بیوگرافی بیتا سحرخیز؛ عکس های خانوادگی بیتا سحرخیز و همسرش
بیوگرافی بیتا سحرخیز
بیتا سحرخیز بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایرانی متولد 21 آذر سال 1361 در تهران است.او مدرک کارشناسی دبیری از دانشگاه تاکستان دارد.
شرکت در کلاس بازیگری و نخستین فیلم وی
بیتا سحرخیز در کلاس های تحت مدیریت امین تارخ شرکت کرد و بازیگری را آموخت.
بیتا سحرخیز فعالیت بایگری را از سال 1385 با بازی در فیلم نسکافه داغ داغ شروع کرد.
او در سریال های موفقی همچون راه بی پایان، ترانه مادری و نون و ریحون هم ایفای نقش کرده است.
دوری از تلویزیون و بازگشت
بیتا سحرخیز مدتی از سینما و تلویزیون به دور بود تا اینکه در سال 95 در سریال ماه و پلنگ در نقش اصلی ایفای نقش کرد.
آخرین سریالی که از او پخش شد سریال شکوه یک زندگی است که سال 96 از شبکه دوم سیما پخش شد و در این سریال نقش نارگل را بازی کرد.
ازدواج و همسر بیتا سحرخیز
بیتا سحرخیر با 27 سال سن هنوز مجرد است و هنوز خبری از ازدواج او منتشر نشده است.
در مورد زندگی هنری بیتا سحرخیز
اگر بخواهیم پرونده 11 ساله بیتا سحرخیز را در عالم هنر بررسی کنیم، متوجه می شویم تعداد کارهایش محدود بوده، اما با این حال او با چند انتخاب خوب به چهره ای محبوب در میان مخاطبان تبدیل شده است. او سال 1386 نقش مینا را در سریال «راه بی پایان» به کارگردانی همایون اسعدیان بازی کرد و سال 87 با ایفای نقش نغمه ادیب در سریال «ترانه مادری» به مخاطبان تلویزیون معرفی شد.
بیتا سحرخیز در طول این سال ها در فیلم و سریال هایی همچون عید امسال، نون و ریحون، گام های معلق، مهمانان ویژه، بهار قبل و بعد، همخانه نسکافه داغ داغ، انعکاس، خبر خاصی نیست و… بازی کرده است. این روزها سریال «ماه و پلنگ» به کارگردانی احمد امینی و بازی بیتا سحرخیز از شبکه سه پخش می شود. بیتا سحرخیز یکی از سه جوان نقش اصلی قصه است که نقش ملکا را ایفا می کند؛ ملکا وکیل است و یک دختر امروزی. همین بهانه ای شد تا با او به گفت وگو بنشینیم. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که سحرخیز جزو کسانی است که سخت تن به مصاحبه می دهد و مصاحبه با او به سماجت و پیگیری زیادی نیاز دارد.
گفتگو با بیتا سحرخیز
بیتا سحر خیز چطور بازیگر شد ؟
من از بچگی این کار رو دوست داشتم ولی چون خانواده من اهل هنر نبودند و موافقتی هم وجود نداشت که من این حرفه رو انجام بدم، حتی در دوره دبیرستان برای هنرستان هنر اقدام کردم شرط این بود که یکی از اعضای درجه یک خانواده اهل هنر باشد و برای من اینطور نبود و من به درسم ادامه دادم
امین تارخ انگیزه بازیگری ام بود
زمانی که بین کاردانی و کارشناسی ام یکسال فاصله افتاد و آن زمان با اصرار فراوان اومدم کلاسهای بازیگری آقای تارخ رو شرکت کردم و بعد از این دوره، کارشناسی رو خوندم و بازی هم می کردم
شاید انگیزه قوی که به من داده شد برای ادامه این حرفه که بدونم من می تونم تو این حرفه دوام بیارم، کلاسهای آزاد بازیگری و خود آقای تارخ بود
سینما و تلویزیون و شهرت
فعالیت خود در سینما را با فیلم فقط چشمهایت را ببن در سال ۱۳۸۵ که توقیف شد شروع کرد
سپس با معرفی امین تارخ در سریال راه بی پایان سال ۱۳۸۶ در نقش مینا بازی کرد، این سریال سکوی پرتاب وی بود، سپس حضور در سریال پرطرفدار ترانه مادری در سال ۸۷ شهرت وی را به اوج رسانید
شغل دوم و علاقه
شغل دیگه ای ندارم، عکاسی رو خیلی دوست دارم یاد بگیرم، ولی نه به عنوان یک شغل بلکه به عنوان اینکه دوست دارم هنر دیگری رو تو زندگیم تجربه بکنم و فقط برای اوقات فراغت خودم
من روزهای غمگین توی زندگیم زیاد داشتم
ولی الان دارم سعی می کنم روزی رو غمگین نبینم، اسم روزم رو غمگین نیمذارم، اسمش رو میذارم روزی که خدا خواسته این اتفاق بیفته و من نباید غمگین باشم این مصلحت خدا بوده و فکر می کنم از این به بعد روز غمگین توی زندگیم نخواهم داشت
بازی در تئاتر
تئاتر را دوست دارم اما تجربه نکردم که ببینم جقدر بهش علاقه دارم، ولی دوست دارم کار تئاتر انجام بدم چون به نظر من بازیگر را توی خیلی زمینی ها محکم میکنه ولی فرصتش پیش نیومده است
پیشنهاد به کسایی که دوست دارند بازیگر شوند
بهشون میگم که خوشحالم که به بازیگری عشق دارید اگر فقط عشقه براش سعی و تلاش کنید و مطمئن باشید که این عشق شما رو به هدفتون میرسونه و باعث پیشرفتتون میشف، ولی اگر به خاطر اینکه دو نفر شما رو بشناسند و به شهرت و به معروفیت برسید، نه، من تو این حرفه چنین چیزی رو نمی بینم و ماندگار هم نیست، به نظر من اگر فکرتون اینه هنوز که اول راه هستید بهتره خودتون رو بکشید کنار
شما چهار سال بود در تلویزیون بازی نکرده بودید، چطور شد بعد از این سالها تصمیم گرفتید با سریال ماه و پلنگ به کارگردانی احمد امینی مهمان خانههای مردم شوید؟
بله، من حدود چهار سال در هیچ سریالی بازی نکرده بودم. راستش سعی کردم تامل کنم و با یک نقش خوب به تلویزیون برگردم که خوشبختانه این اتفاق افتاد و بعد از بازی در فیلم سینمایی «خبر خاصی نیست»، تنها فیلمنامهای که میتوانست من را برای بازی ترغیب و حالم را خوب کند، سریال تلویزیونی ماه و پلنگ بود.
دلیل این که من بازی در این اثر را پذیرفتم، در ابتدا وجود آقای امینی در کسوت کارگردان بود. فیلمنامه هم نوشته سعید مطلبی است که بسیار گیرا بود. علاوه بر آن در دفتر آقای زرینکوب همیشه کارهای خوب ساخته میشود، به همین دلیل خیلی دوست داشتم بعد از مدتها یک نقش خوب بازی کنم که ملکا چنین ویژگیهایی را داشت.
ملکا دختری است که استقلال دارد و امروزی است. از سوی دیگر او وکیل است و بعد از آن که پروندهای را قبول میکند، وارد یک بازی میشود که خودش هم نمیخواهد و در این باره بیتقصیر است. البته باید تاکید کنم مخاطب به مرور و با پیشرفت قصه خواهد دید ملکا درگیر چه داستانهایی میشود.
یعنی پیشنهاد دندانگیری در این چهار سال نداشتید؟
من سال 93 در فیلم سینمایی خبر خاصی نیست بازی کردم، اما حدود چهار سال بود که در تلویزیون کار نکرده بودم. راستش پیشنهاد خوبی نداشتم که در طول این چهار سال به آن فکر کنم. به همین دلیل ترجیح دادم با یک کار خوب بیایم.
در طول 11 سالی که از فعالیت شما در عرصه هنر میگذرد، بازی هایتان محدود اما متفاوت است. به نظر میرسد در انتخاب نقشها وسواس دارید؟
به هر حال هر بازیگری دوست دارد نقشهای متفاوتی را تجربه کند؛ کارهای دیگری هم به من پیشنهاد شده بود که خودم از بین آنها نقشهایی را انتخاب کردم که واقعا دوستشان داشتم.
پس برایتان فرقی نمیکند در تلویزیون بازی کنید یا سینما؟
راستش من مرزی بین سینما و تلویزیون قائل نیستم. اتفاقا تلویزیون من را بین مردم محبوب کرده تا سینما! سینما را خیلی دوست دارم و همه بازیگران عشق به سینما و تئاتر دارند، اما گارد ندارم. ولی در مجموع باید تاکید کنم پیشنهادهای کاری کم شده و این اتفاق فقط برای من نیفتاده و برای خیلی از بازیگران پیش آمده است. امیدوارم این موضوع حل شود.
هر حرفه و شغل ویژگیها و خصوصیات خودش را دارد. قبل از ایفای نقش ملکا که وکیل است، آیا درخصوص این شغل تحقیق کرده بودید؟
نه، تحقیق نکردم، ولی صحبتهایی که با آقای امینی داشتم، خیلی به من کمک کرد. راهنمایی او بینظیر است و با کمک هم نقش ملکا را پرورش دادیم. شخصیت ملکا را دوست دارم، او بلد است چه کاری را کجا انجام بدهد. خودم هم در زندگی شخصیام این طوری هستم و تا حدودی شخصیت ملکا به خودم شبیه است و سعی کردم با ویژگیهای خودم و گفتههای خوب آقای امینی نقش را دربیاورم. امیدوارم نقش را خوب درآورده باشم و مردم راضی باشند.
مسلما تا به امروز آثار خارجی و ایرانی با موضوع وکلا دیده اید. از این آثار الهام نگرفتید؟
راستش را بخواهید، نه. البته آثار زیادی درباره وکلا و پروندههایی را که با آن درگیر بودهاند دیدهام، ولی چیزی مد نظرم نبود که برای نقش ملکا از آن بهرهمند شوم.
کار با احمد امینی کارگردان چه تجربهای برایتان به همراه داشت؟
برای پاسخ به این پرسش حرفهای زیادی دارم، اما بناچار خلاصه پاسخ میدهم. من 11 سال است که کار میکنم، ولی کارگردانانی که از کار کردن با آنها لذت بردم، شاید به اندازه انگشتان یک دست باشد و آقای امینی جزو این کارگردانهاست. او در صحنه قدرت دارد و اعتماد به نفسی به شما میدهد تا برای انجام یک کار بسیار عالی، تلاش بیشتری کنید. راستش رفتار او باعث میشود که برای بهبود نقش خیلی سعی کنید. امیدوارم این سریال، بهانهای شود برای همکاریهای بعدی.
ملکا بعد از گرفتن پرونده با داستانهای زیادی در قصه روبهرو میشود. آیا صحنه حسی در طول کار داشتید که برای ایفای آن خیلی با خود کلنجار رفته باشید؟
من چند صحنه حسی دارم که برای خودم هم چالشبرانگیز بود و خیلی دوستشان داشتم. آقای امینی هم از این سکانسها خیلی راضی بودند و تاکید داشتند این صحنهها خیلی خوب در آمده است، اما یک سکانس بسیار سخت در قصه داشتم. این صحنه در دادگاه واقعی ضبط شد و من باید از یک قاتل دفاع میکردم. واقعا صحنه سختی بود. وقتی فیلمنامه را خواندم، خودم این سکانس را تیک زدم که سختترین سکانس ملکاست. ضمن این که دیالوگهای زیادی در این صحنه داشتم.
همان طور که تاکید کردم این صحنه را در دادگاه واقعی ضبط کردیم و اتفاقا وقتی این صحنه را تصویربرداری میکردیم، از آن مجتمع هم افرادی نشسته بودند و این صحنه را میدیدند و بعد از تمام شدن سکانس به من گفتند خانم سحرخیز شما وکیل هستید؟ گفتم نه. آنها گفتند به حدی خوب دفاع کردم که مطمئن هستند با چنین دفاعی متهم تبرئه میشد. واقعا سکانس سختی بود و خدا را شکر میکنم از پس این صحنه خوب بر آمدم. البته این صحنه حسی نبود، فقط سخت بود و در طول قصه مخاطبان با تماشای این صحنه حرفم را تائید خواهند کرد.
شما جزو بازیگرانی هستید که با نقش خیلی درگیر میشوید؟
بله، در طول کار خیلی درگیر میشوم، چون به نقش خیلی فکر میکنم. به عنوان مثال وقتی در سریال تلویزیونی ماه و پلنگ بازی میکردم، نوع صحبت کردنم مثل ملکا شده و این شخصیت روی من تاثیر گذاشته بود، حتی در خانه به من میگفتند چرا اینقدر با کلاس حرف میزنی!
فیلمهای سینمایی بیتا سحرخیز :
- نسکافه داغ داغ ۱۳۸۵ علی قوی تن
- فقط چشمهاتو ببند ۱۳۸۵ علیرضا امینی
- همخانه ۱۳۸۶ مهرداد فرید
- انعکاس ۱۳۸۶ رضا کریمی
- نیش زنبور ۱۳۸۸ حمیدرضا صلاحمند
- خبر خاصی نیست ۱۳۹۳ مصطفی شایسته
- سریال های تلویزیونی بیتا سحر خیز
- راه بیپایان ۱۳۸۶ همایون اسعدیان
- عید امسال ۱۳۸۸ سعید آقاخانی
- ترانه مادری ۱۳۸۷ حسین سهیلی زاده
- بی کسی ۱۳۸۸ آرش قادری
- نون و ریحون ۱۳۸۸ فرزاد موتمن
- بهار، قبل و بعد ۱۳۸۸ شاهد احمدلو
- گامهای معلق۱۳۸۹ شاهرخ دولکو
- مهمانان ویژه ۱۳۹۰ جواد رضویان
- یاور ۱۳۹۲ علی شاه حاتمی
- ماه و پلنگ ۱۳۹۵ احمد امینی