شعر اعلامیه ترحیم پدر و مادر | اشعار زیبا و غم انگیز برای فوت پدر و مادر
شعر اعلامیه ترحیم پدر و مادر و اشعار غم انگیز فوت والدین
در این مطلب نمونه های شعرهای آگهی ترحیم فوت و تسلیت را برای اعلامیه فوت خاکسپاری، سوم و هفته، چهلمین روز فوت و سالگرد فوت پدر و مادر را گردآوری کرده ایم.
فهرست موضوعات این مطلب
متن آگهی ترحیم
انالله و انا الیه راجعون
با تشکر از تمامی عزیزانی که در غم درگذشت پدرم/ مادرم موجب تسلی خاطر بودند، به اطلاع میرساند مجلس یاد بودی در روز …. از ساعت … در ……. برگزار میگردد. ممتنی است با تشریف فرمایی خود به صرف … روح آن مرحوم را شاد و تسلی خاطر بازماندگان خواهید بود.
و هر از گاه در گذر زمان، در گذر بی صدای ثانیههـای دنیای فانی جرس كاروان از رحیل مسافری خبر میدهد كه در سكونی آغازی بی پایان را میسراید، دوست و همكار گرامی در گذشت … گرامیتان را بـه شـما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده و برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت و برای شـما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم.
انالله و انا الیه راجعون
به مناسبت چهلمین روز درگذشت مرحومه/ مرحوم مغفور شادروان ….
مجلس یادبودی در روز … در مسجد …… به نشانی …. برگزار میشود.
ممتنی است با تشریف فرمایی خود به صرف … روح آن مرحوم را شاد و تسلی خاطر بازماندگان خواهید بود.
روشنی بخش دل هر با هنر باشد پدر
بهترین سرمایه از بهر پسر باشد پدرکس نمیداند مقامش را بجز یزدان پاک
آسمان زندگانی را قمر باشد، پدر
شعر آگهی ترحیم برای پدر و مادر
در دایره قسمت ، ما نقطه تسلیمیم —— حکم آنچه تو فرمایی ، لطف آنچه تو بنمایی
بازگشت همه به سوی اوست
به مناسبت اولین سالگرد درگذشت شادروان ….
مجلس یادبودی در روز … برگزار میگردد.
با تشریف فرمایی خود روح آن مرحوم را شاد و بازماندگان را قرین امتنان فرمائید.
خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست ——– پس اعتبار به این پنج روز فانی نیست
گر کشد خصم به زور از کف من دامن دوست —- چه کند با کشش دل که میان من و اوست
پدر یعنی طپش در قلب خانه
پدر یعنی تسلط بر زمانه
پدر احساس خوب تکیه بر کوه
پدر یعنی تسلی، وقت اندوه
پدر یعنی ز من نام و نشانه
پدر یعنی فدا گردیده ی افراد خانه
پدر یعنی غرور مستی من
پدر یعنی تمام هستی
مردان خدا گوهر دریای وجودند —— بر گوهر ارزنده بهائی نتوان یافت
-+-+-+-
کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت —— که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایت
پسرم/ دخترم ….
نوگلی بود که پرورده بودمش
خاک از دستم ربودش
آن چنان در بر گرفتش
انگار در عالم نبودش
سالها زحمت کشیدم تا گلی پرورده شد
ناگهان پیک اجل آن غنچه را از من ربود
به مناسبت درگذشت فرزندم ….. مجلس یادبودی در روز …… در ……. برگزار میگردد .
حضور شما سروران عزیز موجب شادی روح آن مرحوم و تسلی خاطر بازماندگان خواهد بود. از طرف خانواده
مطلب پیشنهادی: جواب پیام تسلیت + متن قدردانی از مهمانان بابت حضور در مراسم ختم و خاکسپاری
شعر اعلامیه ترحیم پدر و مادر برای روز فوت
از خاطر دلها نرود یاد تو هرگز——ای آنکه به نیکی همه جا ورد زبانی
رفت تا دامنش از گرد زمین پاک بماند—— آسمانی تر از آن بود که در خاک بماند
شب است و من اسیر کوچه های پر دردم/ فقیر و خسته به دنبال گمشدهام میگردم
ای ماه پس کجا ماندهای؟ به اعتبار تو فانوس نیاوردم!!!
او که دائم بر لبش لبخند بود/ قلب او با قلب ما پیوند بود
در رفاقت، در سخاوت، در صفا/ به راستی در هر محفل و مجلس زبانزد بود
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم ——به طاقتی که ندارم مدام بار کشم
شعر آگهی ترحیم برای جوان ناکام و فوت شده
در عرش ندای ربنا می آید—– آوای خوش خدا خدا می آید
فریاد که واکنید درهای بهشت —– مهمان خدا زکربلای می آید
در رفتن جان از بدن گویند هر نوع سخن —— من خود به چشم دیدم که جانم میرود
از خون دلم، دو دیده را، تر بکنم/ این عمر، چگونه بی تو، من سر بکنم
در خاطر من، بهار بیپاییزی/ من مرگ تو را، چگونه باور بکنم؟
نه در برابر چشمی نه غایب از نظری—— نه یاد می کنی از ما نه میروی از یاد
چون قصهی عشق، نقش دفتر شد و رفت/ چون لالهی نو شکفته، پرپر شد و رفت
حالا که بهار میرسد، صد افسوس/ آن لالهی سرخ چون کبوتر شد و رفت
گفتمش نقاش را نقشی کشد از زندگی —— با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
شعر ترحیم پدر و مادر
فلک آخر ربودی نو گل فرزانه ما را ——- به خاموشی سپردی محفل و کاشانه ما را
ندانم از چه رو کردی شغل خویش گل چیدن ——- گل ما چیدی و بر هم زدی گلخانه ما را
ما به پای عشق باتلا می رویم —— وز سرمستی به اعلا می رویم
در نمی گنجد به عالم عشق ما ——عشق بالا می رود ، ما می رویم
گریه بر درد فراوان نکنم پس چه کنم؟ ناله از سینه سوزان نکنم پس چه کنم؟
من که اندر ملا عام نکردم زاری، گریه در این شب پنهان نکنم پس چه کنم؟
من که از داغ عزیزی دلم سوخته است، ناله از این دل سوزان نکنم پس چه کنم؟
من که از شکستن دل به کسی دم نزدم، گریه بر این گل بیجان نکنم پس چه کنم؟
هرچه دیدم ز غم اظهار نکردم به کسی، گریه بر درد فراوان نکنم پس چه کنم؟
آید آن روز که من هجرت از این خانه کنم—— ا ز جهان پر زده در باغ عدن لانه کنم
مردان خدا چه با صفا می میرند —— جان باخته در راه خدا می میرند
گویی که رسیده حکم آزادیشان ——- خندان لب و با میل و صفا میمیرند
حافظا دیدی که کنعان دلم بی ماه شد/ تا ابد با اشک غم کوه امیدم کاه شد
گفته بودم یوسف گم گشته باز آید ولی/ یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد
شعر آگهی و اعلامیه ترحیم
سایه ای بود و پناهی بود و نیست——شانه ام را را تکه گاهی بود و نیست
سخت دلتنگم ، کسی چون من مباد —— اینچنین غم قسمت دشمن مباد
اشک آن مایه ندارد که نماید خاموش——- آتشی را که زهجران در دل ما نیست
ای دریغا از جفای روزگار بی وفا/ من نگین انگشتری، گم کردهام
در میان چاه جور و حمله گرگ اجل/ یوسفی در وادی ناباوری گم کردهام
بی همگان به سر شود ، بی تو بی سر نمی شود ——– داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
مرا ای دوستان گر شاد خواهید —— در الفت بروی هم گشایید
ندارد ارزشی این چرخ گردون —— صفا آرید گر اهل صفائید
به هم چون در نشستید با محبت —— یقین دانید مقبول خدائید
گذشت از مرگ جانسوزت چهل روز ——- مثال شمع می سوزیم شب و روز
سر کوه بلند آمد خوابی——- نهیچ ناله ای و نه پیچ و تاپی
نشست و سر به سنگی هشت و جان داد ——— غروبی بود غمگین آفتابی
نمونه شعر ترحیم و آگهی ترحیم
برادر رفتی و با من چه کردی؟ مرا دست غروبِ غم سپردی
اتاق قلب من بی تو چه سرده/ تمام لحظه هام لبریز درده
برادر رسم دنیامون همینه/ خدا از بین ما گل رو میچینه
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت—— جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
ما داغ فراق دیده بودیم —— افسانه غم شنیده بودیم
اما غم تو جگر گداز است ——- دردی است که قصه اش دراز است
ای سفر کرده تو دانی که بیادت هستیم—— ای گل پرپر ما چشم براهت هستیم
تو سفر کرده ای و آسوده شدی از دوران ——- ما ماتم زده چشم براهت هستیم
یاد باد آن که زما وقت سفر یاد نکرد —— به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
آن جوانمرد که میرد رقم خیر و قبول—– گفتم که چنین گفت آسوده بخواب
شعر برای ترحیم برادر
برادر رفتی و یادت بجا ماند/ میان سینهها نامت بجا ماند
نگویم که مُردن روا نیست یا رب/ ولی کاش مرگ جوانان نبودی!
خواهید مرا ازاین دیارم ببرید ——- در زیر لوای این شعارم ببرید
با مهر علی به این دیار آمده ام——- با عشق علی از این دیارم ببرید
شعر اعلامیه ترحیم و متن اعلامیه غمگین
گلی بودم نه وقت چیدنم بود/ جوان بودم نه وقت مردنم بود
گلی بودم میان شاخه گلها/ نه وقت زیر خاک خوابیدنم بود
بگذار تا بگریم ، چون ابر در بهاران ——- کز سنگ ناله خیزد ، روز وداع یاران
ای جگر گوشه، که دیدهی من جای تو بود/ دلم آشفته آن قامت رعنای تو بود
کی خبر داشتم از کینه این چرخ کبود/ که چو صیاد کمین کرده، جویای تو بود
افسانه هستی اش اگر پایان یافت ——- خوش نامی و عزتش به پایان نرسید
بخوانید: متن تسلیت برای چهلمین روز درگذشت مادر یا پدر و بستگان و آشنایان
شعر برای اعلامیه ترحیم چهلم فوت پدر و مادر
جای گریه است بر این عمر که چون غنچه گل/ پنج روز است بقای دهن خندانش
خوشا آنانکه با ایمان و اخلاص ——- حریم دوست بوسیدند و رفتند
خوشا آنکه پا در وادی حق نهادند و نلغزیدند و رفتند
ای سرخ گل، که باد ربودت ز باغ من/ گفتی به باد خیره، چه بر باغبان گذشت؟
که گمان داشت که روزی تو سفر خواهی کرد —— روز ما را شب تیره تر خواهی کرد
که گمان داشت که یک شهر در اندیشه تو ———- تو نهان از همه ، آهنگ نو خواهی کرد
شعر آگهی ترحیم مادر بزرگ و پدر بزرگ
مرغ دلم پر میکشد اندر هوای دیدنت/ آرام جان باز آ، که من مشتاق آن خدیدنت
به ماتم ماندهام با صد هزاران آرزو/ آغوش بازم، مضطرب در حسرت بوییدنت
یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد——– به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند/ قاب عکس توست اما شیشهی عمر من است
بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند/ تار موی توست اما ریشهی عمر من است
ما داغ فراق دیده بودیم افسانه غم شنیده بودیم
اما غم تو جگر گداز است دردیست که قصه اش دراز است
به صداقت صدای قشنگت، به لطافت عاطفهات،
به محبت و مهربانیات، به زیبایی چهره معصوم و قشنگت،
تنها با یاد شیرین زبانیهایت دلخوشیم
دلم از یاد تو در سوز و گداز است هنوز ——- دیده را دیدن روی تو نیاز است هنوز
آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو ——- نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز
شعر کوتاه برای آگهی ترحیم
لالایی کن بخواب، خوابت قشنگه/ گل مهتاب شبا، هزار تا رنگه
یه وقت بیدار نشی از خواب قصه/ یه وقت جا نمونی تو شهر غصه
خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم —– دل از پی نظر آید بسوی روزن چشم
سزای تکیه گهت منظری نمی بینم ——- منم ز عالم و این گوشه معین چشم
جوان نازنین، در خاک رفتی/ از این دنیای غم، غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوستداران/ چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
یاران مددی پرم به خاک افتاده است/ قلبم، جگرم، سرم، به خاک افتاده است
سرتاسر روزگار من پاییز است/ تا سرو صنوبرم به خاک افتاده است
گلها همه سر ز خاک بیرون آرند/ الا گل من که سر فرو برده به خاک
نمونه شعر اعلامیه ترحیم پدر عزیز
ای پدر بی تو در ظلمتیم دیده نورانی من
بی تو اشک و غم وحسرت همه مهمان منند
رفتی وآتش زدی بر جسم وجانم ای پدر / گشته تاریک از فراقت آشیانم ای پدر
چون به یاد آرم محبتهای دیرین تو را / میرو از کف برون تاب و توانم ای پدر
من منتظر بنفشه ام ای یوسف کنعانم —— تا کی ، کجا وصلت دهد بار دگر بوئیدنت
سینه از آتش دل در غم جانانه سوخت ——- آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
خوشا آنان که الله یارشان است/ که صد قل و هوالله کارشان است
خوشا آنان که دائم در نمازند/ بهشت جاودان بازارشان است
متن و شعر اعلامیه ترحیم مادر عزیز
خانه مان تاریک شد بی نور رویت ای پدر/ دستمان کوتاه شد از جستجویت ای پدر
نیست باور پدر جان از چه کندی زما/ بعد از این از که گیریم عطر و بویت ای پدر
به ظاهر گر چه از دیده نهانی ——- به باطن در دل ما جاودانی
عزیزم …………. ای خفته در خاک ——- یقین دارم که تو در آسمانی
هر دم که یادت میکنم اشک از بصر ریزد مرا/ چون یاد رفتارت کنم خون جگر ریزد مرا
ای رفته از پیشم کنون از خاطرم کی میروی/ گفتار تو چون بنگرم بغض گلو گیر مرا
دو روز حذر کردن از مرگ روا نیست —— روزی که روا هست و روزی که روا نیست
روزی که قضا باشد کوشش ندهد سود —— روزی که قضا نیست در آن مرگ روا نیست
شعر ترحیم فوت و تسلیت
نمک بر زخم من شیرین تر از خواب سحر گردد/ جگرها خون شود تا پسر مثل پدر گردد
پدر در کودکی دست پسر گیرد/ به امیدی که در پیری پسر دست پدر گیرد
چو باید سرانجام بر خاک رفت ——- خوشا آنکه پاک آمد و پاک رفت
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند ——- آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند
در دم نهفته به زطبیبان مدعی ——- باشد که از خزانه غنیم دوا کنند
شعر اعلامیه ترحیم مادر
عاقبت زین دار فانی پر کشیدم یا حسین/ عشق تو مهر علی بر سینه دارم یا حسین
چون در این وادی غریبم جان زهرا مادرت/ در شب جمعه گذر کن بر مزارم یا حسین
ای چرخ فلک خرابی از کینه توست/ بیدادگری شیوه دیرینه توست
ای خاک اگر سینه تو بشکافد/ بس گوهر قیمتی که در سینه توست
آنکه ما را تکیه گاهی بود رفت —— جمع ما را یارگاهی بود رفت
پدرم سایه تو تکیه گهی بود مرا/ پند و اندرز تو پویای رهی بود مرا
باورم نیست غروب و سالی بگذشت / هر زمان چشم به راهت نگهی بود مرا
غم مرگ نازنینان نتوان به جان کشیدن ——- مگر از زبان یاران همه تسلیت شنیدن
گرچه من دیگر نمیبینم گل روی تو را / خاطراتت را در این غم خانه مهمان میکنم
گوهر یکدانهام ای نازنین بابای من / تا ابد یاد تو را در سینه مهمان میکنم
شعر برای اعلامیه فوت پدر
عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم —— با شیر در بدن شد و با جان بدر شد
پدرم قامت تو تکه گهی بود مرا / گفته هایت چو چراغی به رهی بود مرا
رفتی از دیده و داغت به دل ماست هنوز / هر کجا مینگرم روی تو پیداست هنوز
اشک غم از دیده ام بارید دل غوغا بود گفت خون از دیده باید ریخت اشکی را چه شود
این گنج نهان در دل خانه پدرم بود/ هم بال و پرم بود وهمی تاج سرم بود
هر کجا که زمن نام و نشانی طلبیدند/ هم نام بلندش سند معتبرم بود
اشک در هجران آن یکتا گر اندک بود ——- جان بباید در ره آن نهربان اهدا نمود
روح پاکت با امیر المومنین محشور باد/ خانه قبرت ز الطاف خدا پر نور باد
ای چراغ زندگانی ای پدر یادت بخیر/ خاطرت در باغ فردوس برین مسرور باد
گفتم پدرم رسم اخوت نه چنین بود/ گفتا عزیزان چه کنم عمر همین بود
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست ——- هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
شعر ترحیم چهلم مادر
پدرم دیده به سویت نگران است هنوز/ غم نادیدن تو بار گران است هنوز
آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو/ نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز
رفتی از دیده و داغت با دل ماست هنوز —— هر کجا می نگرم روی تو پیداست هنوز
این گنج نهان در دل خانه پدرم بود/ هم بال و پرم بود و همی تاج سرم بود
هرجا که ز من نام و نشانی طلبیدند/ هم نام بلندش سند معتبرم بود
گفتمش با غم هجران چه کنم ، گفت بسور ——- گفتمش چاره این سوزبگو ، گفت بساز
باورم نیست پدر که رفتی و خاموش شدی/ ترک ما کردی را و با خاک هم آغوش شدی
خانه را همواره نوری اگر بود ز رخسار تو بود/ ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
گل من نشانه تو به هزار باغ دارم ——- تو برفتی و به نورت همه سو چراغ دارم
به غم و رنج فراقت به گذشت سال واینک —— نقش آن مهر که دادی به دلم سراغ دارم
شعر کوتاه برای آگهی فوت
کاش آن شب را نمیآمد سحر/ کاش گم در راه پیک بد خبر
تا پدر رفت آن سحر از پیش رو/ بینشان را خاک تیره شد به سر
هر شب که انتظار تو را می برم به روز —– شرمنده ام که بی تو نفس می کشم هنوز
گوهر از خاک بر آرند و عزیزش دارند/ بخت بد بین که فلک گوهر ما برده به خاک
رفت آن یار داغ و صد اندوه/ به دل داغ دار یار نهاد
ما پس ز ماندگان قافلهایم/ او به منزل رسید و بار نهاد
رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز/ هر کجا مینگرم روی تو پیاست هنوز
آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو/ نام نیکت همه جا ورد زبانست هنوز
ای که از چشمان ما چون ماه تابان رفته ای —– گوهر ارزنده ای بودی و ارزان رفته ای
دیگر اندر جمع ما شادی نمی گنجد دریغ —— از میان ما چراغ جانان شتابان رفته ای
دیدی ای دل که خزان با گل و گلزار چه کرد/ تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد
شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت/ داغ آن با دل پروانه بییار چه کرد
نگاه انتظارم بی تو ابریست —– خیال بی قرارم بی تو ابریست
قسم بر حرمت آئینه و گل —— هوای روزگارم بی تو ابریست
شعر اعلامیه ترحیم برای سالگرد فوت
گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است/ میچیند آن گلی که به عالم نمونه است
رفتی و از دیده داغت به دل ماست هنوز/ هر کجا مینگرم روی تو پیداست هنوز
مطمئن باش که مهرت نرود از دل ما/ مگر آن روز که در خاک شود منزل ما
خرّم آن روز کز این منزل ویران بروم —– راحت جان طلبم وز پی جانان بروم
به هواداری او ذرّه صفت ، رقص کنان —— تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود/ گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود/ گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
تو در ما آتشی هستی که خاموشت نخواهیم کرد به گلزاران گلی هستی ، فراموشت نخواهیم کرد
قسم بر جامه مهرت که از عشقت به تن داریم که تا جان در بدن داریم فراموشت نخواهیم کرد
بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم/ من به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنم
بهر هر درد دوائی ست به جز داغ جوان/ من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم
یک زمان در خواب غفلت زیستیم در کنار ما پدر بیدار بود
تا که از خواب گران برخاستیم ناگهان دیدیم پدر در خواب بود
جوان نازنین در خاک رفتی/ از این دنیای غم، غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوستداران/ چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
روزی که تو آمدی به دنیا عریان جمعی به تو خندان و تو بودی گریان
کاری بکن ای دوست که دقت رفتن مردم به تو گریان و تو باشی خندان
مادر بهشت من همه آغوش گرم توست/ گوئی سرم هنوز به بالین نرم توست
پیوسته در هوای تو چشم در جستجو/ هر لحظه با خیال تو جانم به گفتگوست
حجاب چهره جان می شود غبار تنم خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
امیدواریم ان مجموعه اشعار و متن های غمگین ترجیم فوت پدر و مادر مورد توجه شما قرار گرفته باشد.