بیوگرافی و عکس های بهرام رادان و همسرش + زندگی شخصی و گفتگو “بهرام رادان”
بهرام رادان یکی از سوپراستارهای معروف ایرانی است که به دلیل بازی در فیلم سنتوری بسیار معروف شد. بازی او در فیلم آتش بس هم بسیار دیدنی بود. او هیچ وقت در تلویزیون ظاهر نشده است و فقط در یک سریال نمایش خانگی به نام رقص روی شیشه ایفای نقش کرده است. در ابن بخش عکس های بهران رادان و همسرش را مشاهده می کنید. همچنین کامل ترین بیوگرافی او را هم آماده کرده ایم.
خلاصه بیوگرافی بهرام رادان
- نام: بهرام
- نام خانوادگی: رادان
- تاریخ تولد: 1358/2/8
- محل تولد: تهران
- تحصیلات: فارغ التحصیل مدیریت بازرگانی
- تاهل: مجرد
- نخستین سریال: رقص روی شیشه ویژه نمایش خانگی
- نخستین فیلم: شور عشق
زندگینامه
بهرام رادان بازیگر، خواننده و تهیه کننده موسیقی ایران است او متولد 8 اردیبهشت سال 1358 تهران است. او یک خواهر و یک برادر دارد و اصلاتا اصفهانی است.
زندگی هنری
او فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد اسلامی می باشد. او دوره بازیگری را در سال 1378 و در آموزشگاه هیوا فیلم گذراند و در همان سال برای بازی در فیلم شور عشق ساخته نادر مقدس انتخاب شد.
بهرام رادان با معروف ترین کارگردانان ایرانی مانند مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و رخشان بنی اعتماد همکاری داشته است.
نخستین فیلم او
نخستین حضور او به صورت حرفه ای در فیلم سینمایی شور عشق بود.
شور عشق به کارگردانی و نویسندگی نادر مقدس و تهیه کنندگی داریوش باباییان محصول سال 1379 است.
داستان فیلم شور عشق:
داستان این فیلم در مورد دختر و پسری است که برای ازدواج با مخالفت های خانواده دخترمواجه می شوند، پس به یکی از شهرهای شمال کشور فرار می کنند و …
او پس از این فیلم به دانش بازیگری اش افزود و فیلم به فیلم حرفه ای تر شد تا اینکه در چهارمین نقش آفرینی اش در فیلم آواز قو تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد را از پنجمین جشن خانه سینما دریافت کرد.
آواز قو به کارگردانی سعید اسدی، نویسندگی پیمان معادی و تهیه کنندگی حسن فرح بخش و عبدالله علیخانی محصول سال 1379 می باشد.
داستان فیلم آواز قو:
پیمان فدایی، ناراضی از تصمیم پدرش برای فرستادن او به خارج از کشور، مجلس جشنی را که برایش برپا کردهاند. ترک کرده و به سراغ دختر مورد علاقه اش پرستو آرین (مهاز افشار) میرود. پیمان علیرغم مخالفت پدر پرستو، او را سوار اتومبیلش میکند، اما در یکی از پستهای خیابانی نیروی انتظامی آنها دستگیر میشوند در حالیکه سرگرد فتاح حیدری اعتقادی به جلب و دستگیری آنها ندارد. درگیری پیمان و یکی از مأموران پاسگاه هنگام پر کردن ورقه تعهد، اوضاع را وخیم تر کرده و پیمان به جرم مضروب کردن پلیس، زندانی میشود. در مدت حبس، یکی از زندانیان او را به فرار از کشور ترغیب میکند. پیمان در فرصتی مناسب از دست مأموران میگریزد و با تماس با شماره تلفنی که از زندانی هم بندش گرفته بود، امکان خروج از کشور را برای خود و پرستو فراهم میکند. در مرز ایران و ترکیه جعلی بودن پاسپورت پیمان لو رفته و ماجرا به گروگانگیری خونین معجز میشود. سرگرد فتاح تمام تلاش خود را برای ختم این غائله بکار میگیرد اما موفق نمیشود سرانجام سر مرز ایران و ترکیه تیرباران میشوند
او توانست دو سیمرغ بلورین نقش اول مرد را به دلیل بازی در فیلم های شمعی در باد و سنتوری به دست آورد.
شمعی در باد نام فیلمی به کارگردانی پوران درخشنده محصول ۱۳۸۲ ایران است. فیلمنامهنویسان شمعی در باد، پوران درخشنده و محمدهادی کریمی هستند. مدت زمان فیلم ۱۲۰ دقیقه است.
داستان فیلم شمعی در باد
فرزين دانشجوي انصرافي است كه پدر و مادرش از هم جدا شده اند و او با مادرش (آزیتا حاجیان) زندگي مي كند. مادر فرزين قصد ازدواج مجدد دارد و فرزين هم بين رفتن به خارج از كشور و انواع و اقسام پريشاني ها و اضطراب ها تنها مانده و كسي او را درك نمي كند. او به طور اتفاقي با آيدا كه مدير يك مؤسسه خيريه است آشنا مي شود و قرار مي شود براي او سايت راه اندازي كند. به تدريج رابطه آنها عميقتر مي شود و فرزين پي مي برد كه آيدا مي تواند او را به آرامش برساند. پس با او ازدواج مي كند. اما در مدتي كوتاه آيدا كه يك كليه اش را بخشيده به خاطر عفونت كليه ديگرش مي ميرد. فرزين كه نااميد شده چند بار قصد خودكشي دارد اما موفق نمي شود. سعيد ارسيا، دكتري كه در بيمارستان فرزين را مداوا مي كند به تدريج او را آلوده مواد مخدر مي كند. سعيد از طريق فرزين با بابك آشنا مي شود و وقت اين سه نفر، اغلب صرف عياشي و پارتي هاي شبانه و استفاده از مواد مخدر مي شود. فرزين كه روز به روز نااميدتر مي شود نهايتاً حرف دكتر را قبول مي كند كه براي رسيدن به آرامش و شادي ماندگار از قرص هاي توهمزا استفاده كند. دكتر كه از زندگي گذشته خود عقده هاي زيادي دارد پس از چند بار استفاده از قرص اكس خود را از بلندي پرتاب مي كند و مي ميرد. فرزين و بابك هم در مهماني دستگير مي شوند. فرزين با وساطت پدرش آزاد مي شود اما بابك در زندان مي ماند و نهايتاً سر از آسايشگاه رواني درمي آورد و معلوم مي شود كه مبتلا به ايدز شده. مادر فرزين ازدواج مي كند و به كانادا مي رود و پدرش نيز بر اثر سكته مي ميرد. برادر ناتني فرزين كه از خارج برگشته به او مي گويد كه تا اعتيادش را ترك نكند به او هيچ سهمي از ارث نمي رسد. البته مي گويد كه شايد فرزين مبتلا به بيماري ايدز نيز شده باشد. فرزين در آخرين باري كه از مواد استفاده مي كند دست و گردنش مي شكند و آسيب مي بيند. پس از مرخصي از بيمارستان برادرش مي گويد كه جواب آزمايش او منفي است و فرزين سالم است. فرزين كه ظاهراً توبه كرده، به دفتر كار آيدا مي آيد و آن را تعمير مي كند تا كار او را ادامه بدهد…
سنتوری یا علی سنتوری فیلمی ایرانی در ژانر درام است. این فیلم ساخته داریوش مهرجویی در سال ۱۳۸۵ خورشیدی است. سنتوریفیلمی است اجتماعی با رویکردی انتقادی که تم اصلی آن تضاد سنت و مدرنیته در جامعه امروز ایران و موضوع آن سقوط هنرمند و خودویرانگری او در جامعهای است که هنر واقعی را برنمیتابد و مدام آن را محدود و سرکوب میکند. این فیلم توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توقیف شد و از اکران بازماند. در زمستان ۱۳۹۳، پروژه ساخت سنتوری ۲ به کارگردانی داریوش مهرجویی آغاز شد. این فیلم در راستای خط داستانی فیلم سنتوری ساخته شدهاست.
خواننده این فیلم محسن چاوشی است. آلبوم سنتوری اقتباسی از این فیلم است. خیلیها این فیلم را با ترانه سنگ صبور می شناسند. بعضی از قسمتهای فیلم بهرام رادان و اردوان کامکار سنتور مینوازند
داستان فیلم سنتوری
علی، نوازنده چیرهدست سنتور و خواننده محبوب جوانان ناگهان در اوج شهرت و موفقیت افسار زندگی را از دست میدهد و به بیراهه میرود. او میگوید همه بدبختیها از وقتی شروع شد که عشق بزرگ زندگی ام، هانیه مرا ترک کرد، اما هانیه زمانی میرود که علی مدت هاست در بنداعتیاد خانمان سوز خود گرفتار است…
فیلم برداشتی آزاد از عقاید یک دلقک نوشته هاینریش بل است.
فعالیت ورزشی
بهرام رادان در سال 2017 مشعل بازی های المپیک زمستانی سال 2018 را در سئول حمل کرد. او در این مورد گفت که خوشحالم و حس خوب و عجیبی داشتم که توانستم این مشعل را حمل کنم و برای من یک لحظه تاریخی قلمداد می شود.
مدلینگ
بهرام رادان فعالیت مدلینگ خود را با برندهای معروف و ال جی شروع کرد. او سپس با مدل های لباس قرارداد بست و سپس برای یکی از شرکت های مخابراتی تبلیغ نمود.
شفیر برنامه جهانی علیه گرسنگی
او در سال 1389 به عنوان نخستین سفیر ایرانی برنامه جهانی غذا در مبارزه علیه گرسنگی منصوب شده است.
جنجالی توئییت در مورد همجنسگرایان
او در صفحه توئیتر خود قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان در کنگره آمریکا را به اندازه لغو برده داری رویدادی تاریخی قلمداد کرد ولی بعد از چند روز و به دلیل فشاره مجبور شد این توئیت را حذف کند.
خوانندگی کردن
او خوانندگی هم کرده است و یک آلبوم هم ارائه داده است.
ازدواج و همسرش
او هنوز مجرد است و ازدواج نکرده است. مادرش می گوید که مایل هستم او زودتر ازدواج کند و من نوه هایم را ببینم ولی او قانع نشده است.
گفتگو با بهرام رادان
كار جدیدت، انتشار آلبوم موسیقی یك تجربه تازه است. تجربه كردن به خودی خود كار جالبی است یا نه؟بعضی مواقع تجربهكردن اتفاقی است كه تو میتوانی در اتاق خانهات آن را انجام بدهی، اما وقتی كه میخواهی از اتاق خارجش كنی، باید اعتماد بیشتری به آن داشته باشی. حالا اگر مخاطب این تجربه، كل جامعه باشد چی؟
وقتی كاری را در تیراژ بسیار وسیع در سطح یك مملكتی به این بزرگی پخش میكنیم باید اطمینان كافی به خودمان داشته باشیم. ما چنین اطمینانی را به كارمان داریم و هنوز هم روی حرفهای خودمان هستیم. البته هیچوقت به این فكر نكردیم كه چه كسی خوشش بیاید و چه كسی خوشش نیاید. گروهی بودیم در كنار هم كه به كارمان ایمان و اطمینان داشتیم كه مخاطب خودمان را پیدا خواهیم كرد. البته جذب مخاطب در این آلبوم به دلایلی دشوارتر بود؛ یک دلیل ژانر خاص آلبوم بود و دلیل دیگر خواننده این آلبوم اگر هر آدم معروفی بخواهد كاری را غیر از آن كاری كه در آن شهره است، انجام دهد، با یكسری از پیشفرضهایی كه عمدتا هم منفی خواهد بود، مواجه میشود. من یكبار قبل از انتشار آلبومم با بندهخدایی بحث میكردم، ایشان از خواندن حامد بهداد ایراد میگرفتند، من گفتم خب اگر شما صدای ایشان را دوست ندارید، آهنگ را گوش نكنید. گفت: نه، بهداد اصلا نباید بخواند. من حال نمیكنم كه بهداد آهنگ بخواند. جواب دادم، خب خیلیها هم هستند كه خوششان می آید او بخواند. بحثمان بالا گرفت من گفتم شما استقلالی هستید یا پرسپولیسی؟ گفت: پرسپولیسی. گفتم فكر میكنم محبوبترین بازیكن پرسپولیس «علی كریمی» است. گفت: بله. گفتم اگر امروز این خبر را به شما بدهم كه علیكریمی میخواهد فیلم بازی كند، شما چه واكنشی نشان میدهید؟ گفت: مسلم است كه نباید فیلم بازی كند گفتم چرا نباید فیلم بازی كند، هنوز كه بازیگری نكرده كه بدانیم موفق میشود یا نه؟شاید تبحرش در زمینه بازیگری بیشتر از مهارتش در زمینه فوتبال باشد. شما كه نمیتوانید قبل از اینكه جرم اتفاق بیفتد، رای صادر كنید.همه اینها پیشفرضهایی بود كه از ابتدا میدانستیم با آنها مشكل پیدا خواهیم كرد.
یك نكته مهم در آلبوم تو نامتعارف بودن آن است. چرا اصرار به این كار داشتی؟
سعی نكردیم آهنگهای آلبوم را شبیه آهنگهایی كه در كوچه و خیابان شنیده میشود، بسازیم. سعی كردیم در ذهنیت خودمان تا حدی ساختارشكنی كنیم و كاری را انجام دهیم كه شبیه موسیقیهای شنیدهشده ایرانی نباشد. با این حال بعضیها میگویند شما شبیه فلانی و فلانی كار كردهاید. این مسئله برای من كه اینقدر روی تفاوت این كار تاكید داشتم ناراحت کننده است. مثلا مات و مبهوت میمانم كه چرا موزیسین پرمدعایی میگوید: فلان آهنگ شما شبیه فلان آهنگ معروف در دنیاست. من میگویم آقای عزیز دو تا آهنگ را با هم بگذار. بعد كه جدی بحث میكنیم متوجه میشویم ایشان در كل آهنگ پركاشن ابتدای آهنگ را شبیه میداند؛ خب اینكه نشد! در هر صورت آلبوم «روی دیگر» یك كار دلی بود كه گروه دوستش داشتند، خود من واقعا به آلبوم علاقه دارم و از طرف دیگر هم مطمئنا به آن اعتماد رسیده بودیم كه در این تیراژ وسیع آلبوم را منتشر كردیم.
این داستان را قبلا هم در سینما و هم در تئاتر داشتهایم. مثل موضعگیری بهزاد فراهانی نسبت به حضور مهناز افشار در تئاتر. یكجور فضای حراست شغلی وجود دارد كه علیه تازهواردهاست.
اتفاقا ما در خیلی مواقع از بعضی از نظرات دیكتاتورمنشانه كسانی ضربه میخوریم كه پرچم دموكراسی دست گرفتهاند اما در واقع هیچ اعتقادی به آن ندارند. هیچكس حق ندارد برای كسی خطمشی تعیین كند، مگر اینكه مثل تمام دنیا پای اتحادیههای صنفی وسط باشد. به این معنا كه مثلا اتحادیههای بازیگران تشكیل شود كه وقتی در پوشش آن قرار میگیرید از یكسری مزایا، حمایتها و ساپورتهای آنها برخوردار هستید اما این به آن معنا نیست كه اگر در پوشش آن انجمن یا گروه نباشید، نمیتوانید كاری انجام دهید. شما میتوانید هر كاری دلتان میخواهد انجام دهید اما اگر بخواهید در قالب آن اتحادیه قرار بگیرید، باید یكسری كارها را انجام دهید. مثلا یك بازیگر تئاتر، یك خواننده، یك فوتبالیست، یك كشتیگیر میتواند برود در تئاتر نقشی را بازی كند، اما اتحادیه مربوطه میتواند این فرد را به عنوان عضو قبول نكند، یعنی اگر پسفردا تهیهكننده تئاتر پولش را بالا كشید، یا اگر مجلهای خبر كذب از او منتشر كرد، اتحادیهای نیست كه از او حمایت كند. اما شما نمیتوانی این حق را از او بگیری كه بازی نكند. درست مثل این میماند كه بنده در خیابان پاسداران زندگی كنم، بعد در پیادهرو ایست بازرسی برای مردم بگذارم و نگذارم به آن منطقه بیایند و به آنها بگویم فقط در منطقه خودشان میتوانند راه بروند.
یشتر مخالفتهایی كه داشتهای از جانب همصنفیهای خودت است؟
نه، اتفاقا بیشترین حمایتها از طرف همصنفیهای سینماییام بود حتی از طرف خیلی از سینماییهای معروف ایران تلفن و ایمیل داشتهام و كلی از من حمایت كردهاند. البته از سوی اهالی موسیقی هم تعداد خیلی محدود و كمی با من مخالفت كردهاند و خیلیها هم سعی كردند سكوت كنند. اساسا من با انتقاد مشكلی ندارم. شما یك زمانی نمیتوانی ریشه آن چیزی كه دوست نداری را بزنی و فقط میتوانی بگویی من این را دوست ندارم و میتوانی بگویی من از آهنگ یك تا 12 این آلبوم خوشم نمیآید، از مجموعه آن هم خوشم نمیآید و از این آدم هم خوشم نمیآید اما نمیتوانی به طور كلی كسی را محكوم كنی.
شاید یكی از دلایل این محكوم كردن این است كه خیلیها فكر میكنند خب بهرام رادان بازیگری است كه خوشقیافه است، نشریات حمایتش میكنند و سالهاست عكسش روی جلد مجلات متعدد است. حالا میخواهد وارد حوزه موسیقی شود و از آن بازار هم میخواهد چیزی بكند و ببرد. در واقع آنها میخواهند بازارشان متعلق به خودشان باشد؛ ته ماجرا همین است.
یك زمانی هست كه بیتالمالی وجود دارد، متولی بیتالمال هم پیشکسوت محترم است و از این بیتالمال قرار است تئاتری ساخته شود كه مقدار زیادی از دستمزد خانم افشار برای این تئاتر باید از این بیتالمال تامین شود. ایشان هم میتواند به عنوان متولی این ماجرا بگوید چرا بیتالمال را خرج خانم افشار میكنید، به جای ایشان میتوان از 10 بازیگر جوان استفاده كرد.خب، این یك نگاه سنتی به ماجراست اما در زمان دیگری شما نگاه میكنید خانم افشار وارد تئاتر شده و سرمایه زیادی را به واسطه نام خودش وارد تئاتر كرده است. همچنین یك ریال از دستمزد او را بیتالمال نپرداخته است. اگر قرار باشد به جای خانم افشار، خانم فلانی بازی كند، دستمزد خانم افشار از مجموعه تئاتر مملكت خارج شده است. پس این ماجرا نكته بسیار مثبتی است، یعنی اینها نگاههایی را وارد این حرفه میكنند كه قبلا وجود نداشته است. مثال آن در موسیقی اینطور است كه وقتی یك آلبوم میآید و پرفروش میشود، جدا از آن كسانی كه همیشه میروند آلبوم را خریداری میكنند یك طیف دیگری هم این آلبوم موسیقی را میخرند و چه بسا كنار آن موسیقی كه به واسطه شهرت آن فرد خریداری میكنند حتی در آلبوم موسیقی دیگر هم تهیه میكنند بنابراین به نظر من حمایت كردن از این نوع ورود آدمهای مشهور به حرفههای دیگر اگر تحولی در زمینه فروش و چرخه اقتصادی داشته باشد به نفع آنهاست…
اما ممكن است دغدغه آنها این باشد كه ورود آدمهای غیرمتخصص به این شغل، سطح سلیقه مخاطب را پایین میآورد.
ممكن است این نگاه در مورد اركستر سمفونیك بزرگ تهران وجود داشته باشد. اركستر سمفونیك تهران یك نهاد ریشهدار و صاحب امضا در موسیقی است. در این نهاد 50 سال است كه رهبرهای اركستر وجود دارند. حالا اركستر سمفونیك تهران با توجه به اینكه بودجهاش از بیتالمال تامین میشود، قطعاً از اینكه رهبر اركستر آنها كسی انتخابشود كه هیچ وقت در این حوزه فعالیت نداشته است راضی نخواهد بود. خب، درست است هر كسی كه چوب را در دستش تكان دهد به عنوان رهبر اركستر نمیتوان انتخاب كرد. اما اگر یك نفر دلش بخواهد یك اثر هنری داشته باشد، این اثر هنری میتواند یك قطعه شعر باشد، میتواند یك تابلوی نقاشی باشد و میتواند هزار چیز دیگر باشد، آیا انجمن نقاشان میتواند بگوید فلانی نقاشی نكند چون امكان دارد كه هنر نقاشی را زیر سؤال ببرد؟
در قانون تجارت میگویند از سود به دست آمدهات بخور از مایه و سرمایهات نه، فكر میكنی از اعتبار و مایهات در آلبوم موسیقیات استفاده كردهای آیا این آلبوم موسیقیات به تو چیزی اضافه میكند، یعنی بهرام رادان را تبدیل میكند به یك بهرام رادان هنرمندتر؟
مطمئنا با این نیت پیش رفتم كه چیزی به من اضافه شود. یكی از دوستان من كه فرد ریشهداری در عالم موسیقی است، میگفت بهرام اصلا به فیدبكهای یكی، دو ماه اول توجه نكن؛ نه به تعریف و تمجیدها و نه به تكذیبها. اجازه بده 6 ماه بگذرد بعد به انتقادهای مردم گوش كن. من میتوانم احساسی شوم و تصمیم آنی بگیرمیا میتوانم با آرامش به كار خودم ادامه دهم.
اصلا ما چقدر منتقد موسیقی در ایران داریم و این حوزه چقدر آدم فعال دارد؟
من نمیدانم نقد موسیقی داریم یا نداریم. اما چیزی كه در این مدت فهمیدهام این است كه بازار موسیقی در مقایسه با سینما در موضع پایینتری است. خب، تعداد سایتها و مجلاتی كه به موسیقی میپردازند كمتر است و دركل بازار كمتری برای عرضه دارد. بازار موسیقی ما با اینكه باید تیراژهای میلیونی داشته باشد، تیراژ آنچنانی ندارد. جدا از كپیهایی كه انجام میشود، مكان عرضه مناسبی هم وجود ندارد. برای برگزاری یك كنسرت آنقدر با مشكلات متعدد مواجه میشوی كه از كرده خودت پشیمان میشوی و این تازه برای افراد فعال است و باقی استعدادهای درخشان هم چنان زیرزمین ماندهاند.
اگر كسی مثل احسان خواجهامیری هم آلبوم منتشر كند، آنقدر سر و صدا بهپا میشود و برای او هم آنقدر مو از ماست بیرون كشیده میشود؟
مسلما نه، چون احسان خواجهامیری در این سیستم بوده است. او بزرگ شده این مجموعه است شاید به خاطر پدرش. از خارج از این ماجرا داخل نشده است. اما بنده هم در سینما و هم در موسیقی خارج از محدوده آنها وارد شدهام. به قول معروف وقتی كه طرف وارد یك جمعی میشود 2 حالت دارد یا اینكه بیسروصدا وارد محدوده شود و برود یك گوشه بایستد مثل خیلی از هنرپیشههای دیگری كه كمتر از من هم معروف نیستند و آلبوم موسیقی منتشر كردهاند كه اصلا هیچكس دیده نشده، زمانی هم هست كه مثل ما از در نه بلكه از سقف وارد شدیم. خب، كاملا طبیعی است كه یكسری موضع میگیرند و در ابتدا شروع میكنند به زدن تو یا آنقدر ضربه میخوری و جانت درمیآید و از در میروی بیرون و میروی یا اینكه همه ضربهها قویترت میکنند و بلند میشوی و دوباره میایستی، میگویی من آمدهام، درست است از سقف آمدهام اما آمدهام كه بمانم. آنوقت است كه آنها میگویند برویم سراغ سوژه بعدی.
اگر آلبومت با اقبال مواجه نمی شد،موسیقی را کنار میگذاشتی؟
من فكر میكنم هیچوقت موسیقی را كنار نمیگذارم چون جزو آندسته از آدمهایی نیستم كه بیگدار به آب زده باشم و بخواهم شب بخوابم و صبح بیدار شوم و یك اثری منتشر كنم كه پسفردا بخواهم منصرف شوم. من سعی میكنم داشتهها و علایقم را با چیزهایی كه طرفداران واقعی من از من میخواهند، منطبق كنم. مطمئنا منطبق كردن این دو یعنی رسیدن به یك راه مشترك بین داشتهها و علایق من و انتظارات و علایق مخاطبم.
یك سؤال دیگر این است كه بهرام رادان بازیگر (و طرفدارانش) چقدر به بهرام رادان خواننده (و هوادارانش) مربوط است؟ اگر تو اینجا كارت خوب نباشد مخاطب سینمایی را از دست نمیدهی؟
فلان خانم خواننده ایالاتمتحده این همه فیلم بازی كرد، كلی هم كنسرت و آلبومهای مختلف برگزار و منتشر كرد. كسی نمیآید بگوید چون فیلم بدی بازی كرده است نمیروم كنسرت او را ببینم. آن طرفدار سینمایی كه فكر كند بهرام رادان چون رفته یك آلبوم منتشر كرده و من از آلبومش خوشم نیامده و به آن دلیل نمیرود فیلمش را ببیند وجود نداشته باشد، بهتر است. ولی ممکن است کسی با نهایت احترام با یکی از مدیاها ارتباط برقرار نکند، آن محترم است.
قاعدتا در مورد موسیقی یا هر اثر هنری دیگری كه به صورت آزادانه تهیه میشود، جامعه است كه راجع به آن تصمیمگیری میكند یعنی اگر مورد استقبال قرار گرفت كه گرفته است اما اگر اینطور نشد یعنی جامعه آن را پس زده است و او را نمیخواهد. منظورم این است وقتی كه یكبار دچار شكست شوی برای بار دوم وارد این حوزه نمیشوی؛ دقیقا این اتفاق است كه باید بیفتد.
واقعیت این است كه من چند نقد خیلی خوب دریافت كردم كه اتفاقا این نقدها اصلا نقدهای مجیزگویی نبودند و نقدهایی درست و ریشهدار بودند. كار را دقیق گوش كرده بودند و نظر خودشان را به عنوان كارشناس موسیقی اعلام كردند. بیشتر آنها با نكات مثبت شروع كردند و وقتی به نكات منفی رسیدند، گفتند اشتباهاتی كه وجود داشته است، طبیعی است. نمیتوان یكدفعه وارد یك حرفهای شد و برای دفعه اول هیچ اشكالی در آلبومت وجود نداشته باشد. مثلا تصور كن شهرام ناظری روزی فیلم بازی كند و این انتظار را داشته باشد كه با تمام فوت و فنی كه آقای پرستویی بعد از گذشت 30سال به دست آورده است، بازی كند. خب، مطمئنا چنین اتفاقی نمیافتد. مطمئنا جدای از مسئله دانش و استعداد یك مسئله دیگری در هنر وجود دارد به اسم تجربه و ما دیگر این را درك كردهایم. به قول انگلیسیها «NARROW DOWN» میشود، یعنی تو یكسری از آدمهایی كه حاشیه ماجرا هستند را كنار میگذاری و فقط آنهایی مخاطب تو میشوند كه خودت، امیال و سلایقت را دوست دارند. آنهایی كه واقعیترین طرفدارهای تو هستند.
یكی از نكاتی كه به خوانندگی تو وارد شده این است كه یكی از دوستان گفته است اگر صدای تو مناسب خوانندگی بود آقای مهرجویی در فیلم سنتوری از محسن چاووشی برای خواندن استفاده نمیكرد.
عرض كنم كه قرارداد آقای چاووشی قبل از حضور من در این فیلم بود و با هر بازیگر دیگری باز هم خود محسن ترانههایش رامیخواند. حتی اگر برادر آقای مختاباد (منتقد موسیقی) كه خواننده معروفی هستند و من هم دوستشان دارم، نقش مرا بازی میكرد باز هم آقای مهرجویی تصمیمش به استفاده از محسن چاووشی بود.
بعضی از صحبتها و نقدها درباره شخص بهرام رادان است، فارغ از اینكه تو در چه اثری كار كردهای، یعنی بهرام رادان بودن هم خیلی مواقع ضربه هم میزند. خیلیها بدون آنكه آلبومت را گوش بدهند نسبت به تو گارد دارند؛ همان گاردی كه ممكن است نسبت به فیلم تو هم داشته باشند.
به نظر من موضع خیلیها نسبت به من موضع شخصی است. ما مرتب میگوییم لطفا نقد كارشناسانه كنید. بابا یك برچسب روی اسم خواننده این اثر بگذارید و بعد با فراغ بال گوش دهید و نظرتان را بدهید. كیوان هنرمند میگوید نت به نت، میزان به میزان نظرتان را بدهید. تا ما اشكال خودمان را بفهمیم، نه اینكه با تنگ نظری با اثر ما مقابله كنید.
در این چند سال هیچ سروصدایی برای انتشار آلبومت نداشتی. ترس و نگرانیات باعث شد یا برای سورپرایز كردن طرفدارانتبود؟
هردو با هم. ترس از پیشداوری باعث میشد كه دلسرد شوم و انرژی منفی بگیرم بنابراین سكوت را پیشه كردم، از طرف دیگر هم فكر میكردم خب زمانی كه ما خودمان دلمان میخواست این خبر را منتشر كنیم، دلمان میخواهد چیزهای مختلف را كنار هم داشته باشیم، قبل از اینكه مردم بخواهند بگویند چرا خواننده شده است به وسیله تیزر و تصویر یا چند كلیپ میتوانستیم فضا را درست كنیم كه مخاطب لازم نداند از یكسری از افرادی كه خودشان میبرند و میدوزند خط بگیرد.
ایرادی كه در بازار موسیقی ایران وجود دارد این است كه در آن فضای عرضه آنچنانی نیست.
متاسفانه صنعت موسیقی ما مشكلات فراوانی دارد. من به تازگی متوجه شدهام با اینكه تعداد زیادی هنرمند داریم صنعت موسیقیمان پر از اشكال است. با اینكه مرتب میگوییم سینمای ایران سینمای كوچكی است، اگر بخواهیم سینما و موسیقی را به عنوان یك صنعت كنار هم مقایسه كنیم موسیقی ما به نسبت سینمای ما واقعا حقیر است. من دیدهام بچههایی كه در موسیقی با آنها كار میكنیم برای خوردن آب هم باید اجازه بگیرند، اما زمانی من میروم یك فیلم سینمایی بازی میكنم، دستمزدم را هم دریافت میكنم بعد تهیهكننده میرود دنبال مجوز، پسفردا هم اگر كار مجوز نگرفت اتفاقی برای من نمیافتد، ضمن اینكه مطبوعاتیها از سینما حمایت میكنند. مثلا از فیلم سنتوری مطبوعاتیها آنقدر حمایت کردند که مسئولین در مقابل آن ماجرا کرنش کرند. اما در مورد موسیقی چون تكنفره است و یك مجموعه به حساب نمیآید حمایتی وجود ندارد، دلم میخواهد كه استعدادهای عجیب و غریبی كه در زمینه موسیقی مملكت ما وجود دارد روزی با باز شدن کمی بیشتر فضا مواجه شوند. منظورم بیبند و باری نیست، فقط فضا بازتر شود تا جوانها بتوانند راحـتتر كار كنند. حالا شاید كسی مثل من بتواند به دلیل عقبه سینماییای كه دارد سریعتر برود اما خیلیها هم هستند كه در همین بازار با انواع و اقسام مشكلات دست و پنجه نرم میكنند. استعدادهایی که متاسفانه با بیتوجهی در حال هدر رفتن است.