بیوگرافی سیما تیرانداز | عکس های سیما تیر انداز و همسرش + زندگی شخصی
بیوگرافی سیما تیرانداز
سیما تیرانداز بازیگر تئاتر و سینمای ایران متولد 9 شهریور سال 1349 در شهر تهران است. او مدرک کارشناسی رشته ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد و کارشناسی ارشد کارگردانی و بازیگری از دانشکده سینما و تئاتر را دارد.
عکس سیما تیرانداز در کنار لیلا بلوکات و فاطمه گودرزی
شروع حرفه بازیگری
سیما تیرانداز از سال 1367 با نمایش آموزشی مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما زیر نظر هم عروس سابق خود گلاب آدینه شرکت می کرد.
نخستین فیلم وی
او نخستین بار با ایفای نقشی کوتاه در فیلم هامون ساخته داریوش مهرجویی وارد سینما شد و سپس در فیلم بانو به کارگردانی داریوش مهرجویی هم ایفای نقش کرد.
مشهور شدن
فیلم سایه های هجوم فرصتی مناسب برای هنرنمایی برای او بود که برای بازی در همین فیلم نامزد جایزه بهترین بازیگر زن از یازدهمین جشنواره فیلم فجر شد.
ازدواج با ناصر هاشمی و مجید جوزانی
سیما تیرانداز همسر سابق ناصر هاشمی است که هم اکنون از هم جدا شده اند. او هم اکنون با مجید جوزانی ازدواج کرده است و حاصل ازدواج آنها یک پسر به نام رایان است.
ماجرای آشنایی و طلاق
ناصر هاشمی بعد از جدایی از همسرش سیما تیر انداز با گذشت 13 سال هنوز مجرد است, ظاهرا قصد ازدواج ندارد با گذشت سن ایشان از مرز 60 سالگی بعید است همسری را برای خود انتخاب کنند
اما سیما تیر انداز بعد از جدایی با مردی به نام مجید جوزانی آشنا و این آشنایی خیلی سریع به ازدواج ختم شد . مجید جوزانی هیچ گونه فعالیت هنری ندارد ظاهر خانم سیما تیر انداز دوست داشتند با کسی ازدواج کنند که مانند همسر قبلیشان بازیگر نباشد .
بازی در سریال از یادها رفته
<
احضار به دادگاه
گفتگو با سیما تیرانداز
اولینبار علاقه به بازیگری چه زمانی در وجودتان شکل گرفت؟
سیما تیرانداز: من از کودکی رؤیای بازیگری داشتم حتی یادم میآید در دنیای بازی کودکانهمان همیشه با دخترعمویم دست میدادیم و قول میدادیم که در آینده بازیگر شویم. در حدی که حتی انگشتهایمان را خونآلود به هم آغشته کنیم و قسم بخوریم که بازیگر شویم!
منظورم این است که رؤیای بازیگری از کودکی بامن بود در تمام بازیهای بچگیمان در حال نقشبازی کردن بودیم.بعد از مدتی هم با دیدن یک تئاتر دوباره حس علاقه به بازیگری در من اوج گرفت. آن موقع به پدرم گفتم، حتما میخواهم بازیگر شوم. پدرم جواب داد پس باید در دورههای بازیگری شرکت کنی، اما گرفتار درس و مشق بودم و وقت این کار را نداشتم.این علاقه کمکم در حال از بین رفتن بود که یک روز در دبیرستان همکلاسی پشت سری من گفت: «خواهرم در کلاس بازیگری ثبتنام کرده است.» من هم پرسیدم: «آدرس کلاس را به من بگو. من هم میخواهم به آن کلاس بروم.» آدرس را که به من داد دقیقا در خیابان دریاینور بود که یک کوچه با منزل ما فاصله داشت. اینطور شد که رفتم در کلاس ثبتنام کردم.
عکس و بیوگرافی سیما تیرانداز
از گذراندن این دوره تا بازیگر شدن تو چقدر زمان برد؟
سیما تیرانداز: خوشبختانه زمان خیلی کمی تا بازیگر شدن من سپری شد. فاصله ۲ سال بعد از گذراندن دوره بازیگریام، در «مرگ یزدگرد» و «هامون» بازی کردم. از خوششانسی من بود که توانستم آنقدر سریع پیشرفت کنم.
واکنش خانواده در مقابل تصمیم شما چه بود؟
سیما تیرانداز: با مخالفتهای زیاد خانواده و اشک و آه! آنها روبهرو شدم. اما در نهایت خانواده مجبور شدند شرایط من را بپذیرند و از یک جایی به بعد متوجه شدند که نمیتوانند جلودار من شوند. در واقع من راهم را انتخاب کرده بودم.
اولین تلاش جدیای که برای رسیدن به هدفت کردی چه بود؟
سیما تیرانداز: بعد از اینکه در دورههای بازیگری ثبتنام کردم در۲ تئاتر مشغول به کار شدم. یک تئاتر کودک بود و یک تئاتر ساده که با کارگردانی خانم گلاب آدینه.
اولین باری که مقابل دوربین قرار گرفتی بازی در کدام کار بود؟
سیما تیرانداز: بازی در «هامون» آقای مهرجویی بود خوشبختانه آن زمان آنقدر سنم کم بود که خیلی دلهره بازی نداشتم.با بازیگران آشنا نبودم البته آن موقع نه آقای خسرو شکیبایی آنقدر فوق ستاره بودند و نه خانم بیتا فرهی! در حقیقت نمیدانستم در چه کار مهمی بازی میکنم. خوشبختانه برخلاف نسل امروز که یک چیزهایی برایشان مهمتر از چیزهای دیگر است، ولی برای من خود بازیگری در اولویت است. هیچوقت فکر نکردم کجا بازی کردهام و با چه کسی بازی میکنم. همیشه و در هر جایی خود بازیگری برایم جلوتر از هر افتخار دیگری بوده و همین مسئله باعث میشد در نقشآفرینیهایم راحت باشم و با آرامش بیشتری کار کنم. حتی در مقابل مرحوم آقای خسرو شکیبایی و آقای انتظامی با آرامش بازی کردم. در واقع انگیزه بازیگری باعث شد که خودم را مقابل بزرگانی که با آنها بازی میکنم نبازم.
واکنش بقیه افراد گروه بعد از بازی در اولین کارت چطور بود؟
سیما تیرانداز: من خیلی جوان بودم و عوامل کار من را به چشم یک دختربچه نگاه میکردند اما هیچوقت فراموش نمیکنم که آقای انتظامی به من گفتند که آینده روشنی را برای تو میبینم و میدانم خیلی موفق میشوی. ایشان همیشه این لطف را به من داشتند و به من دلگرمی میدادند و به من میگفتند که تو دختر بااستعدادی هستی.
فکر میکنم با اینکه کمسن بودم اما همیشه انتخابهای خوبی داشتم. در دوره دبیرستان پدرم درمورد تحصیل من هیچ تصوری جز رشته تجربی و ریاضی نداشت و من بعد از گذراندن سال اول با تمام مخالفتهای پدرم تصمیم گرفتم به هنرستان بروم. این خودم بودم که برای زندگیام راه موردعلاقهام را انتخاب کردم و وقتی در رشته موزهداری و نمایش در دانشگاه قبول شدم پدرم باز هم اصرار داشت که رشته موزهداری را دنبال کنم. اما خب انتخاب من تحصیل در رشته نمایش بود. باز هم میگویم خوشبختانه انتخابهای زندگیام انتخابهای درستی بوده است. دلیل این اتفاقات خوب را نمیدانم شانس بدانم یا تقدیر خوب.
اولین دستمزدت چقدر بود و با آن چه کردی؟
سیما تیرانداز: هزار تومان در سال ۶۸ گرفتم، یادم میآید با آن دستمزد یک انگشتر طلا و یک ضبط صوت خریدم.
روند زندگی سیما تیرانداز بعد از بازیگر شدنش چه تغییراتی کرده است؟
سیما تیرانداز: روند زندگیام از خیلی جهات تغییر کرده است اگر تغییرات وجود نداشت که نمیتوانستم خودم را فرد موفقی بدانم. هر کسی بعد از گذر زمان نگاه و رویکرد زندگیاش فرق میکند. طبیعی است آدمها بعد از بالا رفتن سنشان انتخابهایشان فرق خواهد کرد، نگاهشان متفاوت و در کارشان حرفهای خواهند شد.در کل دنیای ما در حال تغییر است. نگاه من به زندگی و بازیگری در ۱۸ سالگیام با نگاه یک دختر ۱۸ ساله این دوره خیلی تفاوت دارد. اگر به اطرافمان دقت کنیم، متوجه میشویم این روزها حتی کتاب خواندنها هم الکترونیکی شده است.
سیما تیرانداز اگر بازیگر نمیشد چه شغلی را انتخاب میکرد؟
سیما تیرانداز: از قبل به معماری هم علاقه داشتم. شاید سعی میکردم شغل مهندس معماری را انتخاب کنم و یک زندگی کارمندی را انتخاب میکردم و زندگیام کاملا متفاوت میشد.
هیچ وقت پیش آمده از تصمیمی که گرفتهای ناامید شوی؟
سیما تیرانداز: از انتخاب شغل بازیگری هیچ وقت پشیمان نشدم اما همیشه یک تاسف برای من وجود دارد و این تاسف از قبل برای من بوده است و همچنان هم وجود خواهد داشت. متاسفانه در کشور ما، هنرمند تامین مالی ندارد، یعنی تا زمانی که کار میکنی درآمد خواهی داشت و هنرمند ایرانی امنیت شغلی ندارد و این مسئله برای ما بازیگرها آزاردهنده است.
یک هنرمند قطعا برای مملکتش فعالیت میکند و خیلی طبیعی است که انتظار داشته باشد از هر لحاظی تامین باشد. از یک کارگر ساختمانی هم از من بازیگر بیشتر حمایت میشود چون او بیمه بازنشستگی دارد، بیمه بیکاری دارد و وزارت کار از او حمایت میکند. اما برای من هنرمند هیچ کدام از این حمایتها وجود ندارد. همین چند وقت پیش خانم نادیا دلدار گلچین، بدون هیج حمایتی از دنیا رفت و خانم حمیده خیرآبادی هم همینطور. همه ما به نحوی در این شغل از نبود امنیت شغلی رنج میبریم و متاسفانه هیچ کس به فکر ما نیست که شرایط مناسبی را برای ما فراهم کند. اگر بنا به دلایلی یک کارگردان یا بازیگر کار نکند نابود خواهد شد و هیچ حمایتی از طرف دولت شکل نمیگیرد. تنها ناامیدی من از بازیگری همین مسئله است.
بزرگترین اتفاقی که از دوران بازیگری در ذهنت باقی مانده است چیست؟
سیما تیرانداز: اینکه در تمام این سالها عاشقانه بازی کردهام، در تمام بازیهایم با تمام وجود و عشق بازی کردم و درباره هر نقشی که از من بپرسند چه خاطرهای از آن داری میگویم عشق به نقش و بازیگریام همیشه جلوتر از هر چیزی در وجود من بوده است. بازیگری آنقدر از نظر روحی من را ارضا میکند که واقعا نمیتوانم به چیزهای دیگری فکر کنم. وقتی در حال بازی در یک نقش هستم به هیچ چیز جز آن نقش فکر نمیکنم. بازیگری من را زنده میکند. همین دیروز از صحنه تئاتر که پایین آمدم وقتی در آینه خودم را دیدم آنقدر حالم خوب بود که در آن لحظه خدا را شکر کردم و وقتی بازی نمیکنم اصلا این حال خوب را ندارم.
تلخترین تصویری که از این سالها در ذهنت باقی مانده است چه تصویری است؟
سیما تیرانداز: خب تلخیهای این رشته کم نیست اما تلخترین اتفاق در حرفه ما این است که خیلیها در جایگاهی که حقشان است قرار نمیگیرند. خیلی از کسانی که شاید تواناییها و انرژیهای بیشتری دارند جایگاهشان پایینتر از افراد دیگر است و این اتفاق برای من تاسفبرانگیز است.
رضایت از کار بازیگری چطور به دست میآید؟
سیما تیرانداز: هر بازیگری میتواند این رضایت را برای خودش به وجود بیاورد. شما میتوانی هر کاری را انتخاب نکنی. شاید در زندگی کاری من فقط دو مورد وجود داشته است که تاسف خوردهام و اذیت شدهام که چرا آن کار را پذیرفتهام.
به نظر شما برای بازیگر شدن شانس مهمتر است یا مهارت و سواد بازیگر؟
سیما تیرانداز: شما ممکن است شانس بیاورید و به یک بازیگر مطرح تبدیل شوید اما وقتی سواد و دانش نداشته باشید به عنوان یک بازیگر کمدانش معرفی میشوید و متقابلا میتوانید بازیگر باسوادی باشید که شانس بازی کردن نداشته باشید پس شانس و لیاقت هر دو مکمل یکدیگرند.یک بازیگر باید خیلی چیزها را بداند و قطعا نباید فرد ناآگاهی باشد. در حقیقت دانش لازمه بازیگری است، چون وقتی دانش نداری مطمئنا قدرت تجزیه و تحلیل هم نداری پس نمیتوانی پیشرفت کنی. شانس برای مطرح شدن نیاز است ولی برای تداوم کاری داشتن دانش ضروری است.
آثار سیما تیرانداز
- هامون (داریوش مهرجویی ۱۳۶۸)
- بانو (داریوش مهرجویی ۱۳۷۰)
- سایههای هجوم (احمد امینی ۱۳۷۱)
- جاده عشق (رجب محمدین ۱۳۷۲)
- پاداش سکوت (مازیار میری ۱۳۸۵)
- شکلات داغ (حامد کلاهداری ۱۳۸۸)
- به امید دیدار (۱۳۹۱)
- ع ش ق (قاسم جعفری ۱۳۹۳)
- وروجکها (فرزاد اژدری ۱۳۹۳)
- فراری (علیرضا داوودنژاد ۱۳۹۴)
- ماجان (رحمان سیفیآزاد ۱۳۹۵)
- پشت دیوار سکوت (۱۳۹۵) در عنوان بندی نیامده
- به وقت خماری (۱۳۹۶)
تئاتر
- «مرگ یزدگرد» (بازیگر ۱۳۷۰)
- «هتل عروس» (کارگردان)
- «دخترک شب طولانی» (کارگردان)
- «محاله فکر کنید اینطوری هم ممکنه بشه» (کارگردان و بازیگر)
- تله تئاتر «بازرس کل» (بازیگر ۱۳۸۱)
- «حیات خلوت» (بازیگر ۱۳۸۵)
- «مانیفست چو» (بازیگر ۱۳۸۷)
- «پری خوانی عشق و سنگ» (بازیگر ۱۳۸۹)
- «آواز از دورترین کرانه مه آلود زمین» (بازیگر ۱۳۸۹)
- «خانمچه و مهتابی» (بازیگر ۱۳۸۹)
- «خدای کشتار» (بازیگر ۱۳۹۲)
- «تقدیر بازان» (کارگردان، بازیگر، طراح لباس، طراح نور ۱۳۹۴)
- «نیازمندیها» (طراح و کارگردان ۱۳۹۵)
- «پارههای ساده» (بازیگر ۱۳۹۶)
- «یک دقیقه و سیزده ثانیه» (بازیگر ۱۳۹۷)
مجموعه تلویزیونی
- آئینه (سری سوم) (۱۳۶۶)
- پنجرهای رو به آفتاب (۱۳۷۰)
- زندگی (۱۳۷۱–۱۳۷۰)
- پنجرهای رو به باغچه (۱۳۷۲)
- پشت پرده تخت طاووس(۱۳۷۴)
- بیبییون (۱۳۷۴)
- دور باغ گذشت (۱۳۷۴)
- وکلای جوان (۱۳۷۵–۱۳۷۴)
- دومین انفجار (۱۳۷۵)
- آژانس دوستی (۱۳۷۶)
- ویروس ۲۰۰۰ (۱۳۷۸)
- آغوشهای خالی (۱۳۷۸ وحید نیکخواهآزاد)
- قصههای شهرک سینمایی (۱۳۷۹–۱۳۷۸)
- چای قند پهلو (۱۳۸۰)
- جوانی (۱۳۸۰ سعید سلطانی)
- باران عشق (۱۳۸۰)
- خانهای در تاریکی (۱۳۸۲)
- رانتخوار کوچک (۱۳۸۲)
- حلقه سبز (۱۳۸۶)
- در چشم باد (۱۳۸۲)
- ستایش (۹۰–۱۳۸۸)
- سیامین روز (۱۳۸۹)
- دودکش (۱۳۹۲)
- ستایش ۲ (۱۳۹۲)
- بین خودمون بمونه (۱۳۹۳)
- نفس گرم (۱۳۹۴)
- پادری (۱۳۹۵)
- ستایش۳ (۱۳۹۷)
- از یادها رفته (۱۳۹۷_۱۳۹۶)
فیلم تلوزیونی
- چهار بهار (۱۳۸۶)
- پس از مه
- سرگیجه (۱۳۸۷)
- سایههای بلند گناه (شهرام شاهحسینی، ۱۳۸۸)