مجله تاپ‌ناز‌

کپشن در مورد کافه و قهوه | متن در مورد قهوه با عکس نوشته

در مواقع بی حوصلگی و خستگی، نوشیدن یک فنجان قهوه می تواند انرژی و حس خوبی به شما دهد و به آرامش ذهن شما کمک کند. در این مطلب مجموعه ای از بهترین متن ها و جملات درباره کافه، فنجان قهوه، حس و حال خوب و کافه رفتن را همراه با عکس نوشته های زیبا برای شما عزیزان ارائه کرده ایم و شما می توانید از این متن ها در صفحه شخصی خود برای کپشن استفاده کنید. امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد. با ما همراه باشید.

متن کپشن درباره قهوه

قهوه0

زندگی بعد از نوشیدن قهوه آغاز می شه

قهوه و
شعر و
خیال ِ تو و
این باد خنک
باز لبخند بزن…
قهوه
شکر می خواهد…

بریز قهوه ى خود را میانِ فنجانم

بیا به هر کلکى تووىِ فالِ هم باشیم

چشمهایش “قهوه” ای بود

و به حق فهمیده ام که

“قهوه” از سیگار و قلیان اعتیاد آور تر است…

زنی که حالش با یک کتاب، یک شعر، یک ترانه یا فنجانی قهوه بهتر می شود را هیچ کس نمی تواند شکست دهد..!

چند ساعت ، فنجان ، نورهایی که روی میز چیده ایم

و حرف هایی که در آن سوی شیشه ها تا غروب قد می کشند

مثل زخمی سر خورده از گلوی فنجان های شکسته سر ریز می شویم

با همین چند فال قهوه ای که از سایه روشن دست هایمان دست بر نمی دارند

مطلب مشابه: متن کپشن حال خوب؛ جملات انرژی مثبت از حال بی نظیر و عالی

قهوه5

کپشن در مورد کافه و قهوه

خیالت عجیب همدم این روز‌های سرد من است…

هنوز هم روی صندلی همیشگی می‌نشینم

و به یاد خاطرات گذشته، دو فنجان قهوه سفارش می‌دهم…

اما مدت هاست که پایان خوش فال گرفتن ها

برایم رؤیایی شده است دور و دراز…

بوی قهوه به قدری زیباست که
نمی تونه متعلق به این جهان باشه .️..!
اونم کنار یار!

تو با قهوه ام

در لذت و تلخی و عادت

همانند شدی

قهوه‌ات را بنوش و باور کن

من به فنجان تو نمی گنجم

دیده ام در جهان نما چشمی

که به تکرار می‌کشد فالم

قهوه4

در جهانی پر از هرج و مرج و آشفتگی، یه فنجان قهوه امید ماست

قهوه ی فال مرا سر بکش امشب شاید

آخرین عکس من و تو ته فنجان افتاد

در کافه، کنج دیوار،

روبروی هم و چه خوب قهوه را نخوردیم!

حرف هایت به اندازه ی کافی تلخ بود !

به محض این که قهوه وارد شکم می شه ایده ها توی مغز شکل می گیرن!

مطلب مشابه: متن کپشن نا امیدی؛ جملات سنگین استوری درباره نا امید شدن

گاهى باید رفت…

همه چیز را جا گذاشت…

همان جایى که دلت راجا گذاشتى…

باید رفت و به همه چیز پشت کرد..

باید انقدر برى که همه چیز محو شود..!

و فقط تو بمانى و تنهاییت!.

در ان لحظه باید قهوه اى نوشید…

تلخ تلخ..

و خیالت را خوش کن…

که شاید تنها پایان تلخت همین قهوه ات باشد!

دنبال دلت برو اما قبلش یه فنجان قهوه با خودت ببر

قهوه

جملات و عکس نوشته نوشیدن قهوه

یک حبه قند در فنجان قهوه‌ تلخ شیرین نمی‌شود

دو حبه قند در فنجان قهوه‌ی تلخ شیرین نمی‌شود

سه حبه، چهار، پنج…

اصلا تو بگو یک دنیا قند در این دنیای تلخ

نه…

اگر تو نباشی فال این زندگی شیرین نمی‌شود

قهوه‌ات را بخور

آرام گوش کن

شاید با هم دوباره‌ قهوه‌ای نخوریم

و فرصت دیگری نباشد

برای حرف زدن

کافه

بهانه بود

من قهوه ء چشمان تو

را

سر میکشیدم

یه روز بد با قهوه خیلی بهتر از یه روز خوب بدون قهوه است

خیالت عجیب همدم این روز‌های سرد من است …
هنوز هم روی صندلی همیشگی می‌ نشینم
و به یاد خاطرات گذشته دو فنجان قهوه سفارش می‌ دهم …
اما مدت هاست که پایان خوش فال گرفتن ها
برایم رؤیایی شده است دور و دراز …

مطلب مشابه: متن کپشن خاص؛ ویژه ترین متن های قشنگ کوتاه برای زیر عکس

قهوه6

دلم نه عشق میخواهد نه دروغ های قشنگ

نه ادعاهای بزرگ نه بزرگ های پر ادعا

دلم یک فنجان قهوه داغ می خواهد

یک دوست که بشود با او حرف زد و بعد پشیمان نشد …

یک جمعه
تنهایی ات را
به قهوه مهمان می کنم
تلخ تلخ
من با لبخندم
تو با حرفهایت
شیرینش کنیم …

در کـــافه…

کنج دیـــوار…

رو به روی هـــم…

چه خوب شد که قهـــوه را نخوردیم!

حرفهایمــان به اندازه ی کافی

تلــخ بود

ته فنجان قهوه‌ام!

کف دستم یا پیشانی‌ام را ببین!

چیزی نمی‌بینی؟

مثلا” خطی حرفی یا چیزی که بتوان تو را به من نسبت داد؟

قهوه مهم ترین وعده غذایی من در طول روزه

قهوه و عشق یک طعم دارند …. تلخ!

تو مثل طعم تلخ قهوه میچسبی

منو میبینیو نگامو میشناسی

منو درگیره یه بازی سخت کردی

آهای همبازیه مغروره احساسی

کجای بازی میشه مال هم باشیم

کجا دستای تو سقف سرم میشه

زمین شطرنجیه ، دنیام واروونه

تا وقتی شاه من تو چشم تو کیشه

در دایرهٔ تاریک فنجان فال

عکس فانوس ستاره

و عطر اطلسی افتاده است

شاید شروع نور

نشانه‌ای از بازگشت

نگاه گرم تو باشد

مطلب مشابه: کپشن جدید در مورد بدبختی | متن های غمگین کوتاه و بلند درباره بدبختی

قهوه2

آفتاب…

به مزارع قهوه ی چشم های تو…

که می رسد….

صبح می شود…

چشم وا کن…

که دلم لک زده است…

برای نوشیدنِ فنجان فنجان عشق…

من قهوه را دوست نداشتم

رنگ قهوه ای را هم

آمدی و چشمانت

ویرانگر تمام فرضیه های من شد

حدس بزن چی شده؟!
ساعت قهوه فرا رسیده!

قهوه چشمان توست

تیره ، تلخ ، اما آرام بخش و اعتیاد آور

بوی تو که در مشام قهوه خانه می پیچد

بهار با هر چه گل و پرنده از پوست ما می گذرد

تو اگر نبودی آسمان ما ستاره نداشت

یه مبل راحت، یه کتاب خوب و یه فنجان قهوه داغ همه چیزیه که بهش که نیاز دارم

من هیچ وقت لبخند نمی زنم و نمی خندم!
البته تا زمانی که اولین فنجان قهوه ام رو نخورده باشم

مقصود تــــویى

قهوه بهانستــــ …

من و سرمای این فصل و یه فنجون قهوه رویِ میز

یه برگ کاغذ واسه دردام یه مُشت شعرِ خیال انگیز

من و این قهوه ی تلخ و یه مُشت سیگارِ سوزونده

داره کَر میشه احساسم دلم پیش تو جا مونده…

مطلب مشابه: جملات فاز سنگین منظور دار؛ متن های کوتاه سنگین کپشن

متن درباره قهوه و کافه

قهوه1 1

عادت کرده ام به طعم قهوه

به آد مهای پشت پنجره کافه

دست هایی که می روند

آدم هایی که نمی مانند

به تو

که روبرویم نشسته ای

قهوه ات را به هم می زنی

می نوشی

می روی

یکی به آدم های پشت پنجره ی کافه اضافه می شود

سنگ تولد من یه لوبیای قهوه است

آفتاب
به مزارع قهوه چشم های تو …
که می رسد …
صبح می شود …
چشم وا کن …
که دلم لک زده است …
برای نوشیدنِ فنجان فنجان عشق …

قهوه چی بگذار

تلخی قهوه هایت

تا آخرین ذره ی وجودم را

چروکیده کند

من اعتیاد دارم

به خوردن رنج های این فنجان

مطلب مشابه: کپشن جدید و زیبا در مورد زمستان | متن های برف و سرما و فصل زمستان برای کپشن

قهوه3

چای ؟

قهوه ؟

نسکافه ؟

نمی دانم!

هر کدام دیرتر خنک و تمام شود

تا بهانه با تـو بودنم بیشتر شود

سیگاری که باشی، ” تلخ ” طعم دلخواهت می شود . . .

چای تلخ . . .

قهوه ی تلخ . . .

شکلات تلخ . . .

سیگاری که باشی، با تلخی اُنس می گیری . . .

خاطرات تلخ . . .

روزهای تلخ . . .

زندگی تلخ . . .

سیگاری که باشی، تلخی ها را بهتر می فهمی . . .

مردم تلخ . . .

سرنوشت تلخ . . .

روزگار تلخ . . .

هوا سرد شده …
نه ! نه …
هوای من سرد شده …
حتی گرفتن فنجان قهوه هم ، دردی را دوا نمی کند …
گرمای وجودت را می خواهم …
چرا صندلی رو به رو خالی ست ؟

عشق در هوا جریان داره … عطر خوش قهوه!

دلم خلوتی ساده می‌خواهد …

چند خطی شعر فروغ فرخزاد

با دو فنجان قهوه

کمی سکوت

و او، که پایان هر قطعه

دستش را زیر چانه بزند و بگوید:

باز هم بخوان…

خـدا را چه دیـدی ؟!

شاید یک روز در کافه ای دنـج و خـلوت ، این کلمه ها و نوشته ها صـوت شـدند ؛

بـرای ِ گوش هـای ِ تـو

که روی ِ صنـدلی ِ رو به روی ِ مـن نشسته ای … و بـرای ِ یک بـار هم که شـده

چـای ِ تـو سـرد شـد

بس که خیـره مانـدی به مـن … 

گاهی فکر می کنم قادر به انجام هر کاری هستم تا این که تاثیر آخرین فنجان قهوه از بین می ره!

‏بوی قهوه به قدری زیباست که

نمیتونه متعلق به این جهان باشه .️..!

اونم کنار یار!

در کافه، کنج دیوار
روبروی هم و چه خوب قهوه را نخوردیم!
حرف هایت به اندازه ی کافی تلخ بود!

آفتاب…

به مزارع قهوه ی چشم های تو…

که می رسد….

صبح می شود…

چشم وا کن…

که دلم لک زده است…

برای نوشیدنِ فنجان فنجان عشق…

شب سـردیست، دلم دیده تر می خواهد

دلِ آشــفته ی مـن از تو خبــر می خواهد

قهـــوه و شعـر و خیـال تـو و این باد خنک

باز لبخـند بزن ، قهـــوه شـکر می خواهد

امشــب آبسـتنم از تـو غــزلی شور انگیز

باخبـــر باش که این طفـل پدر می خواهد

غـارتم کـرده ای و خنــده کنان می گویی

صید دل از کف یک سنگ هنر می خواهد؟

ترس در جـام دلـم ریخت، در این راه اگر…

یادم آمـد ســـفر عشق جگــر می خواهد

فکر کن قهوه بنوشی ته فالت باشد

بعد از این دیدن او فرض محالت باشد

از خدا ساده بپرسی که تو اصلا هستی

گریه ات باعث تکرار سوالت باشد

چمدان پر بکنی خاطره ها را ببری

عکسهایش همه عمر وبالت باشد

روز و شب قصه ببافی که تو را می خواهد

باز پیچیده ترین شکل خیالت باشد

توی تنهایی خود فکر مسکن باشی

قرص اعصاب فقط چاره حالت باشد

ای که از کوچه معشوقه ما می گذری

قسمت ما نشد این عشق

حلالت باشد

مطالب مشابه را ببینید!