشان دهد. برای درک بهتر تراولتا از هروئین، تارانتینو او را پیش یکی از دوستان معتادش برد تا کمی وی را با این مادهی مخدر آشنا کند .
- صحنهی مشهور فیلم که وینسنت (تراولتا) سرنگی را به قفسه سینهی میا (تورمن) فرو میکند، به صورت برعکس فیلمبرداری شده است. به طوری که در ابتدا وینست سرنگ را فرو کرده و سپس با سرعت زیاد خارج میکند . این صحنه در تدوین به صورت عقبگرد در فیلم گنجانده شده است.
- کلاه گیس ساموئل ال جکسون ایده خود او بود.
- در پایان فیلم، ال جکسون (جولس) میگوید که می خواهد خود را بازنشسته کرده و یک دوره گرد شود. در بیل را بکش (Kill Bill) او با ایفای نقش یک پیانو زن دوره گرد، به نوعی به این آرزویش دست مییابد.
- تارانتینو نقش وینسنت وگا را به طور اختصاصی برای مایکل مدسن نوشته بود. مدسن از ماهها قبل علاقهاش را برای ایفای این نقش ابراز کرده بود اما در فاصلهی دو هفته مانده به پایان فیلمنامه، به تارانتینو اعلام کرد که میخواهد به جای بازی در این فیلم در فیلم وسترن وایات ارپ (WYATT EARP) بازی کند. او در ادامه از رد پیشنهاد بازی در این فیلم ابراز پشیمانی کرد.
- میا والاس (تورمن) و مارسل والاس (وینگ ریمس) با اینکه زن و شوهر هستند ولی هیچگاه در برابر دوربین با یکدیگر صحبت نمیکنند.
- صحنهی مشهور رقص جان تراولتا و یوما تورمن که اتفاقاً از محبوبترین قسمتهای فیلم هم به حساب میآید دقیقا از فیلم هشت و نیم (1963)، شاهکار کلاسیک فدریکو فلینی الگو برداری شده است. جایی که باربا استیل و ماریو پیسو به همین شیوه با هم میرقصند. تارانتینو هیچگاه علاقهاش را به فیلمهای کلاسیک کتمان نکرده و رد پای فیلمهای محبوب وی را میشود در صحنههای مختلف آثارش دید.
- اوما تورمن در ابتدا نقش میا والاس را رد کرد. تارانتینو که از جواب منفی تورمن سرخورده گشته بود عاقبت مجبور شد به او زنگ زده و به صورت تلفنی فیلمنامه را برای وی بخواند. در نهایت به هر زحمتی که بود، تارانتینو تورمن را مجاب کرد تا در این فیلم به ایفای نقش بپردازد.
- چسپ زخمی که به پشت گردن وینگ ریمز (مارسل والاس) چسپانده شد نتیجهی یک حادثهی واقعی بود. در حقیقت ریمز وقتی که میخواست سرش را بتراشد پشت گردنش را برید. تارانتینو بعد از دیدن این چسب زخم از آن الهام گرفته و به بهترین شکل از آن استفاده کرد. صحنهی معرفی مارسل والاس با همین چسب زخم آغاز میشود که به نوعی از درون خشن این شخصیت خبر می دهد.
- هنگامی که وینسنت و میا به خانهی لنس میآیند، وی مشغول تماشای فیلم سه کله پوک است. تارانتینو عاشق سری فیلمهای سه کله پوک است و بدین وسیله ادای دینی هم به این فیلمها کرده است.
- بروس ویلیس فقط ۱۸ روز به همراه گروه فیلمبرداری بود.
- در دنیای عجیب و غریب تارانتینو، ویک وگا و وینسنت وگا با هم برادرند. ویک وگا از شخصیتهای اصلی فیلم سگهای انباری است که نقشش را مایکل مدسن ایفا کرده است. نقش وینسنت وگا را هم قرار بود خود او بازی کند. تارانتینو حتی تصمیم گرفت فیلمی با نام برادران وگا (Vega Brothers) بسازد و در آن، گذشتهی این دو شخصیت را شرح دهد ولی در ادامه به این نتیجه رسید که مدسن و تراولتا برای ایفای نقش نسخهی جوانتر شدهی شخصیتهایشان زیاد از حد پیر هستند.
- کورتنی لاو ادعا کرده است که نقش جودی به او و نقش لنس به همسر سابقش، کرت کوبین فقید، خوانندهی محبوب نیروانا پیشنهاد شده است. خود تارانتینو هرگونه دیداری با کرت کوبین و همینطور پیشنهاد نقش به وی و همسرش را تکذیب کرده است.
- اتومبیل هندای سفیدی که بروس ویلیس (بوچ) در فیلم سوار بر آن است و با آن تصادف هم میکند همان اتومبیلی است که پم گریر (جکی براون) در فیلم جکی براون (Jackie Brown) آن را میراند.
- در طول تولید فیلم، تارانتینو برای مدت کوتاهی تصمیم گرفت که اصالت شخصیتهای وینسنت و جولس را به دو مرد انگلیسی تغییر دهد و به همین منظور، تیم راث و گری اولدمن را برای ایفای نقش این دو شخصیت در نظر گرفت.
- با توجه به مصاحبهی فیل لامار، بازیگر نقش ماروین، این ایدهی جان تراولتا بود که صورت این شخصیت به صورت اتفاقی و به شکلی مضحک در اثر اصابت گلوله متلاشی شود. در فیلمنامهی ابتدایی قرار بود گلوله به صورت اتفاقی به گلوی ماروین خورده و او به آرامی مشغول جان دادن باشد. در ادامه تراولتا پیش تارانتینو رفته و ایدهی خود را با وی مطرح کرد و او نیز فیلمنامه را تغییر داد.
- پالپ فیکشن یکی از فیلمهای انتخاب شده برای نگهداری در کتابخانه ملی کنگره آمریکا است.
- نقش فابین همسر بوچ، برای ایرن ژاکوب بازیگر فرانسوی نوشته شده بود اما او این نقش را به خاطر بازی در فیلم قرمز (Red) کیشلوفسکی رد کرد. در نهایت نقش فابین به ماریا دی میدیروش پرتغالی رسید. جالب اینجاست که در جشنوارهی کن ۱۹۹۴، فیلم قرمز رقیب مستقیم پالپ فیکشن برای دستیابی به نخل طلا بود که در نهایت این جایزه به فیلم تارانتینو اهدا شد.
- تارانتینو در سال ۲۰۱۳ در یک برنامه تلوزیونی اعتراف کرد که تهیه کنندگان فیلم بسیار روی او فشار میآوردند که شان پن یا ویلیام هارت را برای نقش وینسنت وگا و هالی هانتر را برای نقش میا والاس انتخاب کند.
- تارانتینو میخواست نقش بوچ را به یک بوکسور واقعی بدهد. از این رو نقش را به مت دیلون، میکی رورک و سیلوستر استالونه که هر سه سابقهی بوکسوری دارند پیشنهاد داد اما از آنها پاسخ منفی شنید. رورک مدتی بعد، از رد این تصمیم به شدت ابراز پشیمانی کرد.
- ایزابلا روسلینی، مگ رایان، ژوآن کیوساک، داریل هانا، میشل فایفر، آنابلا اسکیورا، هالی هانتر، آلفر وودارد و هالی بری همگی گزینههای بازی در نقش میا والاس بودند. خود تارانتینو بعد از اوما تورمن، میشل فایفر را به بقیهی گزینهها ترجیح میداد.
- تارانتینو که از شیفتگان فیلمهای برایان دیپالما است و فیلم انفجار (Blow Out) محبوبترین فیلم دیپالمایی وی به حساب میآید، با انتخاب جان تراولتا در واقع ادای دینی داشت به فیلمهای کارگردان محبوبش. تراولتا در تعدادی از فیلمهای مهم دیپالما بازی کرده است و تارانتینو از بازی او در انفجار حسابی لذت میبرد.
- اوما تورمن آهنگ You Never Can Tell از چاک بری را که در صحنهی معروف رقص فیلم پخش میشود دوست نداشت. او حتی این مسئله را به تارانتینو نیز گوشزد کرد ولی تارانتینو از وی خواست که به او اعتماد کرده و اعتراض نکند.
- در بخش اول فیلم جایی که شخصیت جولس وینفلد قصد کشتن برت را دارد، این عبارت را از کتاب انجیل نقل میکند: مسیر انسان پارسا را بی عدالتی، جور، خودپرستی و ستم انسانهای اهریمنی فرا گرفته است. خوشا به حال او که در راه وی و اعمال نیک گام بر میدارد و ضعفا را همچون شبان از درههای تاریک عبور میدهد چرا که او حامی برادران است و هم اوست هدایتگر گمراهان. پس از برای کین خواهی با قلبی آکنده از نفرت بر تو فرود خواهم آورد تا آنان که بر نابودی برادرانم کمر بستهاند نابود سازم. پس بدان که این ارادهی خداوند است آنگاه که انتقامم را بر تو نازل میکنم. از این عبارات تنها دو جملهی آخر از انجیل اقتباس شدهاند و باقی این عبارت و تمام عبارتهای دیگری که وینفلد در طول فیلم از قول انجیل به زبان میآورد، همگی نوشتهی کوئنتین تارانتینو و خود ساموئل ال جکسون هستند. این عبارات در حقیقت متعلق به فیلمنامهی از گرگ و میش تا سحر (From Dusk till Dawn) نوشتهی تارانتینو و به کارگردانی رابرت رودریگز بود که در نهایت در این فیلم استفاده شد. در از گرگ و میش تا سحر، هاروی کایتل که نقش یک کشیش را ایفا میکند، قرار بود هنگام مواجهه با خون آشامها این عبارات را به زبان بیاورد.
- گمانه زنیهای زیادی دربارهی محتویات درخشندهی چمدانی که وینسنت و جولس آن را پس گرفتند مطرح شده است. عدهای معتقدند که داخل آن کیف، همان لباس براقی قرار دارد که شخصیت الویس پرسلی با بازی وال کیلمر در فیلم True Romance به نویسندگی خود تارانتینو به تن داشت. عدهای نیز اعتقاد دارند که محتویات داخل چمدان، روح شخصیت مارسلوس والاس است که از وی دزدیده شده است. چرا که گفته میشود شیطان از طریق پشت سر فرد، روح وی را خارج می کند و چسب زخم زده شده بر پشت سر مارسلوس هم گواه بر این ادعاست. از طرفی رمز چمدان نیز عدد ۶۶۶ است که این عدد به عدد شیطان شهرت یافته است. راجر اوری به عنوان دستیار تارانتینو در نوشتن فیلمنامهی پالپ فیکشن، در مصاحبهای اظهار کرده که قرار بود کیف مورد نظر حاوی الماس باشد. شاید همان الماسهایی که از فیلم سگهای انباری به جای مانده و حالا به دست وینست و جولس رسیده است. با این حال او و تارانتینو تصمیم گرفتند که با مجهول نگه داشتن محتویات چمدان، این فرصت را به مخاطبان بدهند که هر کدامشان با توجه به برداشت خود، محتویات مد نظر خودشان را در داخل چمدان تصور کنند. تارانتینو برای درخشان دیده شدن محتویات چمدان، داخل آن یک لامپ به همراه باتری قرار داد.
- وینسنت وگا با بازی جان تراولتا تنها شخصیتی است که در تمام اپیزودهای فیلم حضور دارد.
- عنوان اپیزود آخر پالپ فیکشن طبق فیلمنامه جولس، وینسنت، جیمی و وولف بود ولی تارانتینو در انتها نام آن را به وضعیت بانی تغییر داد.
- در ابتدا قرار بود کمپانی ترایستار پیکچرز (Tri-Star) تهیه کنندگی پالپ فیکشن را بر عهده بگیرد اما مایک مدووی به عنوان رئیس کمپانی پس از خواندن فیلمنامه از میزان خشونت فیلم و همچنین مصرف مواد مخدر در آن خرده گرفته و خواستار تغییر فیلمنامه شد. در ادامه، دنی دویتو به عنوان تهیه کنندهی اجرایی کار، فیلمنامه را به هاروی واینستین فرستاد و در نهایت مورد پسند وی قرار گرفت. از آن زمان تا به امروز، واینستین به عنوان تهیه کنندهی ثابت تمام آثار تارانتینو به حساب میآید.
- فیلمهای پالپ فیکشن و رستگاری در شائوشنگ (The Shawshank Redemption) هر دو در تاریخ چهاردهم اکتبر ۱۹۹۴ به نمایش درآمدند و هر دو فیلم در نهایت نامزد دریافت ۷ جایزهی اسکار شدند.
- هاروی کایتل در سال ۲۰۱۴، در یکی از آگهیهای تبلیغاتی شرکت خدمات بیمه Direct Line، یک بار دیگر در نقش وولف ظاهر شد.
- کوئنیتین تارانتینو عاشق بازیهای رومیزی طراحی شده بر اساس مجموعههای تلویزیونی است. او در طول تصویربرداری پالپ فیکشن به همراه جان تراولتا روی زمین مینشستند و مشغول بازی Welcome Back, Kotter میشدند که بر اساس یک سریال دههی هفتادی طراحی شده است.
- جان تراولتا پیش از ساخت فیلم پالپ فیکشن، دوران کم فروغی را سپری میکرد و میرفت که به دست فراموشی سپرده شود با این حال، موفقیت این فیلم یک بار دیگر نام تراولتا را بر سر زبان علاقه مندان به سینما انداخت و دوران جدیدی را برای این بازیگر رقم زد. در این مقطع زمانی، تمام آثاری که بروس ویلیس در آنها به ایفای نقش پرداخته بود نیز یکی پس از دیگری با شکست مواجه میشدند ولی حضور وی در این فیلم در کنار بازی در فیلم هیچکس احمق نیست (Nobody’s Fool)، دوباره او را تبدیل به همان بازیگری کرد که با سری فیلمهای جان سخت (Die Hard) و سریال Moonlighting محبوب دلها شده بود.
- اگرچه پالپ فیکشن فیلمی با محوریت گانگسترها است ولی شخصیت زد، تنها کسی است که به عنوان پلیس در برابر دوربین ظاهر میشود که او نیز در اصل، یک نگهبان امنیتی است.
- صحنهی مربوط به کریستوفر واکن در آخرین روز تصویربرداری ضبط شد و او در طول تولید کار، با هیچکدام از ستارگان فیلم روبرو نشد.
- صحنههایی که بروس ویلیس برای برداشتن ساعت پدرش به آپارتنان خود باز میگردد در خیابان گیلمور در شمال هالیوود تصویربرداری شده است با این حال، تصاویر داخل آپارتمان متعلق به مکان دیگری است.
- پالپ فیکشن با فروش ۱۰۷ میلیون دلار در سینماهای آمریکا، پس از فیلمهای دروغهای حقیقی (True Lies) و سرعت (Speed)، به عنوان پرفروشترین فیلم سال با درجه بندی سنی R لقب گرفت.
- خانهی شخصیت جیمی دیمیک با بازی خود تارانتینو در این فیلم، در حقیقت متعلق به یک شخص مطبوعاتی به نام جک مولن بود که در سال ۱۹۷۲ درگذشت. پسر وی، مایک مولن که در حال حاضر مالک این خانه به حساب میآید، در فاصلهی بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱، ریاست ستاد مشترک ارتش ایالت متحده آمریکا را در اختیار داشت.
- جان تراولتا و اوما تورمن، ۱۱ سال بعد در فیلم Be Cool دومرتبه با یکدیگر همبازی میشوند و در آن فیلم نیز یک صحنهی رقص مشترک دارند.
- تارانتینو، در شهر آمستردام هلند بود که فیلمنامهی پالپ فیکشن را به رشتهی تحریر درآورد. او در این مدت، اغلب یا در اتاقش در هتل میماند یا به کافی شاپی به نام بتی بوپ میرفت.
- یکی از صحنههای مهیج متعلق به اپیزود آخر، در تدوین نهایی حذف گردید. در این صحنه، جولز که شاهد سرقت پامپکین و هانی بانی از رستوران است، اسلحهاش را در زیر میز پنهان کرده و از همان جا با شلیک دو گلوله، پامپکین را میکشد و در ادامه، سه بار به طرف هانی بانی شلیک کرده و او را نیز از پای در میآورد. در همین هنگام با تماشای چهرهی جولس، متوجه میشویم که تمام این تیراندازیها در تصورات وی رخ داده است.
- در طول فیلم، هر بار که شخصیت جولز به دستشویی میرود در آنجا به خواندن کتابهای داستانی مشغول شده و در ادامه با خروج از دستشویی، با یک حادثه ی وحشتناک روبرو میشود. اوردوز کردن میا، سرقت مسلحانهی پامپکین و هانی بانی و در نهایت، مرگ خودش.
- چندی قبل اسنادی مبنی بر فهرست بازیگرانی که برای ایفای نقش شخصیتهای مختلف فیلم، مد نظر سازندگان کار قرار گرفته شده بودند منتشر شد که این اسامی بدین شرح است:
- هانی بانی: آماندا پلامر، پاتریشیا آرکت، لیلی تیلور، جنیفر جیسون لی، بریجیت فوندا، فوبه کیتس و ماریسا تومی.
- وینسنت وگا: مایکل مدسن، جان تراولتا، الک بالدوین، گری اولدمن، ویلیام پترسون، جیسون پاتریک، اندی گارسی، مایکل کیتون، دنزل واشنگتون، شان پن، تیم راث، دنیس کواید، رابرت کارادین و آیدان کوئین.
- جولز وینفلد: لارنس فیشبرن، ساموئل ال جکسون، ادی مورفی، چارلز اس. داتون و مایکل بیچ.
- بوچ: مت دیلون، شان پن، نیکلاس کیج، آیدان کوئین و جانی دپ.
- فابین: ایرن ژاکوب، ماریا دی میدیروش، جولی دلپی، الینا لوونسن و امانوئل بئار.
- وینستون وولف: هاروی کایتل، وارن بیتی، آل پاچینو، دنی دویتو، ساموئل ال جکسون، الک بالدوین، مایکل کیتون، جان تراولتا، کریستوفر واکن، مایکل پارکس و چارلز اس. داتون.
- لنس: جان کیوساک، اریک استولتس، مایکل کیتون، کریستین اسلیتر، گری اولدمن، رابرت کارادین، بیل پکستون، جانی دپ، نیکلاس کیج، ساموئل ال جکسون، اریک رابرتز.
- جودی: پاتریشیا آرکت، بریجیت فوندا، جنیفر بیلز، پم گریر ، نوباشه رایت، کیتی گریفین، آنجل اویلس، سوفیا کوپولا، جاسمین گای، تایرا فرل، لی لی تیلور و جنیفر جیسون لی.
- کاپیتان کونز: کریستوفر واکن، شان پن، تامی لی جونز، مایکل پارکس، ویلیام دیون، ساموئل ال جکسون، چارلز اس. داتون، رابرت دنیرو، ویلیام پترسون و آل پاچینو.
- مارسلوس والاس: وینگ ریمز، ساموئل ال جکسون، کن فوری، سید هیگ، جیمز مونرو ایگلهارت، جیم براون، برنی کیسی، کارل ویترز ، راجر ای. مازلی، مکس جولین، تونی تاد، بیل دوک، دلروی لیندو و چارلز اس. داتون.
- میا والاس: ویرجینا مدسن، ماریسا تومی، پاتریشیا آرکت، الفری وودارد، پم گریر، فوبه کیتس، بریجیت فوندا، نوباشه رایت، جاسمین گای، آنجلا باست، آنت اوتول، دبرا وینگر، رابین رایت، سیندا ویلیامز و مگ تیلی.
- اسمرالدا (راننده تاکسی): آنجلا جونز، ماریا دی میدیروش و آنجل اویلس.
- مینارد: کریس پن، بروس کمپبل، جان پولیتو، داروین جاستون، سید هیگ، فرانک دابلدی، جسی وینت، کریگ هامان، جیمز پارکز و تونی تاد.
- زد: کریستوفر جونز، شان پن، مایکل پارکس و کریگ هامان.
- موسسهی فیلم آمریکا، پالپ فیکشن را به عنوان نود و چهارمین فیلم برتر تاریخ سینما معرفی کرده است. همچنین این فیلم به عنوان هفتمین فیلم برتر با موضوع گانگستری انتخاب شد.
- پالپ فیکشن در رای گیری ۵۰۰ فیلم برتر مجلهی امپایر در سال ۲۰۰۸ رتبهی نهم را به خود اختصاص داد. این فیلم در نظر سنجی سال ۲۰۱۲ به رتبهی پنجم رسید.