رضا یزدانی خواننده | بیوگرافی رضا یزدانی و همسرش و عکس هایش + زندگی شخصی
رضا یزدانی خواننده سبک راک است که طرفداران خاص خودش را دارد. او به جز خوانندگی بازیگری هم می کند. در این مطلب بیوگرافی کامل رضا یزدانی و عکس های او همسرش را مشاهده می کنید و اطلاعاتی در مورد زندگی شخصی رضا یزدانی را می خوانید.
بیوگرافی رضا یزدانی
رضا یزدانی متولد 24 مهر سال 1352 در شهر تهران است او خواننده، آهنگساز، نوازنده و بازیگر است. پدرش دکتر حسن یزدانی است. رضا یزدانی فعالیت موسیقی را از زمان نوجوانی شروع کرد و یکی از شاگردان استاد اعرابی بوده است.
رضا یزدانی گیتار و گیتار الکتریک نیز می نوازد. اشعار ترانه هایش به صورت عمده درون مایه اجتماعی و نوستالژیک دارند. او مدرک لیسانس رشته مهندسی چوب و کاغذ دارد و دندان پزشک تجربی است. او زمانی هم دروازه بان فوتبال بود.
اولین آلبوم رضا یزدانی
فعالیت در سینما
بازیگری رضا یزدانی
دندان پزشک شدن
به دلیل اینکه پدرم دندانپزشک بود، موضوع تحصیل در خانواده ما حرف اول را می زد. پدرم به تحصیلات بسیار اهمیت می داد، ولی من به شدت از درس و مدرسه فراری بودم و به خوانندگی علاقه داشتم. آرزو داشتم که تمام وقتم را با موسیقی بگذرانم، ولی جو جامعه ما در آن شرایط به دلیل جنگ طوری نبود که بخواهم به سمت موسیقی بروم.به همین دلیل، بیشتر وقتم را با ورزش، به ویژه فوتبال می گذراندم.
فوتبالیست شدن وی
او در مورد فوتبالیست بودنش می گوید : من دروازه بان خوبی بودم و سالها گلر بودم، تا اینکه زمان دانشگاه شد، یکی از دوستانم از آلمان گیتار برقی برایم سوغات آورد. در آن زمان گیتار در ایران کم بود زیرا قیمتش بسیار بالا بود. من با پول تو جیبی ام نمی توانستم یک گیتار بخرم، پدر هم چون تاکید داشت درس بخوانم، زیر بار خریدن گیتار برای من نمی رفت. به هر حال دوستم برایم گیتار را خرید و من بیشتر به نوازندگی علاقه پیدا کردم و باعث شد به شکل جدی موسیقی را دنبال کردم.
او تابستان ها در زمان فراغت خود به عنوان دستیار با پدرش همکاری داشت و در آن مدت توانست بسیار پیشرفت کند و به اندازه یک دندان پزشک تجربی از عهده کارها بر می آمد. او می گوید هیچ وقت یادم نمی رود وقتی پدر من جراحی می کرد، بخیه هایش را من انجام می دادم. با این حال علاقه ای به این کار برای شغل آینده ام نداشتم، به همین دلیل تصمیم گرفتم در دانشگاه رشته ای دیگر بخوانم و پس از آن هم موسیقی را یاد گرفتم.
انتخاب ترانه
هر خواننده ای شیوه و دیدگاه خاص خودش را در انتخاب ترانه دارد. او می گوید من ترانه هایی را اجرا می کنم که بیانگر تفکراتم باشند. به همین دلیل در انتخاب ترانه بسیار سخت گیر هستم. به نظرم، ترانه مهمترین بخش یک آهنگ است. من در یک آلبوم برای انتخاب یک ترانه، بیچاره می شوم. واقعا برای انتخاب ترانه زحمت می کشم، مخصوصا الان که دیگر با یک ترانه سرا کار نمی کنم و از ترانه سراهای گوناگون ترانه می گیرم. به نظرم «ترانه» شناسنامه یک کار است و این همه زحمت برای انتخاب سوژه ترانه به نتیجه ای که به دنبال دارد، می ارزد.
پاداش سرکشی
اگر به من بگویند پررنگترین خصوصیات اخلاقی ات چیست؟ بی تردید می گویم قدرت ریسک پذیری ام. در طول این سال ها، همیشه سعی کردم دست به ریسک بزنم و می خواهم تا آخر عمرم هم با ریسک های بزرگ، زندگی کنم و ترسی هم از این بابت ندارم. اعتقاد دارم کسی که در عالم هنر ریسک نکند خیلی زود فراموش می شود و سرکشی و خطر کردن است که باعث ماندگاری یک هنرمند می شود!!
پانزده سال در اوج
من از سال 78 به واسطه آلبوم «شهر دل» وارد عرصه موسیقی شدم و حالا با گذشت پانزده سال، شاید جزو معدود خواننده هایی باشم که هنوز مانده ام و کار می کنم و نه تنها نسبت به آن دوران شروع کارم، افتی نداشتم، بلکه پیشرفت هم کردم. شاید دلیل این موضوع به این خاطر است که موسیقی ام را در یک سطح نگه نداشتم و بنا به شرایط روز جامعه آن را جلو بردم و تغییرات زیادی را در ترانه، ملودی و تنظیم آن ایجاد کردم.
تماشاگر قهار فیلم هستم
به سینما و تماشای فیلم همیشه علاقه داشتم و فیلم دیدن جزو برنامه های ثابت زندگی من است. از این جهت من را می توان تماشاگر قهار فیلم دانست. آرشیو بسیار مفصلی از فیلم های مطرح دنیا دارم. معمولا فیلم ها را در سبک و سیاق های مختلف دنبال می کنم. این موضوع باعث می شود که با فیلم ها در سبک های مختلف آشنا شوم و در جریان آثار روز دنیا قرار بگیرم.
آدم خاطره بازی هستم
من آدم خاطره بازی هستم و نوستالژی در زندگی ام نقش پررنگی را ایفا می کند. فکرکردن به چیزهای قدیمی به من حس آرامش و امنیت را منتقل می کند. آدم از مرز چهل سالگی که رد می شود، حس نوستالژی اش بیشتر گل می کند و احساس می کند، قدیم ها چقدر بهتر بود. برای من بافت قدیمی خانه ها جذاب تر از آپارتمان های امروزی هستند. ترانه برج را که خواندم، گوشه هایی از ذهنم همین بود که این ساختمان های بلند در ته کوچه های باریک قدیمی چه می خواهند. آنها بخشی از هوای تنفس و چشم انداز مرا گرفته اند.