جملات نا امیدی در عشق + متن و پیامک های داشتن غم عاشقانه
شاید شما هم در زندگی خود دچار شکست عشقی شده اید و دیگر به عشق امیدی ندارد. البته بدون شک هیچ عشقی مانند عشق اول نمی شود ولی عشق های بعدی از روی عقل و خرد انتخاب می شوند و ممکن است باعث شوند که شکست قبلی را فراموش کنید. در این مطلب جملات و متن های نا امیدی از عشق و جملات غمگین عاشقانه را آماده کرده ایم.
متن اس ام اس های نا امیدی عاشقانه و جملات نا امید شدن از عشق
جملات و اس ام اس های عاشقانه زیبای نا امیدی در عشق و عاشقی
هرجا سخن از خاک دری هست
سری هست
هرجا تب عشق هست
دل در به دری هست ….
*
صبحی کـــه بجـــای عـــشق با سیـــگار شروع بـــشه
یــــک شــــــروع دوبـــاره نیــــست امـــــتداد پایان اســــت
بــــــرای کــــسی که دیــگر امــــیدی بـــه ادامه نـــدارد
*
پیراهنم را اتو می زنم
کفش ها را دستمال می کشم
زندگی اما مرتب نمی شود
*
زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند
چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند
گاهی فرصت نبود
گاهی حوصله
و من خیلی دیر این را فهمیدم
خیلی دیر
هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی
کسی ، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد
*
همـچـون ساعـت شنی شــده ام
کــه نـفــس هـای آخـرش را مـیـ زنـد
و الـتـمـاس مـی کــنــد
یـکـی پـیـدا شـود و بـرش گــردانـد
مــن هــم …
نه …
لـطــفـا بـرم نـگــردانـیـد بــگـذاریــد تــمام شــوم
جملات عاشقانه زیبا برای شکست عشقی
روزی مادرم گفت:
درد بی درمان بگیری
دعایش گرفت عاشق شدم ….
*
صــدای تپـش هـای قلبم رو می شنوم
ولـی هیچ علاقه ای به زندگـی کردن توش نیست
*
رسیده ام به حس برگی که میداند بادازهرطرف که بیاید
سرانجامش افتادن است
*
دلم به کما رفته
برای مردنش دست به دعا شوید
متن نا امیدی شکست عاشقانه
ﮔﺎﻫﻰ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺍﻳﻦ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻧﻴﺴﺘﻦ ﻛﻪ ﻋﻮﺽ ﻣﻰ
ﺷﻦ
ﻧﻘﺎﺑﻪ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺍﻓﺘه ….
*
سال هاست که
در لایه های نابود اینگونه زیستنی
می گردم و .. می گردم
تو را و خودم را بی گناه گم کرده ام
در خویشتنی که هر گز خوش نبود
چقدر دلم برای خواستن تنگ می شد
تا اینکه دریافتم این زندگی نه تویی نه من
ما گم شده ایم در نا کجا آباد خود ساخته ای که نشانی ندارد
*
ماهی در برکه و برکه تهی از آب
دانه در کویر و کویر تشنه
پرنده در قفس و آسمان در انتظار او
شب در کمین روز خفته
چشمها بسته
همه خسته ، همه بی کس
شهر پر از زندان در بسته
امید ناامیدان روزنی است از نور
غافل از آنکه روزن را نیست طاقت آن نور
*
مدتیست دلم شکســــته از همان جای قبلـی
کاش میشد آخر اسمــت نقطه گذاشت تا دیگر شــــروع نشوی
کاش می شـــــــد فریاد بزنم : پایــــــان
دلم خیـــــــلی گرفته اســـت
اینجا نمیتـــــوان به کسی نزدیـــــــک شـــــــد
آدمهـــا از دور دوست داشتــــنی ترنــــد
*
از این دنیا شرمنده ام که واردش شدم
ای کاش درب خروجی هم داشتی . . . خسته ام
متن و جمله های شکست خوردن در عشق
بچه که بودیم جاده ها خراب بود
نیمکت مدرسه ها خراب بود
شیرای آب خراب بود
زنگای در خونه ها خراب بود
ولی آدما تندرست بودن ….
*
هر کس جای من بود ، می برید
اما من هنوز می دوزم ، چشم به امید
*
دیگر بهار هم سرحالم نمی کند
چیزی شبیه معجزه زلالم نمی کند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار
وقتی که سنگ هم رحم به بالم نمی کند
*
قلبم یک خط در میان می زند
زود نیست؟
دست هر پیر زنی را گرفتم
گفته پیر شی مادر
خدایا نکند در جوانی پیر شدم
*
خالی تر از سکوتم
انبـوهــی از ترانـه
بــا یـاد صبـح روشـن اما
امیـد باطل
شب دائـمی ست انـگار
جملات مخصوص افرادی که دچار شکست عشقی شده اند
چشمانم را به نابینایی میفروشم تا کسی راکه دوست دارم با دیگری نبینم ….
*
دیگر سوسوی هیچ چراغی امیدوارم نمی کند
دیگر گرمای دستی دلم را به تپیدن وا نمی دارد
می روم تا در تاریکی راه خود را پیدا کنم
که به چراغ های نورانی و دست های گرم دیگر اعتمادی نیست
*
دیشب خسته تر از هر روز بودم
کاش میشد گوشه ای می نوشتم
خدایا خیلی خسته ام
فردا صبح بیدارم نکن
*
دلتنگم نه برای کسی از بی کسی
خسته ام نه از تکاپو از در به دری
نه دوستی ، نه یادی ، نه خاطره ی شیرینی
تنهایم تنهاتر از آن سنگ کنار جاده اما مشتاقم
مشتاق دیدار آنکس که صادقانه یادم کند
*
از پروژکتورهای روز و شب
از سکانس های تکراری زمین
خسته ام
اس ام اس نا امیدی عاشقانه
جهان آنقدر جذابیت هاي رنگارنگ دارد که تا پایان عمر هم بدوی
چیزهای جدیدی هست که هنوز می توانی حسرتشان را بخوری
پس یک جاهایی در زندگی ترمز دستیت را بکش ، بایست و زندگی کن !!
*
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود
گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ می شود
گاهی دلم برای پاکی های کودکانه ی قلبم می گیرد
گاهی آرزو می کنم ای کاش دلی نبود تا تنگ شود
تا خسته شود تا بشکند
*
وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی
وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه
وقتی دلت خواست از غصه بشکنه
به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته
*
یه وقتایی دلت می خواد
یکی از پشت سر چشماتو بگیره و ازت بپرسه
اگه گفتی من کی ام ؟
تو هم دستاشو بگیری و بگی
هر کی هستی فقط بمون
متن غمگین شکست عشقی
اگر قرار بود، هرکس غمش را دستش بگیرد و، در صفی بایستد با نیم نگاهی به بغلیش، غم خود را در جیبش می گذاشت و به منزل میرفت ….
*
نا امیدی اولین قدمی است
که شخص به سوی گور برمی دارد
*
از من نرنــــــــــج
نه مغــــــرورم نه بی احســـــاس فقط خســــته ام
خســـــــــته از اعتــــــمادی بیــــجا
برای هـــــــــمین قفــــــــــــلی محــــــــــــــکم بر دل زده ام
*
گذشته که حالم را گرفته است
آینده که حالی برای رسیدنش ندارم
و حال هم حالم را به هم میزند
چه زندگی شیرینی
*
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی ، پیر می شی
از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی ، می بُری
از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی ، زیادی هستی
متن های عاشقانه تنهایی
یه جایی هست،
بعد از کلی دویدن وایمیستی
سرتو میندازی پایین
و آروم میگی:
بیخیال
دیگه زورم نمیرسه !
*
زندگی در حال بارگیری است ، لطفا صبر کنید
سرعت خوشبختی بسیار کم است
تا زندگی ات لود شود …
عمرت تمام شده
*
این روزها شبیه جودی ابوت شده ام
برای بابا لنگ درازی می نویسم
که این روزها دیگر خودم هم نمی شناسمش
*
شاید قانون دنیا همین باشد
من صاحب آرزویی باشم
که شیرینی تعبیرش از آن دیگریست
جملات تنهایی و شکست عشقی
گاهی به عشق هاي کهن غبطه می خورم
ما در حصار تکنولوژی گیر کرده ایم ….
*
زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند
چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند
گاهی فرصت نبود گاهی حوصله و من خیلی دیر این را فهمیدم خیلی دیر
هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی
کسی چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد
*
رسیده ام به حس برگی که می داند باد از هرطرف که بیاید
سرانجامش افتادن است
متن نا امیدی و شکست در زندگی
چنان ادم خیالاتی هست که بدون معشوق هم عاشق میشود ….
*
از این دنیا شرمنده ام که واردش شدم
ای کاش درب خروجی هم داشتی
خسته ام
*
خدا می شود بلیطم را پس بگیری ؟
مقصد را اشتباه آمدم اینجا را نمی خواهم
متن و جملات نا امیدی در عشق و زندگی
دارم از تو حرف میزنم
اما روحت هم از نوشته هایم خبر ندارد
ایرادی ندارد
یاد تو
به نوشته هایم رنگ میدهد!
احتمالاً دیگری بخواند و آرام گیرد ذهن پریشانش ….
نا امید نباشید
*
چقدر این سربالایی ها ادامـــــــه دارند ؟
من از زندگی که هیچ پاهایم از من شکایت دارند
*
چیـزی نمی خـوآهَم جـز
یـکــ اتــآقِ تـآریک
یـکـ مـوسیقـے بے کَلآم
یـکـ فنجـآن قهـوه بـه تَلخـی ِ زهـر
وَ خـوآبـی بـه آرآمـی یـکــ مـَرگ هَمیشـگـی
*
شانس یکبار در خونه آدم رو می زنه
ولی بد شانسی دستش رو از رو زنگ ور نمیداره
بدبختی هم که کلید داره هر وقت بخواد رسما میاد تو
*
گاهـــی احساس می کنَم
روی دَستـــــت مــانده اَم
خَســتہ اَت ڪَردم خــودَت هَــم نــمــی دانـــــــی با مَن چــہ ڪــنَــی؟
*
دیگر سوسوی هیچ چراغی امیدوارم نمی کند
دیگر گرمای دستی دلم را به تپیدن وا نمی دارد
میروم تا در تاریکی راه خود را پیدا کنم
که به چراغهای نورانی و دستهای گرم دیگر اعتمادی نیست*
خالی تر از سکوتم …
انبـوهــی از ترانـه
بــا یـاد صبـح روشـن اما …
امیـد باطل
شب دائـمی ست انـگار …*
دیگر بهار هم سرحالم نمیکند
چیزی شبیه معجزه زلالم نمیکند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار
وقتی که سنگ هم رحم به بالم نمیکند
*
دلم به کما رفته
برای مردنش دست به دعا شوید
*
پیراهنم را اتو می زنم
کفش ها را دستمال می کشم
زندگی اما
مرتب نمی شود…
*
صــداے تپـش هـاے قلبمــ رو میشنوم
ولـے
هیچـ علاقه اے به زندگـے کردטּ توشـ نیستـــ
*
همـچـون ساعـت شنی شــده ام
کــه نـفــس هـای آخـرش را مـیـزنـد
و الـتـمـاس مـیـکــنــد
یـکـی پـیـدا شـود و بـرش گــردانـد
مــن هــم …
نه …! !
لـطــفـا بـرم نـگــردانـیـد ! ! !
بــگـذاریــد تــمام شــوم …
*
صبحی کـــه بجـــای عـــشق با سیـــگار شروع بـــشه . . .
یــــک شــــــروع دوبـــاره نیــــست
امـــــتداد پایان اســــت
بــــــرای کــــسی که دیــگر امــــیدی بـــه ادامه نـــدارد !!
*
گاهـــی احساس میڪنَمــ روی دَستـــــ خـدا مــانده اَمــ
خَســتہ اَش ڪَردمـــــ خــودَش هَــم نــمــیــدانـــــــد با مَن چــہ ڪــنَــد؟
*
شانس یکبار در خونه آدم رو میزنه…
ولی بد شانسی دستش رو از رو زنگ ور نمیداره…
بدبختی هم که کلید داره هر وقت بخواد رسما میاد تو !
*
چیـزی نمیـخـوآهَم جـز . . .
یـکــ اتــآقِ تـآریک
یـکـ مـوسیقـے بے کَلآم
یـکـ فنجـآن قهـوه بـهـ تَلخـی ِ زهـر !
وَ خـوآبـے بـه آرآمـے یـکــ مـَرگ هَمیشـگـے
*
چقدر این سربالایی ها ادامـــــــه دارند ؟
من از زندگی که هیچ . . پاهایم از من شکایت دارند
*
خدا میشود بلیطم را پس بگیری . . . ؟
مقصد را اشتباه آمدم . . اینجا را نمی خواهم
*
از این دنیا شرمنده ام که واردش شدم
ای کاش درب خروجی هم داشتی . . . خسته ام
*
ماهی در برکه و برکه تهی از آب
دانه در کویر و کویر تشنه
پرنده در قفس و آسمان در انتظار او
شب در کمین روز خفته
چشمها بسته
همه خسته ، همه بی کس
شهر پر از زندان در بسته
امید ناامیدان روزنی است از نور
غافل از آنکه روزن را نیست طاقت آن نور
*
رسیده ام به حس برگی که میداند بادازهرطرف که بیاید
سرانجامش افتادن است
*
زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند
چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند
گاهی فرصت نبود
گاهی حوصله
و من خیلی دیر این را فهمیدم
خیلی دیر
هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی
کسی ، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد