روش های سریع یاد گرفتن همه چیز
روش های سریع یاد گرفتن و یادگیری
در دنیای کنونی یادگیری مهارتها اسانتر از گذشته شده است؛ اما اختصاص زمان به یادگیری، چالش عصر حاضر است. با رعایت نکات ساده میتوانیم سرعت یادگیری خود را افزایش دهیم.
«اگر چند سال پیش اسپانیایی یاد میگرفتم…»
«اگر در اوائل بیست سالگی همه چیز را در مورد سرمایهگذاری یاد میگرفتم…»
اگر فقط.
بسیاری از ما نسبت به زمانی که در اختیار داریم، می خواهیم چیزهای زیادی را یاد بگیریم. از آنجا که اطلاعات به صورت آنلاین در دسترس است، تعداد مهارتهایی که میخواهیم یاد بگیریم افزایش یافته است. این یعنی تنها متغیری که میتوانیم کنترل کنیم زمانی است که صرف یادگیری میشود.
بحث کوتاه کردن منحنی یادگیری برای سالها مورد مطالعه قرار گرفته است. این راهنما به پوشش اصول اساسی یادگیری سریع میپردازد. با اجرای درست این اصول، میتوانید روند یادگیری را سریعتر کرده و در هر موضوعی از جمله زبان، مهارتهای کسب و کار، آلات موسیقی و … مهارت پیدا کنید. تونی رابینز در جایی میگوید: «اگر در این زمانه میخواهید یک زندگی خارقالعاده داشته باشید، باید در یک مهارت خبره شوید و آن هم توانایی یادگیری سریع است.»
۱. چرخ را دوباره اختراع نکنید
چرا باید چرخ را اختراع کنید که قبلا اختراع شده است؟ ما همیشه وقتی میخواهیم در یک کار جدید مهارت پیدا کنیم، به تنهایی این کار را انجام میدهیم و زمان و تلاش خود را دستکم میگیریم؛ در حالی که با کمک گرفتن از افراد باتجربه در این زمینه میتوانیم در زمان و انرژی خود صرفهجویی کنیم.
به زمانی که برای اولین بار صحبت به یک زبان جدید یا یک مهارت جدید را آموختید، نگاهی داشته باشید. شاید در ابتدا منحنی یادگیری شما شیب زیادی داشت اما پس از چند سال یا چند ماه آزمون و خطا، میتوانید به عنوان یک راه میانبر برای دوستان خود باشید تا خطاهای شما را تکرار نکنند.
برای به دست آوردن مهارت سریعتر، اولین مرحله مشورت با افراد برجسته در این زمینه و مدلسازی مسیری است که برایمان ساختهاند. همانطور که رابینز میگوید: «بسیاری از رهبران برجسته ثابت کردهاند که سریعترین راه برای مهارت پیدا کردن در هر کار، استراتژی یا هدفی در زندگی، مدلسازی افرادی است که بخشی از مسیر را طی کردهاند.» اگر بتوانید شخصی را پیدا کنید که نتایج دلخواه شما را به دست آورده باشد، و کارهای او را تکرار کنید، میتوانید به نتایج مشابهی برسید.
رابینز میگوید: «فرقی ندارد چند سال دارید، جنسیت شما یا سوابق شما چیست، مدلسازی باعث میشود بتوانید سریعتر رویاهایتان را دنبال کنید و در یک بازهی زمانی کوتاهتر به اهداف بیشتری دست پیدا کنید. امروزه و در این عصر هر راهحلی را میتوانید به راحتی از طریق کتاب، سایت، فیلمهای آموزشی، مشاوره و … پیدا کنید.
۲. مهارت را تجزیه کنید
مرحلهی بعدی شکافتن منحنی یادگیری و تجزیهی مهارت مورد نظر به مؤلفههای اساسی و اصلی است. بخشها را بشکنید و مهمترین نکات را برای تمرین پیدا کنید. (با توجه به اصل پارتو دستیابی به ۸۰ درصد نتیجه با ۲۰ درصد تلاش امکانپذیر است.)
این اصل را میتوان تقریبا برای هر کاری در زندگی اعمال کرد؛ برای مثال:
کسب و کار (۸۰ درصد فروش از ۲۰ درصد مشتریان به دست میآید)، بازدهی کارمند (۸۰ درصد نتایج از ۲۰ درصد کارمندان میآید) خوشبختی (۸۰ درصد خوشبختی از ۲۰ درصد روابط نتیجه میشود) تجربههای سفر (۸۰ درصد سفرها بر اساس ۲۰ درصد تجربیات سفر )
استفاده از این روش نشان میدهد فقط تعداد اندکی از کارها در هر جنبه از زندگی ما تأثیر میگذارد. هدف ما جداسازی ۲۰ درصد از موضوعات یادگیری است که ۸۰ درصد نتیجه را فراهم میکند.
افراد حرفهای برای یادگیری سریع از این روش استفاده میکنند و نمونههای منسجمی را در مورد اجرای بهینهی این کار ارائه میکنند. جاش کافمن در یکی از سخنرانیهای TED میگوید لازم نیست برای کسب مهارت در کاری، ۱۰ هزار ساعت را صرف آن کار کنید. نکتهی کلیدی یادگیری ۲۰ ساعت اول و یادگیری بیشترین مهارتهای زیرمجموعه در این چارچوب زمانی برای دستیابی به حداکثر نتیجه است. مطالعات متعدد در زمینهی انگیزه و کسب مهارتهای شناختی نشان میدهند ساعات اولیهی تمرین مهارت جدید، بیشترین بهبود در عملکرد را به دنبال خواهد داشت (قانون پارکینسون).
۳. از چندکاری دستبردارید
چندوظیفگی یا چندکاری یک لذت کاذب است که در عصر اپلیکیشنهای موبایل افزایش یافته است. از چک کردن ایمیلهای خود هر ده دقیقه یکبار یا دیدن صفحات اینستاگرام، تا خوشآمدگویی به همکاران، چندوظیفگی یکی از بزرگترین موانع یادگیری سریع است.
کامپیوتر خود را درنظر بگیرید. وقتی بیش از ۲۰ تب مختلف را روی مرورگر خود باز کردید، عملکرد کامپیوتر شما کند میشود و پردازش هر عمل به زمان طولانیتری نیاز خواهد داشت. مطالعات نشان میدهند که وقتی شخصی از مسیر منحرف میشود، ۲۵ دقیقه زمان لازم دارد تا دوباره آن کار را به دست بگیرید. مطالعهی دانشگاه کالیفرنیا ایروان نشان میدهد یک کارمند تنها قادر است ۱۱ دقیقه بر وظیفهی خود تمرکز کند و بعد دچار حواسپرتی میشود.
همین مسئله برای تمرکز طولانی مدت ما صدق میکند. بسیاری از ما به خاطر پروژهها، ایدهها و سرگرمیهای جدید و بیشماری که سر راهمان قرار میگیرند نمیتوانیم ۶ تا ۱۲ ماه را به یادگیری یک مهارت اختصاص دهیم و وقتی که تمرکز خود را به یک موضوع جدید میدهیم، یافتن همان علاقه و تمرکز بر مهارت قبلی دشوار میشود.
وقتی مهارتهای زیرمجموعه که بیشترین نتیجه را به شما میدهند تجزیه کردید، تنها بر بهبود آن مهارتها تمرکز کنید و تا زمانی که بر آنها مهارت پیدا نکردید از هر کار دیگری دوری کنید.
۴. تکرار، تکرار و تکرار
مشکلترین بخشی که اغلب با آن دست و پنجه نرم میکنیم و بسیاری از ما نمیخواهیم بپذیریم این است که قانون مهارت یافتن سریع در هر کاری، تمرین است. یادگیری، مستلزم تکرار و مقاومت در اجرای یک مهارت است تا وقتی که بتوانید بدون فکر کردن به آن به صورت ناخودآگاه آن را انجام دهید.
افراد موفق دنیا به این «راز» برای یادگیری سریعتر پیبردهاند و به این ترتیب در کار خود بهترین میشوند؛ اما به ندرت در مورد آن صحبت میکنند زیرا زیاد هم جذاب به نظر نمیرسد.
عملکرد حرفهای، نتیجهی تمرین حرفهای و نه استعداد ذاتی است. به گفتهی آندرس اریکسون، محقق علمی دانشگاه ایالتی فلوریدا: «مردم معتقدند به دلیل تفاوت عملکرد حرفهای از عملکرد عادی، خصوصیات فردی یک حرفهای با افراد عادی متفاوت است. این دیدگاه محققان را از بررسی سیستماتیک افراد حرفهای و درنظر گرفتن عملکرد آنها از نظر قوانین و اصول روانشناسی عمومی دلسرد کرده است.»
۵. به دنبال بازخورد لحظهای باشید
در ۱۹۶۰، در حالی که گروه بیتلز به عنوان یک گروه ناشناس راک فعالیت میکرد، برای اجرا در کلوپهای محلی به هامبورگ آلمان رفت. سیستم صوتی افتضاح بود. مخاطبها زیاد راضی نبودند. پس چه چیزی باعث شد بیتلز از این تجربه نجات پیدا کند؟ ساعتهای متوالی تمرین، و بازخورد لحظهای که آنها را وادار میکرد بهتر شوند. به گفتهی مالکوم گلادول در کتابش با عنوان outliers (بیرونیها)، این یک اختلاف کلیدی بود که بیتلز را بالا کشید. این گروه فقط در یک گاراژ تمرین نمیکرد؛ آنها در مقابل مخاطب به صورت زنده تمرین میکردند و همین منجر به بازخورد سازنده و انتقادی نسبت به آنها میشد.
هرچقدر مهارت آنها افزایش مییافت، مخاطبها بیشتر نیاز به اجرا را احساس میکردند (زمان بیشتری برای اجرا به آنها میدادند). تا این که در سال ۱۹۶۲ روزی ۸ ساعت، ۷ روز در هفته اجرا داشتند. در سال ۱۹۶۴ سالی که صحنههای بینالمللی را منفجر کردند، بیش از ۱۲۰۰ کنسرت برگزار کرده بودند. اگر بخواهیم مقایسه کنیم، اغلب گروهها در کل دورهی شغلی خود ۱۲۰۰ اجرا نداشتند.
۶. راه طولانی را طی کنید
متأسفانه، بسیاری از ما در طول آنچه ست گادین «شیب» مینامد، تسلیم میشویم. به گفتهی گادین اگرچه دانستن زمان ترک یک کار مهم است، بسیاری از برندگان بالقوه به موفقیت نمیرسند؛ زیرا قبل از رسیدن به شیب کار را ترک میکنند. به گفتهی گادین، پنج دلیل شکست در موفقیت عبارت است از:
۱. وقت شما به پایان میرسد ( و کار را ترک میکنید)
۲. پول شما تمام میشود (و کار را ترک میکنید)
۳. میترسید (و ترک میکنید)
۴. در مورد آن جدی نیستید (و ترک میکنید)
۵. علاقهی خود را از دست میدهید ( و ترک میکنید)
روانشناسان به مطالعهی چرخهی گذار هم پرداختهاند. این چرخه روندی است که در صورت تغییر یا یک رویداد برجسته مانند یک تراژدی یا فرصت یادگیری جدید وارد آن میشویم. وقتی یک کار جدید را تجربه میکنیم یک حس خوشحالی را تجربه میکنیم. به همین دلیل است که به دیدن اعلانهای شبکههای اجتماعی اعتیاد پیدا میکنیم، زیرا هر مرتبه دوپامین در بدن ما آزاد میشود.
وقتی مرحلهی ماه عسل یا سرخوشی طی میشود، «شیب» را تجربه میکنیم و وارد سربالایی یا سراشیبی میشویم. در این مرحله اغلب ما کار را ترک میکنیم. دلیل اهمیت این مسئله این است که اگر شما بتوانید پیشبینی کنید که هنگام یادگیری یک موضوع جدید، با یک شیب روبهرو میشوید، راحتتر میتوانید با آن مقابله کنید. مهمتر از هر چیز شیب به این دلیل وجود دارد که افراد مقاوم میتوانند آن را رد کنند و به سمت بالای موج حرکت کنند که پایان تونل است.
در نهایت این نقاط را برای شکافتن منحنی یادگیری مرور میکنیم:
به مدل سازی یک فرد حرفهای بپردازید که به مقصد رسیده و دوباره چرخ را اختراع نکنید. مهارتهایی را که ۸۰ درصد نتایج را به بار میآورند تجزیه کنید. از چند وظیفگی دوری کنید. تکرار کنید، تکرار و تکرار! به دنبال بازخورد آنی باشید. راه طولانی را طی کنید و قبل از شیب یا در طول آن کار را ترک نکنید.
منبع زومیت