مجله تاپ‌ناز‌

مجموعه اشعار تک بیتی حافظ؛ گزیده اشعار زیبای عاشقانه حافظ شیرازی

در این مطلب، مجموعه ای از بهترین اشعار تک بیتی حافظ در مورد دوستی، جدایی، عشق، ارتباط با خدا، انسانیت و… را برای شما گردآوری کرده ایم. امیدواریم که این اشعار مورد پسند شما عزیزان قرار بگیرد و لذت ببرید. با ما همراه باشید.

زیباترین اشعار تک بیتی حافظ

مجموعه اشعار تک بیتی حافظ؛ گزیده اشعار زیبای عاشقانه حافظ شیرازی

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
دعای نیم شبی دفع صد بلا بکند

فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم

بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم …

ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل
که مرد راه نیندیشد از نشیب و فراز

نیکنامی خواهی ای دل با بدان صحبت مدار
خودپسندی جان من برهان نادانی بود

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسأله آموز صد مدرس شد

آنکه تاج سر من خاک کف پایش بود

از خدا می طلبم تا به سرم باز آید

بر این رواق زبر جد نوشته‌اند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند

همای گو مفکن سایه‌ شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد

من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم 
که عنان دل شیدا به کف شیرین داد

مطلب مشابه: اشعار خاقانی عاشقانه؛ مجموعه شعر کوتاه تک بیتی و دو بیتی زیبای خاقانی

بس تجربه کردیم در این دار مکافات
با درد کشان هر که در افتاد ور افتاد

حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور

گر چه وصالش نه به کوشش دهند،
هر قدر ای دل که توانی بکوش

من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد

هَواخواهِ تواَم جانا
و می دانم که می دانی

حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت

کامگارا نظری کن سوی ناکامی چند

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

مطلب مشابه: زیباترین اشعار تک بیتی شهریار؛ عاشقانه ترین مجموعه شعر کوتاه شهریار

مرا به کشتی باده در افکن ای ساقی
که گفته‌اند نکویی کن و در آب انداز

گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود

جهان پیر است و بی بنیاد

ازین فرهاد کش فریاد

عشقِ تو نهالِ حیرت آمد
وصلِ تو کمالِ حیرت آمد

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش

که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

شعر تک بیتی عاشقانه حافظ

اوقات خوش آن بود که با دوست بسر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود

مجموعه اشعار تک بیتی حافظ؛ گزیده اشعار زیبای عاشقانه حافظ شیرازی

گوهر پاک بیاید که شود قابل فیض
ورنه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود

حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد

مطلب مشابه: مجموعه اشعار تک بیتی مولانا؛ شعر کوتاه و زیبای عاشقانه از مولانا

در محفلی که خورشید اندر شمار ذره ست

خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد

در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید
زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

شعر تک بیتی حافظ

چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری
سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد

شهر خالی است ز عشاق مگر کز طرفی
دستی از غیب برون آید و کاری بکند

رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی

امشب ز غمت میان خون خواهم خفت
وز بستر عافیت برون خواهم خفت

حافظ صبور باش که در راه عاشقی
هر کس که جان نداد به جانان نمی‌رسد

مطلب مشابه: مجموعه اشعار تک بیتی سعدی و گلچین اشعار کوتاه عاشقانه و احساسی

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس

آن چنان مهرِ تواَم در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود، از دل و از جان نرود

در هوا چند معلق زنی و جلوه کنی
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد

آن سفر کرده که صد قافله همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

مجموعه اشعار تک بیتی حافظ؛ گزیده اشعار زیبای عاشقانه حافظ شیرازی

تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداریم و فکنده‌ایم دامی

شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو

اشک در چشمان من طوفان غم دارد به دل
خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز دل

مطلب مشابه: اشعار تک بیتی برای کپشن و مجموعه شعر جالب و جذاب احساسی و عاشقانه

گر خلوت ما را شبی از رخ بفروزی
چون صبح بر آفاق جهان سر بفرازم

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد

در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

سخن این است که ما
بی تو نخواهیم حیات

سیل سرشک ما زدلش کین بدر نبرد

در سنگ خاره قطره ی باران اثر نکرد

اشعار کوتاه تک بیتی حافظ

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

به شمشیرم زد و با کس نگفتم

که راز دوست از دشمن نهان به

شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

مطلب مشابه: شعر تک بیتی تیکه دار و سنگین با اشعار کنایه آمیز با معنی

مجموعه اشعار تک بیتی حافظ؛ گزیده اشعار زیبای عاشقانه حافظ شیرازی

حافظِ گمشده را با غمت ای یارِ عزیز
اتحادیست که در عهد قدیم افتادست

سینه مالامال درد است دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدارا همدمی

ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام

آن سرزنش که کرد تو را دوست حافظا

بیش از گلیم خویش مگر پا کشیده‌ای

آفرین بر دل نرم تو، که از بهر ثواب
کشته غمزه خود را به نماز آمده‌ای!

مطلب مشابه: تک بیتی های عارفانه در مورد خداوند و در وصف بزرگی پروردگار

زندگی آب روانی است، روان می گذرد

هر چه تقدیر من و توست، همان می گذرد️

گفتم غمِ تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماهِ من شو گفتا اگر برآید

عاشقی مقدور هر عیاش نیست
غم کشیدن صنعت نقاش نیست

با خرابات نشینان ز کرامات ملاف
هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد

تو بندگی چون گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده پروری داند

روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست

شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد

مطلب مشابه: شعر تک بیتی زیبا و عاشقانه از زیباترین اشعار ایرانی + عکس پروفایل شعر تک بیتی

دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات
مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش

چنان نماند

چنین نیز هم نخواهد ماند!

عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگوی
نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند

دل ربایی همه آن نیست که عاشق بکشند

خواجه آنست که باشد غم خدمتکارش

مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق

دوست را با ناله شب‌های بیداران خوش است

ای صبا گر بگذری بر کوی مهرافشان دوست
یار ما را گو سلامی، دل همیشه یاد اوست

مطلب مشابه: تک بیتی عاشقانه؛ زیباترین شعرهای تک بیتی رمانتیک و زیبا از شاعران بزرگ

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد

نه در برابر چشمی نه غایب از نظری
نه یاد می‌ کنی از ما نه می‌ روی از یاد

مطمئن باش که مهرت نرود از دل من!

مگر آن روز که در خاک شود منزل من!

عشق دردانه‌ست و من غواص و دريا ميكده 
سر فرو بردم در آنجا تا كجا سر بر كنم

تو نباشی دل ما را ثمری نیست که نیست
روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست

پای ما لنگ است و منزل بس دراز

دست ما کوتاه و خرما بر نخیل

با مدعی مگوئید اسرار عشق و مستی
تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست

تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

حلقه‌ی پیر مغان از ازلم در گوش است

بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود️

‏تو نباشی ، دلِ ما را

‏ثَمری نیست که نیست…

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما

روز در کسب هنر کوش که می خوردن روز
دل چون آینه در زنگ ظلام اندازد

تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید

اندر سر ما خیال عشقت
هر روز که باد در فزون باد …!

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن..

شرط اول قدم آن است که مجنون باشي

ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
هر عمل اجری و هر کرده جزائی دارد

فیض روح القدس ار باز مدد فرماید

دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد

رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم

با دوست بگوییم که او محرم راز است

من ایستاده تا کُنَمَش جان فدا چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیمِ سحر نکرد

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست

جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره قسمت اوضاع چنین باشد

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست

که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست

از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن

فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق

ببست گردن صبرم به ریسمان فراق

حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس
در بند آن مباش که نشنید یا شنید

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکی است
نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باش
بخت گو روی کن و روی زمین لشکر گیر

مطالب مشابه را ببینید!